نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
روزنامه دولت: با آمریکا «پیشمذاکره» کنیم!
سرویس سیاسی-
روزنامه ایران در یادداشتی در شماره پیشین خود نوشت: «ممکن نیست که ایران از درخواست خود برای لغو تحریمها بهمنظور وارد شدن به اتاق مذاکرات در شرایط عادلانه انصراف دهد و بسیار بعید است که آمریکا بهرغم آگاهی از شکست سیاست فشار، تصمیم بگیرد که ناگهان تحریمها را بدون هیچ چشماندازی از دستیابی به توافق، لغو کند. حل این معضل به ابتکار عملی خلاقانهتر نیاز دارد. شاید پیش مذاکرهای میان دو کشور به هدف دستیابی به تفاهم اولیه پیرامون نحوه لغو تحریمها و تضامین مرتبط با آن، موضوعات قابلمذاکره برای طرفین و سقف زمانی گفتوگوها بتواند ابهامات را به حداقل برساند. اگر آمریکا حسن نیت خود را نشان دهد، ایران ابایی از اثبات جدیت خود ندارد؛ همچنانکه برای ادامه مقاومت بلندمدت در برابر زورگویی جدی است.»
سؤالی که پیش میآید این است که مدعیان اصلاحات از وضعیت فاجعهباری که در اثر مذاکره با آمریکا و غرب برای ملت به ارمغان آوردهاند، چگونه و بر اساس چه تحلیلی بازهم از مذاکره حرف میزنند؟ پرواضح است که شرایط فعلی کشور، پیامد بیبرنامگی دولت تلگرام و برجام و معطل گذاشتن ظرفیتهای داخلی به امید مذاکره و توافق هستهای و رفع تحریمهاست. آیا هیچ عقل سلیمی میپذیرد که با مستکبرِ زورگوی عهدشکن بازهم مذاکره کنیم؟
مدعیان اصلاحات و دوگانهسازی «جنگ و صلح»
روزنامه زنجیرهای آرمان در گزارشی نوشت: «پس از امضای برجام، روابط ایران و انگلستان هیچگاه تا این اندازه متشنج نبود.. پیشتر نیز ایران در پاسخ به جاسوسی هوایی آمریکا از مرزهای جمهوری اسلامی، یک پهپاد آمریکایی را سرنگون کرده بود. کشورهای غربی در واکنش به این اتفاق از ایجاد ائتلافی نظامی برای حفظ امنیت کشتیرانی سخن گفتند و از احتمال ورود این نیروهای نظامی به خلیجفارس و دریای عمان خبر دادند. در چنین شرایطی وقوع درگیری نظامی براثر حوادث ناگهانی بعید به نظر نمیرسد و امکان دارداشتباهی فردی از سوی هرکدام از نیروهای خارجی حاضر در منطقه جرقهای برای آغاز جنگ باشد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «در چنین وضعیتی، این وظیفه صلحطلبان و دغدغهمندان ایران است که به هر نحوی، تلاش کنند تنشها کاهش یابد و عقلانیت در روابط میان کشورها حاکم شود. در همین راستا رئیسدولت اصلاحات در سرمقاله روزنامه انگلیسیزبان گاردین از لزوم پرهیز از جنگافروزی و فاجعهآفرینی نوشت و تأکید کرد که با توجه به سطح بالای تنش کنونی در منطقه خلیجفارس، شرایط «شکننده و انفجاری» است. وی نوشت: «ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به چشمانداز پیشروی ملت ایران و ملتهای منطقه، از همه آنان که در آمریکا و سراسر جهان حسن نیت دارند و گفتوگوی تمدنها و صلح را جایگزین برخورد تمدنها و جنگ میخواهند، دعوت میکنم برای تشکیل ائتلاف برای صلح بسیج شوند تا صدای نه به جنگ با ایران را بلند کنند».
خاتمی، سایه جنگ را از ایران دور کرد!
همچنین روزنامه زنجیرهای همدلی در شماره پیشین خود در گزارشی نوشت: «انتشار یادداشت خاتمی در روزنامهای انگلیسی در روزهایی که این کشور نخستوزیر محافظهکار جدید خود بوریس جانسون (معروف به ترامپ انگلیس) را شناخته، بسیار حائز اهمیت است. به نظر خردمندان «گاردین» که انتخاب جانسون را پیشبینی میکردند، با انتشار این یادداشت در حال هدایت افکار عمومی برای جلوگیری از هرگونه درگیری احتمالی با ایران هستند... محمد خاتمی در داخل ایران تلاش میکند تا یاریرسان کشور در کسب و حفظ منافع ملی باشد. او بدون توجه به تقسیمبندیهای جناحی و سیاسی و نیز بدون گلهگذاری از شرایط محدودسازی که از سوی نیروهای رادیکال به وی تحمیل شده، وظایف خود را بهعنوان یک سیاستپیشه و کسی که تجربه ریاست بر قوه اجراییه ایران را داشته است، بهخوبی اجرا میکند.»همدلی در ادامه نوشت: «[منتقدان دولت] طوری رفتار میکنند که انگار جنگافروزی را میخواهند و فکر میکنند اگر این جنگ احتمالی رخ دهد، نسخه امپریالیسم و کاپیتالیسم و سلطهگری غربیها پیچیده خواهد شد». درخصوص مطالب فوق، ذکر چند نکته ضروری است: 1- مشکلات کشور بهویژه در حوزه اقتصادی به حدی رسیده که خود اصلاحطلبان بدان معترفاند و به همین دلیل در چند ماه گذشته راه خود را از دولت، فراکسیون امید و شورای پنجم خود جدا ساخته و حتی در مواردی از آنان اعلام برائت کردهاند. قابلتوجه آنکه بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران تورم کل 12 ماهه (12 ماهه اخیر نسبت به 12 ماه قبل از آن) به 4/40درصد رسیده و این نرخ تورم بالاترین نرخ ثبتشده مرکز آمار طی 15 سال اخیر است.
2- به دلیل همین مشکلات کشور است که اصلاحطلبان خود را در انتخابات فرارو بازنده میبینند و شانس خود را ازدسترفته میبینند. از همین رو بوده که آقای «تَکرار میکنم» و اعوانوانصارش بارها از عدم اقبال عمومی به جریان اصلاحات سخن گفتهاند
3- حال، مدعیان اصلاحات برای اینکه بتوانند در انتخابات پایان سال، برگ برندهای را رو کنند، به شیطنتهای سیاسی روی آورده و از همینالان در حال کوککردن ساز «دوگانه جنگ و صلح» هستند؛ آنها همواره سعی کردهاند با بازی روانی و طرح سایه خیالی جنگ، خود را صلحطلب نشان داده و به فریب افکار عمومی بپردازند!
روحانی به اصلاحات لطمههای زیادی را وارد کرد
روزنامه ابتکار در تیتر یک شماره اخیر خود با عنوان «اصلاحطلبان و نسخه جدید عبور از بحران» نوشت: «جریان اصلاحات هنوز نتوانسته است به یک اجماع کلی در رابطه با چگونگی رویکرد انتخاباتی میان نیروهای خود برسد.»
از اصلاحات سیاسی به اصلاحات اجتماعی شیفت کنید
ابتکار نوشت: «به نظر میرسد که یکی از آسیبهای جریان اصلاحطلب، صرفاً محدود شدن به سیاست باشد. اصلاحطلبان زمانی میتوانند چتر خود را بر تمام آحاد جامعه گسترده کنند که از اصلاحات معطوف به سیاست به اصلاحات معطوف به جامعه شیفت کنند. اصلاحطلبان باید فاصله انتقادی خود از دولت را حفظ کنند و اینگونه تلقی نشود که اصلاحات با به دست آوردن فرصتهای مدیریتی، جامعه را فراموش کرده است.
در این گزارش آمده است: «نقد دیگری که به این جریان وارد است وعدههایی بود که نمایندگان و نخبگان اصلاحطلبی به جامعه و بدنه اجتماعی خود دادند که سطح انتظار مردم را بالا بردند در حالی که آنها نه توان پاسخگویی به مطالبات را داشتند و نه شرایط به صورتی بود که بتوانند مطالبهای را پاسخ بدهند که نتیجه آن کاهش آستانه تحمل مردم بود.»
این روزنامه به نقل از یکی از محکومین امنیتی نوشت: «در انتخابات 92 با درس گرفتن از گذشته تلاش شد برای رسیدن به اهداف خود درمورد یک کاندیدا ائتلاف کنیم. هرچند بعدها آن کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان، با عملکرد خود و پشت کردن به وعدههای خود به اصلاحات لطمههای زیادی را وارد کرد.»
آقای روحانی! به جای قیاسهای معالفارق در مدیریت خود بازنگری کنید
روزنامه سازندگی در یادداشتی با عنوان «الگوی ژاپنی» به قلم فائزه هاشمی آورده است: «آقای روحانی در سفر اخیر خود به خراسان شمالی از لزوم فداکاری مردم در الگوی کار گفتهاند و با یادآوری رفتار مردم ژاپن پس از جنگ جهانی دوم مبنی بر 4 الی 5 ساعت کار بدون دریافت حقوق- علاوهبر 8 ساعت موظف کار روزانه- از مردم خواستهاند تا با فداکاری و احساس مسئولیت برای بهبود اوضاع قدم بردارند و تأکید کردهاند که «همه مسئولیم»...بیانات ایشان نکاتی را به ذهن میآورد که در زیر به آن اشاره میگردد:
اولویت فداکاری با مدیران است، برای مردم عادی نسخه نپیچید
1- آقای روحانی از مردم انتظار دارند که فداکاری کنند اما آیا منطقی نیست ابتدا مسئولان جامعه فداکاری را آغاز کنند و سپس این خواسته را از آحاد جامعه داشت؟...اخیراً در خبرها خواندم... دریافتی مدیران یک سازمان فارغ از حقوقهای نجومی در سایر دستگاهها 12 میلیون تومان است که خود گویای فاصله آن با درآمد عمومی پرسنل و طبقه متوسط میباشد. با این حساب آیا اولویت فداکاری نبایستی با مدیران باشد؟ و بعد از آن برای مردم عادی با حقوقهای ناچیز با توجه به تورم امروزی نسخه پیچید؟
2- دوره زمانی مورد نظر آقای دکتر روحانی، پس از جنگ جهانی دوم در ژاپن است. سؤال بسیار روشنی در این مثال از آقای روحانی رئیسجمهور قابل طرح است. مگر در دوران جنگ یا پس از جنگ هستیم که وضعیت امروز را با شرایط پس از جنگ ژاپن مقایسه میکنیم؟ نباید از یاد ببریم که در 8 سال جنگ ایران و عراق اگر نبود فداکاری و همراهی و ایثار مردم، آن دوران آنگونه به پایان نمیرسید.» شایان ذکر است برخی اظهارات اخیر روحانی مانند «نظرسنجی ماشینی» یا همین حرفهای چند روز پیش ایشان درخصوص قیمت ودیعه مسکن و گوشت و یا همین الگوی ژاپنی، به حدی سطحی و بدون عمق و کارشناسی بوده است که داد حامیان اصلاحطلب ایشان هم درآمده است. سؤالی که متبادر به ذهن میشود این است که چرا مدعیان اصلاحات به جای پاسخگویی درخصوص حمایتشان از روحانی، از یکسال گذشته تاکنون به اعلام برائت از وی و انتقاد از دولت دوازدهم روی آوردهاند؟
نخبهسازی زنجیرهایها از سلبریتیها
روزنامه آفتاب یزد در صفحه نخست خود با انتشار دو عکس از دو مجری ورزشی نوشته است: «اینجا آدمهای سیاسی به ظاهر قد میکشند و نخبگان [!!] حذف میشوند.»
طریق روزنامههای زنجیرهای و خاصه روزنامههای زرد زنجیرهای در سلبریتیپروری و سواستفاده سیاسی از این مسائل روندی قابل بررسی است. این روزنامه یا نخبه را نمیشناسد و یا دوست دارد آنقدر با تسامح و تساهل افراطی با این واژه برخورد کند و دایره نخبگان را باز وبازتر کند تا یک مجری ورزشی هم در شمار نخبگان قرار گیرد. به راستی اگر به کسی مانند دکترحسابی نخبه میگوییم میتوانیم به یک مجری ورزشی هم نخبه بگوییم چون اطلاعات ورزشی زیادی دارد؟!
در بخشی از گزارش آفتاب یزد آمده است: «تا چندی پیش دوشنبهها برای خیلی از اهالی فوتبال و فوتبالدوستان یک روز با جذابیتی تمامعیار به شمار میآمد و این افراد معمولاً از سر شب تا پاسی از شب گذشته پای تلویزیون مینشستند تا اخبار داغ مربوط به فوتبال را با مجری حرفهای این ورزش، عادل فردوسیپور دنبال کنند اما چند ماهی است که دیگر خبری از شبکه 3 و برنامه نود نیست و همین موضوع هم خیلی از دوستداران فوتبال را به سمت شبکههای مجازی و تحلیلهای آب دوغ خیاری کارشناسان آن طرف آبی سوق داده است. هنوز غم نبود عادل برای خیلیها عادی نشده بود که شوک جدیدی دوستداران ورزش را بهتزده کرد و آن هم مهاجرت مزدک میرزایی، گزارشگر و مجری برنامههای ورزشی صدا و سیما بود که چند وقتی از کمکاریهای او در شبکه 3 میگذرد!»سوءاستفاده سیاسی و حزبی جریان موسوم به اصلاحطلب از هر آنچه که یک سرش به صداوسیما متصل میشود موضوع تازهای نیست. نخبه سازی این روزنامه از این افراد در حالی است که بنابرخبرهای منتشر شده یکی از این مجریان مبلغ قابل توجهی را که قرار بوده با آن مستند بسازد با خودش برده و تا لحظه نوشتن این سطرها نیز تکذیبیهای از جانب آن فرد منتشر نشده است.دیگر آنکه روزنامه فرهیختگان اخیراً گزارشی را منتشر کرده و در آن نوشته بود که میزان تخمینی مابهالتفاوت پیامکهای خریداری شده و فروخته شده برنامه نود در ۱۰ سال اخیر بیش از ۶ میلیارد و تخمین مجموع درآمدهای برنامه نود از افزونههای خود حدود ۲۵ میلیارد تومان است. پس از آن بود که دو بیانیه از سوی شرکتهای همکار نود صادر شد و پاسخگویان به شکلی تلویحی و در مواردی صریح درآمدزایی برنامه نود و متعلقات آن را پذیرفتهاند و تنها به اختلاف ارقام به زعم آنان واقعی با ارقام منتشر شده از سوی روزنامه فرهیختگان اعتراض دارند. با تأیید درآمدزایی خارج از چارچوب برنامه نود از سوی دستاندرکاران مالی برنامه حتی با درنظر گرفتن تفاوت در ارقام گفته شده به نظر میرسد که حالا روزهای سختتری در انتظار عادل فردوسیپور است.