kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۷۲۵۳
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۰:۱۶

معـارف دعای عـرفه



علی جواهردهی
در مطلب حاضر نویسنده با بیان اینکه دعای عرفه از چشمه علم وحیانی امام حسین(ع) جوشیده و صبغه الهی و آسمانی دارد، به معارف و محورهای کلی موجود در این دعای پرمحتوا اشاره کرده است.
***
دعای عرفه را امام حسین (ع) اواخر روز عرفه در کنار کوه رو به کعبه با نهایت تذلل و تضرع بیان کرده است. این دعا  از مضامین بسیار والایی در زمینه‌های خدا شناسی و خودشناسی و نیز راهنماشناسی، هستی‌شناسی و معادشناسی برخوردار است. محورهای این دعا در خداشناسی شامل صفات و افعال خدا، احکام خدا، اسماء خدا و شعائر الهی؛ و در انسان‌شناسی شامل نیازهای انسان، ویژگیهای انسان، شناخت ابعاد ظاهری و ابعاد معنوی انسان؛ و در محور راهنماشناسی شامل پیامبرشناسی، امام‌شناسی‌ و قرآن شناسی و در محور هستی‌شناسی شامل ویژگی‌های جهان، ویژگی مخلوقات، فرشتگان، پدیده شناسی و مانند آنها است. البته پرتکرارترین موضوعات در دعا در ساحتهای سه‌گانه خداشناسی، انسان‌شناسی و راهنماشناسی است.
این دعا که به عنوان اعمال روز عرفه از سوی مسلمانان خوانده می‌شود، دعایی مشهور است که بشر و بشیر پسران غالب اسدی آن را روایت کرده‌اند. اینان می‌گویند در واپسین ساعات روز عرفه در خدمت آن حضرت (ع) بودیم. آن حضرت (ع) از خیمه خود با گروهی از اهل بیت، فرزندان و شیعیان خویش با نهایت تذلل و خشوع بیرون آمدند و در جانب چپ کوه عرفه ایستادند و روی مبارک را به سوی کعبه گردانیدند و دست‌ها را برابر روی خویش بالا گرفتند و مانند مسکینی که طعام طلبد این را دعا را خواندند.
سند و محتوای دعای عرفه
قدیمی‌ترین مصدر موجود این دعــــــا کتاب «اقبال‌الاعمال» سیدبن طاووس، نگاشته قرن هفتم، است. در این کتاب هیچ‌گونه سند و مأخذی برای اصل دعا بیان نشده است.  (اقبال بالاعمال الحسنئ، ابن‌طاووس، 1376: ج 2، ص 74).
مصدر دیگر برای این دعا «البلد الامین» تقی‌الدین کفعمی است. وی این دعا را از بشر و بشیر ذکر می‌کند: «قال بشر و بشیر فلم یکن له(ع) جهد إلا قوله یارب یارب بعد هذا الدعاء»: (البلد الأمین و الدرع‌الحصین، کفعمی، 1418، ص 258).
این دعای شریف سند متصل ندارد و در سند آن تنها پسران غالب‌ اسدی مطرح شده‌اند. در کتب رجالی، بشر را از اصحاب چهار امام اول(ع) دانسته‌اند (معجم رجال‌الحدیث، خویی، 1413، ج 4، ص 237)؛ اما بشیر از یاران سیدالشهدا برشمرده شده است.
با این همه نمی‌توان در اینکه این دعا از معصوم(ع) صادر شده است، شکی کرد؛ زیرا ادبیات شیوا و رسا در کنار مضامین عالی و معارف آن نمی‌تواند جز از معصوم(ع) صادر شده باشد. ساختار شکلی و محتوایی آن به گونه‌ای است که با معارف صادره از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در حوزه‌های گوناگون خداشناسی و راهنماشناسی و معادشناسی هماهنگی تمامی دارد و هیچ‌گونه تناقض و تضادی را نمی‌توان در محتوا و مضامین آن با معارف قرآن و اهل بیت مشاهده کرد.
دعای عرفه افزون بر ساختار متین و مستحکم از نظر محتوایی، بیانگر شور و شیدایی عارفی است که معارف آن از وحی الهی سرچشمه گرفته است. سوز و شوقی که در دعا موج می‌زند موجب نمی‌شود تا معارف بلند به سبب تنگنای واژگانی و سجع و قوافی، از درجه رفیع تنزل یابد. این دعا بی‌گمان از مصادیق «حدیث قدسی» است که بر زبان معصوم(ع) جاری شده است؛ زیرا معصوم(ع) در مقام قرب نوافل و فرائض، هر فعل و قولش، از مصادیق «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى؛ و از سر هوس سخن نمى‏ گويد؛ اين سخن به جز وحي نيست كه وحى مى ‏شود»(نجم، آیات 3 و 4)، و از مصادیق « وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ الله رَمَى؛ تو تیر نینداختی وقتی تیر انداختی، بلکه خدا است که تیر انداخت، (انفال، آیه 17) است. پس می‌توان گفت که آنچه بر زبان امام حسین(ع) جاری می‌شود، معارفی است که جز از طریق وحی قابل دسترسی نیست و اگر وحی الهی نباشد انسان نمی‌تواند از طریق عقل به آن دسترسی پیدا کند؛ زیرا معارف وحیانی از مصادیق « وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ؛ و خدا تعلیم داد آنچه را نمی‌توانستی بدانی»(بقره، آیه 129) است؛ به این معنا که اگر وحی الهی نبود، هرگز معارف قرآنی در دسترس بشر قرار نمی‌گرفت و این وحی است که چنین معارف بلندی را در قالب علوم نقلی در اختیار بشر قرار داده است.
همان طوری که پیامبر(ص) مامور بود تا معارف و علوم وحیانی را در اختیار بشر قرار دهد تا بدان وسیله «دفینه‌های نهان» در نفس انسانی اثاره (برانگیخته) شود(نهج البلاغه، خطبه 1)، همچنین علوم وحیانی بخشی غیر قابل دسترسی از علوم را در اختیار بشر قرار می‌دهد که جز از این طریق برای هیچ مخلوقی دسترسی بدان فراهم نبود؛ یعنی پیامبر(ص) مامور شد تا این علوم غیر قابل دسترسی جز از طریق وحی را در اختیار مردم قرار دهد، قرآن می‌فرماید: همان طور كه در ميان شما فرستاده‌اى از خودتان روانه كرديم كه آيات ما را بر شما مى‏ خواند و شما را پاك مى‏‌گرداند و به شما كتاب و حكمت مى ‏آموزد و آنچه را نمى‏ دانستيد به شما ياد مى‌دهد. (بقره، آیه ۱۵۱)
همچنین امام معصوم(ع) به حکم استمرار ولایت الهی در ایشان، مامور هستند تا همان کاری را انجام دهند که پیامبر(ص) مامور بدان بوده است؛ زیرا برای مردم جز از طریق معصوم(ع) امکان دسترسی به علوم وحیانی و تزکیه نیست؛ یعنی تعلیم و تزکیه مردم تنها باید به دست معصوم(ع) انجام گیرد.(نهج البلاغه، خطبه 1)
بر این اساس می‌توان گفت که دعای عرفه، نقدی بر حاکمیت سقیفه و اسارت دین در دست «اشراری» است که زمام حاکمیت اسلام را در دست گرفته و بر خلاف فرمان خدا و پیامبر(ص)، ثقلین را از هم جدا کرده اند، در حالی که جدایی میان «قرآن و عترت» چیزی جز به‌کارگیری قرآن صامت و کنار زدن قرآن ناطق نیست. از همین رو امیرمومنان علی(ع) در نامه خویش به مالک اشتر می‌نویسد: فَاِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ اَسِیراً فِی‌ اَیْدِی‌ الْاَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا ؛ پس این دین اسیر دست اشراری شد که با هواهای نفسانی عمل می‌کردند و با دین، دنیا می‌جستند.(نهج البلاغه، دشتی، ج 1، ص 296)
وقتی امام حسین(ع) در روز عرفه به پیشگاه خدا با تضرع و تذلل می‌رود، با صدای بلند در قالب دعا، به مخالفت امت با پیامبر(ص) اشاره دارد؛ زیرا چاره‌ای جز این ندارد که با این شیوه، حقایق و معارف حقیقی را در اختیار مردم بگذارد و نقد جدی خویش را به حاکمیت اشرار بویژه در دوران حاکمیت معاویه و یزید بیان کند؛ زیرا با جداسازی قرآن از عترت، گمراهی بر امت غالب شده و امکان آموزش و تعلیم و تزکیه از سوی معصوم(ع) فراهم نیست.
به سخن دیگر، زمانی بود که پیامبر(ص) به عنوان آخرین وصیت بر اساس آموزه‌های قرآن(مائده، آیات 3 و 55 و 67؛ نساء، آیه 59) می‌فرماید: انی تارک فیکم الثقلین کتاب‌الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما؛ من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم، یکی کتاب خدا، قرآن و دیگری عترتم، اهل بیت را. تا وقتی که به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند. تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»(صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳–۶۶۲، ۳۲۸ به نقل از بیش از ۳۰ نفر از اصحاب؛ مستدرک حاکم، فصل «فضیلت اصحاب»، ج ۳، ص ۱۰۹، ۱۱۰، ۱۴۸، ۵۳۳، حاکم نوشته که این حدیث صحیح بر اساس نظر شیخین بخاری و مسلم است؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۴۳۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۱۴، ۱۷، ۲۶، ۵۹، ج ۴، ص ۳۶۶، ۳۷۲–۳۷۰؛ فضایل صحابه، احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۵۸۵، حدیث ۹۹۰؛ خصایص نسایی، ص ۲۱، ۳۰؛ صواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، فصل ۱۱، بخش ۱، ص 230)
این در حالی است که امت بر خلاف نص صریح قرآن و پیامبر(ص) بر بهره‌گیری از «خلافت و امامت» معصوم(ع) و باقی ماندن تحت ولایت الهی، به ولایت طاغوت گرایش یافتند و معارف وحیانی از دست مردم خارج شد؛ زیرا قرآنی که دارای محکمات و متشابهات بود، نیازمند تبیین خدا از طریق بیان پیامبر(نحل، آیه 44) و در ادامه معصومان(ع) است و حبل الله (آل عمران، آیه 103) تارش را قرآن و پودش را عترت شکل می‌دهد و کسی که بخواهد صعود کند و از صراط مستقیم دور نشود می‌بایست به عترت معصوم(ع) از اهل بیت پیامبر(ص) بچسبد.(همان) در حالی که امت، خلاف آن عمل کرده و دینی که اسیر اشرار شده را به کار می‌گیرند. اینجاست که دعای عرفه مانند دعاهای صحیفه سجادیه در راستای تبیین حقایق الهی و بیان علوم وحیانی، از سوی امام حسین(ع) با صدای بلند و رسا بیان می‌شود تا مردم ضمن شناخت نسبت به این حقایق بویژه خداشناسی و خودشناسی و راهنماشناسی، جایگاه امامت را در ساحات راهنماشناسی فرهنگ اسلامی قرآنی دریابند و در مسیر هدایت قرار گیرند و خود و دین را از اسارت اشراری چون معاویه و یزید رهایی بخشند.
امام حسین(ع) در دعای عرفه بر آن است تا حقیقت حدیث ثقلین را در قالب معارف الهی دعا تبیین کند و این قرآن صاعد را در کنار قرآن نازل به عنوان حبل‌الله به مردم بازشناسد و متذکر حقایق وحیانی اصیل کند و دین را از اسارت نجات دهد. لذا بخش امام‌شناسی یکی از مباحث بسیار مهمی است که در دعای عرفه به آن اشاره شده است تا مردم و امت به این امر آگاه شوند که انسان نمی‌تواند بدون راهنما به کمال و هدف نهایی که همانا قرب الهی است، دست یابد، از این جهت خداوند انبیاء و ائمه معصومین را فرستاده است؛ زیرا تعلیم علوم وحیانی غیر قابل دسترسی با عقل و تزکیه نفس، جز به فضل الهی و به مدد معصومان(ع) امکان‌پذیر نیست.
امام حسین(ع) «نفس پیامبر» است. چنانکه پیامبر(ص) می‌فرماید: حُسَینٌ مِنی وَ اَنَا مِن حُسَین اَحَب اللهُ مَن اَحَب حُسَینا وَ اَبْغَضَ اللهُ مَن اَبغَضَ حُسَینا ، حُسَینٌ سِبطٌ مِنَ الا سباطِ ، لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ؛ حسین از من و من از حسین هستم. خدا دوست دارد هر کسی را که حسین را دوست بدارد و دشمن می‌دارد هر که حسین را دشمن بدارد. حسین سبطی از اسباط است و خدا قاتلش را لعن کند.(احقاق الحق، قاضی نورالله تستری، ج 11 ص 265 ؛ بحارالانوار ، ج 43 ص 261؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج 5، ص 97) پس ایشان همان جایگاه پیامبر(ص) را به عنوان معصوم(ع) دارد و خدا ایشان را برای تبیین معارف و علوم وحیانی و اقامه ولایت الهی برگزیده است. از این رو تمام تلاش خویش را دارد تا سنت الهی را اجرایی کند و ولایت خدا را اقامه نماید.
از نظر امام حسین(ع) لازم است تا مردم نخست نسبت به معارف و علوم وحیانی و جایگاه راهنمایان الهی و امام معصوم(ع) آگاهی و شناخت یابند و آن گاه برای اقامه ولایت الهی اقدام کنند. در حقیقت دعای عرفه زمینه‌ساز فکری قیام عاشورایی و تحلیل و تببینی از چرایی آن است. وقتی دین، اسیر اشراری چون یزید است که آن حضرت (ع) بصراحت می‌فرماید جمع شدن مثل من با یزید شدنی نیست؛ به طور طبیعی باید پس از روشنگری معارف در سرزمین معرفت و عرفان عرفه، قیام انجام شود. آنچه در دعای عرفه بیان می‌شود، در تبیین فلسفه قیام عاشورایی در وصیت به برادرش این گونه جلوه می‌کند: وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع؛ و همانا من براى سركشى و خودپسندی و تكبر و فساد كردن و ظلم نمودن خارج نشدم  و قیام نكردم؛ و به تحقیق كه من برای اصلاح امور در میان امت جدم قیام كردم و می‌خواهم به نیكی سفارش و از بدی نهی كنم و مطابق سيره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى‌طالب عليهم السّلام رفتار نمایم.(بحارالأنوار، علامه مجلسی ج۴۴ ص ۳۲۹؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۸۹)
امام حسین(ع) در دعای عرفه، یاران و شیعیان را با اهل بیت خویش همراه می‌سازد تا به کنار کوه عرفه آیند و در آنجا به تلطیف روح نه تنها با شعار بلکه با شعور بپردازند و ضمن شناخت خدا و خود و حقیقت رهبران الهی، همراهی خویش را برای تحقق خواسته‌های خود از طریق این رهبران الهی اعلام کنند. عارفان شب می‌توانند شیران غران روز باشند که از هیچ کسی باکی ندارند و خشیت عالمانه ایشان از خدا است و هیچ‌گونه خوف و ترسی جز از خدایی ندارند که خشم و غضب وی ابدیت در دوزخ و آتش را به همراه خواهد داشت و رضایت و خشنودی‌اش ، بهشت ابدی و قرب الهی را موجب می‌شود. بنابراین، این عارفانه‌ها در صحرای عرفه، معرفتی را به جان‌ها و روان‌های لطیف می‌بخشد تا در مقام جهاد علیه اسیرکنندگان دین اسلام تا پای جان بروند و خود را چون خسی در میقات الهی بیابند.
این همه عشق و شور و  شوق در کربلا در روز عاشورا بر پا نمی‌شد، پیش از آنکه اهل بیت(ع) و اصحاب و شیعیان واقعی با امام حسین(ع) زمزمه‌های عاشقانه معرفتی در عرفه نداشته باشند. یاران آن حضرت(ع) در روز عرفه  با «انت الذی» خداشناسی را درس می‌گیرند و  به اصلاح اعتقادات خویش می‌پردازند و خود را به نقطه‌ توحید کامل و مطلق می‌رسانند. در این دعای عرفه که از زبان خدا بر زبان معصوم (ع) جاری می‌شود، خدا می‌خواهد به انسان بگوید که درمان دردها در دنیا و آخرت در دست پول، قدرت، دوستان یا دشمنان داخلی و خارجی نیست، بلکه کلیددار همه خزائن هستی تنها پروردگار عالم است. پروردگاری که اباعبدالله (ع) وی را در این دعای عرفه این گونه معرفی می‌کند: تویی که مرا پوشاندی، تویی که مرا سیراب کردی، تویی که مرا سیر کردی، تویی که مرا از تنهایی درآوردی و همین‌طور تویی که از درون من، مرا به خودت و انبیایت هدایت کردی.
دعای عرفه از نظر شکل و محتوا چنان بلند و غنی و دور از دسترس افکار و اوهام انسان‌های عادی است که نمی‌تواند جز از امام حسین(ع) صادر شده باشد. بنابراین، با نگاهی به دعای عرفه می‌توان دریافت که این دعا جز به وحی الهی نیست که بر زبان معصوم(ع) جاری شده است و هر گونه تردید در صدور آن بیانگر جهل به جایگاه وحی و معصوم(ع) خواهد بود. دعای عرفه امام حسین(ع) در منابع دعایی شامل دو بخش است. در برخی از این منابع، مانند نسخه‌های قدیم اقبال‌الاعمال، این دعا تنها یک بخش دارد و با ذکر «یارب یارب» پایان می‌یابد. اما در برخی دیگر از کتب مانند بحارالانوار، مفاتیح‌الجنان و صحیفه حسینیه، پس از ذکر «یارب یارب»، بخش دیگری آمده است که با عبارت «الهی أنا الفقیر فی غنای» آغاز شده و با عبارت «انک علی کل شیء قدیر» پایان می‌یابد.
از آنجا که احتمال نقص، بیشتر از احتمال زیاده است، می‌توان گفت که زیادی از خود امام حسین(ع) است؛ زیرا ممکن است برخی خواسته یا نخواسته بخشی از دعا را حذف کرده یا به دست آنان نرسیده باشد. البته ساختار هماهنگ دعا تا آخر نشان می‌دهد که گوینده آن یک نفر بیشتر نیست و این گونه نیست که کسی چیزی از خود بر دعا افزوده باشد.