گوشههایی از بیانات رهبر انقلاب در اولین نماز جمعه پس از پذیرش قطعنامه 598
فرصتطلبان و بد دلان پس از پذیرش قطعنامه چه گفتند؟
قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ 27 تیر ماه سال 1367 از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی چهار روز بعد و در خطبههای اولین نماز جمعه پس از این رویداد، ابعاد مختلف مربوط به قطعنامه 598 را تحلیل و تبیین فرمودند که گوشههایی از آن پیش روی شماست.
«میدانید خدای متعال از این حادثه (صلح حدیبیه) در قرآن به چه تعبیری یاد کرده است؟ این آیه معروف و آیات اول سوره «انا فتحنا» که میفرماید «انا فتحنا لک فتحا مبینا» راجع به همین صلح است. این فتح مبینی که در قرآن یادآوری شده این فتح مبین جنگ بدر و حنین و احد و احزاب نیست، صلح حدیبیه است. «انا فتحنا لک فتحا مبینا» ما فتح آشکاری را برای تو تدارک دیدیم. آن وقت مسلمانها نمیفهمیدند همین آیهای که در اول خطبه اول خواندم این مطلب را بیان میکند که «خدا چیزی را میدانست که شما نمیدانستید» پیغمبر فرمود صبر و تحمل کنید نتیجه معلوم خواهد شد. در تاریخ اسلام مینویسند برکاتی که بر صلح حدیبیه مترتب شد بر هیچ جنگی از جنگهای پیغمبر مترتب نشده بود و شش سال تا آن تاریخ با کفار فریش جنگیده بود و این صلح حدیبیه به معنای نفی جنگ بدر و احد نبود. در جنگهای قبل از صلح حدیبیه، یک جا پیغمبر بطور مطلق مثل بدر فاتح شده بود. یک جا مثل بعضی از جنگهای دیگر به متارکه منتهی شده بود. این جنگها سر جای خودش بود. صلح حدیبیه به هیچ وجه شعار جنگ بدر واحد را تخطئه نمیکرد. پیغمبر شعار جنگ با کفار و مشرکین را که پس نگرفته بود. موضع پیغمبر تغییر نکرده بود اما مصلحت آن روز آن بود همچنانکه مصلحت جنگ بدر آن بود، مصلحت جنگ احد و احزاب هم آن بود. این ریشه تاریخی این کار. میبینید که همه چیز در تاریخ اسلام منطبق با یک نظام منطقی روشن در جای خود گذاشته شده است. مسئله این است. حالا من اصل ماجرای قطعنامه را مختصری تشریح کنم، با اینکه شما نسبت به آن آشنا هستید. قطعنامه 598، قطعنامهای است که شورای امنیت در حدود یک سال پیش صادر کرده بود و چند ماده دارد که ماده اول آن آتشبس است. بعد از آتشبس یک سری کارهای دیگر است. از جمله عقبنشینی تا مرزها از جمله تضمین آرامش در مرزها، تعیین متجاوز و شروعکننده جنگ، بازسازی، استقرار یک آرامش در منطقه و از این حرفها، که این قطعنامه 598 است. که ما قبلا به عللی که توضیح دادیم آنرا نمیپذیرفتیم و حالا جهت همان مصالحی کهاشاره شد این را پذیرفتیم و قبول کردیم و قدم اول آن آتشبس است.»
«مسئله را در آن حد مجملی که میشود گفت، من در یک جمله عرض میکنم و آن جمله را برای شما تبیین میکنم. آن جمله این است که مسئولین نظام تشخیص دادند و امام بزرگوار بر این تشخیص صحه گذاشتند که امروز قبول قطعنامه به صلاح اسلام و انقلاب و کشور است.»
«یکی از نکات زیبایی که آشکار شد اتحاد و پیوند مستحکم بین مردم و امام بود به مجرد اینکه معلوم شد که رضایت امام و تصمیم امام پای این قضیه است ناگهان همین ملتی که مشتها را گره کرده بودند و فریاد جنگ سر میدادند گفتند که اماما «پیامت را شنیدیم و ما تسلیم پیام تو هستیم» این اطاعت و انقیاد است.»
«مردم خواهند فهمید و درک خواهند کرد، و آن چیزی را که امروز باید فهمید این است که آن چیزی که تصمیم گرفته شد این برگشت از شعارهای اصولی ما به هیچ وجه نیست.»
«یک نکته دیگری که باید بگویم این است، یک عدهای آدمهای منافق و دور و خبیث ممکن است در داخل کشور پیدا بشوند و به تبلیغات خارجی هم به آنها کمک بکند و دامن بزند که بخواهند غرور ملی ما را بشکنند. اینجور به ملت ما تفهیم کنند که با قبول قطعنامه غرور ملی ما جریحهدار شده و بخواهند با حرف و کار خودشان غرور این ملت مقاومت و بزرگ را جریحهدار بکنند. من به شما عرض میکنم ما به مذاکرهکنندههای خارجی هم در این چند روزه این را با قاطعیت و قدرت گفتیم غرور ملت ما امروز از همیشه با صلابتتر و عظیمتر و درخشانتر است. ملت ما آن ملتی است که هشت سال تمام بدون کمک گرفتن از هیچ دولت و قدرتی و بدون تکیه بر هیچ تکیهگاهی غیر از شخصیت خودش و خدای خودش توانسته در مقابل یک رژیمی که شرق و غرب او را کمک کردند و به او کمک تزریق کردند ایستادگی کند و توانسته جلوی حملات ویرانگرانه آن دشمن را سد کند و از کشور و ملت و مرزها و انقلاب خودش دفاع کند، چه غروری بالاتر از این.»
«شما توانستید حیات و شرف و استقلال و حیثیت جهانی این ملت را با مقاومت خودتان حفظ کنید. این کار، کار رزمندگان عزیز ماست و این کار شهدای بزرگوار ماست که امام فرمودند مقامات معنوی و فلسفه شهادت را با این چشمهای ظاهربین نمیشود دید. حقیقت هم همین است. شهدای ما توانستند بزرگترین دستاورد اسلامی در طول تاریخ بعد از صدر اسلام تا امروز را با خون خودشان حفظ کنند. آن وقت یک عده یاوهگوی دشمن صفت یا ابله و نادان گوشه و کنار پیدا بشوند و بگویند که بله خون شهدا هدر رفت.»
«یک نکته دیگری که من باید اضافه کنم این است بعضی از این عناصر فرصتطلب و بد دل که هیچ وقت با انقلاب و با اسلام آشتی نکردند آنها از این فرصتها خیلی استفاده میکنند برای سمپاشی، اینها کسانی هستند که از اول با جنگ مخالف بودند، حالا مومنین حزبالله و رزمندگان و پاکباختگان صادق عاشق را مورد خطاب قرار میدهند و میگویند شما دیدید حالا رسیدید به آن حرف ما، این بسیار ابلهانه است. این مثل این است که کسانی که در جنگ احد خیانت کردند و در جنگ احزاب با پیغمبر در میدان جنگ شرکت نکردند، اینها بیایند در صلح حدیبیه بگویند دیدید که ما آنجا نیامدیم حق با ما بود. این قضیه غیر از آن قضیه است. آن کسانی که در این چند ساله در بزرگترین حماسه تاریخ این ملت شرکت نکردند تا ابد سرشکسته هستند (تکبیر نمازگزاران و شعار «اماما، اماما فریادت را شنیدیم، به جان و دل خریدیم» و «مرگ بر منافق)»