مردانى با عباى سبز! (پاورقی)
شهريور 1389 سايت نوروز ارگان حزب غيرقانونى مشاركت كه از خارج كشور روزآمد مىشود، مجموعه اظهار نظرهايى از اصحاب فتنه را منتشر كرد. اين اظهارنظرها كه عمومآ مربوط به روزهاى پيش از انتخابات و هفته اوّل پس از انتخابات دهم رياستجمهورى بود، به گونهاى شفاف طراحى فتنهگران براى اغتشاش را مشخص مىكرد. در ادامه بخشهايى از اظهارنظرهاى برخى اعضاى مجمع روحانيون مبارز را در اينباره مىخوانيد. گفتنى است بخشهاى زيادى از اين اظهارنظرها را به دليل عمق شقاوت و كينه فتنهگران و اهانتهاى آنان به اصل ولايت فقيه حذف شده است.
Research@kayhan.ir
حذف رهبرى و ولايت فقيه!
یکی از اصلاحطلبان معتقد بود:
«آقاى خاتمى بر اين باور بود كه اگر در اين انتخابات احمدىنژاد سقوط كند، عملا رهبرى حذف مىشود. اگر به هر قيمتى و به هر شكلى اصلاحات دوباره به حوزه سياسى و اجرايى كشور بازگردد، ديگر رهبرى اقتدارى در جامعه نخواهد داشت. آن روز هم موسوى به آقاى كروبى پيغام داده بود كه من تا آخر هستم. همچنان كه گفتم اين كلمه تا آخر هستم بهترين رمز و اسم شب تلاش براى سقوط و حذف رهبرى است. من در اين ايام در چند جلسه به آقاى خاتمى متلك گفتم كه شما هيچ وقت از اين سبك بازيها نمىكرديد رفتيد شال سبز به گردنتان انداختيد. آقاى خاتمى مىگفت چاره نيست بايد تا آخر برويم.
پذيرش اين همه تحقير بخصوص وقتى معلوم بود كه پس از پيروزى مهندس موسوى به مشاركتىها پستى نخواهند داد نشانه ديگرى از اين است كه بايد تعهدات ديگرى هماهنگ شده باشد. آن تعهدات مقاومت، حرف آخر و تغيير رهبرى است. ترديدى نيست كه جهتگيرى اصلى آشوبهاى اخير پس از انتخابات و تمهيدات آن در قبل از انتخابات داراى هدف روشن حذف رهبرى نظام بوده است. انتخابات رياستجمهورى اخير كه قطعآ تمهيدى همهجانبه براى حذف رهبرى بود، داراى عقبه قدرتمند و كينهتوز داخلى در سطوح مديريتهاى مختلف نظام هم بود كه مديريت اين پروژه را در موارد بسيارى به عهده گرفتند تا در انتخابات اعلام عملى پايان دوران رهبر معظّم انقلاب را مطرح كنند.
بحث اين انتخابات كه از دو سال پيش كليد خورد به دو دليل مىتوانست حذف و يا كماثر كردن رهبرى را در خود داشته باشد. يكى به اين دليل كه احمدىنژاد بارها مورد حمايت رهبرى قرار گرفتهاند و ديگر اين كه تطابق شعارهاى احمدىنژاد با رهبرى. به همين دليل حذف احمدىنژاد به معناى حذف عملى رهبرى تلقى مىشد».760
موسوى خ در ديدار با علىمحمد ح در مورخ 26/3/1388 اظهار مىدارد :
«آيا با اين اوضاع مىتوان مردم را به مدت يك الى سه ماه در خيابانها و جلوى چشم همه مردم دنيا نگاه داشت. مىبايست از قضيه ابطال انتخابات فراتر برويم و اين يك راه جديدى است و اين جمعيت الان به عنوان بازيكنان اين جريان هستند. ما بايد در موضوع تخلفات انتخاباتى ابتدا از [. . .] شروع كنيم كه برق از سر شوراى نگهبان مىپرد. آيا اين حضور مردمى مىتواند به اعتصاب و تحصن بينجامد؟ براى آقاى خامنهاى ابطال انتخابات به معناى اين است كه بايد يك عقبنشينى را شروع كند كه معلوم نيست ته آن به كجا كشيده شود. كارى نكنيد كه اين قضيه ظرف يك هفته بسته شود».761
وی همچنین در تاريخ 3/9/ 1387 اعلام میدارد:
«انتخاب خاتمى در سال 76 يك سيلى به گوش حاكميت بود اما ما نتوانستيم آن جريان را حفظ كنيم كه همين مطلب هم باعث شد كه حاكميت دوباره خودش را بازسازى كند. انتخاب مجدد خاتمى نماد مخالفت با حاكميت است».762
محمدعلى ابطحى :
«حذف رهبرى از طريق خبرگان هم در نظر [. . .] و فرزندانش مطرح است. در انتخابات اخير شايد بتوان گفت مجمع از طريق ناديده گرفتن، ديدگاههاى رهبرى قصد تضعيف ايشان را داشت. بعضى از اعضاى آن مثل من، خاتمى، موسوى لارى، رضوى، محتشمى در راهپيمايى غيرقانونى شركت كردند. اينها به معناى مستقيم مقابله با رهبرى بود.
به تصور برخی موسوى و خاتمى و هاشمى براین باور بودند، رأى نياوردن احمدىنژاد و آمدن يك اصلاحطلب به معناى آسيب جدى به رهبرى بود. كروبى و موسوى البته در چند نقطه وحدت نظر هم داشتند. فاتح، خاتمى و مهدى هاشمى مىگفتند اين انتخابات اگر ما ببريم، اين انتخابات بردنش خيلى فرق مىكند با انتخابات ديگر؛ چون اين وسط رهبرى و جريان اصولگرا ديگر نمىتوانند صبر كنند. خوب، معناى اين كار يكسره كردن است. آدمهايش هم اينها بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
760- تكيهگاه، صص 594 و 595.
761- تكيهگاه، ص 595.
762- تكيهگاه، ص 596.