پیوندهای علوی و فاطمی (بخش پایانی)
ضرورتها، اقتضائات و بایستههای ازدواج
۱- قرآن کریم در آغاز آیه ۳۲ سوره نور فرموده است «وَ أنکِحُوا الأیامی؛ افراد مجرد را به عقد ازدواج درآورید» واژه أیامیجمع أیِّم [بر وزن قَیّم] به معنای مرد یا زنی است که همسر ندارد خواه دختر و پسر مجرد باشد یا کسی که همسر خود را از دست داده و تنها زندگی میکند.
خداوند در این آیه بهعنوان یک وظیفه دینی و انسانی از افراد جامعه میخواهد برای ازدواج افراد مجرد اقدام نمایند. «أنکِحوا» فرمانی است الهی که هر چند در ابتدا مستحب و مطلوب بوده اما در شرایطی که خوف ارتکاب گناه بر افراد مجرد میرود واجب و مانند دیگر دستورات قرآن، لازمالاجرا میگردد. پس علاوه بر آنکه جوانان خودشان باید اقدام به ازدواج نمایند، بر اطرافیان آنان نیز بایسته است که بیتفاوت نبوده و از هر اقدام مادی و معنوی در تسهیل ازدواج آنان که از دستشان برمیآید کوتاهی نکنند؛ از وساطت برای رسانیدن دو جوان به یکدیگر تا بر عهده گرفتن هزینه ازدواج و فراهم آوردن جهیزیه و مانند آن. امام صادق(ع) در اینباره فرموده اند: «هر کس فرد مجردی را همسر دهد خداوند در روز رستاخیز به او نگاه رحمت خواهد کرد.»
ازدواج شرط کمال است و پختگی و رسایی عقل و خرد آدمی در گرو همسر گزیدن میباشد. انسانی که برای ازدواج پا پیش نهاده، گویی میکوشد نقص وجودی خویش را بدین وسیله مرتفع نماید. مجرد ماندن در فرهنگ دینی بسیار مذمت شده تا آنجا که رسول مکرم اسلام فرمودهاند: «أکثَرُ أهلِ النارِ العُزّابُ؛ بیشترینِ اهل دوزخ، افراد مجرد و بدون همسر هستند.» کسانی که در دنیا همسری برنگزیده و از ارتکاب شهوات حرام ابایی ندارند، هم در این دنیا در دوزخی از تشویش و اضطراب به سر میبرند و هم در آخرت دچار قهر الهی میگردند.
خداوند انسان را چون موجودات زنده دیگر زوج آفریده است و داشتن همسر، امنیت روانی، آسایش فکری و آرامش روحی افراد را به دنبال دارد. انسانی که تأهل اختیار نموده از دغدغههای درونی شهوات آسوده و در کنار دلارام خویش (چه مرد و چه زن) فارغ البال است. قرآن کریم از امنیت روانی ازدواج با تعبیر «لِتَسکُنوُا إلَیها؛ تا در کنار همسرتان آرامش یابید» یاد نموده است. همچنین طبق روایات، انسان متأهل با دوری از شهوات حرام، نیمیاز دین خود را حفظ میکند. شکافنده علوم اهلبیت و داننده اسرار الهی، امام باقر علیهالسلام در حدیثی فرموده اند: دوست ندارم که همه دنیا برای من باشد اما شبی را بدون همسر به سربرم. این تشویق شگفت برای گزینش همسر از افتخارات و نقاط بسیار درخشان اسلام است که با پرهیز از ارزشهای دروغین (مانند ازدواج نکردن کشیشان و راهبان)، پیروان خود را دقیقاًً مطابق با فطرت الهی و نیازهای واقعی بشر رشد میدهد.
۲- در قسمت پایانی آیه فوق (۳۲ نور) خداوند میفرماید: «إن یَکُونُوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ؛ انسانهایی که ازدواج کردهاند اگر تهیدست هستند خداوند با فضل بیکران خود آنان را بینیاز خواهد کرد.» خداوند مهربان در این آیه صریحا به یکی از معجزات آفرینش خود اشاره میفرماید: انسان نیازمند و تهیدست با ازدواج، از فقر و فلاکت رها میشود!
در محاسبات بشری شاید موضوع عکس این باشد و تصور کنیم انسان مجردی که از سیر کردن شکم خود ناتوان است، با اضافه کردن بار مسئولیت خویش و بر عهده گرفتن سرپرستی شخصی دیگر، آشفتهتر و بیچارهتر خواهد شد. اما واقعیت جامعه چیز دیگری را اثبات میکند یعنی معمولا کسی را نمیتوان یافت که وضعیت معیشتی او بعد از ازدواج نسبت به دوران مجردیِ وی بدتر شده باشد. این مسئله جدا از تفضلات الهی که در آیه به آن اشاره شده در چارچوب محاسبات طبیعی هم میگنجد. به این معنا که انسان متأهل به سبب احساس مسئولیت خود، انگیزهای بسیار قوی در یافتن روزی و امر معیشت خویش دارد. اما برای رفع این ذهنیت که در امر ازدواج حتما میبایست ثروتی کلان داشت و از درآمدی سرشار برخوردار بود وگرنه ضمانتی در موفقیت زندگی مشترک وجود ندارد، خداوند حکیم خود این امر را تضمین نموده و وعده بینیاز کردن انسانهای متأهل را داده است. امام صادق علیهالسلام فرموده اند: «کسی که ازترس فقر ازدواج نکند، به خداوند سوءظن برده است.» آن امام همام در روایت دیگری فرموده اند: مردی خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و از تهیدستی خود شکایت کرد پیامبر به او فرمود: ازدواج کن. آن شخص تا سه مرتبه به حضور حضرت رسید و سخن خود را تکرار نمود و هر بار پیامبر رحمت فرمودند: ازدواج کن. آنگاه امام صادق ادامه دادند: «هُوَ حَقٌّ الرزقُ مَع النِساءِ وَ العیال؛ حق همین است رزق و روزی همراه همسر و خانواده است.»
البته این موضوع دقتهایی دارد که محل بررسی آنها اینجا نیست. زیرا چه بسا خانوادههای فراوانی که از فقر شدید رنج برده و گاه به همین جهت از هم متلاشی شدهاند. این مسئله نیاز به ریشهیابی عوامل متعدد فردی و اجتماعی دارد که در جای خود بحث شده است. همچنین بدیهی است که ضمانت خداوند برای رزق و روزی متأهلان به این معنا نبوده که به شخص بیکار یا تنبل و فاقد درآمد، زن داده شود. سنت نظام آفرینش هدایت امور از مجاری طبیعی است.
۳- از جمله بایستههای ازدواج موضوع کفویت و همتا بودن یکدیگر است. هیچ دو انسانی همسان نیستند و کسی که به دنبال همسری همسان خود باشد راه به جایی نخواهد برد. اما همتایی و شأنیت چیز دیگری است. کفویت به معنای نزدیکبودن شئون اعتقادی، طبقاتی، روحی و فرهنگی به یکدیگر است. در عصر ما با توسعه شهرها و تغییرات بسیاری که در آداب و رسوم انسانها ایجاد شده، کفویت زن و مرد نیز تعریف و مفهوم وسیعتری یافته است. امروزه بخش عمدهای از ازدواجهایی که منجر به طلاق میشوند، به موضوع شناختاشتباه دختر و پسر از یکدیگر در قبل از ازدواج ربط دارد. کفویت و شأنیت زوجین را باید در همه امور فردی چون سن، تحصیلات، علایق و سلایق، دیدگاهها و خلق و خوی تا شئون خانوادگی و اجتماعی آنان در نظر گرفت. کفویت از این جهت اهمیت دارد که زن و مرد در طول زندگی مشترک بتوانند از یکدیگر درک متقابلی داشته باشند. با کفویت تحمل آداب و اخلاق یکدیگر آسانتر، تفاهم بیشتر و اختلافات کمتر خواهد بود.
۴- جامعه مذهبی ما که پایبند و وابسته به سنن و آداب خود میباشد، در امر ازدواج نیز باورهایی را بهعنوان ارزش پذیرفته است. سنتهای زیبای اسلامیایرانی از مراسم خواستگاری تا شیوه عقد و عروسی همگی متکی به فرهنگ غنی ایرانی و آداب استوار دینی هستند.
اما تأثیر دنیای مدرن بر جامعه، باعث کم رنگ شدن سنن و از دست رفتن دید مثبت به مفاهیم سنتی شده است. معمولا در اجتماعات تحصیل کرده، مدرنیته و سنتگرایی دو مقوله مخالف یا حتی متضاد تلقی میشوند و چه بسا سنتگرایی در تعریفی افراطی، مفهوم کهنه پرستی و تحجر را تداعی سازد. این نگرش که بیارتباط به غرب شیفتگی نیست، در روش ازدواج جوانان نیز تأثیر خود را گذارده است و اتفاقا صداوسیما نیز در پارهای از سریالهای ایرانی خود به این نوع تفکر دامن میزند. از جمله میتوان به آشنا شدن دختر و پسر در بیرون از فضای خانواده و خارج از اشراف بزرگترها اشاره کرد. دیدار و ملاقات آن دو در مکانهایی چون رستوران، سینما یا آپارتمانی که پسر به تنهایی در اختیار دارد بسیار طبیعی و صمیمی جلوه داده میشود. و گاه در سریالهای ماه رمضان میبینیم دختر و پسر تصمیم میگیرند در رستوران روزه خود را افطار کنند! مسیر اینگونه فیلمها که به اراده کارگردان پیش میرود و نه واقعیتهای حاکم در جامعه، فضایی امن و دروغین برای بینندگان میسازد که شاید جوانان ما با الگو گرفتن از آن بخواهند به همین روش همسر مورد علاقه خود را پیدا کنند و حال آنکه اینگونه روابط بیمرز یقیناً خطرات فراوانی در پی دارد و به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.
دختران و پسران ما اگر هم نخواهند به صددرصد سنتهای ازدواج تن در دهند، میبایست حتیالمقدور با چراغ هدایت پدر و مادر و بزرگترها که دلسوز آنان هستند حرکت کرده و از راهنمایی و مشورتهای عاقلانهشان بهرهمند شوند. جوانان بدانند که شتابزدگی و احساسات زودگذر آفتی جدی برای انتخاب همسری است که میبایست یک عمر با وی سر کنند.
ای بسا ابلیس آدم رو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست
۵- پیوند ازدواج از جنس هیچ یک از روابط اجتماعی ما انسانها نیست. در همه روابط رشته منفعتطلبی است که انسانها را به یکدیگر متصل میکند: کارگر و کارفرما، شرکای سرمایهگذار، موجر و مستأجر، خریدار و فروشنده و... هر کدام تحت ضابطهای در کنار یکدیگر قرار میگیرند که در صورت تخطی یکی از دو طرف، قانون میتواند وارد شده و حق مظلوم را از ظالم بستاند. اما در روابط زن و شوهر ضابطهای جز عشق، محبت، ایثار و فداکاری وجود ندارد و چنانچه این رابطه مخدوش شود و پیوند انسانی و عاطفی جای خود را به کلاهبرداری و خیانت دهد، دخالت قانون کارگشا نیست و اهرم مقررات محاکم قضایی نمیتواند سرمایههای از دست رفته زن یا شوهر را به آنها بازگرداند. نگاهی به دادگاههای خانواده این حقیقت را بیشتر روشن میکند که قانون در اختلافات زن و شوهر پس از مشاوره و نصیحت، سلاحی جز حبس، جریمه و ستاندن نفقه و مهریه ندارد. مردان و زنان سرخوردهای که در راهروهای دادگاه در رفت و آمدند باید برای جوانان، مدرسه عبرت باشند. جوانان دم بخت پیش از آنکه زور بازوی قانون و مهریه و دخالت دیگران را برای خود سرمایه بدانند، از سرمایه عقل و درایتی که خداوند مهربان در اختیارشان نهاده درست استفاده کرده و در انتخاب همسر دقت کنند.
و سخن آخر اینکه خوشبختی واقعی مشروط به این است که زندگی با یاد خدا و بدون معصیت و نافرمانی او آغاز شود. عروسیهای گناه آلود مکان جولان شیاطین است و ملایک رحمت در آن جایی ندارند.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
خداوند در این آیه بهعنوان یک وظیفه دینی و انسانی از افراد جامعه میخواهد برای ازدواج افراد مجرد اقدام نمایند. «أنکِحوا» فرمانی است الهی که هر چند در ابتدا مستحب و مطلوب بوده اما در شرایطی که خوف ارتکاب گناه بر افراد مجرد میرود واجب و مانند دیگر دستورات قرآن، لازمالاجرا میگردد. پس علاوه بر آنکه جوانان خودشان باید اقدام به ازدواج نمایند، بر اطرافیان آنان نیز بایسته است که بیتفاوت نبوده و از هر اقدام مادی و معنوی در تسهیل ازدواج آنان که از دستشان برمیآید کوتاهی نکنند؛ از وساطت برای رسانیدن دو جوان به یکدیگر تا بر عهده گرفتن هزینه ازدواج و فراهم آوردن جهیزیه و مانند آن. امام صادق(ع) در اینباره فرموده اند: «هر کس فرد مجردی را همسر دهد خداوند در روز رستاخیز به او نگاه رحمت خواهد کرد.»
ازدواج شرط کمال است و پختگی و رسایی عقل و خرد آدمی در گرو همسر گزیدن میباشد. انسانی که برای ازدواج پا پیش نهاده، گویی میکوشد نقص وجودی خویش را بدین وسیله مرتفع نماید. مجرد ماندن در فرهنگ دینی بسیار مذمت شده تا آنجا که رسول مکرم اسلام فرمودهاند: «أکثَرُ أهلِ النارِ العُزّابُ؛ بیشترینِ اهل دوزخ، افراد مجرد و بدون همسر هستند.» کسانی که در دنیا همسری برنگزیده و از ارتکاب شهوات حرام ابایی ندارند، هم در این دنیا در دوزخی از تشویش و اضطراب به سر میبرند و هم در آخرت دچار قهر الهی میگردند.
خداوند انسان را چون موجودات زنده دیگر زوج آفریده است و داشتن همسر، امنیت روانی، آسایش فکری و آرامش روحی افراد را به دنبال دارد. انسانی که تأهل اختیار نموده از دغدغههای درونی شهوات آسوده و در کنار دلارام خویش (چه مرد و چه زن) فارغ البال است. قرآن کریم از امنیت روانی ازدواج با تعبیر «لِتَسکُنوُا إلَیها؛ تا در کنار همسرتان آرامش یابید» یاد نموده است. همچنین طبق روایات، انسان متأهل با دوری از شهوات حرام، نیمیاز دین خود را حفظ میکند. شکافنده علوم اهلبیت و داننده اسرار الهی، امام باقر علیهالسلام در حدیثی فرموده اند: دوست ندارم که همه دنیا برای من باشد اما شبی را بدون همسر به سربرم. این تشویق شگفت برای گزینش همسر از افتخارات و نقاط بسیار درخشان اسلام است که با پرهیز از ارزشهای دروغین (مانند ازدواج نکردن کشیشان و راهبان)، پیروان خود را دقیقاًً مطابق با فطرت الهی و نیازهای واقعی بشر رشد میدهد.
۲- در قسمت پایانی آیه فوق (۳۲ نور) خداوند میفرماید: «إن یَکُونُوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ؛ انسانهایی که ازدواج کردهاند اگر تهیدست هستند خداوند با فضل بیکران خود آنان را بینیاز خواهد کرد.» خداوند مهربان در این آیه صریحا به یکی از معجزات آفرینش خود اشاره میفرماید: انسان نیازمند و تهیدست با ازدواج، از فقر و فلاکت رها میشود!
در محاسبات بشری شاید موضوع عکس این باشد و تصور کنیم انسان مجردی که از سیر کردن شکم خود ناتوان است، با اضافه کردن بار مسئولیت خویش و بر عهده گرفتن سرپرستی شخصی دیگر، آشفتهتر و بیچارهتر خواهد شد. اما واقعیت جامعه چیز دیگری را اثبات میکند یعنی معمولا کسی را نمیتوان یافت که وضعیت معیشتی او بعد از ازدواج نسبت به دوران مجردیِ وی بدتر شده باشد. این مسئله جدا از تفضلات الهی که در آیه به آن اشاره شده در چارچوب محاسبات طبیعی هم میگنجد. به این معنا که انسان متأهل به سبب احساس مسئولیت خود، انگیزهای بسیار قوی در یافتن روزی و امر معیشت خویش دارد. اما برای رفع این ذهنیت که در امر ازدواج حتما میبایست ثروتی کلان داشت و از درآمدی سرشار برخوردار بود وگرنه ضمانتی در موفقیت زندگی مشترک وجود ندارد، خداوند حکیم خود این امر را تضمین نموده و وعده بینیاز کردن انسانهای متأهل را داده است. امام صادق علیهالسلام فرموده اند: «کسی که ازترس فقر ازدواج نکند، به خداوند سوءظن برده است.» آن امام همام در روایت دیگری فرموده اند: مردی خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و از تهیدستی خود شکایت کرد پیامبر به او فرمود: ازدواج کن. آن شخص تا سه مرتبه به حضور حضرت رسید و سخن خود را تکرار نمود و هر بار پیامبر رحمت فرمودند: ازدواج کن. آنگاه امام صادق ادامه دادند: «هُوَ حَقٌّ الرزقُ مَع النِساءِ وَ العیال؛ حق همین است رزق و روزی همراه همسر و خانواده است.»
البته این موضوع دقتهایی دارد که محل بررسی آنها اینجا نیست. زیرا چه بسا خانوادههای فراوانی که از فقر شدید رنج برده و گاه به همین جهت از هم متلاشی شدهاند. این مسئله نیاز به ریشهیابی عوامل متعدد فردی و اجتماعی دارد که در جای خود بحث شده است. همچنین بدیهی است که ضمانت خداوند برای رزق و روزی متأهلان به این معنا نبوده که به شخص بیکار یا تنبل و فاقد درآمد، زن داده شود. سنت نظام آفرینش هدایت امور از مجاری طبیعی است.
۳- از جمله بایستههای ازدواج موضوع کفویت و همتا بودن یکدیگر است. هیچ دو انسانی همسان نیستند و کسی که به دنبال همسری همسان خود باشد راه به جایی نخواهد برد. اما همتایی و شأنیت چیز دیگری است. کفویت به معنای نزدیکبودن شئون اعتقادی، طبقاتی، روحی و فرهنگی به یکدیگر است. در عصر ما با توسعه شهرها و تغییرات بسیاری که در آداب و رسوم انسانها ایجاد شده، کفویت زن و مرد نیز تعریف و مفهوم وسیعتری یافته است. امروزه بخش عمدهای از ازدواجهایی که منجر به طلاق میشوند، به موضوع شناختاشتباه دختر و پسر از یکدیگر در قبل از ازدواج ربط دارد. کفویت و شأنیت زوجین را باید در همه امور فردی چون سن، تحصیلات، علایق و سلایق، دیدگاهها و خلق و خوی تا شئون خانوادگی و اجتماعی آنان در نظر گرفت. کفویت از این جهت اهمیت دارد که زن و مرد در طول زندگی مشترک بتوانند از یکدیگر درک متقابلی داشته باشند. با کفویت تحمل آداب و اخلاق یکدیگر آسانتر، تفاهم بیشتر و اختلافات کمتر خواهد بود.
۴- جامعه مذهبی ما که پایبند و وابسته به سنن و آداب خود میباشد، در امر ازدواج نیز باورهایی را بهعنوان ارزش پذیرفته است. سنتهای زیبای اسلامیایرانی از مراسم خواستگاری تا شیوه عقد و عروسی همگی متکی به فرهنگ غنی ایرانی و آداب استوار دینی هستند.
اما تأثیر دنیای مدرن بر جامعه، باعث کم رنگ شدن سنن و از دست رفتن دید مثبت به مفاهیم سنتی شده است. معمولا در اجتماعات تحصیل کرده، مدرنیته و سنتگرایی دو مقوله مخالف یا حتی متضاد تلقی میشوند و چه بسا سنتگرایی در تعریفی افراطی، مفهوم کهنه پرستی و تحجر را تداعی سازد. این نگرش که بیارتباط به غرب شیفتگی نیست، در روش ازدواج جوانان نیز تأثیر خود را گذارده است و اتفاقا صداوسیما نیز در پارهای از سریالهای ایرانی خود به این نوع تفکر دامن میزند. از جمله میتوان به آشنا شدن دختر و پسر در بیرون از فضای خانواده و خارج از اشراف بزرگترها اشاره کرد. دیدار و ملاقات آن دو در مکانهایی چون رستوران، سینما یا آپارتمانی که پسر به تنهایی در اختیار دارد بسیار طبیعی و صمیمی جلوه داده میشود. و گاه در سریالهای ماه رمضان میبینیم دختر و پسر تصمیم میگیرند در رستوران روزه خود را افطار کنند! مسیر اینگونه فیلمها که به اراده کارگردان پیش میرود و نه واقعیتهای حاکم در جامعه، فضایی امن و دروغین برای بینندگان میسازد که شاید جوانان ما با الگو گرفتن از آن بخواهند به همین روش همسر مورد علاقه خود را پیدا کنند و حال آنکه اینگونه روابط بیمرز یقیناً خطرات فراوانی در پی دارد و به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.
دختران و پسران ما اگر هم نخواهند به صددرصد سنتهای ازدواج تن در دهند، میبایست حتیالمقدور با چراغ هدایت پدر و مادر و بزرگترها که دلسوز آنان هستند حرکت کرده و از راهنمایی و مشورتهای عاقلانهشان بهرهمند شوند. جوانان بدانند که شتابزدگی و احساسات زودگذر آفتی جدی برای انتخاب همسری است که میبایست یک عمر با وی سر کنند.
ای بسا ابلیس آدم رو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست
۵- پیوند ازدواج از جنس هیچ یک از روابط اجتماعی ما انسانها نیست. در همه روابط رشته منفعتطلبی است که انسانها را به یکدیگر متصل میکند: کارگر و کارفرما، شرکای سرمایهگذار، موجر و مستأجر، خریدار و فروشنده و... هر کدام تحت ضابطهای در کنار یکدیگر قرار میگیرند که در صورت تخطی یکی از دو طرف، قانون میتواند وارد شده و حق مظلوم را از ظالم بستاند. اما در روابط زن و شوهر ضابطهای جز عشق، محبت، ایثار و فداکاری وجود ندارد و چنانچه این رابطه مخدوش شود و پیوند انسانی و عاطفی جای خود را به کلاهبرداری و خیانت دهد، دخالت قانون کارگشا نیست و اهرم مقررات محاکم قضایی نمیتواند سرمایههای از دست رفته زن یا شوهر را به آنها بازگرداند. نگاهی به دادگاههای خانواده این حقیقت را بیشتر روشن میکند که قانون در اختلافات زن و شوهر پس از مشاوره و نصیحت، سلاحی جز حبس، جریمه و ستاندن نفقه و مهریه ندارد. مردان و زنان سرخوردهای که در راهروهای دادگاه در رفت و آمدند باید برای جوانان، مدرسه عبرت باشند. جوانان دم بخت پیش از آنکه زور بازوی قانون و مهریه و دخالت دیگران را برای خود سرمایه بدانند، از سرمایه عقل و درایتی که خداوند مهربان در اختیارشان نهاده درست استفاده کرده و در انتخاب همسر دقت کنند.
و سخن آخر اینکه خوشبختی واقعی مشروط به این است که زندگی با یاد خدا و بدون معصیت و نافرمانی او آغاز شود. عروسیهای گناه آلود مکان جولان شیاطین است و ملایک رحمت در آن جایی ندارند.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی