انسان و تغییر در خلقت خدا
قرآن کریم تصریح میکند که «تبدیل» و جایگزین کردن خلقت غیر ممکن است: لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ(روم، آیه 30)؛ اما «تغییر» درخلقت امکانپذیر است؛ چنانکه انسان با گناه و فجور، نفس خویش را دفن کرده و تغییراتی را در حالت «استواء» نفس ایجاد میکند(شمس، آیات 7 تا 10) که آثار آن در بیرون از نفس بلکه در اجتماع و محیط زیست انسانی نیز بروز و ظهور میکند(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53؛ روم، آیه 41)، یعنی تغییرات آب و هوایی و محیط زیستی به سبب تغییراتی است که در خلقت و خلق الله به دست انسان به عنوان «خلیفه الله»ایجاد میشود.
بی گمان ظهور فساد در محیط زیست و جانوران و گیاهان و آب و هوا و مانند آنها، تغییراتی است که در خلق الله و مخلوقات الهی به دست انسان ایجاد میشود: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ.(روم، آیه 41)
همچنین براساس آیات قرآن هر چیزی در حالت «احسن» آفریده شده است و از نظر درون و برون در اوج زیباشناختی و هماهنگی است: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛ همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده.(سجده، آیه 7)
این حالت احسن بر اساس مقدرات الهی و اندازههای مشخص هر مخلوقی است: وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا؛ و هر چیزى را آفریده و بدان گونه که درخور آن بوده اندازه گیرى کرده است.(فرقان، آیه 29)
با نگاهی به تعالیم آسمانی قرآن معلوم میشود که حتی ابلیس با همه امکانات و قوایی که دارا است، نمیتواند تغییراتی را در مخلوقات الهی ایجاد کند؛ زیرا دارای همه اسمای الهی نیست که انسان همه آنها را داراست(بقره، آیه 31)؛ بنابراین به سبب ناتوانی ،به روشی دیگر رو آورده است تا بتواند به دست انسان، این خلیفه الهی کاری کند که تغییرات در مخلوقات الهی ایجاد شده و آنها به جای حالت صلاح به فساد تغییر حالت دهند.
بر اساس این آموزهها، این خلیفه الله است که میتواند تصرفاتی در حد تغییرات در خلق الله داشته باشد؛ چنانکه آبادانی زمین و تصرفات دیگر به عنوان خلیفه الله و دارنده اسمای الهی برای انسان امکانپذیر است.(هود، آیه 61)
این تغییرات در بیرون از انسان به دنبال تغییراتی است که در درون انسان یعنی «انفس» رخ میدهد؛ زیرا خدا میفرماید: ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ آن عذاب و این کیفر بدان سبب است که خداوند نعمتى را که بر قومى ارزانى داشته تغییر نمى دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند و خدا شنواى داناست. (انفال، آیه 53)
یا میفرماید: براى او فرشتگانى است که پى در پى انسان را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسدارى مى کنند در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمى دهد تا آنان خودشان حال خود را تغییر دهند و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود. (رعد، آیه 11)
آن چیزی که در درون انسان یعنی «نفس» اتفاق میافتد، تغییراتی است که به دنبال گناه انجام میشود. این تغییرات در حد «تبدیل» خلقت نیست، بلکه دفن نفس با فجور است؛ به طوری که حالت اعتدال نفس از دست میرود و به جای آنکه عقل متصل فطری سلیم از درون و عقل منفصل برون یعنی اولیای الهی، حاکمیت بر امورات اجتماع درونی و اجتماع بیرونی داشته باشند، هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی حاکمیت مییابد. این گونه است که به جای عقل فطری، طاغوت هواهای نفسانی حاکمیت بر نفس را از درون به دست میگیرد و به جای عقل منفصل ولیالله، طاغوت وسوسههای شیطانی حاکمیت اجتماع بیرونی را عهدهدار میشود و انسان از درون و برون و به شکل فردی و جمعی آسیب میبیند؛ زیرا نفس خویش را تغییر داده و دفن کرده یا برآن مهر خورده است.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیه 7)
ابلیس این دشمن سوگند خورده برای اینکه خلافت الهی انسان بر خلاف حکمت الهی پیش رود، با وسوسه و بهرهگیری از قوای داخلی نفس انسان، یعنی شهوت و غضب، طغیانی را علیه عقل فطری، این مدیر و حاکم الهی انجام میدهد تا بستری برای کنار زدن عقل منفصل یعنی اولیای الهی از جامعه فراهم آید و این گونه است که انسان با گناه و شهوات ، نفس را ازحالت استوا خارج و دفن میکند و تغییر حالتی را در آن ایجاد میکند که موجب سلطه طاغوتی شهوت بر عقل میشود و آنگاه در بیرون نیز با ایجاد سلطه طاغوتهای شهوت پرست ، عقل منفصل یعنی اولیای الهی را کنار میزند و این چنین، تغییرات فساد آمیز را در اجتماع و محیط زیست ایجاد میکند ، چنانکه ابلیس بصراحت در این باره میگوید:و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم کرد و وادارشان میکنم تا گوشهاى دامها را شکاف دهند و وادارشان مىکنم تا خلقت خدا را تغییر دهند؛ ولى هرکس به جاى خدا شیطان را دوست [خدا] گیرد، قطعا دستخوش زیان آشکارى شده است. (نساء، آیه 119)
به هر حال، هر چند که خلقت خدا غیر قابل تبدیل و جایگزینی است، اما قابلیت این را دارد که تغییر کند و این گونه با تغییر خلقت الهی، تاثیرات منفی در انسان و اجتماع رخ دهد و سعادت از دست برود و انسان به شکل فردی و جمعی گرفتار شقاوت شود.