گفتوگو با پدر شهید مدافع حرم علیرضا مشجری
آقازادهای که فدای اسلام و ایران شد
محمدعلی میرزایی
در ایام سالگرد شهادت «علیرضا مشجری» به سراغ «حاج حسین مشجری» رزمنده دفاع مقدس و پدر این شهید مدافع حرم رفتیم و با او درباره خصوصیات زندگی فرزند شهیدش، پدیده آقازادگی، عملکرد مسئولان و... گفتوگو کردیم که مشروح این گفتوگو از نظرتان میگذرد:
***
درباره خصوصیات اخلاقی و زندگی شهید «علیرضا مشجری» و نحوه شهادت ایشان برای ما بگویید.
علیرضا متولد ۲۴ تیر سال ۱۳۶۷ است. بنده خودم پاسدار بودم و دوران دفاع مقدس را تجربه کردم؛ زمانی که علیرضا متولد شد من مشغول فعالیت در عملیات مرصاد بودم (در آن ایام منافقان کوردل از سمت اسلامآباد غرب به کشور حمله کرده بودند) میخواهم بگویم علیرضا با روحیه شهادت و جبهه بزرگ شده بود و بعد از آن هم در فضای هیئت و ذکر یاحسین(ع) رشد کرد. بعد از دوران طفولیت نیز در مسجد محل مشغول بود؛ از همان دوران هم عضو بسیج شد؛ بعدها در دانشگاه نهاوند رشته جغرافیا قبول شد ولی از آنجایی که علاقه به فعالیت در عملیاتهای رزمیداشت به نیروی قدس سپاه پیوست و دوران خوبی را در دانشگاه امام حسین(ع) گذارند. در آن دوران یک سفر کربلا برایمان جور شد و علیرضا برای آمدن به این سفر در پوست خود نمیگنجید. در آن سفر هم با توجه به اینکه اولین سفر ایشان به کربلا بود حال وهوای خاصی را با دوستانش در آن چند روز رقم زدند. من فکر میکنم علیرضا در آن سفر نوید شهادتش را از حضرت سیدالشهدا(ع) گرفته بود. مسیر پیشرفت برایش فراهم بود و حتی میتوانست به مقام و حقوق بالا و... دست پیدا کند اما همه را برای رسیدن به هدف مشخصی رها کرد و به میدان جهاد رفت. در سوریه نیز به دلیل تسلط بر زبان انگلیسی در قسمت انبار و مهمات بیشتر فعالیت میکرد ولی او تمایل داشت بیشتر در عملیاتها حضور داشته باشد.
خاطره خاصی از علیرضا به یاد دارید؟
به یاد دارم، آخرین حضورش در ایران زمانی که در فرودگاه با خانواده خداحافظی میکرد بچه ۶ ماههاش در آغوشش بود. او وابستگی زیادی به دخترش داشت، اما ناگهان در فرودگاه گفت فرزندم را از من دور کنید تا احساس عاطفی مانع رسیدن به هدفم نشود و با این نگاه در جبهههای حق علیه باطل جنگید و به استقبال شهادت رفت. به تعبیر مقام معظم رهبری اگر مدافعان حرم در سوریه و عراق حضور نداشتند ما در کرمانشاه و اسلامآباد با آنها درگیر میبودیم.
گویا شما هم از خانواده شهدای مدافع حرمی بودید که خدمت رهبر انقلاب رسیدید؟
بله، در اوایل دوران شهادت ایشان در دیدار خصوصی با حضرت آقا، ایشان به من گفتند شما چقدر جوان هستید. گفتم من 20 سال داشتم که ازدواج کردم. آقا گفتند حتما با پسرتان رفیقای خوبی برای هم بودین؟ «گفتم هرجا باهم میرفتیم میگفتم علیرضا داداشمه.»
به حضرت آقا عرض کردم من توفیق جبهه رفتن را داشتم و پس از شهید شدن دوستانم خودم هم خیلی دوست داشتم که شهید شوم اما متاسفانه شهادت قسمت ما نشد! من ماندم و الان با حسرت میبینم که بچهام از من سبقت گرفت. آقا با شنیدن حرفهای من، رو به من و چند خانواده دیگری که خدمتشان بودیم فرمودند: «این صبر و تحملی که شما میکنید اجر و پاداشتان کمتر از شهادت نیست.» و این را قدر بدانید.
در آن دوران که آقازاده شما به شهادت میرسد حاشیهای که وجود داشت این بود که هدف مدافعان حرم مسائل مالی و مادی بود، این موضوع در تصمیم شما به ویژه شهید تاثیرگذار نبود؟
کسانی که معمولا راه و هدف خود را مشخص میکنند با این وزشهای نامهربان از پا نمیایستند. به این دلیل که مدافعان حرم آگاهانه و عاشقانه راه خود را انتخاب کردند و خودشان نیز در جریان بودند. در این راه حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد و به ندای ولی فقیه شان لبیک گفتند و جان فشانیهای زیادی انجام دادند.
وجه تمایز جوانانی همچون «شهید مشجری» با جوانان دیگر در انتخاب اهدافشان چیست؟ و به نظرتان چه نسخهای برای هدایت جوانان کنونی وجود دارد؟
مهمترین ابزار در هدایت جوانان، توکل به اهل بیت(ع) است، در واقع جوانانی که گامی بر میدارند اگر درخط اهل بیت(ع) بر میدارند خشنودی حضرت حق باشد و هیچگاه راه را گم نمیکنند. بالعکس اگر راه اهل بیت(ع) را گم کنند و زاویه پیدا کنند بهطور یقین به فنا کشانده میشوند؛ مهمترین موضوع ولایتپذیری است، به این دلیل که خود ولایتپذیری استمرار حرکت اولیا و انبیا(ص) به حساب میآید؛ به همین دلیل حرکت در این مسیر بهترین نسخه برای جوانان است.
در حال حاضر پدیده آقازادگی به کرات در بین برخی مسئولان دیده میشود؛ اینکه آقا زادهای همانند «شهید مشجری» در راه قرآن اهلبیت(ع)حرکت میکند و در این راه به شهادت میرسد؛ از طرف دیگر آقازادهای برخی مسئولان دست به کارهای دیگر میزنند؛ تحلیلتان نسبت به این ماجرا چیست؟
متاسفانه طبع انسانها به راحتی و خوش گذرانی بیشتر تمایل دارد و این موضوع به خانوادههای آنها باز میگردد. به همین خاطر ریشه این افراد مشکل دارد. از زمانی که مال شبههناک در سفره وارد شود اولین تاثیری که میگذارد در فرزندان آنهاست، ضمن اینکه این افراد هیچ رغبتی به حضور در مراسم هیئت و شرکت در محافل دینی ومذهبی ندارند و بیشتر علاقهمند به حضور در کشورهای خارجی و عیش و نوشهای خود هستند و این موضوع دلیل اصلیاش فاصله گرفتن از خداوند و اهلبیت(ع) است، از همه جالبتر اینکه دزدی از ملت را افتخار میدانند!
بهعنوان سؤال آخر اگر بخواهید دعایی برای حال کنونی جامعه خودمان داشته باشیم،آن دعا چیست؟ و اگر نکتهای هم باقی مانده است، بفرمایید.
بهترین دعا و در راس همه دعاها تعجیل فرج آقا امام زمان(عج) است و آرزوی عاقبت بخیری جوانان کشور را دارم و امیدوارم که آنها بتوانند راه شهدا را ادامه دهند؛اما حرفی که بنده به دولتمردان دارم این است که فرزندانمان در راه دفاع از کشور و ارزشها به شهادت رسیدند و وظیفهشان را انجام دادند ولی باید مسئولان با نحوه عملکرد خود، از خون شهدا پاسداری کنند و اشرافیگری را کنار بگذرانند و در کنار مردم باشند. مردم با وجود مشکلات اقتصادی و... از مسئولان انتظار دارند به خوبی کار کنند؛ نه اینکه صرفا برای جمعآوری رای وعدههای پوچ
دهند.