kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۳۰۵۹
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۰:۲۸
بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینه‌ها و شرایط انعقاد معاهده برجام

پشت به انگلیس،رو به آمریکا




  سهراب صلاحی
  درحالی‌که موضع دکتر مصدق به‌عنوان رهبر سیاسی جنبش نفت در رابطه با آمریکا، تلاش برای استفاده از اختلافات آمریکا و انگلیس بود که به سیاست موازنه منفی تعبیر شده است و در ملاقات‌ها و مکتوبات خود از آمریکایی‌ها به‌عنوان ملتی آزاده و طرفدار حقوق ملل سخن می‌گفت. موضع آیت‌الله‌کاشانی رهبر مذهبی جنبش با وی متفاوت بود و به همین سبب در ملاقاتی که اورل هریمن ـ نماینده رئیس‌جمهور آمریکا ـ که در مرداد 1330 وارد ایران شده بود با ایشان داشت، آیت‌الله کاشانی ساده و صریح آمریکا را از دخالت در امور ایران بر حذر داشت و اعلام کرد: «مردم ایران ابداً خوششان نمی‌آید که کشورهای دیگر خواه دور و خواه نزدیک در امور داخلی او مداخله کنند.»
دوگانگی موضع آیت‌الله‌کاشانی و دکتر مصدق در سخنان لویی هندرسن ـ سفیر جدید آمریکا در ایران ـ نیز بازتاب یافت. هندرسن در این رابطه می‌نویسد: «دکتر مصدق هم از نظر عقاید سیاسی و هم از لحاظ نفوذ وجهه میان افکار عمومی ایرانی‌ها مناسب‌ترین شخصیت برای نخست‌وزیری ایران است. چون او در تمام ملاقات‌های خود با سفیر آمریکا و فرستادگان بانک بین‌المللی، حسن نیت و علاقه خود را به حل کلیه مسائل موجود با آمریکایی‌ها ابراز داشته است ولی همیشه هنگامی‌که مذاکرات فی‌مابین به نتیجه‌گیری نزدیک می‌شد مداخله آیت‌الله کاشانی نقشه‌های سفارت آمریکا را به هم زده و از حل قضیه نفت و یا تجدید قرارداد نظامی آمریکا با ایران جلوگیری کرده است.» این گزارش که هندرسن آن را به وزارت امور خارجه آمریکا فرستاده و روزنامه‌های فرانسوی اکسیون و فیگارو در آوریل 1952/ فروردین 1331 آن را چاپ کردند، ضمن یادآوری نکات مذکور آورده است، نگرش آیت‌الله کاشانی در قسمتی از جبهه ملی نیز نفوذ کرده و باعث شده که جبهه ملی به دو جناح طرفدار سازش با آمریکا و به تعبیر هندرسن جناح افراطی مخالف سازش تقسیم گردد. بر اساس همین شناخت بود که آمریکایی‌ها به دکتر مصدق تأکید کردند درصورتی‌که اطرافیان تندرو خود را عقب براند باز از وی حمایت خواهند کرد وگرنه «باید جای خود را به یک مرد قوی بدهد که هم‌اکنون در تهران در کمین نشسته است.»
درهرحال سیاست آمریکا در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران بر چند پایه استوار بود، در وهله اول آمریکا برای جلوگیری از سقوط ایران در دامن کمونیسم، انجام اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایران را ضروری می‌دید و ازاین‌جهت معتقد بود که انگلیسی‌ها در مقابل صدور نفت ایران، باید درآمد بیشتری به ایران بپردازند، درعین‌حال آمریکا راضی به ملی شدن صنعت نفت ایران نبود و به همین جهت وقتی‌که انگلیس علیه ایران به شورای امنیت شکایت کرد، آمریکا از انگلیس با این استدلال که موضوع نفت یک امر داخلی نیست بلکه جنبه جهانی دارد، پشتیبانی کرد.بی‌تردید ملی شدن صنعت نفت ایران برای آمریکا که در عربستان و دیگر مناطق سرمایه‌گذاری‌های کلانی کرده بود مشکل ایجاد می‌نمود و به همین جهت برای حل مسئله با انگلیس توصیه راه‌حل تنصیف (پنجاه، پنجاه) با ایران داده بودند، اما دکتر مصدق این راه‌حل را نپذیرفت.
ملاقات‌های دکتر مصدق با ترومن، رئیس‌جمهور آمریکا و ارسال نامه مودت‌آمیز ترومن به مصدق به همراه آلبوم عکس‌هایی که باهم در آمریکا گرفته بودند، حکایت از دوستی نزدیک آن دو و اعتماد دکتر مصدق به آمریکا داشت. آنگاه‌که مصدق از حل اختلاف با انگلیس کاملاً مأیوس شد و در تنگنای اقتصادی قرار گرفت، ضمن نامه‌ای دیگر به رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد در صورت عدم کمک مالی و اقتصادی آمریکا به ایران، این کشور در مقابل مشکلات اقتصادی شدیدی قرار خواهد گرفت که عواقب آن سخت خطرناک است.اما در آمریکا اینک ریاست جمهوری از دمکرات‌ها به جمهوری‌خواهان انتقال یافته بود که از دیرینه در استراتژی خارجی خود نزدیکی بیشتری با انگلیسی‌ها داشتند.
آیزنهاور ـ رئیس‌جمهور جدید آمریکا ـ در پاسخ به تقاضای مساعدت مصدق، عدم حل اختلاف ایران و انگلیس را مانع جدی برای کمک آمریکا به ایران اعلام کرد.مصدق می‌کوشید که به نحوی بین منافع ایران و آمریکا پیوند ایجاد نماید اما آمریکایی‌ها حاضر نشدند انگلیسی‌ها را به خاطر ایرانی‌ها برنجانند.
دکتر مصدق که نتوانست از طریق دوستی با آمریکایی‌ها و همچنین گره زدن منافع دو کشور از کمک آمریکا در مقابله با انگلیس بهره‌مند شود، سعی کرد که آمریکا را بترساند. تدبیر جدید دکتر مصدق در ترساندن آمریکا، بازگذاشتن دست حزب توده در ایران بود که از سوی دولت قبلی به‌عنوان گروهی غیرقانونی اعلام شده بود اما این تدبیر نتیجه عکس داد. اقدام مصدق باعث شد که حزب توده که دارای تشکیلات منسجمی در ایران بود، در ارکان مختلف دولت خصوصاً ارتش نفوذ فوق‌العاده‌ای پیدا کند. کشف شبکه گسترده افسران حزب توده پس از کودتای 28 مرداد نشان داد که اگر کودتای آمریکایی در ایران به وقوع نمی‌پیوست کودتای روسی قطعی بود. باز گذاشتن دست توده‌ای‌ها که در وابستگی‌شان به شوروی هیچ تردیدی وجود نداشت بهانه خوبی به انگلیس داد که بتواند آمریکا را در موضوع ایران کاملاً همراه خود نماید. رئیس‌جمهور آمریکا نسبت به این وضع یعنی قدرت گرفتن حزب توده در ایران هشدار داد و اعلام کرد که دولت آمریکا برای جلوگیری از توسعه نفوذ کمونیسم در کشورهای آسیا من‌جمله ایران؛ اقدامات لازم را به عمل آورده و هم‌اکنون تصمیماتی برای انجام این کار اتخاذ شده است.
دستور دکتر محمد مصدق به الله‌یار صالح ـ سفیر کبیر ایران در آمریکا ـ جهت انجام ملاقات و برگرداندن نظر آمریکا نیز سودی نبخشید. ژنرال بیدل اسمیت ـ معاون وزارت خارجه آمریکا ـ برای ملاقات با صالح مانع‌تراشی کرد و سرانجام سفیر کبیر ایران با جرنگان ـ قائم‌مقام هنری بایرود دیگر معاون وزارت خارجه آمریکا ـ در ملاقات یک ساعت و نیمه تلاش کرد که مراتب دوستی مصدق و دولت ایران را به آمریکا اعلام دارد. گرچه جرنگان نسبت به صالح، اظهار دوستی کرد لیکن سیاق و محتوی مذاکرات آن‌ها نشان بر نارضایتی آمریکا از نفوذ حزب توده در ایران بوده است. الله‌یار صالح بر این نکته نیز تأکید داشت که از تاریخ آخرین مسافرت وزیر خارجه انگلیس به آمریکا روابط این کشور با ایران رو به سردی گراییده است.
در مذاکرات جرنگان با الله‌یار صالح  علاوه بر اظهار ناخشنودی آمریکا از فعالیت کمونیست‌ها در ایران، به مطلب دیگری نیز اقرار کرده بود و آن این‌که جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران اگر با تمام و کمال پیش رود برای آمریکا که در عربستان و نقاط دیگر دارای امتیاز نفت است، دردسر فراوانی ایجاد خواهد کرد یعنی دیگر غیرقابل‌تحمل شده است.
درهرحال آمریکایی‌ها که در آغاز جنبش نفت، مرتباً ایرانیان را به ایستادگی در مقابل شرکت نفت انگلیس و احقاق حق خود تشویق می‌کردند آنگاه‌که انگلیس آن‌ها را در منافع نفت ایران شریک نمود، ژنرال آیزنهاور ـ رئیس‌جمهور جدید آمریکا ـ نوشت: در صورتی کمک‌های آمریکا به ایران ادامه خواهد داشت که مسئله نفت به سرانجام قابل‌تحملی برسد که به تعبیر جلال آل احمد به معنای خالی کردن زیر پای مصدق بود. بالاخره دکتر مصدق که بسیار دیر متوجه شده بود که دیگر از پشتیبانی آمریکایی‌ها برخوردار نیست در آخرین فرصت و قبل از کودتا، در نامه‌ای به هندرسون ـ سفیر آمریکا در ایران- نوشت که حاضر است برای حل مسئله نفت به مشاوره جدی بپردازد و مواردی را قبول نماید که برای سیاست آمریکا قابل‌تحمل باشد اما دیگر دیر شده بود و در برانداختن حکومت دکتر مصدق تسریع و جانشین او را نیز معین کرده بود.ازاین‌رو چند روز قبل از کودتا، هندرسون به منزل دکتر مصدق رفت و طی مذاکراتی به ایشان گفت اگر می‌خواهد دوستی وی با آمریکا ادامه یابد، باید فوراً از پست نخست‌وزیری استعفا دهد، دکتر مصدق با پیژامه هندرسون را از منزل بیرون کرد اما همان‌گونه که جلال نیز یادآوری نموده بود دیگر دیر شده بود، اکنون از یک‌سو حمایت مردم و نخبگان مذهبی را از دست داده بود و از سوی دیگر، تمام سرمایه‌گذاری وی برای جذب دوستی آمریکا در تقابل با انگلیس نیز از بین رفته بود و زمینه برای اجرای کودتا به‌وسیله آمریکایی‌ها که طراح آن دولت انگلیس بود، فراهم شده بود.
در فرآیند طراحی و اجرای کودتا، انگلیس و آمریکا بر انتخاب سرلشکر زاهدی به‌عنوان نخست‌وزیر دولت کودتا موافقت کردند و قرار بر این شد که انگلیس تمام نیروها و توان خود در ایران را در اختیار آمریکا قرار دهد. شوارتسکف از دیگر طراحان کودتا در چهارم مرداد 1332 وارد ایران شد و در اقامت یک‌هفته‌ای خود در ایران با شاه و زاهدی، ملاقات‌های طولانی انجام داد و سپس عازم کراچی شد. اشرف پهلوی که از ایران تبعید شده بود بدون اجازه وارد تهران شد و در اقامت کوتاه خود، طرح کودتا را به اطلاع شاه رساند و همچنین توانست قسمتی از ارتش را علیه دکتر مصدق به فعالیت وادار نماید.
 پس از شوارتسکف، کرمیت روزولت ـ فرمانده کودتا ـ به‌صورت محرمانه وارد تهران شد. در دیدار اول وی با شاه، محمدرضا از ترس گرفتار شدن، با کودتا موافقت نکرد. روزولت شاه را تهدید کرد که در صورت عدم موافقت با کودتا، وی تهران را ترک خواهد کرد و در این صورت شاه باید منتظر یک جنگ داخلی و یا یک کشور کمونیستی باشد. تهدید روزولت باعث شد که در ملاقات دوم، شاه با این شرط که آیزنهاور ـ رئیس‌جمهور آمریکا ـ موفقیت کودتا را تضمین نماید، اعلام موافقت نمود.شاه در کتاب پاسخ به تاریخ می‌نویسد: «پس‌ازاینکه از حمایت بی‌دریغ آمریکا و انگلیس مطمئن شدم و بعد از مطرح کردن مسئله با کرمیت روزولت رأساً وارد عمل شدم» البته وی توضیح نمی‌دهد که اگر خود، طراحی و فرماندهی کودتا را در دست داشت چگونه قبل از اجرای کودتا به سواحل مازندران و سپس بغداد فرار کرد.