kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۳۱۵۳
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۸

حواشی محافل ادبی!



  پژمان کریمی
یکی از تلویزیون‌های ماهواره‌ای ضدایرانی فارسی زبان که با پول دربار وهابی سعودی راه‌اندازی و اداره می‌شود، مدت‌هاست که برنامه‌های شعرخوانی شاعران هتاک نسبت به انقلاب و اسلام عزیز را نمایش می‌دهد.
این شبکه می‌کوشد وانمود کند:
یک: کلیت جامعه ادبی کشور در برابر دین الهی اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی قرار دارد.
دو: فضای غالب در ادبیات کشور در تقابل با دین و انقلاب است.
سه: علاقه‌مندان و مشتاقان نسبت به ادبیات ایران، شعر معاندانه را هدف استقبال قرار داده‌اند.
چهار: شاعران و نویسندگان انقلابی و متعهد به آرمان‌های الهی در انزوا به سر می‌برند.
باید گفت:
برنامه‌های شعرخوانی هدف نظر، از سوی برخی انجمن‌های ادبی مخالف دین و انقلاب که دارای مجوز هم هستند؛ به‌ویژه در شهر تهران، برپا می‌شود.
در این محافل، شاعران معاند در حضور تماشاگران اغلب میانسال و کهن سال، ‌اشعاری طنز و جدی را با چنین محورهای مضمونی و محتوایی می‌خوانند و یا بازخوانی می‌کنند:
یک: وطن دوستی و مدح ایران و ایرانی،
دو: افتخار به تاریخ ایران باستان،
سه: معرفی پادشاهانی چون کوروش و داریوش و مردان افسانه‌ای مانند رستم و... به‌عنوان نمونه «ایرانی» اصیل و قهرمان قابل تقلید،
چهار: به سخره گرفتن مبانی و آموزه‌های اسلامی و به‌ویژه فقه شیعی،
پنج: بی‌اعتنایی به تاریخ و دستاوردهای انقلاب اسلامی،
شش: بی‌اعتنایی به تاریخ و دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس،
هفت: بزرگ‌نمایی مشکلات و معضلات فرهنگی و اجتماعی وسیاسی،
هشت: بزرگ‌نمایی کشمکش‌های سیاسی و دعواهای جناحی،
نه: برجسته‌سازی موانع و مشکلات و کمبودهای اقتصادی،
ده: عبور از مرزهای اخلاقی و پرده‌دری‌های وقیحانه،
یازده: چشم‌پوشی بر جنایات استکبار و صهیونیسم بین‌الملل و گروهک‌های ضد انقلاب،
دوازده: ارائه تصویر تحریف‌آمیزِ درخشان و پیشرفته و روشنفکرانه از نظام منحط و سیاه پهلوی‌های اول و دوم،
سیزده: نفی سنت به‌عنوان نماد قشری‌گری و معرفی ان در کنار دین به‌عنوان عامل عقب افتادگی و انحطاط فکری،
 اما به اصطلاح شاعرانی که در محافل یاد شده شعرخوانی می‌کنند و خود و آثارشان را در معرض قضاوت دیگران می‌گذارند، چه کسانی هستند؟
این عناصر اغلب مشهور نیستند و برخی از آنان دارای سابقه محکومیت کیفری هستند.
به عنوان مثال یکی از این شاعران، پس از ورشکستگی در عالم سینما، به انکار مسلمات دینی نشست و قلم خود را در تعارض و تقابل با دین الهی اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی بکار گرفت. این فرد که دچار اعتیاد به مواد مخدر است، با بهره از زبان هجو، هیچ قید دینی و اخلاقی را متصور نیست و کاملا با پرده‌دری می‌سراید و می‌خواند!
حاضران و تماشاگران این محافل نیز دارای ویژگی‌هایی هستند. این افراد – زن و مرد – بدون داشتن کوچک‌ترین نسبتی با دین، اغلب بر آمده و نماینده طبقه مرفه و بی‌درد جامعه با گرایش سلطنت‌طلبی هستند. خود را دوستدار ادبیات فارسی معرفی می‌کنند اما نسبت به محتوای دینی و الهی ادبیات فارسی، ناآگاه یا دارای موضع منفی هستند.
باید گفت، وجود چنین محافلی و چنین گردانندگان و حاضرانی، نشانه خوبی نیست. گویای این است که دشمن همچنان سرگرم نبردی فرهنگی است و امید دارد با مهندسی افکار عمومی، ادبیات منهای دین را رواج دهد و با سلاح شعر، ساختمان «باور و هویت ملی و دینی» ایرانیان را فرو ریزد و سبک فکری و زندگی غربی را تحمیل کند.
دشمن تصور می‌کند با ادبیات می‌توان مخاطب را سِحر نمود و خواسته‌های نامشروع را پی گرفت. بی‌شک ملتی که از هنر تنها «نشاط و سرگرمی صرف» را مطالبه می‌کند و در میان امواج تمنیات نفسانی خود غوطه‌ور است و دست و پا می‌زند، توان فهم و تحلیل رخدادهای ضدایرانی و ضددینی و استکباری را ندارد.
دشمن خوب می‌داند که مخاطب مستغرق در اقیانوس هوس و بی‌خبری، در قالب عروسکی خیمه‌‌شب‌بازی است که با اشاره مستکبران، این‌سو و آن‌سو می‌شود.
پس جای شگفت‌زدگی نیست اگر نمایش شعرخوانی‌های معاندانه، تبدیل به پای ثابت شبکه یا شبکه‌های ماهواره‌ای می‌شود.
 اما در حاشیه محافل هدف نظر، وقوع رخدادی دور از ذهن نیست: «شناسایی عناصر مستعد و عوامل نفوذ فرهنگی!»
عنصری که پشت تریبون شعرخوانی قرار می‌گیرد و با صدای رسا علیه دین و انقلاب و نظام می‌گوید؛ گاهی با دعوت افراد ناآگاه و بی‌بصیرت در دایره تصمیم‌سازی برای عرصه فرهنگ کشور‌ آشکار می‌شود. مثلا به‌عنوان عضو شورای شعر و ترانه در یک دستگاهی برگزیده و فعال می‌گردد. نمونه چنین افرادی کم نیست. شاعری وجود دارد که آشکارا از شاعران ملحد و دین‌ستیز و ضدانقلاب حمایت می‌کند و با این حال؛ مدت‌هاست در زمره اعضای یک شورا قرار دارد.
حال جای این پرسش است که در برابر تحرکات معاندان در عرصه شعر باید چه کرد؟ آیا امیدی به وجود و کارایی سلاح و تمهیدی بایسته هست یا خیر؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ادبیات فارسی جان تازه‌ای یافت. ادبیاتی که در دوران پهلوی اول و دوم دچار اعوجاجات شبه‌روشنفکری شرقی و غربی شد و با ادعای ضرورت دگرگونی، هدف مضامین نفسانی قرار گرفته بود، با مضامین تعالی‌بخش رو‌به‌رو شد و لحن دینی را بازگرفت! در دوران دفاع مقدس، در افقی حماسی ترسیم شد و تا امروز همچنان موضع انقلابی و ستیزندگی خود نسبت به پلشتی‌های فردی و اجتماعی و فجایع ضدبشری را پاس‌داشته است. چگونه؟ به‌وسیله قلم شاعران متعهد انقلابی!
رسانه‌های متعهد و انقلابی باید از ادبیات اصیل فارسی بگویند و شاعران و سخن‌سازان اصلی این عرصه را برکشند یا بیشتر
برکشند.
سازمان بسیج هنرمندان تا امروز در مسیر انسجام بخشی به شاعران انقلابی خوب عمل کرده است اما تعامل این سازمان با رسانه‌ها، باید گسترش شتاب‌زده به خود گیرد.
یادمان بماند که ما در میانه صحنه نبرد فرهنگی هستیم. محافل ادبی معاند با مجوز و بی‌مجوز، چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ نظام دینی را به دیکتاتوری و سرکوب اندیشه و آرا محکوم می‌کنند. پس بهتر است، برای تنگ کردن عرصه رخ‌نمایی و جولان‌دهی ضدفرهنگی، مجوز انجمن‌های ادبی معاندان را لغو کنیم، معاندان را به انزوا برانیم و شاعران متعهد را برکشیم!
چگونه برکشیم؟
تقویت انجمن‌های ادبی انقلابی مانند انجمن قلم ایران، کمک به انتشار آثار ادیبان و اهالی قلم متعهد، ساخت و تهیه برنامه‌های ادبی تلویزیونی با طرد معاندان و دگرگونی در سطح مدیران فرهنگسراها برای ندادن عرصه رخ‌نمایی به معاندان و... زمینه‌هایی برای برکشیدن یا بیشتر برکشیدن قلم‌های مومن و انقلابی است!