نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اصلاحطلبان: مجلس و ریاست جمهوری آینده را هم از دست میدهیم
سرویس سیاسی-
کارنامه همه فراکسیونهای مجلس قابل بررسی و عملکرد آنان قابل احصا است، اصلاحطلبان در مجلس دهم کمترین توجهی به معیشت مردم نداشتهاند و اما در مقابل از این طیف حاشیهآفرینی و استفاده از تریبونهای مجلس برای سخنان ساختارشکنانهای که هیچ فایدهای ندارد جز متشنج کردن مجلس و ایجاد شکاف میان فراکسیونها بارها به چشم خورد. در چنین فضایی که رئیس و دو نایبرئیس مجلس دهم سه سال در اختیار مستقلان و اصلاحطلبان بوده حالا که یکی از نواب رئیس از دست آنها خارج شده میگویند خوب است مردم بدانند که اکثریت مجلس دست اصلاحطلبها نیست. حال آنکه مستقلان حامی دولت و اصلاحطلبها با هم اکثریت مجلس را در اختیار داشتهاند. روزنامه آفتاب یزد دیروز در یادداشتی با عنوان «اصلاحطلبان در وضعیت قرمز» به وضعیت این طیف پرداخت و نوشت: «آنانی که با بیرون رفتن علی مطهری از هیئترئیسه تا لرزاندن بنیانهای قیصریه پیش رفته بودند این روزها با بیرون کشیدهشدن صندلی ریاست کمیسیونها از زیر پای اصلاحطلبها و معتدلین، آن چنان سکوتی اختیار کردهاند که گویی؛ یا راضیاند به این جابه جاییها یا اینکه شوک زدهاند به اندازه[ای که] سکوت اختیار کرد[هاند]؛ همانهایی که نزدیک بود قتل میترا استاد را به گردن فراکسیون امید در مجلس بیندازند...» مقصود این روزنامه طیف کارگزاران است که در ماجرای قتل میترا استاد با دیگر طیفهای اصلاحطلب به بحث و جدل پرداخت و با استدلالهایی که به نظر درست هم میآمدند اصلاحطلبان را به بیتوجهی به اخطارها متهم کرد. در این بین مشخص شد که حتی اخطارهایی بهاشخاصی مانند معاون اول رئیسجمهور نیز داده شده بود که نجفی برای احراز این پست مناسب نیست اما توجهی به آن اخطارها نشد. این یادداشت در ادامه آورده: «يحتمل هیچ تحلیلی برای خارج شدن اصلاحطلبها و حامیان دولت روحانی از اکثریت کمیسیونهای اصلی- ۱۴ گانه- مجلس ارائه نخواهند داد اما این یک واقعیت است که هشدارهایی بسیار جدی با پالسهایی به شدت آزاردهنده این پیام را مخابره میکند که مجلس آینده و پاستور هم میتواند به سرنوشت کمیسیونهای مجلس فعلی در سال آخر دچار شود.»
مواظب سعید جلیلی باشید رئیس مجلس نشود!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم سید حسین مرعشی نوشت: «مجلس شورای اسلامی، کارکرد واقعی خود را ندارد. زمانی بود که امام(ره) اعلام کرد مجلس در رأس امور است اما واقعیت این است که امروز مجلس در رأس امور نیست. درعینحال نباید فراموش کرد که شخصیتهای طراز اول اصلاحطلبی در انتخابات اخیر اجازه شرکت نداشتند و ما با همین سرمایه و بضاعت اندک در عرصه سیاست حاضر شدیم و نهایتاً کسانی که امکان تأیید صلاحیت و نقشآفرینی داشتند همین بنیه و توانی را که ارائه کردند، دارند؛ بنابراین همه این موارد ادغام شده و مردم و رأیدهندگان به جریان اصلاحات را اکنون با این سؤال اساسی مواجه کرده که نتیجه رأیشان چه بود؟» مرعشی در این مطلب نوشته است: «با این تفاسیر باید بدانیم که اگر اصلاحطلبان تسلیم فضای منفی موجود شوند، باید پذیرفت که آقای جلیلی رئیس مجلس ایران خواهد بود... من امروز این را اعلام میکنم تا مردم و هواداران اصلاحات بعداً نگویند که شما میدانستید و نگفتید.»جای آن دارد بپرسیم اولاً مگر همین مجلس و فراکسیون امید برآیند عملکرد شورای عالی اصلاحطلبان و رفتار ماکیاولیستی آقای «تکرار میکنم» نبوده است که میگویند امروزه در رأس امور نیست! سؤال دیگر آنکه چرا مدعیان اصلاحات که آزادی و دموکراسی خواهی آنها گوش فلک را کر کرده است، از ورود مخالفان و منتقدان خود به انتخابات مجلس واهمه دارند تا آنجا که از الآن فضای سیاسی را انتخاباتی کرده و به هواداران و همحزبیهای خود هشدار میدهند مواظب فلانی باشید که رئیس مجلس نشود!
عربستان با بودجه نظامی 7 برابری نسبت به ایران
علی نجفی خوشرودی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دیروز در روزنامه ایران نوشت: «سخنان دونالد ترامپ در باب اینکه او تنها 10 دقیقه قبل از صدور دستور حمله به ایران، به دلیل جلوگیری از تلفات 150 نفری این حمله از آن منصرف شده بیش از آنچه نیاز به تفسیر داشته باشد، یک بلوف و مانور سیاسی به نظر میرسد. چه اینکه بعد از اعلام این خبر هم رسانههای آمریکایی روایتی را مطرح کردند مبنی بر تأثیر یک تحلیلگر سیاسی در شبکه «فاکس نیوز» بر تصمیم ترامپ. این روایت به روشنی ناقض روایت مطرح شده توسط خود رئیسجمهوری آمریکاست. اما اگر از زاویهای واقعبینانهتر و روشنتر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، باید سؤالی پیش کشیده شود که کل این موضوع را مورد تشکیک قرار میدهد؛ آیا اساساً ادعای ترامپ و کاخ سفید مبنی بر داشتن تصمیمی برای حمله محدود به ایران میتواند صحت داشته باشد یا خیر؟در یک نگاه محاسبهگرانه پاسخ منطقی به این سؤال منفی است. خصوصاً اینکه هر چند ترامپ خود در قامت رئیسجمهوری با رفتارها و تصمیمات عجیب در سطح جهان مطرح است اما شاید از مهمترین خصوصیات او داشتن وجهی کاسبکارانه و محاسبهگرانه در تصمیماتش میباشد. آرایش نیروهای نظامی در منطقه و همینطور موقعیت خلیج فارس از منظر اهمیت اقتصادی و خصوصاً در حوزه انرژی برای دنیا بروز یک درگیری نظامی را در اینجا بسیار زیانبار و پرمخاطره میکند، خصوصاً برای کشورهای غربی و صنعتی که به انرژی این منطقه و همینطور مسیر تجاری آن وابسته هستند.»
وی افزود: «اما فاکتور دیگر در این خصوص جایگاه و توانمندی نظامی و همین طور پتانسیلهای ژئوپولتیک ایران در یک نبرد احتمالی در این منطقه است. درست است که شاید مجموع بودجه نظامی آمریکا و متحدانش در منطقه حتی بسیار بیشتر از بودجه کل کشور ما در یک سال باشد اما صرف کردن چنین بودجهای الزاماً به معنای داشتن توانمندی در یک نبرد نظامی نیست. نشانه اخیر و روشن آن ماجرای انهدام پهپاد 220 میلیون دلاری آمریکا به وسیله سامانه موشکی است که شاید چند 10 برابر کمتر از این پهپاد قیمت داشته باشد. این یعنی آنکه محاسبه قدرت ایران در یک اقدام نظامی نباید صرفاً مبتنی بر مقایسه بودجههای نظامی باشد.» در ادامه این مطلب آمده است: «یک مقایسه در این میان موضوع را بهتر روشن میکند؛ بودجه نظامی عربستان در سال 2017 معادل 87 میلیارد دلار یعنی 7 برابر بیشتر از بودجه 12 میلیارد دلاری نظامی ایران در همان سال بوده. در عین حال عربستان یکی از 3 بودجه نظامی بزرگ دنیا نسبت به کل بودجه کشورش را دارد. در حالی که ایران در این فهرست حتی جزو 25 کشور اول دنیا هم نیست اما با همه این شرایط ایران توان انهدام پیشرفتهترین پهپاد جاسوسی جهان را تنها بعد از چند کیلومتر تجاوز به خاک کشور دارد، اما در مقابل عربستان حتی نمیتواند پهپادهای به مراتب سادهتر حوثیهای یمن را کنترل کند و این پهپادها تا عمق چند 10 کیلومتری این کشور میروند و حتی تأسیسات نفتی آنها را هم با موفقیت بمباران میکنند.»توان دفاعی ایران که گوشهای از آن در انهدام ابر پهپاد جاسوسی آمریکا خودنمایی کرد، برخاسته از روحیه انقلابی و اتکا به ظرفیتهای درونی و اعتماد به سرمایههای انسانی داخل کشور بهویژه قشر جوان است. اگر دولت از ابتدای روی کار آمدنش به چنین روحیه و انگیزه و استعداد آماده برای نقشآفرینی در اقتصاد و تولید و صنعت بها میداد، کشور گرفتار برجام نمیشد، برنامه هستهای ایران متوقف نمیشد، دومینوی تعطیلی کارخانهها و بنگاههای اقتصادی راه نمیافتاد، هزاران کارگر بیکار نمیشدند و با شکوفایی توانمندیها به نقطهای میرسیدیم که همان اندک اثر تحریمها به صفر میرسید.
دولت پنهان، کمر به قتل دولت بسته است!
روزنامه آرمان در مصاحبهای با یکی از فعالان طیف موسوم به اصلاحطلب نوشت: «دولت پنهان، کمر به قتل دولت بسته است»در بخشی از این گفتوگو آمده است: « وقتی در کوچه و بازار رفت و آمد داریم احساس میکنیم مردم از بیتصمیمی، دیرتصمیمی یا بدتصمیمی دولت ناراحتند و این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد. حال اینکه محبوبیت کم شده و چه کسانی مقصرند بهنظر بنده به چند دسته برمیگردد نخست؛ استکبار جهانی که سعیاش بر پایین آوردن جایگاه اجتماعی خدمتگزاران کشور است. دوم؛ دولت پنهان که کمر به قتل دولت بسته، از هیچ کوششی فروگذار نکرده و به ظاهر خود را متدین میداند و به اسم انقلاب به انقلاب لطمه میزنند. سوم؛ افراد دیرتصمیم و بدتصمیمی که در اطراف دولت هستند.»
در اینباره باید گفت که متأسفانه طیف مدعی اصلاحات، هیچ دغدغهای نسبت به مطالبات مردم و به خصوص مطالبات معیشتی ندارد. این جریان اکنون اکثریت مطلق کابینه را در اختیار دارد، اما با فرافکنی، از پاسخگویی درباره وضع موجود طفره میرود. برخی دولتمردان و فعالین مدعی اصلاحات در دولت یازدهم، تقصیرها و قصورهای دولت را به گردن دولت قبل میانداختند. وقتی این ترفند کارایی خود را در افکار عمومی از دست داد، ادعای مضحک کارشکنی دولت پنهان از سوی طیف مدعی اصلاحات و برخی دولتمردان مطرح شد. دیگر اینکه در ادبیات سیاسی دو مفهوم «دولت پنهان» و «دولت سایه» داریم که این دو در تضاد با یکدیگر هستند. دولت در سایه برای کمک و همچنین رصد اقدامات دولت و احیانا نقد کارشناسانه و ارائه مشورت به دولتمردان تشکیل میشود. اساس دولت سایه در فعالیت آشکار است. چنانکه اخیرا سعید جلیلی با دعوت از کارشناسان حوزه نفت و انرژی به تحلیل شرایط موجود پرداخته و راهکارهای افزایش درآمد کشور را به دولت ارائه دادند. اما در مقابل «دولت پنهان» کنایه از سایههایی است که اگرچه حضورشان ملموس نیست اما کارها و امور با اشاره و نظر آنها به انجام میرسد. با این وجود به درستی مشخص نیست که آوردن نشانههایی نظیر انقلابی بودن برای دولت پنهان از ندانستن تفاوت میان این دو مفهوم بوده یا شیطنتی غیراخلاقی؟!مصاحبهشونده میافزاید: «لذا اگر قرار باشد نارضایتی در کشور بهوجود آید این عوامل مختلف دست به دست هم داده و موجب نارضایتی عمومی از مجموعه دولت و بهوجود آمدن چنین شرایطی میشود.»اگرچه مصاحبهشونده گفته که همه باید در موفقیت دولت خود را سهیم بدانند و کمک کنند اما متأسفانه طیف مدعی اصلاحات، هیچ دغدغهای نسبت به مطالبات مردم و به خصوص مطالبات معیشتی ندارد. این جریان اکنون اکثریت مطلق کابینه را در اختیار دارد، اما با فرافکنی، از پاسخگویی درباره وضع موجود طفره میرود.
کارنامه همه فراکسیونهای مجلس قابل بررسی و عملکرد آنان قابل احصا است، اصلاحطلبان در مجلس دهم کمترین توجهی به معیشت مردم نداشتهاند و اما در مقابل از این طیف حاشیهآفرینی و استفاده از تریبونهای مجلس برای سخنان ساختارشکنانهای که هیچ فایدهای ندارد جز متشنج کردن مجلس و ایجاد شکاف میان فراکسیونها بارها به چشم خورد. در چنین فضایی که رئیس و دو نایبرئیس مجلس دهم سه سال در اختیار مستقلان و اصلاحطلبان بوده حالا که یکی از نواب رئیس از دست آنها خارج شده میگویند خوب است مردم بدانند که اکثریت مجلس دست اصلاحطلبها نیست. حال آنکه مستقلان حامی دولت و اصلاحطلبها با هم اکثریت مجلس را در اختیار داشتهاند. روزنامه آفتاب یزد دیروز در یادداشتی با عنوان «اصلاحطلبان در وضعیت قرمز» به وضعیت این طیف پرداخت و نوشت: «آنانی که با بیرون رفتن علی مطهری از هیئترئیسه تا لرزاندن بنیانهای قیصریه پیش رفته بودند این روزها با بیرون کشیدهشدن صندلی ریاست کمیسیونها از زیر پای اصلاحطلبها و معتدلین، آن چنان سکوتی اختیار کردهاند که گویی؛ یا راضیاند به این جابه جاییها یا اینکه شوک زدهاند به اندازه[ای که] سکوت اختیار کرد[هاند]؛ همانهایی که نزدیک بود قتل میترا استاد را به گردن فراکسیون امید در مجلس بیندازند...» مقصود این روزنامه طیف کارگزاران است که در ماجرای قتل میترا استاد با دیگر طیفهای اصلاحطلب به بحث و جدل پرداخت و با استدلالهایی که به نظر درست هم میآمدند اصلاحطلبان را به بیتوجهی به اخطارها متهم کرد. در این بین مشخص شد که حتی اخطارهایی بهاشخاصی مانند معاون اول رئیسجمهور نیز داده شده بود که نجفی برای احراز این پست مناسب نیست اما توجهی به آن اخطارها نشد. این یادداشت در ادامه آورده: «يحتمل هیچ تحلیلی برای خارج شدن اصلاحطلبها و حامیان دولت روحانی از اکثریت کمیسیونهای اصلی- ۱۴ گانه- مجلس ارائه نخواهند داد اما این یک واقعیت است که هشدارهایی بسیار جدی با پالسهایی به شدت آزاردهنده این پیام را مخابره میکند که مجلس آینده و پاستور هم میتواند به سرنوشت کمیسیونهای مجلس فعلی در سال آخر دچار شود.»
مواظب سعید جلیلی باشید رئیس مجلس نشود!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم سید حسین مرعشی نوشت: «مجلس شورای اسلامی، کارکرد واقعی خود را ندارد. زمانی بود که امام(ره) اعلام کرد مجلس در رأس امور است اما واقعیت این است که امروز مجلس در رأس امور نیست. درعینحال نباید فراموش کرد که شخصیتهای طراز اول اصلاحطلبی در انتخابات اخیر اجازه شرکت نداشتند و ما با همین سرمایه و بضاعت اندک در عرصه سیاست حاضر شدیم و نهایتاً کسانی که امکان تأیید صلاحیت و نقشآفرینی داشتند همین بنیه و توانی را که ارائه کردند، دارند؛ بنابراین همه این موارد ادغام شده و مردم و رأیدهندگان به جریان اصلاحات را اکنون با این سؤال اساسی مواجه کرده که نتیجه رأیشان چه بود؟» مرعشی در این مطلب نوشته است: «با این تفاسیر باید بدانیم که اگر اصلاحطلبان تسلیم فضای منفی موجود شوند، باید پذیرفت که آقای جلیلی رئیس مجلس ایران خواهد بود... من امروز این را اعلام میکنم تا مردم و هواداران اصلاحات بعداً نگویند که شما میدانستید و نگفتید.»جای آن دارد بپرسیم اولاً مگر همین مجلس و فراکسیون امید برآیند عملکرد شورای عالی اصلاحطلبان و رفتار ماکیاولیستی آقای «تکرار میکنم» نبوده است که میگویند امروزه در رأس امور نیست! سؤال دیگر آنکه چرا مدعیان اصلاحات که آزادی و دموکراسی خواهی آنها گوش فلک را کر کرده است، از ورود مخالفان و منتقدان خود به انتخابات مجلس واهمه دارند تا آنجا که از الآن فضای سیاسی را انتخاباتی کرده و به هواداران و همحزبیهای خود هشدار میدهند مواظب فلانی باشید که رئیس مجلس نشود!
عربستان با بودجه نظامی 7 برابری نسبت به ایران
علی نجفی خوشرودی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دیروز در روزنامه ایران نوشت: «سخنان دونالد ترامپ در باب اینکه او تنها 10 دقیقه قبل از صدور دستور حمله به ایران، به دلیل جلوگیری از تلفات 150 نفری این حمله از آن منصرف شده بیش از آنچه نیاز به تفسیر داشته باشد، یک بلوف و مانور سیاسی به نظر میرسد. چه اینکه بعد از اعلام این خبر هم رسانههای آمریکایی روایتی را مطرح کردند مبنی بر تأثیر یک تحلیلگر سیاسی در شبکه «فاکس نیوز» بر تصمیم ترامپ. این روایت به روشنی ناقض روایت مطرح شده توسط خود رئیسجمهوری آمریکاست. اما اگر از زاویهای واقعبینانهتر و روشنتر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، باید سؤالی پیش کشیده شود که کل این موضوع را مورد تشکیک قرار میدهد؛ آیا اساساً ادعای ترامپ و کاخ سفید مبنی بر داشتن تصمیمی برای حمله محدود به ایران میتواند صحت داشته باشد یا خیر؟در یک نگاه محاسبهگرانه پاسخ منطقی به این سؤال منفی است. خصوصاً اینکه هر چند ترامپ خود در قامت رئیسجمهوری با رفتارها و تصمیمات عجیب در سطح جهان مطرح است اما شاید از مهمترین خصوصیات او داشتن وجهی کاسبکارانه و محاسبهگرانه در تصمیماتش میباشد. آرایش نیروهای نظامی در منطقه و همینطور موقعیت خلیج فارس از منظر اهمیت اقتصادی و خصوصاً در حوزه انرژی برای دنیا بروز یک درگیری نظامی را در اینجا بسیار زیانبار و پرمخاطره میکند، خصوصاً برای کشورهای غربی و صنعتی که به انرژی این منطقه و همینطور مسیر تجاری آن وابسته هستند.»
وی افزود: «اما فاکتور دیگر در این خصوص جایگاه و توانمندی نظامی و همین طور پتانسیلهای ژئوپولتیک ایران در یک نبرد احتمالی در این منطقه است. درست است که شاید مجموع بودجه نظامی آمریکا و متحدانش در منطقه حتی بسیار بیشتر از بودجه کل کشور ما در یک سال باشد اما صرف کردن چنین بودجهای الزاماً به معنای داشتن توانمندی در یک نبرد نظامی نیست. نشانه اخیر و روشن آن ماجرای انهدام پهپاد 220 میلیون دلاری آمریکا به وسیله سامانه موشکی است که شاید چند 10 برابر کمتر از این پهپاد قیمت داشته باشد. این یعنی آنکه محاسبه قدرت ایران در یک اقدام نظامی نباید صرفاً مبتنی بر مقایسه بودجههای نظامی باشد.» در ادامه این مطلب آمده است: «یک مقایسه در این میان موضوع را بهتر روشن میکند؛ بودجه نظامی عربستان در سال 2017 معادل 87 میلیارد دلار یعنی 7 برابر بیشتر از بودجه 12 میلیارد دلاری نظامی ایران در همان سال بوده. در عین حال عربستان یکی از 3 بودجه نظامی بزرگ دنیا نسبت به کل بودجه کشورش را دارد. در حالی که ایران در این فهرست حتی جزو 25 کشور اول دنیا هم نیست اما با همه این شرایط ایران توان انهدام پیشرفتهترین پهپاد جاسوسی جهان را تنها بعد از چند کیلومتر تجاوز به خاک کشور دارد، اما در مقابل عربستان حتی نمیتواند پهپادهای به مراتب سادهتر حوثیهای یمن را کنترل کند و این پهپادها تا عمق چند 10 کیلومتری این کشور میروند و حتی تأسیسات نفتی آنها را هم با موفقیت بمباران میکنند.»توان دفاعی ایران که گوشهای از آن در انهدام ابر پهپاد جاسوسی آمریکا خودنمایی کرد، برخاسته از روحیه انقلابی و اتکا به ظرفیتهای درونی و اعتماد به سرمایههای انسانی داخل کشور بهویژه قشر جوان است. اگر دولت از ابتدای روی کار آمدنش به چنین روحیه و انگیزه و استعداد آماده برای نقشآفرینی در اقتصاد و تولید و صنعت بها میداد، کشور گرفتار برجام نمیشد، برنامه هستهای ایران متوقف نمیشد، دومینوی تعطیلی کارخانهها و بنگاههای اقتصادی راه نمیافتاد، هزاران کارگر بیکار نمیشدند و با شکوفایی توانمندیها به نقطهای میرسیدیم که همان اندک اثر تحریمها به صفر میرسید.
دولت پنهان، کمر به قتل دولت بسته است!
روزنامه آرمان در مصاحبهای با یکی از فعالان طیف موسوم به اصلاحطلب نوشت: «دولت پنهان، کمر به قتل دولت بسته است»در بخشی از این گفتوگو آمده است: « وقتی در کوچه و بازار رفت و آمد داریم احساس میکنیم مردم از بیتصمیمی، دیرتصمیمی یا بدتصمیمی دولت ناراحتند و این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد. حال اینکه محبوبیت کم شده و چه کسانی مقصرند بهنظر بنده به چند دسته برمیگردد نخست؛ استکبار جهانی که سعیاش بر پایین آوردن جایگاه اجتماعی خدمتگزاران کشور است. دوم؛ دولت پنهان که کمر به قتل دولت بسته، از هیچ کوششی فروگذار نکرده و به ظاهر خود را متدین میداند و به اسم انقلاب به انقلاب لطمه میزنند. سوم؛ افراد دیرتصمیم و بدتصمیمی که در اطراف دولت هستند.»
در اینباره باید گفت که متأسفانه طیف مدعی اصلاحات، هیچ دغدغهای نسبت به مطالبات مردم و به خصوص مطالبات معیشتی ندارد. این جریان اکنون اکثریت مطلق کابینه را در اختیار دارد، اما با فرافکنی، از پاسخگویی درباره وضع موجود طفره میرود. برخی دولتمردان و فعالین مدعی اصلاحات در دولت یازدهم، تقصیرها و قصورهای دولت را به گردن دولت قبل میانداختند. وقتی این ترفند کارایی خود را در افکار عمومی از دست داد، ادعای مضحک کارشکنی دولت پنهان از سوی طیف مدعی اصلاحات و برخی دولتمردان مطرح شد. دیگر اینکه در ادبیات سیاسی دو مفهوم «دولت پنهان» و «دولت سایه» داریم که این دو در تضاد با یکدیگر هستند. دولت در سایه برای کمک و همچنین رصد اقدامات دولت و احیانا نقد کارشناسانه و ارائه مشورت به دولتمردان تشکیل میشود. اساس دولت سایه در فعالیت آشکار است. چنانکه اخیرا سعید جلیلی با دعوت از کارشناسان حوزه نفت و انرژی به تحلیل شرایط موجود پرداخته و راهکارهای افزایش درآمد کشور را به دولت ارائه دادند. اما در مقابل «دولت پنهان» کنایه از سایههایی است که اگرچه حضورشان ملموس نیست اما کارها و امور با اشاره و نظر آنها به انجام میرسد. با این وجود به درستی مشخص نیست که آوردن نشانههایی نظیر انقلابی بودن برای دولت پنهان از ندانستن تفاوت میان این دو مفهوم بوده یا شیطنتی غیراخلاقی؟!مصاحبهشونده میافزاید: «لذا اگر قرار باشد نارضایتی در کشور بهوجود آید این عوامل مختلف دست به دست هم داده و موجب نارضایتی عمومی از مجموعه دولت و بهوجود آمدن چنین شرایطی میشود.»اگرچه مصاحبهشونده گفته که همه باید در موفقیت دولت خود را سهیم بدانند و کمک کنند اما متأسفانه طیف مدعی اصلاحات، هیچ دغدغهای نسبت به مطالبات مردم و به خصوص مطالبات معیشتی ندارد. این جریان اکنون اکثریت مطلق کابینه را در اختیار دارد، اما با فرافکنی، از پاسخگویی درباره وضع موجود طفره میرود.