جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب
سبقت گیرندگان به سایه عرش الهی
عن جعفر الصادق(ع) عن ابیه عن جده
علی بنالحسن(َع) عن ابیه عن علی بن ابیطالب (صلواتالله علیهم) قال: قال رسولالله(ص) السابقون الی ظلالعرش طوبی لهم؛ قیل: یا رسولالله و من هم؟ فقال(ص) الذینیقبلون الحق اذا سمعوه و بیذلونه اذا سئلوه و یحکمون للناس کحکمهم لا نفسهم؛ هم السابقون الی ظل العرش.(1)
«امام صادق (ع) از قول پدرانش(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند که فرمود: خوشا به حال آنان که به سایه عرش سبقت میجویند! سوال شد: ای سول خدا! اینان چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) فرمود: کسانی که وقتی سخن حق را میشنوند قبول میکنند و وقتی حق را از آنها میخواهند، آن را در اختیار میگذارند و برای مردم جوری حکم میکنند که گویی برای خودشان حکم و قضاوت میکنند. اینها سبقتگیرندگان به سایه عرش الهی هستند.»
- السابقون الی ظلالعرش طوبی لهم؛
[امام صادق(ع) از قول پدرانش از پیامبر(ص) نقل میکند:] خوشا به حال آن کسانی که به سایه عرش سبقت میجویند که مراد یا در روز قیامت است که کسانی هستند که سبقت میگیرند به سایه عرش الهی، یا در همین نشئه دنیا هم این معنا صادق است؛ بعضی در سایه عرش الهی زندگی میکنند؛ علو درجه معنوی و روحی آنها، آنچنان است که در سایه عرش الهی هستند؛ با همان معنایی که عرش الهی در علم اهلبیت و معارف اهلبیت دارا است.
- قیل: یا رسولالله و من هم؟؛[سوال شد که] چه کسانی هستند این کسانی که «یسبقون الی ظل عرشالله»؟ ( به سایه عرش الهی سبقت میجویند)
- فقال (ص): الذین یقبلون الحق اذا سمعوه؛ [پیامبر فرمود:] کسانی که این خصوصیات را دارند، «سابقون الی ظل العرش» هستند: حق را که میشنوند، قبول میکنند و زیر بار حق میروند؛ حالا چه در بحث علمی، چه در بحث سیاسی، چه در مسائل فی ما بین مردم- در معاملات و خرید و فروش و مانند اینها- چه در مسائل کاری. [وقتی] میفهمد که این طرف مقابل دارد درست میگوید و حق میگوید، تعصب او، غیرت ابلهانه او، حمیت جاهلیه او، مانع نمیشود از اینکه این حرف حق را قبول بکند. شما ببینید واقعاً همین یک کلمه چقدر برای امثال ماها راهگشا است: «حق را قبول کند». خیلی از این مشکلاتی که در جوامع بشری از جمله جامعه خود ما پیشمیآید، به خاطر این است که در مجادلات و منازعات گوناگون - چه شخصی، چه عمومی، چه سیاسی، چه عقیدتی- طرف، زیر بار حرف حق نمیرود؛ حق است،[اما] قبول نمیکند.
- و یبذلونه اذا سئلوه؛ هم «یبذل» هم «یبذل» هردویش درست است. خصوصیت دیگر این است که حق را بذل میکنند و میگویند؛ در اختیار دیگران میگذارند وقتی که از آنها خواسته میشود. از شما قضاوتی میخواهند در مورد یک قضیهای، میگویند آقا در این قضیه حق با کسیت؟ شما هم میدانی حق با کیست؛ این را بذل کنید. گاهی انسان حق را میداند، نمیگوید؛ میفهمد حق با کیست، برایش روشن است اما نمیگوید- یعرفون [نعمتالله] ثم ینکرونها- حق برایشان معلوم میشود اما بیان نمیکنند. مرحوم پدر بزرگ ما- مرحوم آقای نجفآبادی- نقل میکرد و میگفت که یک نفری در مدینه با یک شخصی مواجه شد و درباره امامت بحث کردند، ادله قرآنی و حدیثی و عقلی امامت را گفت و دید او مسلطتر است- حالا ایشان با تفصیل بیان میکرد- گفت که خب تو که اینقدر میدانی، چرا قبول نمیکنی؟ گفت هر وقت میخواهم این حقیقت را اذعان بکنم و تصدیق قلبی بکنم و بپذیرم، «یاتینی شیطان»- ایشان میگفت به همین کلمه «شیطان»- شیطانی میآید نمیگذارد؛ میگوید تو خوب فهمیدی، دیگران نفهمیدند؛ بعد[اگر] این حرف را قبول بکنی جواب مریدها را چه میدهی، جواب مردم را چه میدهی؟ از آنها میپرسند- از بعضی از علما و بزرگان و مانند اینها- منتها جواب نمیدهند با اینکه میدانند حق را. پس بنابراین دوم هم اینکه: یبذلونه اذا سئلوه؛ وقتی که حق را میخواهند، اینها قضاوت به حق بکنند، حق را در اختیار مردم بگذارند، روشن کنند حقیقت را برای جویای حقیقت.
- و یحکمون للناس کحکمهم لانفسهم؛ این هم شاید آن اساس قضیه است که برای دیگران جوری حکم کنند که گویی برای خودشان حکم میکنند؛ پول دیگران اگر دستشان هست، جوری خرج بکنند که اگر پول خودشان بود خرج میکردند. بعضی بیتالمال- که پول دیگران است- که در جیبشان هست، آقاوار خرج میکنند، تاجروار خرج میکنند، میریزند، اما پول خودشان که باشد نه، با دقت [خرج میکنند]؛ همیشه توصیه ما به این مسئولین همین است؛ ما میگوییم این پولهای بیتالمال را که گاهی میگویند آقا بیست میلیارد برای فلانچیز گذاشتیم، محاسبه میکنید که این بیست میلیارد یعنی چقدر پول؟ چهجوری بنا است خرج بشود؟ این، تومان تومانش، هزار تومان هزارتومانش، چهجور و کجا باید خرج بشود؟ اگر پول خودت را هم میخواستی دست وکیلت بدهی خرج کند، همینجور بیحساب و کتاب میدادی، یا خودت آن را بیحساب و کتاب خرج میکردی؟ پول مردم را پول خود دانستن، یعنی با پول آنها مثل پول خود رفتار کردن، آبروی مردم را مثل آبروی خود دانستن، حق مردم را مثل حق خود دانستن؛ جوری عمل کند با مردم که اگر با خود بنا بود عمل کند، اینجور عمل میکرد.[آنگاه] فرمود:
- هم السابقون الی ظل العرش؛ [سبقتگیرندگان به سایه عرش الهی اینها هستند.]
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 1383/11/12 ، به نقل از کتاب نسیم سحر
___________________
1- نوادر راوندی، ص 122
2- سوره نحل، بخشی از آیه 83؛ «نعمت خدا را میشناسند، اما باز هم منکر آن میشوند...»