kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۲۸۶۵
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۱
بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینه‌ها و شرایط انعقاد معاهده برجام -39

اعتماد مصدق به آمریکا مبارزات مردم را ناکام گذاشت




  سهراب صلاحی
  همان‌گونه که به‌درستی دکتر روحانی، اگرچه بسیار دیرهنگام اما با قاطعیتی ستودنی تهدیدات ترامپ پس از خروج از برجام را پاسخ گفت و اظهار داشت: «اگر آمریکایی‌ها در پی ایجاد درگیری نظامی با جمهوری اسلامی ایران هستند بدانند، جنگ با ایران مادر همه جنگ‌ها است.» و شخص ترامپ را نیز تهدید کرد و گفت: «با دم شیر بازی نکن، نتیجه این امر فقط پشیمانی است». این سخن علاوه بر اینکه با قدرت از سوی سرلشکر باقری ـ رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ـ و سرلشکر جعفری ـ فرمانده کل سپاه پاسداران ـ مورد تائید، تأکید و پشتیبانی قرار گرفت و بر اتحاد و انسجام داخلی افزود، بازتاب بسیار گسترده‌ای در میان سیاستمداران و رسانه‌های جهان داشت.
اکنون و باتجربه‌ای که از مذاکرات هسته‌ای و برجام در دست است، حتماً جناب روحانی می‌دانند که هیچ قاعده‌ای وجود ندارد که اثبات نماید اگر در مقابل افراد و یا دولت‌های زورگو و فزون‌طلب عقب‌نشینی نیز صورت گیرد، اشتهای سیری‌ناپذیر آن‌ها پایانی نخواهد داشت. کمااینکه به‌رغم عقب‌نشینی دولت یازدهم در مقابل آمریکا در جریان هسته‌ای، آن‌ها تقاضای ایجاد محدودیت بر ساختار دفاعی و موشکی کشور داشتند و همچنین بهبود رابطه دولت یازدهم با آمریکا را منوط به عقب‌نشینی نظام از منطقه و به رسمیت شناختن موجودیت رژیم صهیونیستی نمودند درحالی‌که هر تحلیل‌گر مطلع و منصفی می‌داند که حفظ امنیت این کشور ارتباط تام و تمام با منطقه دارد و در صورت خیمه زدن آمریکا در عراق، سوریه و دیگر کشورهای منطقه، از نتایج بلافصل آن رخت بربستن امنیت از ایران خواهد بود.
درهرحال مفروض اینکه در ملاقات‌ها و مذاکرات مربوط به هسته‌ای، توافقی نانوشته و حتی نوشته بین دو طرف صورت گرفته که در صورت عقب‌نشینی دولت یازدهم و واگذاری امتیازات درخواستی آمریکا، ایران هیچ‌گاه از سوی این کشور تهدید و یا موردحمله قرار نخواهد گرفت، سؤال این است که آیا در حافظه تاریخ و روابط بین‌الملل، تجربه‌ای وجود دارد که بتوان از آن به تضمینی برای عدم وقوع جنگ علیه ایران و پایبندی آمریکا به تعهداتش تلقی نمود؟ در تلاش برای پاسخ به این سؤال و به اقتضای موضوع موردبحث، تعدادی از این تجارب گران‌بها در رابطه با پنج کشور دیگر، یعنی عراق، فلسطین، لیبی، کره شمالی و روسیه مطرح می‌شود. قبل از مطرح‌شدن پنج کشور فوق، نقض عهد آمریکا با سه دولت دکتر مصدق، هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی که در تاریخ روابط خارجی ایران و آمریکا به‌طور برجسته خود را نشان می‌دهد مطرح خواهد شد.
بخش اول: ایران
بدبینی و بی‌اعتمادی مردم ایران به آمریکا بر اساس شواهد روشن تاریخی است که پس از اشغال ایران عزیز در خلال جنگ جهانی دوم از سوی سه قدرت انگلیس، شوروی و آمریکا، اولین و مهم‌ترین حادثه‌ای که پایه و اساس این تجربه تاریخی را بنیان گذاشت، ورود فرصت‌طلبان آمریکا به صحنه تلاش مردم و نخبگان ایرانی در جنبش نفت بود که درنهایت ساده‌لوحی و خوش‌بینی بعضی از رهبران جنبش نفت به آمریکا، موجب شکست جنبش نفت شد.
اعتماد دکتر مصدق به آمریکا و سرنگون شدن دولت وی با کودتای آمریکایی
جنبش نفت گواه این واقعیت است که خوش‌بینی دکتر مصدق به آمریکایی‌ها و اعتقاد به اینکه آن‌ها در مبارزه علیه انگلیس وی را کمک خواهند کرد، مهم‌ترین عامل از دست رفتن نتایج مبارزات مردم و آزادی‌خواهان کشور علیه استعمار انگلیس بود و باعث شد که پس از کودتای 28 مرداد 1332 علاوه بر انگلیس، آمریکا نیز بر سر تاراج منابع کشور خیمه زند.
 دکتر مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت در مقابل مخالفت‌ها و دست‌اندازی‌های انگلیس چشم یاری به آمریکا دوخته بود. آمریکایی‌ها در نظر دکتر مصدق، انسان‌های آزاده‌ای بودند که طرفدار حاکمیت ملل شناخته می‌شدند، چهره‌ای که آمریکا در دو جنگ اول و دوم جهانی از خود به نمایش گذاشته بود تا حدودی عامل اصلی این تصویر در ذهن بعضی از سیاستمداران آن زمان بود. به نظر می‌رسد خاستگاه اجتماعی و فکری دکتر مصدق نیز به وی این توانایی را نبخشیده بود که شناخت دقیق و عمیقی از نظام سرمایه‌داری غرب به دست آورد زیرا قدرت اقتصادی و نظامی انگلیس به‌عنوان رهبر نظام سلطه‌گر غرب، در دو جنگ اول و دوم جهانی رو به سستی نهاده و اکنون آمریکا که پس از جنگ دوم جهانی به‌عنوان قدرت اول اقتصادی و نظامی غرب سر برآورده بود می‌بایست به نمایندگی از غرب این مأموریت را تحویل می‌گرفت.
با این وصف، به نظر می‌رسد اعلان موضع آمریکا مبنی بر لزوم انجام اصلاحات در ایران به‌عنوان اماره‌ای در تأیید ملی شدن صنعت نفت از جانب دکتر مصدق تلقی شد و شاید سابقه این موضوع به سال 1325 که دولت ایران از این کشور درخواست کرد که در پرداخت وام 250 میلیون دلاری از سوی صندوق بین‌المللی پول به ایران، به این صندوق توصیه نماید، برمی‌گردد. در آنجا آمریکایی‌ها در پاسخ گفتند که اگر اقدامات اصلاحی وسیعی در سازمان‌های دولتی به عمل آید و از فساد موجود در ارکان مملکتی جلوگیری شود و درآمد نفت به مصرف واقعی برسد، دولت ایران نیازی به وام گرفتن ندارد.
 درهرحال به‌رغم چراغ سبزی که آمریکایی‌ها در پیگیری ایفای حقوق مکتسبه ایران داده بودند، آچسون ـ وزیر خارجه آمریکا ـ رسماً قتل رزم‌آرا را محکوم ساخت.  همچنین با تصویب صنعت نفت در مجلس شورای ملی و مجلس سنا، از همان ابتدای کار و در فروردین 1330، آمریکا و انگلیس برای کنترل جنبش روبه‌پیشرفت ایران، هیئت‌های کاری ویژه‌ای تشکیل دادند و سرانجام پیشنهاد مک‌گی ـ معاون وزیر خارجه آمریکا ـ مورد قبول دو کشور قرار گرفت. مک‌گی پیشنهاد کرد انگلیس اصل ملی شدن صنعت نفت را بپذیرد و منافع به‌طور مساوی بین انگلیس و ایران تقسیم گردد و ایران نیز به شرکت نفت انگلیس غرامت بپردازد. معنای چنین پیشنهادهایی، پذیرفتن صوری و ظاهری اصل ملی شدن بود. آمریکایی‌ها تأکید داشتند درصورتی‌که ایران این طرح را قبول نکند، انگلیس مسئله را به دیوان لاهه ارجاع دهد که در این صورت آمریکا نیز از انگلیس پشتیبانی خواهد کرد.
همچنین درخواست هنری گریدی ـ سفیر آمریکا در ایران ـ از دولت ایران برای جلوگیری از سخنرانی‌های پرشور و انقلابی حسین مکی علیه انگلیس در خوزستان نیز نشان دیگری بر نزدیکی مواضع آمریکا با انگلیس داشت که دکتر مصدق به این درخواست نیز جواب مثبت داد. به‌علاوه آنگاه‌که در جریان خلع‌ید از شرکت سابق نفت، هیئت‌مدیره شرکت نفت ایران، نفت‌کش‌ها را موظف کرد که پس از بارگیری، رسید جدیدی تحویل دهند که بیانگر ملی شدن صنعت نفت بود و نفت‌کش‌ها از این اقدام خودداری کردند، دکتر مصدق از انگلیس به هری ترومن ـ رئیس‌جمهور وقت آمریکا ـ شکایت کرد. وی با توضیح اقدام کارمندان انگلیسی، دست از کار کشیدن دسته‌جمعی و تأسف از وقفه‌ای که در امر صادرات نفت ایجاد شده و اظهار این نکته که مسئول عواقب نامطلوب این کار رؤسای شرکت سابق نفت خواهد بود، این‌گونه از آمریکایی‌ها طلب کمک نمود: «... نظر به این‌که بین ملتین ایران و آمریکا همواره روابط دوستانه برقرار بوده و رجاء واثق هست که هیچ‌وقت کوچک‌ترین خللی به این حسن روابط وارد نشود و ملت بزرگ و ارجمند آمریکایی از طرفداران جدی آزادی و حاکمیت ملل شناخته شده و فداکاری‌های آن ملت نیک‌نهاد در دو جنگ اخیر [جنگ اول و دوم بین‌المللی] بهترین گواه این معنی است، لذا لازم دانستم خاطر آن حضرت را از جریانات اخیر مستحضر سازم و یقین دارم که دولت‌های آزاد جهان و خصوصاً دولت دوست ما آمریکا در این موضوع مهم از معاضدت به آمال ملی ایران خودداری نخواهد کرد.»
ترومن در پاسخ به نامه دکتر مصدق، ضمن تقدیم تعارفات خاص خود که حکایت از رابطه دوستی وی و دکتر مصدق داشت، به وی توصیه کرد که نظر دیوان بین‌المللی را بپذیرد تا بتواند با انگلیس اختلافات خود را حل کند. وی همچنین آمادگی خود را برای اعزام آورل هریمن مشاور خود به ایران اعلام کرد. دکتر مصدق نیز از تصمیم آمریکا برای ارسال نماینده به ایران خرسند شد و در پیام متقابلی اعلام کرد، دولت و ملت ایران، آمریکا را طرفدار آزادی ملل و حق و عدالت می‌شناسد.  آنگاه‌که دکتر مصدق با پیشنهاد هیئت انگلیسی- آمریکایی (استوکس ـ هریمن) موافقت نکرد، هریمن ـ نماینده رئیس‌جمهور آمریکا ـ اقدام دولت ایران را در خلع‌ید از شرکت نفت، مصادره نامید نه ملی شدن با این‌وجود در اعتقاد و دیدگاه دکتر مصدق به آمریکا خللی ایجاد نگردید.
در 19 شهریور 1330، هنری گریدی که دکتر مصدق را در ملی کردن صنعت نفت تشویق کرده بود، تغییر مأموریت یافت و در 30 شهریور همان سال، لویی هندرسن به‌عنوان سفیر جدید آمریکا در ایران جایگزین وی گردید.درعین‌حال آمریکایی‌ها در یک اظهارنظر جدید باز تلاش کردند دکتر مصدق را دل‌خوش به پشتیبانی خود نمایند. آلتون جونز ـ رئیس شرکت آمریکایی ستیز سرویس ـ که در اواسط شهریور به ایران آمده بود، اعلام کرد که عدم توافق بین انگلیس و ایران به نفع شرکت‌های آمریکایی خواهد بود که نفت ایران را به آمریکا صادر نمایند. دکتر مصدق باز متوجه فریب آمریکایی‌ها نشد. پس از این‌که در 14 مهرماه 1330 به همراه هیئتی به جهت شکایت انگلیس علیه ایران، وارد سازمان ملل در نیویورک شد خوش‌بینی بیش‌ازحد وی به آمریکا باعث شد که با مقامات آمریکایی به مذاکره بپردازد و از آن‌ها بخواهد تا به‌عنوان میانجی، انگلستان را حاضر به قبول نظرات خود نماید.
دکتر مصدق خود می‌گوید که بیست‌وپنج روز با جرج مک‌گی ـ معاون وزارت خارجه آمریکا ـ در تماس بوده و گاهی اوقات مک‌گی روزانه دو بار به دیدن وی می‌آمده است و از او به‌عنوان یک برادر صمیمی نام می‌برد. درعین‌حالی که مک‌گی می‌گوید، وی در تلاش بوده تا دکتر مصدق را متوجه این نکته نماید که ایران باید با انگلیس به توافق برسد و نباید بیش از پنجاه‌درصد منافع انتظار داشته باشد زیرا در این صورت همه قراردادهای مربوط به امتیاز نفت کمپانی‌های آمریکایی و دیگر کشورها به مخاطره خواهد افتاد و ازاین‌رو تأکید داشت که ایران نباید شرایط بهتری از قراردادهایی که آمریکا با عربستان و ونزوئلا منعقد کرده بود، انتظار داشته باشد.