kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۳۸۱۴
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۳
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

باید فرصت بیشتری به اروپا بدهیم و خود را در مخمصه نیندازیم!

روزنامه اعتماد در سرمقاله دیروز خود نوشت: «گرچه اینستکس در مرحله نخست تنها به غذا و دارو محدود است و بعید است شامل اقلام تحت تحریم بشود اما باید پذیرفت که در سیاست هیچ امر صفر و صد یا سیاه‌وسفید مطلق نداریم... در چنین بستری، می‌توان نهایی شدن اینستکس را مغتنم شمرد.»



 سرویس سیاسی-

این روزنامه در ادامه نوشت: «باید در نظر داشت که مهلت 60 روزه برای تشویق اروپا به جدی‌تر گرفتن موضوع و برداشتن گام‌هایی در جهت نیل به اهداف تعریف‌شده، بوده است...تولید و انبار کردن اورانیوم با غلظت 3/67 است بدون اینکه مصرفی برای آن داشته باشیم و بدانیم به چه‌کار خواهد آمد؟!».
در مطلب این روزنامه مدعی اصلاحات آمده است: «چرا نباید به این امور به‌عنوان اهرم‌هایی بنگریم و چرا باید در ایجاد مخمصه‌های بزرگ‌تر برای خود عجله کنیم و تن به مخاطرات عظیم بدهیم؟ بنابراین تا وقتی‌که کوچک‌ترین روزنه‌ای برای موفقیت در مرحله اول وجود داشته باشد، می‌توانیم از برداشتن گام دوم در چارچوب اتمام‌حجت مطرح‌شده خودداری کنیم و فرصت بیشتری به طرف‌های اروپایی دهیم!»
گفتنی است این روزنامه مدعی اصلاح‌طلبی در حالی دستاورد عظیم دانشمندان کشورمان در صنعت هسته‌ای را بی‌فایده و کم‌اهمیت می‌داند و در مقابل به بزرگنمایی از کانال مالی تحقیرآمیز اروپایی‌ها پرداخته است که پاسخ نمی‌دهد که اگر آن‌گونه که ادعا می‌کند صنعت هسته‌ای کشورمان فایده‌ای ندارد، چرا آمریکا و متحدانش این‌همه برای متوقف کردن آن با همه توان به میدان آمدند؟
قابل‌تأمل آنکه سازوکار اینستکس در یک کلمه «نفت در مقابل غذا و داروست»! این سازوکار به‌تنهایی نیز تحقیرآمیز است و سازوکاری است که آمریکا و متحدانش بعد از شکست مفتضحانه صدام در حمله به کویت برای آن کشور تدارک دیده و به اجرا گذاشته بودند. ماجرای اینستکس برای ایران بارها ذلت‌بارتر از فرمول مشابه آن برای عراق شکست‌خورده دوران صدام است! کاهش تعهدات ایران در صورت عدم تأمین خواسته کشورمان، مصوبه شورای عالی امنیت ملی و یک سند قانونی و راهبردی است. این تصمیم راهبردی نباید به تصمیم تاکتیکی طرف مقابل گره بخورد.
مدح شفافیت قوه قضائیه از سوی مخالفان شفافیت مجلس
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «کارنامه صدروزه رئیسی» نوشت: «[محمود صادقی] عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: به نظر من رویکردهای رئیس‌جدید قوه قضائیه به طرز غیرمنتظره‌ای فراتر از حدی است که پیش‌بینی می‌شد و با استانداردهایی که از رئیس‌دستگاه قضا انتظار می‌رود، تناسب دارد.»
در بخش دیگری از این گزارش، مسئله «شفاف‌سازی» که آقای رئیسی مدنظر قرار داده، ستوده شده و در ادامه آمده است: «مطهری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به توضیحات رئیس‌قوه قضائیه درباره شفاف‌سازی حساب‌های این قوه عنوان کرد: توضیحات رئیس‌قوه قضائیه مبنی بر اینکه درآمد و هزینه‌کرد حساب‌های قوه قضائیه در پایان هرسال به اطلاع عموم می‌رسد، رویکرد مثبتی است که به‌تازگی از سوی آقای رئیسی عنوان شد.»
نکته تعجب‌برانگیز ماجرا اینجاست که مطهری و اکثر اعضای لیست امید که علیه طرح شفافیت نمایندگان مجلس موضع‌گیری کرده و آن را برنتابیدند، خواسته آقای رئیسی برای شفاف‌سازی درآمدها و هزینه‌های قوه قضائیه را مورد اقبال و ستایش قرار دادند. جالب آنکه مطهری در مصاحبه‌های خود با روزنامه زنجیره‌ای با نیت تخریب طرح شفافیت مجلس، آن را بهانه‌ای برای رد صلاحیت نمایندگان عنوان کرده بود!
شایان‌ذکر است مدعیان اصلاحات که همواره در حال فرار از نظارت و بازرسی بوده‌اند، تنها به نمایش شفافیت اکتفا کرده و در عمل وقعی به آن نمی‌گذارند؛ چه آنکه در همین مجلس، اصلاح‌طلبان با عدم توجه به منفذهای نجومی‌بگیری در قانون مدیریت خدمات کشوری، به‌نوعی قانون نجومی‌بگیری را دائمی کردند!
تحلیل غلط مدعیان اصلاحات برای توجیه استیصال و درماندگی احزاب خود
محمد عطریان فر، عضو شورای سیاست‌گذاری روزنامه سازندگی در شماره اخیر این روزنامه نوشت: «تأسیس به مفهوم سیاسی کلمه، چیزی جز ایجاد منظومه پایدار نیست. به این معنا که بتوان از انقلاب یک گام فراتر نهاد و از یک جنبش اصلاحی به مرحله (تأسیس مدرسه)‌ای برای تربیت نیروهای کارآمد و مدیر... رسید تا با اتکا بر این ظرفیت بتوان به مردم خدمت کرد. به آنها آدرس مقصد زندگی درست داد، دروغ نگفت، بر سر مردم معامله نکرد و آنها را با شعار فریب نداد.»
 با کدام آبرو !؟
عطریان فر ادامه داده: «اگر اصلاحات طی 25 سال از آغاز تا به امروز هنوز نتوانسته پاسخ جامع و درستی به مطالبات شهروندان و نیاز جامعه بدهد... چگونه و با کدام آبرو می‌توان دوباره برگشت و از مردم مطالبه همراهی کرد و مثلاً تحولی شبیه به 76 را خلق کرده نمود. اگرچه توان آن را هم نخواهیم داشت.»
ما خودخواهیم و تمامیت‌طلب
در ادامه این مطلب آمده است: «منتها باید عارضه‌های بی‌حوصلگی و بی‌حالی و خودخواهی و تمامیت طلبی و روحیه سکتاریستی و گروه‌گرایی فرقه‌های اصلاح‌طلب را اصلاح کنیم و به‌سوی ساختارمندشدن معنادار و بلندمدت حرکت کنیم. باید به شعار قبلی خودِ سعید برگردیم که (اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات)»
عطریان فر گفته است: «عملکرد احزاب حتی حزبی مانند کارگزاران...یا برخی احزاب جبهه اصلاحات نشان می‌دهد همه درجا می‌زنند و زمین‌گیرند. از منظر آسیب‌شناسی در این فرآیند غلط همه ما نقش داشته و داوری منتقدانه سنگینی را باید در حق خود بپذیریم»
عطریان‌فر در این مطلب در پاسخ به اینکه «چرا به نقطه استیصال و درماندگی رسیده‌ایم؟» با بیان اینکه «تمامی نقد به خودمان برنمی‌گردد و نظام سیاسی ایران از تقویت نظام حزبی دست‌به‌دست شدن قدرت طفره می‌رود و اجازه نمی‌دهد نظام اداره کشور بر پایه تشکیلات و تحزب قوام یابد.» نوشته است: «در خاطرات آیت‌الله هاشمی‌اشاراتی شده است. می‌گوید با رهبری جلسه داشتیم و سخن از فعالیت احزاب شد که آیا تقویتشان کنیم یا آنها را از فعالیت بازداریم. ایشان ادامه داده می‌فرماید با رهبری توافق کردیم که نه تقویت کنیم و نه تضعیف؛ یعنی تصمیم گرفتند امر تحزب را در تعلیق نگه دارند. وقتی می‌گوییم هاشمی یعنی کسی که آن زمان این خاطرات را ثبت کرده در اوج قدرت و رئیس‌جمهور مقتدر کشور بوده است... رهبری و ایشان دو شخصیت بزرگی بوده‌اند که تصویر تمام نمای سیاست ایران در تدابیر ایشان بازتاب می‌یافت. شرح این خاطره نشان‌دهنده این حقیقت مکتوم است که بزرگواران عالی‌قدر نظام قرار نداشتند بررسی کنند که تقویت و یا تضعیف سیاست‌ورزی حزبی چه محاسن و معایبی برای کشور دارد. درنتیجه آن را در حالت تعلیق نگه می‌داشتند.»!
اولاً مگر خاطرات هاشمی محل مطمئنی برای رجوع به تاریخ است؟ ثانیاً مفروض که معتبر باشد؛ آیا این خاطره که عطریان‌فر مطرح کرده، به معنای «به تعلیق گذاشتن» مسئله تحزب از سوی رهبری است؟ تعلیق؛ یعنی معلق کردن امری به تحقق امر دیگر؛ یا به‌عبارتی‌دیگر در هوا گذاشتن و وابسته کردن امری به چیزی دیگر! درحالی‌که اتفاقاً از طرح آن خاطره این منتج می‌شود که رهبر معظم انقلاب معتقد بوده‌اند تحزب باید خودجوش و مردمی باشد و حکومت، کاری به تقویت و تضعیف احزاب نداشته باشد. ازاین‌رو قابل قبول نیست مدعیان اصلاحات که همواره دنبال فرار از پاسخگویی و به گردن این‌وآن انداختن مشکلات و معضلات بوده‌اند، برای توجیه استیصال و درماندگی حزبی خود با تحلیل غلط از سخنان رهبری به گزاره‌هایی مانند اینکه «تقصیر نظام است» متوسل شوند!
چرا دولت سامانه حقوق و مزایای مدیران را راه‌اندازی نمی‌کند؟
روزنامه ایران روز گذشته گفت‌وگویی را با جمشید انصاری، معاون رئیس‌جمهور و رئیس‌سازمان اداری و استخدامی درباره عدم راه‌اندازی سامانه حقوق و مزایای مدیران کشور منتشر کرد. وی در پاسخ به اینکه «چشم‌انداز شما برای راه‌اندازی نهایی این سامانه چیست؟» گفته است: «دستگاه‌ها باید اراده‌ای برای انجام دادن آن داشته باشند. اکنون حدود 60 درصد کل کارکنان دستگاه‌های اجرایی و غیر اجرایی اطلاعات خود را وارد کردند که به لحاظ تعداد کارکنان در همه قوا و سایر نهادها، اطلاعات حقوق بیش از یک‌میلیون و 500 هزار نفر از کارکنان ثبت شده است؛ بنابراین تنها بخش اندکی از این اطلاعات باقی‌مانده که انجام آن، مستلزم همکاری همه دستگاه‌ها است.»
این در حالی است که 15 ماه از فرصت قانونی دولت برای اعلام عمومی حقوق و مزایای مدیران می‌گذرد. دولت به‌جای بهانه‌گیری و انداختن توپ در زمین دستگاه‌های دیگر، می‌تواند سامانه را با اطلاعات حقوقی همین 60 درصد کل کارکنان دستگاه‌های اجرایی و غیر اجرایی که مصاحبه‌شونده بدان تصریح کرده، راه‌اندازی کند. تأخیر قابل توجه دولت در شفاف‌سازی حقوق و مزایای مدیران ابهام‌برانگیز است. این گزاره اگر در کنار تخلف دولت در اجرای قانون افزایش حقوق‌ها از سوی مجلس قرار گیرد، شائبه ادامه رویه غیرقانونی حقوق‌های نجومی را دامن نمی‌زند؟
«نه» گفتن به آمریکایی‌ها هنر نیست!
روزنامه زنجیره‌ای آرمان امروز در یادداشت صفحه اول خود به قلم حشمت‌الله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نوشته است: «نه گفتن در دیپلماسی مزیت به حساب نمی‌آید... ایران هرگونه درخواست مذاکره صادقانه‌ای را که می‌داند پشت آن مذاکره واقعی نیست با نه مواجه می‌کند... این نه گفتن باعث می‌شود تا بخشی از دست برتر را ما در سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی از دست بدهیم. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران به‌جای نه گفتن به هرگونه درخواست مذاکره و یا میانجی‌گری باید... در فضای دیپلماسی عمومی تهران یک بسته پیشنهادی داشته باشد...»
آمریکایی‌ها از مواضع گذشته خودشان عدول کرده‌اند!
در ادامه مطلب آمده است: «به نظر می‌رسد پیشنهادهای امروز آمریکایی‌ها با گذشته متفاوت است. آمریکایی‌ها در گذشته با افتخار شروط 12 گانه را مطرح می‌کردند اما هم‌اکنون همه مقامات آمریکایی حتی تندروترین آنها رسماً اعلام می‌کنند که ما هیچ‌گونه پیش‌شرطی نداریم و خواهان مذاکره هستیم. این بدان معناست که آمریکایی‌ها از مواضع گذشته خودشان عدول کرده‌اند. از سوی دیگر در ایران این نه گفتن باعث شده تا فضای منفی در دیپلماسی عمومی علیه کشورمان شکل گیرد... در زمان سفر نخست‌وزیر ژاپن به تهران، ایران می‌توانست چنین پیشنهادی را مطرح کند و حتی بدون باز کردن نامه ترامپ می‌توانستیم یک پیشنهاد عملیاتی داده و صراحتاً مطرح کنیم که طرح ایران به سود امنیت و صلح بین‌المللی است و می‌تواند مشکلات را حل‌وفصل کند.» به نظر می‌رسد نویسنده خبر (عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس) که از مذاکره و لزوم بسته پیشنهادی برای دشمن حرف می‌زند، در بی‌خبری کاملی به سر می‌برد و اساساً از 3 اقدام اخیر آمریکایی‌ها در قبال ایران خبر ندارد؛ 1- تلاش آمریکایی‌ها برای اتهام زنی به ایران در انفجار نفت‌کش‌ها در خلیج‌فارس و دریای عمان 2- ورود پهپاد غول‌پیکر جاسوسی به مرزهای ایران که برخلاف حقوق مسلم بین‌المللی بوده است و 3- تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران. گفتنی است خود دولتمردان و به‌ویژه رئیس‌جمهور که حیات و بقای سیاسی خود را در برجام می‌دانند، از خیانت‌ها و بدعهدی‌های آمریکایی‌ها به ستوه آمده و در مواضع اخیر خود، اعتراف کردند که «دشمن از مسیر عقلانی به‌طور کامل خارج شده است».
حشمت‌الله فلاحت پیشه گفته است: «بسته پیشنهادی می‌تواند شامل دغدغه‌های ایران، نقض عهدهای آمریکا و پیشنهادهایی که تأمین‌کننده منافع ایران باشد مطرح شود» حال‌آنکه سؤال اساسی این است که مگر این موارد تاکنون مطرح نشده است؟ امیدواریم بسته پیشنهادی فلاحت پیشه که چندی پیش نظریه «میز قرمز»اش دستمایه طنز و شوخی کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته بود، پاکت کاغذی مهروموم‌شده و این‌ها نباشد!