رابطه دین و هنر
خداوند؛ برترین «هنرمند» هستی - بخش دوم و پایانی
آیتالله مصباح یزدی
در نخستین بخش از نوشتار حاضر، خیانت رژیم پهلوی درترویج سکولاریسم و ضرورت ابهامزدایی از مقوله هنر برسی شد، در ادامه ویژگیها و مراحل تحقیقات بنیادین در عرصه هنری برای تبیین رابطه میان دین و هنرمورد بررسی قرار میگیرد.این مطلب حاصل سخنرانی آيتالله مصباح يزدي در اختتامیه اجلاسیه مسئولان انجمنهای هنری سازمان بسیج هنرمندان کشور در تاریخ 20/12/97 است که ازسایت معظمله انتخاب شده است.
***
مراحل تحقيقات بنيادي در مقوله هنر
بنده تخصصی در مسائل هنری ندارم و تنها فهرستوار چند جملهاي درخصوص مطالعات بنياديني که بايد در اين زمينه انجام گيرد عرض میکنم. إنشاءالله در بین شما محققان و پژوهشگران صاحب فکر و اندیشه و سلیقه مستقیم و علاقمند به اسلام و انقلاب هستند که میتوانند این مسائل را دنبال کنند. البته نباید عجله کرد. اینگونه تحقيقات از جمله تحقيقات بنیادی است و ممکن است دهها سال طول بکشد
تا به ثمر نهایی برسد.
تعريف هنر و تبيين رابطه آن با زيبايي
در اين تحقيق بايد ابتدا اصطلاح هنر را تعريف کرد. هنر در اصطلاح رایج، ارتباط مستقیمی با زیبایی دارد. البته این اصطلاح عام هنر نیست. اصطلاح عام هنر شامل هرگونه تصرفی در امور طبیعی ميشود که امکان استفاده بهتر را فراهم کند. اين اصطلاح شامل صنعت هم میشود. اولین مرکز علمی که براي پیشرفت در ایران تأسیس شد دارالفنون نام داشت. ترجمه امروزي فارسي دارالفنون، هنرستان است. معادل عربیِ هنر، واژه «فن» است و فنون به معناي هنرها است. در زمان اميرکبير دارالفنون به جای چيزي که امروز دانشگاه نام دارد تأسیس شد. گرچه معناي دارالفنون، هنرستان است، اما حقیقت این بود که در آنجا علوم جدید را در مرتبهاي بالاتر از سطح دبيرستان تدریس میکردند.
هنر هرگونه تصرفی را شامل ميشود که در امور طبیعی به شکلی انجام گیرد که منفعت آن را بالا ببرد و فایده جدیدی در آن نمايان سازد. گاهی لازم است چند ماده ترکیب شوند يا بايد تغيير شکلي ايجاد شود تا نتیجه مطلوب بهدست آيد. براي مثال، در هنر نقاشی، نقاش با استفاده از رنگی معدني يا مصنوعي، با ابزاري مادی (قلم) که از مواد طبیعی يا غيرطبيعي تهیه شده، شکلی را بر روي کاغذ ترسیم میکند که آن شکل قبلاً نبوده است. نقاش با ترکيب رنگها و خطوط گوناگون، شکل زیبایی ايجاد ميکند و این ميشود هنر. در حقيقت نقاش، تغییری در ایناشیاء بهوجود آورده بطوری که ديدن آن براي انسان خوشايند است. این فایده جدید آن است. پيش از اين، ديدن اين صفحه براي انسان لذتبخش نبود، اما پس از این تغییرات از دیدن آن لذت میبرد؛ این کار هنر است.
بهطور کلی امروز در مفهوم رایج هنر در ادبیات ما هنر با زیبایی توأم است. اما زیبایی، خود مفهومی دارد که در ادبیات رایج امروز ما فقط در دیدنیها و گاهي هم در شنیدنیها بهکار ميرود. براي مثال، گاه به صدا يا آهنگ، صفت زيبا اطلاق ميشود و گفته ميشود صدای زیبا يا آهنگ زیبا. اما اين صفت براي امور ملموس به کار نميرود و مثلا به شیء نرم گفته نميشود زیبا! در حاليکه مطلوبیت، در ملموس هم وجود دارد، يا اگر غذا مزه مطلوبي داشته باشد به آن غذاي زيبا گفته نميشود، گرچه ممکن است از جهت شکل و رنگ، در آن زيبايي ببینیم، به اين معنا که وقتي به آن نگاه کنيم ظاهر آن براي ما خوشايند باشد، اما براي مزه آن، صفت زيبا را بهکار نميبريم، گرچه تحلیل معنای زیبایی شامل آن هم میشود. وقتی غذا به نحو خوبی پخته شود و انسان از خوردن آن لذت ببرد، در حقيقت آن غذا زيبا خواهد بود، و این هم نظير همان کاری است که در نقاشی انجام گرفته است. البته اين بحث به حوزه لغت مربوط ميشود و ما به همين اندازه اکتفا کرده، از آن ميگذريم.
جايگاه زيبايي در زندگي انسان
هنر با زیبایی توأم است، اما جايگاه زیبایی در زندگی انسان کجا است؟ نعمتهای خداوند در عالم هستي از يک جهت به دو دسته تقسيم ميشوند؛ يک دسته نعمتها بهگونهاي است که اگر ما انسانها از آنها استفاده نکنيم حیات ما به خطر میافتد، مانند خوردنیها، هوا، نور و... اما دسته ديگر نعمتهايي هستند که نبود آنها حيات ما را تهديد نميکند و بدون آنها هم ميتوانيم زندگي کنيم، ولي نبود آنها موجب ميشود که دل ما کمبودی را احساس کند و به دنبال لذتهایی باشد که وجود آنها را براي خود لازم ميداند. حکمت وجود این لذتها خود داستانی دارد و نيازمند بحثهای طولانی است. به هرحال انسان به چيزهايي احساس نياز ميکند که با ديدن آنها يا شنيدن آنها احساس لذت ميکند. قرار نيست در اين خصوص بحثي فلسفی و عقلی داشته باشیم، بلکه با مرور چند آیه از قرآن کريم ميخواهيم ببينيم نگاه قرآن به مقوله زیبایی چگونه است.
زيبايي در آينه قرآن
خدا در قرآن کريم میفرماید: يکي از حکمتهایی که در آفرينش آسمانها لحاظ کردهايم اين است که زیبا باشد: زَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ؛آن را براي بينندگان آراستيم.(1) خداوند متعال آسمان را به گونهای خلق کرده است که وقتي در شب به آن نگاه ميکنيم از دیدن ستارههاي آن لذت ميبريم. در آيهاي ديگر به حکمت اينگونه زيباييهااشاره کرده، ميفرمايد: إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛مسلماً ما آنچه را روى زمين است، زينت زمين قرار داديم تا آنان را آزمايش كنيم كه كدامشان از جهت عمل نيكوترند.(2) خداوند ميفرمايد: این زینتها و زیباییهاي عالم خلقت، زمينه و مقدمه انتخاب شما را فراهم ميکند تا شما با اختیار خود راه صحیح را انتخاب کنید. همه آنچه روي زمين است، از گیاهان، دریاها، خلیجها، تپهها و صحنههاي طبيعي، در واقع زینتهایی برای زمین هستند. اگر همه زمین و آنچه در آن هست همه سیاه بودند، انسان از دیدن آن خسته میشد. اما بيابانهاي زمين هم با اينکه همه خاک است، در اثر عوامل طبیعی که تحت تدبیر الهی است آنچنان تغییر شکلهای خاصی در آن صورت گرفته که انسان از تماشای همین بیابانها هم لذت میبرد. کوهها نيز خود زيبايي خاصي دارد، بهگونهاي که تماشاي کوه براي انسان لذتبخش است. برخي بزرگان اصلا عاشق تماشاي کوه بودند و تماشای کوه برای آنها بسيار لذتبخش بود. خداوند میفرمايد ما همه این آثار موجود بر روي زمین را برای شما زینت قرار دادیم.
به آيهاي ديگراشاره کنم که شاید شما تا به حال به آن توجه نکرده باشید و پس از شنيدن آن اصلاً حيرتزده شوید. خداوند متعال در اين آيه چوپانها را مخاطب اصلي قرار داده، ميفرمايد: هنگامي که شما گوسفندانتان را از آغل بيرون ميآوريد و به صحرا میبرید و شب دوباره آنها را به آغل برمیگردانید؛ در حرکت این گوسفندان زيبايي وجود دارد. هیچ وقت شما به اين نکته توجه کرده بوديد که خودِ اين حرکت نعمتي الهي است و قرآن این نعمت را یادآوری ميکند؟ زيباييهاي فراواني در عالم هستي وجود دارد که همه انسانها زيباييهاي آنها را درک ميکنند، اما خداوند دست روي چیزی گذاشته که متخصصان هم به آن توجه ندارند. اگر اين آیه را حفظ نبودم نمیخواندم و جا داشت که شما هم در وجود چنین آیهای در قرآن شک کنيد. قرآن کريم ميفرمايد: وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ؛ و براى شما در آنها(رمه ها) زيبايى است، آنگاه كه آنها را شبانگاه از چراگاه بر مىگردانيد و هنگامى كه صبحگاهان به چراگاه مىبريد.(3)
ببینید خداوند، قرآن کريم و دین به مسئله زیبایی چقدر اهمیت دادهاند و خداوند در تعالیم خود فراموش نميکند که به ما بگوید رفتن گوسفند از آغل به صحرا هم زیبایی خاصي دارد و بايد آن را درک کنید و لذت ببرید.
کسانی که انگيزه تحقيق درباره مقوله جمال و زینت در قرآن کريم و در سایر منابع دینی را داشته باشند ميتوانند نکتههای زیبایی را از اين منابع استخراج و استفاده کنند. یعنی ما فطرتاً به دنبال زیبایی هستیم و زندگی انسان بدون زیبایی اصلاً یک زندگی خام، خشک و خستهکننده خواهد بود و خداوند بارها این نکته را یادآوری میکند که ما نعمتهاي خود را براي شما زيبا قرار دادیم و شما بايد قدر آن را بدانید و شکر آن را بهجا آورید.
کشف و تبيين راههاي ايجاد زيبايي
نکته دوم در مسير اين تحقيق، توجه به هنرهاي طبيعي و اکتسابي است. اين نکته را در قالب مثالي ميتوان توضيح داد. مواد غذايي که نيازهاي حياتي ما را تأمين ميکند به دو شکل در دسترس ما قرار ميگيرد؛ خداوند دستهاي از آنها را در طبيعت بهصورت آماده براي خوردن آفريده است و ما از آنها استفاده ميکنیم. مثلا گیاهي خوردني است که در طبيعت ميرويد و ما هم از آن استفاده میکنیم. دسته ديگر، خوراکیهايي است که انسان با استعداد خدادادي از ترکيب و پختن مواد گوناگون آنها را آماده ميکند. خداوند استعدادی در انسان قرار داده که با استفاده از آن ميتواند یاد بگیرد چگونه مواد را با هم ترکیب کند و چگونه آنها را بپزد و با مواد گوناگون به آنها طعم و عطر بدهد تا خوردن آن لذتبخش باشد. خدا میتوانست همه این کارها را خود انجام دهد، اما چون هدف اين است که خلیفه خدا در این عالم با اختیار خود، خودش را بسازد، دایره اختیار را بسيار گسترده کرده و حتي خواسته که انسان درباره خوراکيهاي خود هم فکر کند که چه چیزی بخورد، چگونه آن را تهيه کند و چگونه آن را بخورد که برای او نافع باشد.
در اموري که موجب جمال و زینت میشود نيز اين تقسيم وجود دارد؛ برخي امور، به صورت طبيعي زینت دارند مانند همان مثالهايي که از قرآن کريم مرور کرديم؛ خروج گوسفندان از آغل و بازگشت آنها (لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ)، زيبايي آسمان و.... به نظرم کانت است که میگوید: در عالم دو چیز براي من لذتبخش است؛ یکی انجام مسئولیت و کاری که ارزش اخلاقی دارد که هیچ چیز برای من مثل این ارزش ندارد و لذتبخش نیست و ديگري تماشای آسمان. فيلسوف بزرگي که نقش عظيمي در فلسفه غرب دارد اين سخن را ميگويد. این زینتی است که خداوند آماده و تقدیم ما کرده است. اما همانگونه که خداوند براي تهيه غذا استعدادی به انسان داده که با کمک آن، راههایي براي تهيه غذا کشف کند تا بهتر از آن استفاده کند، استعداد ايجاد زيبايي در امور ديگر را نيز در اختيار انسان قرار داده تا از نعمتهاي خداوند بيشتر استفاده کند. اما به فعلیت رساندن اين استعداد احتیاج به فعالیت ما دارد.
تبيين رابطه دين و هنر
مسئله سوم اين است که هدف از استفاده از نعمتهاي خدا چیست؟ اینجاست که مسئله دین مطرح میشود. برخي گمان میکنند استفاده از این نعمتهای خداوند در زمین و آسمان، همانند حيوانات تنها برای لذت بردن و پر کردن شکم واشباع غرایز است. در عمق دل اينان هیچ چیز دیگری نیست و همه نعمتهاي خداوند را ابزاري برای همین ميدانند. به گمان ايشان حتی فعالیتهاي سیاسی هم برای این است که درآمد بهتر و زندگی لذتبخشتري داشته باشند و بهتر بتوانند خواستههای حیوانی خود را ارضاء کنند. عده زيادي اين ديدگاه را دارند. البته من آماري در اين باره ندارم، گرچه چندان هم نيازي به آمار نیست. شاید خود ما هم کم يا بیش در برههاي از زندگي خودمان اين بينش را تجربه کرده باشیم.
دین آمده است تا به انسان بگوید: همه این زندگی دنيوي شما (هفتاد يا هشتاد يا صد سال، کمتر يا بیشتر)، یک سفر است و شما یک مقصد دارید که عمر آن مقصد ،بینهایت است. گمان نکنيد مقصد شما همین دنيا است. مقصد حیوانات همین زندگي دنيوي است و وقتی بميرند سفر آنها به پايان ميرسد، اما شما انسانها برای این مقصد خلق نشدهاید. زندگي دنيوي شما یک آزمایشگاه است تا از یک طرف آزمایش شوید و از طرف ديگر خودتان را بسازید به اين خاطر که بتوانید از حياتي بهرهمند شوید که مرز ندارد: (خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا).(4) آن حيات هیچگاه تمام نمیشود. هدف اصلي دین آن است که به بشر بفهماند که خدا هست و خداوند شما را برای هدفی آفریده و آن هدف ورای این زندگی دنيوي محدود شماست. حيات در دنيا مقدمه و ابزار است و در حقيقت سفري است که شما باید مقصد آن را بشناسيد و کاری کنید که از این سفر برای آن مقصد بینهایت، توشهای بردارید.
بنابراين، ما بايد از نعمتهای حلال دنیا بهعنوان ابزاری براي رسيدن به آن مقصد استفاده کنیم، چنانکه قرآن کريم ميفرمايد: كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلّهِ؛از خوراكىهاى پاكيزهاى كه روزىِ شما قرار دادهايم بخوريد و شکر خدا را به جای آورید.(5) همه مردم خودشان میدانستند که باید غذا بخورند، اما دین میگوید: بهگونهاي از این نعمت استفاده کنید که نه تنها به مقصد شما ضرر نزند، بلکه به رسيدن به آن کمک کند و کاري کند که بهره شما در آن حيات زياد شود. يعني بايد از اين نعمتها استفاده دینی و انسانی کرد. استفاده از اين نعمتها تنها براي پر کردن شکم و توليد مثل، استفادههایي حیوانی است و حیوانات هم همين بهره را از دنيا دارند. انسان از آن جهت که انسان است باید کاری کند که سرنوشت ابدی و سعادتمندانهای برای خود بسازد. راه رسيدن به این هدف اين است که از این نعمتها به شکل خاصی استفاده کند، به اين معنا که استفاده از اين نعمتها به سعادت جاودانه او و عوامل مفيد براي سعادت انسان ضرر نزند. البته انسان خود بهتنهايي نمیتواند همه فرمولهای رسيدن به چنين سعادتي را کشف کند. به همين جهت، وحی آمده تا به او کمک کند و به او بياموزد که از هر نعمتي چگونه استفاده کند که براي سعادت ابدي او مفيد باشد. این سه مسئله شايسته است که بهعنوان مقدمه مبنای کار پژوهشگران قرار گيرد و إنشاءالله پژوهشگران همت کنند و اين مقدمات را مورد تحقيق و بررسي قرار دهند.
لزوم بهکارگيري اقسام هنر در چارچوب ارزشهاي ديني
يکي از مباحثي که با اين مقدمات ارتباط دارد تبيين نقش ارزشهاي ديني در هنرهاي گوناگون است. هنر اقسامي دارد؛ قسمي از هنرها مستقیماً چشم ما را نوازش میدهند، مانند نقاشی، خطاطی و هنرهای زیبایی که در معماری به کار میروند. حاصل اين هنرها اين است که چشم ما از آنها بیشتر لذت میبرد. قسمي ديگر از هنر اموري است که گوش ما را نوازش ميدهند، مانند صداهای خوش آهنگ و موسيقي. تعریف علمی موسیقی عبارت است از ترکیب صداها بهگونهای که انسان از آن لذت ببرد. البته مکملی هم دارد و آن اينکه گاهی موسیقی حزنآور است، اما بايد توجه داشت که اين نوع موسيقي نيز نوعي لذت عقلانی بهدنبال دارد. بنابراين، تعریف علمی موسيقي این نیست که حتماً تار و تنبور در آن بهکار رود. به هر حال، بخشی از هنر با گوش ما ارتباط دارد.
در دستورات اسلام احکامی وجود دارد که به استفاده از این زینتها در زندگی برای اطاعت خدا توصيه ميکنند. براي مثال، قرآن کريم ميفرمايد: خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد؛ در هر مسجدى، زينت خود را همراه خود برگيريد.(6) اين دستور خداوند است که وقتی در اجتماع خداپسندی شرکت میکنید لباس زیبا بپوشید و خودتان را تمیز کنید و موهایتان را شانه و روغن بزنید تا کساني که همنشین شما هستند از نشستن با شما لذت ببرند و شما بهگونهاي نباشيد که ديگران بخواهند زود از شما جدا شوند. براي اجتماعي که شکلگيري آن برای شما مفید است از عواملي استفاده کنيد که به تشکيل آن کمک کند، حتی با عطر زدن. دو رکعت نمازی که با عطر بخوانید ثواب هفتاد رکعت نمازی را دارد که بیعطر بخوانید. عطر زدن، استفاده از زینت و جمال است و به کاری که موجب شود این زینت در عمل ما تحقق پیدا کند هنر گويند.
قسم ديگر هنر،هنرهایی است که در گفتار ظاهر میشوند. زیبا سخن گفتن به اين معناست که انسان بهگونهای سخن بگويد که شنونده از شنیدن آن لذت ببرد و براي او خوشايند باشد. همه ما میدانیم یکی از ویژگیهای برجسته قرآن - که قرآن خود روي آن مانور میدهد- همین زیبایی قرآن است. یکی از اعجازهای قرآن، اعجاز آن در فصاحت و بلاغت است. کساني که ميخواهند کلامشان زیبا شود سعي کنند ابتدا زیباییهای قرآن را درک کنند. اين خود نوعي هنر است. ايشان بايد تلاش کنند معلوماتی را که مقدمه این هنر است بياموزند. پس از آن سعی کنند زيباييهاي نهجالبلاغه را درک کنند، نهجالبلاغه زيباييهاي فراواني دارد. امیرالمؤمنین (ع) امیر سخن است و سخنان او زيباييهاي بسياري دارد که گاهی کفار هم با شنيدن آن میخکوب میشوند. يکي از اساتيد دانشگاه در همين شهر قم که از آمريکا به اينجا آمده است، مبدأ مسلمان شدنش آشنايي با نهجالبلاغه است. ايشان با شنیدن سخنان اميرالمؤمنين(ع) در نهجالبلاغه زیباییهاي آن را درک کرده و اين زيباييها او را جلب کرده است. پس قسمي از هنر اين است که انسان ياد بگيرد زيبا سخن بگويد.
اقسام ديگر هنر به هنرهايي از قبیل تئاتر، فیلم و امثال اینها مربوط میشود. اینها هنرهای کامل شده عصر حاضر است. بعد از سیر هنر در مراحل مختلف، اکنون مجموعه عظیمی از هنرها در قالبي جمع میشود که نام آن فیلم سینمایی است. گرچه آنگونه که معروف است، اين شکل هنر، اختراع جوامع غيراسلامي است و ما آن را از غرب گرفتهایم، اما اين قسم از هنر هم یک نعمت خدایی است. امروزه علوم فراواني در جوامع اسلامي رايج است که از غرب گرفته شده است، مانند دانشهاي فراواني درخصوص طب. امروزه اکثر پزشکان ما نسخههایی مینویسند که از غرب یاد گرفتهاند. همچنين داروهای فراواني در جامعه ما ساخته ميشوند که فرمول آنها را از غرب یاد گرفتهایم. گرفتن دانشهاي مفيد از ديگران امر بدي نيست. بايد ديد هدف از اين کار چیست و این دانش در چه راهی به کار گرفته ميشود.
اگر دانش در مسيري بهکار گرفته شود که به هدف انسانی زندگي ضرر بزند آنگاه مطلوب نخواهد بود و بد شمرده ميشود. اگر اين ارزشگذاري از طرف دين اسلام تعیین شده باشد با جان و دل بايد آن را بپذیریم. براي مثال، در خوردنيها اسلام ميگويد: گوشت خوک حرام است. اگر گوشت خوک و گوشت بره کنار هم گذاشته شوند ممکن است در نگاه سطحي تفاوتي بين آنها ديده نشود و چه بسا برخي بسيار علاقمند به خوردن گوشت خوک باشند و آن گوشت برایشان لذیذتر باشد و آن را ترجیح دهند، اما اسلام میگوید این گوشت را نخور! زيرا خوردن آن ضررهای جسمي و روحي فراواني دارد که شما از آن بيخبر هستيد. معناي اين حرمت این نیست که اسلام خوردنیها را ممنوع کرده است، بلکه مقصود اسلام اين است که انسان از خوردنیها طوری استفاده کند که برای کمالات انسانی او ضرر نداشته باشد. اسلام خوردن گوشت بره را حلال شمرده و انسان ميتواند از اين گوشت طيب کباب تهيه کند و خود بخورد و به اطعام ديگران هم همت گمارد. واجب است شخص حاجی گوسفندي ذبح کند و مقداری از گوشت آن را خود تناول کند و مقداری هم به دیگران بدهد. معناي حرمت گوشت خوک اين نيست که خوردن گوشت حرام است.
همچنين در حوزه هنر، اگر دين اسلام نوعي هنر و کیفیتي خاص از آن را منع کرده به اين معنا نيست که با هنر مخالف است. خداوند متعال خود از هنر، بسيار تعريف و تمجيد ميکند، حتي خود را هنرمند معرفی میکند. مگر خداوند نمیفرمايد: من زینت ایجاد کردهام و مگر حقیقت هنر چيزي جز ایجاد زینت است؟ اگر خداوند ميفرمايد: زَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ،(7) یعنی من یک هنرمند هستم و آسمانها را با هنری آفریدهام که هر بینندهای لذت میبرد.
گوسفندان را هم بهگونهای آفریدهام که وقتي با برههایشان از آغل درمیآیند و به دنبال مادرشان اين طرف و آن طرف ميروند از دیدن آنها لذت میبرید. این زيباييها را خداوند خلق کرده است. او هنرمند است و از ما نيز ميخواهد که هنرمند شويم و کاری کنیم که کارهایمان کمالآفرین، لذتبخش و سعادتآفرین باشد. از ما ميخواهد که مواظب باشید لابهلای کارهايتان چیزی نباشد که برای تکامل شما ضرر داشته باشد. ممکن است شما به برخي ضررها آگاهي نداشته باشيد، اما من شناختهاي لازم را در اختيار شما قرار ميدهم، چنانکه نمیدانستید گوشت خوک مضر است و من شما را آگاه کردم. در حوزه هنر هم ممکن است از برخي مضرات خبر نداشته باشيد و من به ياري شما خواهم آمد و شما را از آن مضرات آگاه خواهم کرد، اما معناي اين هشدار اين نيست که هنر بد است.
یکی از نعمتهای مهم خداوند که در این زمان باید بیشترین بهره را از آن ببريم همه اقسام گوناگونِ هنر است. ولی همه این هنرها مرز دارند. چنانکه در ميان خوردنیها برخي حلال و برخي حرامند، در ميان شنیدنیها هم برخي حلال و برخي حرامند.
از رسول خدا (ص) روايت شده است که لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَتَغَنَّ بِالْقُرْآن؛کسی که قرآن را با صدای خوش نخواند از ما نیست.(8) یعنی در خواندن قرآن، هنر إعمال کنید و طوری قران بخوانید که شنونده از آن لذت ببرد. البته مقصود اين نيست که در کنار خواندن قرآن از ابزار موسيقي استفاده شود و عدهاي هم پايکوبي کنند! چنين کارهايي مضر است، اما استفاده از صدای خوب ضرر ندارد. یاد بگیرید که قرآن را بسيار خوب بخوانید بهگونهای که به هدف نهايي شما ضرر نزند.
قرآن آمده تا به روح شما تعالی بخشد و شما را به خدا نزدیک کند.
نبايد کاری کنید که روح شما به چهارپايان نزدیک شود، چنین کاري بد است.
پس هنر، جایگاه بسیار رفیعی در زندگی انسان دارد. خداوند خود را هنرمند میداند؛ امیرالمؤمنین (ع) یکی از هنرمندان برجسته عالم است. هنر سخن گفتن علی(ع) بینظیر است. ما باید چارچوب ارزشهای اسلامی و دستورات دین را درخصوص هنرهاي گوناگون رعایت کنیم. اما ما در اين دوران چهل ساله در این جهت مانند بسياري جاهاي ديگر کوتاهی کردیم.
ما در ساخت سلاح و تکنولوژیهای علمی تا حدود زیادی پيشرفت کرديم و عقبافتادگيهاي گذشته را جبران کردیم.
ما امروز الحمدلله با کساني رقابت ميکنيم که عالیترین تولیدات را در این زمینه دارند و در اين زمينه خودکفا شدهایم و دیگر به آنها احتیاجی نداریم. اما در بسياري از بخشهاي ديگر هنوز آنگونه که بايد کار نکردهایم. اين کوتاهي، قدري به ما روحانیان هم مربوط ميشود. ما جهات فکری و بنيادي اين گونه کارها را آنگونه که باید و شاید تبیین نکردهایم. ما بايد به این نقص و کوتاهي خود اعتراف کنیم. بیایید دست به دست هم بدهیم و در مبانی فکری اينگونه مسائل بیشتر تلاش کنیم.
بايد در تبیین اين مسائل و قراردادن آنها در چارچوب ارزشهای دینی همت کنيم.
به همين خاطر است که رهبر معظم انقلاب مدام ويژگيهاي لازم براي سينما را بيان میفرماید و از هنرمندان ميخواهد که فیلمهاي مفيد براي جامعه و فرهنگ ديني تولید کنند.
هنر بايد با ارزشهای دینی تطابق داشته باشد وگرنه مضر خواهد بود.
پس باید هم ارزشهای دینی را و هم فنون و مهارتهاي هنري را از متخصصانش بياموزيم تا بتوانیم در این بُعد هم از نعمتهای خدا بهترین استفاده را برای تقرب به خدا و رسیدن به عالیترین کمالات انسانی ببريم.
1. حجر،16.
2. کهف،7.
3. نحل،6.
4. بینة،8.
5. بقره،172.
6. أعراف،31.
7. حجر،16.
8. بحارالانوار، ج 73، ص 342.