قطرهای از دریای کرامت _ ۴
برائت، نیمه پنهان
زیارت عاشورا مشحون است از اظهار ارادت به اهل بیت خصوصا حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و ابراز بغض و نفرت از دشمنان ایشان. گویی همه این زیارت با فرازهای مهم و معارف بلند خود مقدمهای است برای ایجاد آمادگی و ورود به آستانه برائت و بیان لعن و نفرین بر قاتلان فرزندان نبی مکرم اسلام:
«اللهم العن اولَ ظالمٍ ظلمَ حقَ محمدٍ و آلِ محمد و آخرَ تابعٍ لهُ علی ذلک اللهمّ العنِ العصابهًَْ التی جاهدتِ الحسین و شایعتْ و بایعت و تابعَت علی قتله اللهمَ العَنهُم جَمیعا»
این همه تأکید در طلب لعن و نفرین برای دشمنان آل محمد(ص) و پیروانشان و تکرار صد مرتبه آن حکایت از جایگاه والای برائت دارد. اما سلامهای زیارت عاشورا پس از لعن نیز نشان میدهد که برائت بر ولایت مقدم است. به این معنا که ابتدا میبایست جام دل را از لوث وجود اعداء الله پاک کرد و سپس کوثر محبت اولیا را در آن ریخت. زیارت عاشورا تجلی ایمان واقعی و مرزبندی جدی با دشمنان است. در این زیارت همچون سوره برائت و سوره کافرون خطوط قرمز بدون کوچکترین مجامله مشخص گردیده است.
روایات متعددی دین را عبارت از حب و بغض دانستهاند. حب نسبت به دوستان و بغض نسبت به دشمنان و اساسا ورود به اسلام و گام نهادن در آستانه دین با اعلام حب و بغض صورت میگیرد. کلمه لااله الا الله در نیمه نخست خود، نفی خدایان و اظهار نفرت و بیزاری نسبت به منافیان توحید است و نیمه دوم آن اظهار عشق به خالق هستی.
اما کسانی هستند که با ادعای مسلمانی دلشان از برائت و نفرت خالی است. آنان همه را دوست داشته و عادلانه! نسبت به همه اظهار محبت و ارادت میکنند. حال چه تفاوتی دارد که محبوبشان، از اولیای خدا باشد یا اروپا و آمریکا؟ اما چنانچه بخواهی با آنان مجادله کنی که بغض و برائت در اسلام موضوعیت دارد، شاید استشهاد به این شعر سعدی نمایند که:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست!
این افاضات پای منقل آنقدر بیخاصیت، خنثی و بیخطر است که آمریکا برای تبلیغ و اشاعه آن حاضر به سرمایهگذاری است. آری آمریکا بزرگترین مبلغ اسلام از نوع آمریکاییاش است!
اما امروز مصداق برائت کیست و توده عظیم بغض جهان اسلام باید بر پیکره چه کسی صاعقهوار فرود آید؟ شهید والامقام مطهری عزیز حدودا در پنجاه سال پیش به این نکته ظریف و مهم وقوف داشته و فریاد بر میآورد و خفتگان و خاموشان را نهیب میزند و بر مسلمانان میشورد که مبادا بغض مقدس خود را فرو برند. با هم پای قسمتی از سخنان برائتخیز آن بزرگوار مینشینیم:
«امروز شما ببینید در حدود سه میلیون مسلمان آواره از خانه و زندگی خود هستند. هدف مگر این است که یک دولت کوچکی تأسیس شود؟ آنها میدانند که یک دولت کوچک بالاخره نمیتواند آنجا زندگی کند. یک اسرائیل بزرگ دامنهاش شاید تا ایران ما هم کشیده شود. مگر ادعای مدینه و خیبر را ندارند؟ مگر روزولت پیشنهاد نداد به پادشاه وقت عربستان که خیبر را به یهود بفروشید؟ مگر اینها ادعای سرزمینهای عراق را ندارند؟ والله و بالله ما در برابر این قضیه مسئولیم! به خدا قسم ما مسئولیت داریم، والله قضیهای که دل پیغمبر اکرم را خون کرده است این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون دارد این قضیه است. باید فکر کنیم حسین بن علی اگر امروز بود میگفت چه شعاری بدهید اگر میخواهید برای من عزاداری کنید و سینه بزنید شعارتان باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان (و امروز نتانیاهو) است. شمر هزار و چهارصد سال پیش مرد. شمر امروز را بشناس...»
این سخنانِ برخاسته از غیرت دینی، فریاد برائتی است که به درستی، مسلمان را از سیاست استکبار آگاه میکند. امروز آماج برائت در جهان اسلام اسرائیل است و همه مسلمانان میبایست به حوادثی که در منطقه فلسطین اشغالی رخ میدهد، حساسیت بالایی داشته باشند زیرا چهبسا پروژههایی مانند معامله قرن که از سوی آمریکا مطرح شده است برای سنجیدن واکنش و حساسیت مسلمانان جهان باشد. یقینا دشمن آنگاه آسوده خواهد شد که مسلمین را در بیخبری و غفلت ببیند. اما آنان که نسبت به این قضیه بیتفاوتند یا برای برائت، آدرس غلط میدهند مسلما اسلامشان آمریکایی است.
گروههای منحرف مانند شیعیان لندننشین که وامدار ملکه انگلیساند پیوسته خط و نشان مبارزه با آلسعود میکشند و این حکومت خبیث را بهعنوان مصداق برائت نشان میدهند. آنان با طرح این موضعگیری، دو هدف را دنبال میکنند اولا نگاهها را از اسرائیل منحرف ساخته و برای جنایات او خلوتخانه خبری فراهم میسازند و ثانیا با مطرح کردن عربستان بهعنوان فتنه اصلی (و نه تابعی از جریان استکبار)، و ناسزاگویی به مقدسات برادران اهل تسنن، دعوای شیعه و سنی را زنده کرده و به خرمن اختلاف این دو مذهب اسلام شعله میافکنند. و جالب است بدانیم که یکی از انتقادات این فرقه منحرف، از جمهوری اسلامی این است که چرا به فلسطینیانی که سنی مذهبند کمک میکند؟! با این سخن که دل هر آزادهای به درد میآید معلوم میشود این فرقه لندننشین سر در کدام آخوری فرو برده و بر سفره کدام جنایتکاری نشسته است. بیتردید مرز افتراق مؤمنان واقعی با مسلماننماها از این روح برائت آشکار میشود.
امروز ایران بهعنوان ام القرای جهان اسلام، رهبری جریانات مهم منطقه و جهان را در دست داشته و سیاستهای استکبار را پوچ و بیاثر میکند. خاطره زیر به نقل از سید حسن نصرالله رهبر محبوب حزبالله لبنان از کتاب اعجاز ولایت، منشور امامت که به کوشش واحد تحقیق و پژوهش بیت المهدی(عج) فراهم آمده، بسیار زیبا و خواندنی است:
«یکی از بزرگان فلسطین اشغالی، به مکتب اهل بیت علیهمالسلام گروید و شیعه شد. از او سؤال کردند علت شیعه شدن شما چه بود؟ آیا کتابهای شیعه را مطالعه کرده یا با علمای شیعه در ارتباط بودهاید؟ پاسخ داد: علت شیعه شدن من فقط خواندن قرآن و تدبر در آیات آن بود وقتی به این آیه رسیدم « لَتَجِدَنّ أشَدّ الناسِ عَداوَهًًْ لِلَذینَ آمَنوا الیَهُود؛ بهطور مسلم بدترین دشمنان اهل ایمان را یهودیان خواهی یافت.[مائده /۸۲]» اندکی فکر کردم که اهل ایمان واقعی چه کسانی هستند که یهودیان با آنان به شدت دشمنی میکنند؟ اگر منظور، سران کشورهای به ظاهر اسلامی باشند که اسرائیل با آنها دشمنی ندارد بلکه همواره با یکدیگر بر سر میز مذاکره مشغول نوشیدن شراب هستند! پس از لحظهای متوجه شدم تنها کشوری که اسرائیل با آن سرسختانه دشمنی میکند ایران و شیعیان میباشند بنابراین منظور از اهل ایمان در آیه فوق کسی جز پیروان مکتب اهل بیت علیهمالسلام نیست پس بلافاصله شیعه شدم و مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام را اختیار کردم تا من هم از اهل ایمان به حساب آیم.»
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی