جهل و دنیادوستی عوامل سقوط از مسیر حق (زلال بصیرت)
خداوند یادآوری ایامالله را مطلوب میداند؛ چرا که روش مناسبی برای استفاده از تجربیات گذشته و شناخت نقاط ضعف و قوت است.
تکرار داستان بنیاسرائیل در قرآن نشان میدهد که نظایر چنین داستانهایی برای مسلمانان نیز اتفاق خواهد افتاد و باید آمادگی چنین حوادثی را داشته باشند. مؤید این مطلب روایاتی از اهل بیت(علیهمالسلام) است که فرمودهاند که همه آنچه برای بنیاسرائیل اتفاق افتاد، برای مسلمانان نیز روی خواهد داد.
البته بسیاری از حوادث صدر اسلام نیز تکرار میشود و شباهتهای زیادی بین حوادث آن زمان و امروز وجود دارد و از اینرو شناخت تاریخ اسلام سبب آمادگی بیشتر برای مواجهه با حوادث و امتحانات آینده میشود.
جنگهای صدر اسلام، بین مسلمانان و مشرکان صورت میگرفت؛ اما کسانی که در کربلا، در مقابل سیدالشهدا(ع) ایستادند، از مسلمانان و اصحاب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بودند! حتی یک زبان و یک نژاد داشتند، ولی حتی تعصب عربی نیز مانع این همه جنایت علیه امام حسین(ع) نشد!
همین داستان نشان میدهد که چگونه یک انسان با اختیار خود، میتواند به اوج کمال و در عین حال چگونه میتواند از کمال به ذلت و شقاوت برسد. برخی از همین افرادی که در کربلا، مقابل سیدالشهدا(ع) قرار گرفتند، چندی قبل جزو فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین(ع) بودند.
عوامل انحطاط انسان
مهمترین عوامل سقوط انسان را میتوان در دو مورد خلاصه کرد؛ عامل اول جهل است؛ گاهی شخص بین دو امر اشتباه میکند و نمیتواند مسیر حق را بشناسد. اما عامل دوم حب دنیاست؛ گاهی علاقه انسان به ریاست، شهوت و نظایر آن سبب میشود که انسان علیرغم اینکه مسیر حق را میشناسد، قدم در مسیر باطل بگذارد تا به خواستههایش برسد. مصادیق چنین افرادی در طول تاریخ فراوان است.
بر اساس آنچه گفته شد، مقابله با سقوط نیز با دو عامل صورت میپذیرد؛ اول برطرف کردن جهل از خود و دیگران و دوم دل کندن از لذتهای دنیا و فراهم کردن مقدمات برای تربیت خود و دیگران برای دل نبستن به دنیا. به عبارت دیگر طبق آیات قرآن باید تعلیم و تزکیه داشته باشیم و زمینه آن را در جامعه نیز ایجاد کنیم.
انقلاب اسلامی، بستری برای علم و تزکیه
خداوند متعال را شاکریم که در زمانی حضور داریم که زمینه این دو امر- یعنی علم و تزکیه- وجود دارد؛ بارزترین تجلی این نعمتها، پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام(ره) بر انحراف و کفر بود. از طرفی امام(ره) معارفی را به مردم یادآوری کرد و آموخت که مردم نسبت به آنها غافل بودند و از طرف دیگر زمینهای برای عمل و خودسازی فراهم شد که نظیر آن را کمتر میتوان در طول تاریخ نشان داد و بسیاری از کودکانی که از تربیت صحیح اسلامی و انسانی محروم بودند، به جایی رسیدند که امام(ره) آنها را رهبر خود خطاب کرد، با اینکه 12-13 سال بیشتر نداشتند! این مسئله نشان میدهد که انسان در مدت کمی میتواند به مرحله بالایی از کمال برسد.
نمونه دیگری از این نعمت را در کشور لبنان میبینیم که روزی به عنوان مرکز فساد در بین کشورهای اسلامی تلقی میشد؛ اما امروز در همان کشوربا حضور حزبالله، یکی از نمونههای بارز پیشرفت اسلامی و انسانی را شاهد هستیم و شخصی در آن حضور دارد و بر حزبالله رهبری میکند که به عنوان دومین شخصیت اسلامی در عالم به شمار میرود.
سعی کنیم با شناخت اسلام و شناخت دوست و دشمن، در مسیر صحیح گام برداشته و وظیفه خود را به بهترین نحو به انجام برسانیم.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي(دام ظله)
در دیدار با جمعی از طلاب خارجی؛ قم؛ 22/10/97
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.