kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۳۱۵۴
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۸

فدایی تو هزاران شهاب می‌بینم



  سید عین الحسن از هند
تو را همیشه به عهد شباب می‌بینمبه هر سؤال، هزاران جواب می‌بینم
هنوز عطر تو در شیشه‌های سربسته استهنوز نیم جهان را به خواب می‌بینم
گذشت عمر شریفت ز چارده صد سالچه عطر تازه که در این کتاب می‌بینم
مِی طهور به دل‌های تشنه ریخته‌ایچه جوششی‌ست که در این شراب می‌بینم
تو مثل ماه شب چارده درخشانیفدایی تو هزاران شهاب می‌بینم
فریب کرمک شب تاب را نخواهم خوردکه ظلم را همه در اضطراب می‌بینم
کسی که شیوه‌ی دینداری‌اش ابوجهلی استچو بولهب همه‌اش در عذاب می‌بینم
خوارجند و کشیدند تیغ بر مولاچه فتنه‌ها که به زیر نقاب می‌بینم
چه وعده‌های فتوحی که می‌رسد ما راچقدر قصر ستم را خراب می‌بینم
چه کاخ‌های سفیدی که می‌شوند سیاهچه نورها که در این انقلاب می‌بینم
صلای نصر من الله می‌وزد از قدسز سوی حق طلبانش جواب می‌بینم
عجب قیامت کبری به راه افتاده ستچه‌ها به بارگه بوتراب می‌بینم
قیامتی تو و سرمشق عشق و عاطفه‌ایتو را شفیع به روز حساب می‌بینم
 اشاره‌ای‌ست ز انگشت تابناک، حسنپس از غروب اگر آفتاب می‌بینم
پس از غروب اگر آفتاب می‌بینمتو را همیشه به عهد شباب می‌بینم
نشانی
از تقاطع شهید احمد رسولیان که بگذری
می‌رسی درست رو‌به‌روی یادمان کربلای پنج
انتهای بولوار حاج حیدر تراب
کوچه‌ شهید فاطمی نسب:
خانه‌ من است
حیرت آور است؛ نیست؟
اینکه این همه شهید
بر سر تمام کوچه‌های شهر ایستاده‌اند
تا نشانی مسیر خانه‌های ما شوند
اینکه این همه شهید رفته‌اند
تا بهانه ترانه‌های ما شوند
رضا یزدانی