نماز؛ چشم روشنی مؤمنان(خوان حکمت)
هيچ لذّتي بالاتر از لذّت نماز نيست. شما ميبينيد بزرگترين، شيواگوترين اديبان و شعراي ما آن اشكي كه ميريزند براي همان فراق از نماز و محبوبشان است، اگر لذّتِ ترك لذّت بدانيد همين است. خدا رحمت كند شيخناالاستاد مرحوم حكيم الهي قمشهاي را كه بين مغرب و عشا يك درس اشارات براي ما ميگفتند، اصرارشان اين بود كه نماز مغرب را اول وقت بخوانند. شما عزيزان هم تا ميتوانيد با وضو باشيد، تا ميتوانيد نمازتان را اول وقت بخوانيد؛ چه نالههايي اين پيرمرد در قنوت ميكرد وچه اشكها ميريخت. هيچ عاشقي در فراق معشوق اينقدر اشكي كه بزرگان ريختند ندارند.
گفتی به غمم بنشين يا از سر جان برخيز فرمان برمت جانا بنشينم و برخيزم(1)
آنها اين شعرها را با اشك و ناله گفتند؛ آنها محبوبي دارند، دوستي دارند؛ اينها تابع پيغمبرند، پيغمبر(ص)فرمود: «قرّة عيني في الصلاة»(شادمانی و روشنی چشم من در نماز است)، (2) اگر كسي پسري داشته باشد، دوستي داشته باشد، برادري داشته باشد ـ یا ساليان متمادي جزو اُسرا بود ـ و الآن آزاد شد به شهر و ديار خود برگشت،آدم چقدر خوشحال ميشود، اشكي كه ميريزد اشك شوق است؛ اشكي كه از چشم ميريزد اگر در حال غم و اندوه باشد، اين اشك، اشك گرم است و اگر در حال نشاط و سرور بريزد، اشك خنك است، هواي گرم را ميگويند حارّ؛ هواي زمستان و سرد را ميگويند قارّ؛ قارّ، يعني سرد.اینکه ميگويند: «قرّهًْ العين» يعني با ديدن او چشمم روشن ميشود، اشك از چشم من ميريزد، اين اشك، اشك سرد است، نه اشك گرم، اين ميشود «قرّهًْ العين» وگرنه «قرّهًْ العين» به معناي نور چشم نيست. پيغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «و قرّهًْ عيني في الصلاهًْ». حالا آن راهي كه حضرت رفت مقدور ما نيست، او چه ديد كه چشمش روشن میشد و اشك شوق ميريخت، بالأخره كسي را ميبيند. انسان كه اشك شوق ميريزد براي وصال است وگرنه در فراق كه اشك شوق ندارد، اشك زمان فراق، اشك گرم است، اشك زمان وصال، اشك سرد و خنك است؛ چه كسي را ميديد، چه چيزي را ميديد که به ما هم گفت شما هم ميتوانيد ببينيد:«الإحسان أن تعبدالله كأنّك تراه فإن لم تكن تراه فإنّه يراه» (نیکى آن است که خدا را چنان پرستش کنى گوئى که او را میبینى، اگر تو او را نمیبینى او تو را میبیند)،(3) شما بزرگواراني كه در مسجدها مشغول اقامه نماز جماعت هستيد، سعي كنيد اين ستون را محكم نگه بداريد،كاري نكنيد كه از ما غير از نماز چيز ديگر را ببينند. نمازگزاران، اهل مسجد، مسجديها اينها هميشه «قرّهًْالعين» باشند،«قرًّْهًْالعين» آنها اين است كه يك محبوب و مطلوب صادقی داشته باشند؛ آن وقت انسان در دنيا،هم وسايل خودش را تأمين ميكند، هم براي جوانها همسرهاي باايمان است، هم براي دخترها همسرهاي باايمان است.
نظم موسیقایی جهان
فرمود خدا اين عالم را زيبا آفريد، ما هيچ چيزي را با نقص خلق نكرديم :«الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ».(4) اگر زينب كبرا(س) فرمود من جز زيبايي نديدم،براي اينكه قرآن كريم دو اصل را به عنوان موجبه كليه به ما گفته: يكي «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ»(5) يعني «كلّ ما صدر عليه أنّه شيء فهو مخلوق الله» ميشود كان تامه. در طايفه ديگر فرمود: «الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» اين كان ناقصه است؛ يعني هر چه آفريد زيبا آفريد، از اين زيباتر ممكن نيست. ميگويد ابوريحان گفته اگر عالَم به حرف دربيايد، به آهنگ در بيايد ميشود موسيقي، از بس منظّم و زيباست، هيچ چيزي بينظم نيست؛ منتها ما نبايد انسانمحورانه فكر كنيم که چه چيزي براي ما خوب است،چه چيزي براي ما بد است. شما ببينيد اين جانورشناسان آن ظرافتهاي علمي و فنّي كه براي تمساح ميبينند مشابه همان ظرافتهايي است كه براي آهو و تيهو ميبينند، اينطور نيست كه آهو و تيهو براي ما خوب است، تمساح براي ما بد است، در حالی که يک جانورشناس و دامپزشك آن ظرافتهاي فني و علمي را در تمساح و خرس قطبي و امثال ذلك هم ميبيند و چيزي در عالم بينظم نيست. آن وقت همين جريان كربلا باعث شد كه امويان رفتند، مروانيان رفتند، عباسيان رفتند، چه اينكه سلجوقيان و ساسانيان و سامانيان رفتند و كربلاييها ماندند. هيچ عاملي براي حفظ كربلا و حسينبنعلي نبود مگر طهارت و صدق او، اين ميشود ستون؛ اگر دين ستون ميخواهد و آن نماز است كه در ظهر عاشورا فرمود من نماز را دوست دارم(6) با ستون، اين دين را حفظ كرد، اين كشور، كشور بسيار خوبي است، كشور عليبنابيطالب است، هر كسي به هر جايي رسيد، اگر به اين سرزمين خدمت كند، هم دنيای او تأمين است، هم آخرتش. الآن ما به بركت قرآن و عترت در ميدان مين هستيم و در گلستان هستيم؛ اين شرق ما افغانستان و پاكستان و ميانمار هر روز كشتار است، آن غرب ما عراق است، سوريه در آن وضع است، ما در ميدان آتش هستيم، در ميدان مين هستيم مثل ابراهيم خليل(ع) که به بركت قرآن و عترت در گلستان هستيم. كاري نكنيم كه- خداي ناكرده- نظام آسيب ببيند، وحدت آسيب ببيند، اين سلامت نظام آسيب ببيند، اين اتحاد و همبستگي آسيب ببيند. كاري بكنيم اين ستون را همه ما حفظ كنيم تا -انشاءالله- اين نظام را سالماً به دست صاحب اصلياش بدهيم.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي(دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 15/12/92
مرکز اطلاعرسانی اسرا
1. ديوان سعدی، غزل 401.
2. الکافی(ط- اسلامی)، ج5، ص 321.
3. بحارالانوار، ج67، ص196.
4. سجده، 7.
5. رعد، 16؛ زمر، 62.
6. وقعة الطف، ص 195.
____________خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود._________