نفوذ در جعبه سیاه فساد اقتصادی با سلاح دوربین
آرش فهیم
یکی از فعالترین بخشهای فرهنگی کشورمان علیه فتنه طی 10 سال گذشته، عرصه مستند بوده است. تعدادی از جوانان که بسیاری از آنها نیز آماتور بودند، در روزهای پرآشوب و مملو از غبار بعد از دهمین انتخابات ریاست جمهوری، از سر دغدغه و تکلیف، دوربین به دست گرفتند و به میان مردم رفتند. آنها رسانه مردم بیرسانه در مناطق محروم شدند. چون در آن روزها، توجه و تمرکز رسانههای داخلی و خارجی بر تهران، آن هم مناطق شمال این کلان شهر بود. این درحالی است که اکثریت مردم در پیرامون زندگی میکردند و رسانهها آنها را نادیده گرفته بودند. به این ترتیب بود که مستندسازی انقلاب، مثل روزهای دفاع مقدس، این بار هم در راه دفاع از هدفی مقدس، رشد کرد و پا گرفت. بسیاری از آن جوانها، الان 10 سال بزرگتر و باتجربهتر شدهاند. برخی از ایشان نیز مستندسازانی حرفهای شدهاند.
واقعیت این است که فتنه هنوز هم ادامه دارد، اما تغییر شکل داده است. دیگر خبری از دروغ بزرگ تقلب در انتخابات نیست. همانهایی که سال 88 به آن دروغ پر و بال میدادند، امروز در بخشهای مدیریتی و اقتصادی فعالیت دارند و همانها هم عامل بیعدالتی و فشار معیشتی بر مردم شدهاند. با تغییر شکل فتنه، مستندسازی درباره این موضوع نیز باید شکل و شمایلی به روز پیدا کند. افشاگری علیه جریان نفوذ و جنگ اقتصادی، پرداختن به آقازادههای فاسد و سوءاستفادهگر، مسئولانی که فقر را به جامعه تحمیل میکنند، سرمایهدارهایی که از راه حرام حسابهای خود را جمع کردهاند، فتنهگرهای امروز جامعه هستند. عرصه مستندسازی انقلابی، امروز باید جنگ و مبارزه با این طایفه را در اولویت قرار دهند.
خوشبختانه در زمان حال، مستندسازی سیاسی و اجتماعی در ایران به رشد کیفی و کمی قابل توجهی رسیده است. مستندهایی که برخی از آنها حتی از فیلمهای سینمایی و داستانی نیز جذابیت بیشتری دارند. فیلمهایی که علاوهبر برخورداری از جاذبههای تصویری و مماس با ذائقه مخاطب عام، به ثبت وقایع و جلوگیری از تحریف تاریخ هم میپردازند. چنین مستندهایی از آنجا مهم به نظر میرسند که در سوی مقابل، دشمن همواره در پی وانمود کردن وقایع مطابق با منافع خودش است. شبکههای ماهوارهای تازه تأسیس که اغلب نیز از انگلیس یا آمریکا پخش میشوند، این هدف سمی و فاسد را دنبال میکنند. یعنی بخش مهمی از همت آنها به تاریخ سازی از طریق فیلمهای مستند معطوف است.
وقتی واژه «فتنه» به کار گرفته میشود، همه یاد وقایع سال 88 میافتند. اما در فضای رسانه، فتنه یعنی ایجاد غبار، ابهام و شبهه در همه چیز، طوری که مردم نتوانند راست و دروغ را تشخیص دهند. در این شرایط است که فیلمهای مستند به عنوان ابزاری رسانهای که پیوندی نزدیک با سند و واقعیت دارند، کاربرد بیشتری مییابند. فیلمهای مستندی که باید دقیقا روی محورهایی که دشمن در حال کار کردن هستند متمرکز شوند و دست به غبارزدایی و شفافسازی بزنند.
يكي از شاخصهای مهم و اساسی در مستند، ايجاد «هيجان دانستن» است كه مخاطب را براي به دست آوردن اطلاعات بيشتر به پاي مستند مينشاند. فراموش نشود كه جادوي تصوير واقعي گاهي حتي ميتواند بيننده را بيش از جلوههاي ويژه سينماي داستاني مجذوب كند.
اهمیت جریان مستندهای انقلابی از آنجاست که این گونه آثار در شرايط فعلي که ساخت فیلمهای سینمایی و داستانی پر هزینه و زمان بر هستند، میتوانند به سرعت ساخته شده و پیامهای مدنظر را به مخاطب منتقل کنند و به این دلیل، نقش موثري در تنوير افكار عمومي روشن و زدودن غبارهاي رسانهاي كه هياهوي غرب براي آنها ايجاد ميكند، دارند. چرا كه تصاوير مستند به ويژه براي جامعه امروز ما گاه بيش از يك فيلم كه ساخته و پرداخته ذهن يك نويسنده است ميتواند جذب باشد. البته به شرط آنكه تصاوير، واقعي و مستند و تحليل هاي روی تصاوير هم كاملا حرفهاي و بر مبناي اصول رسانهای باشند.