نگاهی به چالشهای پیشروی مجموعههای تلویزیونی ( بخش پایانی)
رفاهزدگی و تجملگرایی آفت سریالهای تلویزیونی (گزارش روز)
در عصر ارتباطات و دنیای اطلاعات امروزی، تلویزیون به عنوان رسانهای فراگیر و تأثیرگذار نقش مهمی در جهتدهی به افکار عمومی جامعه دارد.
ایرج نظافتی
در بین برنامههای تلویزیون هم، سریال و مجموعههای داستانی از مخاطب بیشتری برخوردار است.
اما با این حال یکی از آفتهایی که در سالهای اخیر در مجموعههای تلویزیونی به وجود آمده، دنبالهروی محتوا و پیام این برنامهها از سریالهای غربی و نمایش تجملات و تبلیغ گسترده سبک زندگیهای غیر اسلامی و حرکت به سمت مصرفگرایی بوده است.
در آسیبشناسی این موضوع باید به واکاوی دو نکته پرداخته شود: اول اینکه باید اعضای شورای نظارت بر برنامههای تلویزیون را مورد بررسی دقیق قرار داد از اینکه چه افرادی با چه افکاری در این شورا حضور دارند و چه نوع نگاه کارشناسانهای به برنامهها و خصوصاً مجموعههای تلویزیونی دارند و چرا با وجود چنین شورایی، اغلب سریالهای تلویزیونی به دنبال ترویج زندگیهای آنچنانی است و کمتر به اقشار پایین جامعه پرداخته میشود.
دوم اینکه باید کارنامه کاری کارگردانان و تهیه کنندگان مجموعههای تلویزیونی را بررسی کرد و افرادی که با خط فکری اسلامی- ایرانی هماهنگ و همراه بودهاند را مورد حمایت قرار داد.
گرچه برخی از کارگردانان و تهیه کنندگان متعهد نیز از برخی نگاههای غیر کارشناسانه در شورای نظارت بر صدا و سیما گلهمند هستند و باید به خواست و نظر آنان توجه کرد، اما برخی دیگر از کارگردانان هم هستند که ظاهراً به غیر از ساخت سریال به سبک و سیاق غرب هنر دیگری ندارند!
از کوزه همان تراود که در اوست
یکی از سؤالات مطرح این است که چرا اصولاً برخی از کارگردانان مجموعههای تلویزیونی تماماً در حال ساخت سریالهایی هستند که در آن به نمایش زندگیهای مرفه و بالا شهری میپردازند و یا همچون سریالهای غربی به دنبال مطرح کردن مسائل عشق و عاشقی هستند و آخر کار هم با طلاق و جدایی یا فرار فرد اول سریال، مجموعه را به آخر میرسانند.
فرجالله سلحشور، کارگردان سریال یوسف پیامبر(ص) در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «من اعتقادم بر این است که هنرمند آنچه را که خلق میکند در واقع زاییده جوهره وجودش است و مصداق از کوزه همان تراود که در اوست، برخیها گمان میکنند هنرمند یک مردهشور است که هر مردهای را میشوید یا یک قالبساز است و چون کار با دوربین و بازیگردانی را بلد است دیگر فرقی نمیکند که موضوع قرآنی یا جنگی به او بدهید بلکه هر موضوعی را میتواند کار کند، نه اینطور نیست، بلکه هر کارگردانی در یک مسئله مشخص تخصص دارد و مثلاً اگر کارگردانی میآید و فقط سریالهایی با موضوع رابطه نامشروع با نمایش زندگیهای آنچنانی میسازد، خودش آن را قبول دارد یا اگر از بالای شهر حرف میزند قطعاً خودش آنجا زندگی میکند و چنین کارگردانی نمیتواند مسائل و مشکلاتی که مردم پایین شهر با آن دست به گریبان هستند را به تصویر بکشد.» سلحشور در ادامه میگوید: «هنرمند ما در تلویزیون چیزی میسازد که برخاسته از ذات اوست. مثلاً وقتی یک کارگردان خرید لباس در بالاشهر تهران با قیمت چند برابر را برای خودش عزت و افتخار میداند دیگر نباید از این کارگردان انتظار داشت که بیاید برای پایین شهر فیلم یا سریال بسازد.»
لازمه حمایت از برنامههای ارزشی
کارگردان سریال یوسف پیامبر(ص) در نقد عملکرد تلویزیون میگوید: «اگر صدا و سیما هیچ کاری نمیکرد فقط کارهای ارزشی را حمایت میکرد و جلوی کارهای غیرارزشی را میگرفت امروز شاهد نمایش برخی سریالهای سطح پایین و غیرارزشی نبودیم و قطعا صداوسیمای ما درست میشد.»
سلحشور به افزایش تعداد شبکههای تلویزیونی اشاره میکند و میگوید: «یکی از ایراداتی که به صداوسیما وارد است این است که فکر میکنند هرچقدر تعداد شبکهها را بالا ببرند موفقترند، در حالی که این فکر غلط است، دشمن با همه قدرتش فقط 5، 6 شبکه تلویزیونی درست کرده و با همان تعداد معدود دارد ریشههای فرهنگی و ارزشی ما را میزند، از طرفی هم وقتی شبکهها زیاد باشد باید بروی و دست یک عده هنرمند نمای فاسد را بگیری و هر کار سطح پایین یا ضد ارزشی را از آنها قبول کنی و یا به دوبله کارهای ضد فرهنگی خارجیها بپردازی تا بتوانی به هر شکلی که شده آنتن برنامهها را پر کنید. همین روال سبب شده که اینک صد ا و سیما به یک فروشگاه بزرگی برای تبلیغ کالاهای پولدارها تبدیل شود و مبلغ کالای سرمایهداران و مروج زندگیهای آنچنانی در بالای شهر باشد.»
مشکلات ساخت سریال در پایین شهر
«ساختن سریال در محیطهای اجتماعی پایینشهر کار سختتری است و این تولیدات نیاز به تحقیق و پژوهش اساسی و روانشناسی اجتماعی دارد و از همه مهمتر شناخت اصولی از قشر غیر مرفه و مسائل و مشکلاتشان را میطلبد.»
این سخنان خانم الهام غفوری، تهیهکننده مجموعههای تلویزیونی چک برگشتی، پایتخت 1، 2 و 3 و... است
خانم غفوری در ادامه تصریح میکند: «معمولا راحتطلبان، تولید در آپارتمان و فضاهای شیک و لوکس را ترجیح میدهند و حال و حوصله سختی کار در محلات شلوغ پایینشهر را ندارند به همین دلیل است که اغلب سریالها شبیه همدیگر شدهاند. لوکیشنهای ثابت و تکراری، محلات خلوت و بیدردسر، مشاغل دمدستی و کاراکترهای بیخاصیت و موضوعات خنثی، همه و همه وجوه مشترک اغلب سریالها میباشد.»
تهیهکننده سریال پرمخاطب پایتخت در پاسخ به این سوال که چگونه در برخی مجموعههای تلویزیونی به مسائل و مشکلات مردم پایینشهر میپردازید، میگوید: «وقتی دوربین شما به بطن جامعه و زندگی معمولی آدمها نفوذ میکند مسائل و مشکلات مردم متوسط و مناطق فقیرنشین را نشان میدهد که گویی آنها نیز جزئی از همین جامعه هستند، میزان باورپذیری و همذات پنداری را در مخاطب بالا میبرد و باعث جذابیت بیشتر میگردد.»
این تهیه کننده به چالشهای پیشروی ساخت و تهیه سریالهای اینچنینی اشاره میکند و به گزارشگر کیهان میگوید: «البته ناگفته نماند که اینگونه نگاه سریالسازی، سختیها و مشکلات خود را دارد و بعضا آستانه صبر و حوصله اصناف و مشاغل و برخی سیاسیون پایین است و گاه تحمل آنرا ندارند که بعد از اتمام یک سریال درباره کلیت آن قضاوت کنند، در مورد اقوام و خرده فرهنگها نیز همین مشکل وجود دارد، چون وقتی دوربین شما به محض اینکه از تهران و فضاهای آنچنانی آن دور میشود، گاه تعصبهای غیرمنطقی و بعضا سوء برداشت از مقوله طنز ایجاد مانع و دستانداز میکند.»
انتظار از مدیران صدا و سیما
یکی انتقاداتی که به مدیران صدا و سیما وارد میدانند این است که در برابر کوچکترین نقد و نگاه سیاسی برخی سیاسیون فورا شانه خالی میکنند و کارگردان وتهیهکننده را تنها میگذارند.
خانم انسیه شاهحسینی، کارگردان حوزه دفاعمقدس که فیلم سینمایی «شب بخیر فرمانده» را کارگردانی کرده، به گزارشگر کیهان میگوید: «انتظار این است که مسئولان صدا و سیما ضعیف عمل نکنند و در برابر یک انتقاد غیرکارشناسی فورا میدان را خالی نکنند و پای کار بایستند.»
وی میگوید: «باید تاسف خورد که چرا برخی افراد با نگاه نازل و سطح پایین در جایگاه ناظر یا کارشناس قرار میگیرند.»
این کارگردان به ذائقه مردم اشاره میکند و میگوید: «مردم فیلم و سریالی را دوست دارند که خودشان را همراه آن ببینند. من خودم اهل علیآباد هستم و حس نوستالژی خاصی نسبت به سریال پایتخت داشتم، وقتی در این سریال نشان داده میشود فردی که وضع مالی خوبی ندارد ولی خانواده احترام او را دارند و به سمت مواد مخدر و دیگر انحرافات نمیرود، بنابراین قصه آدمهای پاک است و توده مردم ما هم از این نژاد هستند به همین دلیل با قهرمان داستان همراه میشوند. مثلا آنجایی که مربی کشتی به نقی میگوید برو دوپینگ کن و او با تعجب میرود و همسرش را میبیند، آیا بهتر از این هم میتوان گفت در کنار خانواده بودن باعث اعتماد به نفس و آرامش آدمی میشود؟»
اغلب سریالها با نیاز جامعه فاصله دارد
محمد تقی فهیم، منتقد سینما و تلویزیون معتقد است: «آن حساسیتهایی که در بخش سیاسی رسانه ملی همیشه اعمال شد، اگر نیمی از آن در مجموعههای تلویزیونی اعمال میشد اینک به جایی نمیرسیدیم که ببینیم اغلب سریالها با نیاز و خواست جامعه فاصله دارد.»
فهیم به گزارشگر کیهان میگوید: «اغلب سریالها در ورطه مرفهنشینی و سبک زندگی غیرایرانی و غیراسلامی گرفتار شده و وامدار شبکههای فارسی زبان خارجی است و در واقع برای عقبنیفتادن از آن برنامهها است تا عقبنیفتادن از خواست مردم.»
این منتقد سینما و تلویزیون تصریح میکند: «در بسیاری از سریالها، تلویزیون از نیاز مردم عقب افتاده و ارزشهای زندگی مدرن به سبک غربی قالب شده، صدا و سیمای ما الآن در بخش سیاسی در جهان مطرح است و در مباحث عدالت اجتماعی، سیاستهای اسلامی و... در دنیا حرف برای گرفتن دارداما در بخش سریال داریم به سمت پیروی از فرهنگ غربی پیش میرویم. من معتقدم سریالی مثل پایتخت ارزشهای متأثر از اسلامی ایرانی را به نمایش گذاشت ولی بقیه سریالها در ورطه زندگیهای مرفه گرفتار شده و با خواست مردم فاصله گرفته است.»
فهیم در ادامه همین بحث تصریح میکند: «با نگاهی به روند مجموعههای تلویزیونی این نتیجه حاصل میشود که یک استراتژی درست، قوی و منسجم در بخش مدیریت سریالهای تلویزیونی و جهتدهی به آن در جهت اهداف انقلاب اسلامی دیده نمیشود و نود درصد محتوای سریالها به سمت تبلیغ و تحریک مردم برای مصرف بیشتر و نمایش تجملات زندگیهای مرفه و کپیبرداری از کار خارجیها است و اغلب در یک آپارتمان با موضوع عشق و عاشقی و قهر وآشتی است.»
باید سریالها از جنس مردم باشد
سیروس مقدم، کارگردان سریالهای تلویزیونی در حال ساخت سریالی برای ایام ماه مبارک رمضان در شمال کشور بود که تلفنی با او به گفتوگو پرداختم.
وی به گزارشگر کیهان میگوید: «من کار صرفا آپارتمانی بلد نیستم بلکه همیشه کار خیابانی و جادهای میسازم، چون معتقدم وقتی دوربین بین مردم میآید و از مشکلات افراد متوسط و اقشار پایین سخن میگوید لذت بیشتری برای مخاطب دارد و با آن به خوبی ارتباط برقرار میکند.»
کارگردان سریال پایتخت میگوید: «الآن مردم نقی و بابا پنجعلی را به خوبی میشناسند و هرجایی که میروم سراغشان را از من میگیرند و پیگیرند که پایتخت 4 کی و چگونه ساخته میشود، چرا؟ چون این مجموعه از دل جامعه برآمده بود و با توده مردم ارتباط برقرار کرد و از یک خانواده معمولی و گرفتاریها و غم و شادیهای آنان سخن میگفت و مشکلاتی که نقی با آن روبهرو بود به نوعی مشکل خیلی از مردم ما بود یا حس و حال مهماننوازی که در آن خانواده مازندرانی بود در جای جای میهن اسلامی وجود دارد.»
کارگردان سریال چک برگشتی و پیامک از دیار باقی در ادامه میافزاید: «ساخت سریالهایی که در یک آپارتمان یا کافیشاپ و... خلاصه میشود به مراتب بسیار آسانتر و کمهزینهتر از ساخت سریال در خیابان و بین مردم است و معمولا کمتر کسی به سراغ ساخت چنین مجموعههای تلویزیونی میرود.» اما حبیبالله بهمنی کارگردان میگوید: «الآن جو غالب اکثر سریالهای تلویزیونی تجملگرایی است و باید کارکرد یک مجموعه تلویزیونی را براساس نوع تأثیرگذاریاش بر افکار عمومی جامعه سنجید که مثلا آیا این سریال مردم را به سمت ارزشهای شناخته شده هدایت کرده است یا نه.»
بهمنی یکی از آفتهای نگاه به مجموعههای تلویزیونی را گرفتارشدن در بازیهای سیاسی برخی افراد میداند و به گزارشگر کیهان میگوید: «مقولات فرهنگی را نباید با ترازوی سیاسی بسنجیم و در بحث سریالها نیز برخی مسائل سیاسی در پس پرده باعث می شود یک مجموعه تلویزیونی که مردمپسند بوده و در سمت وسوی معیارهای ارزشی جامعه هم پیش رفته اما در چنبره بازیهای سیاسی گرفتار شده و ادامه پیدا نکرده است.»
وی کارگردانان و فیلمسازان را افسران جنگ نرم میداند و میگوید: «با توجه به هجوم سریالهای مبتذل شبکههای ماهوارهای خارجی باید ببینیم کارگردانان و عوامل فیلم و سینما و سریال ما به به عنوان سرداران و افسران جنگ نرم چهکار کردهاند و آیا اثر خلق شده آنان توانسته است در برابر تهاجم بیگانه نقشآفرینی کند و اصولا چه موانعی پیش روی آنان قرار دارد.»
انتقام از برخی سریالها!
یکی از معدود چالشهای پیش روی سریالهای تلویزیونی، گرفتار آمدن در بازی برخی فعالان سیاسی است.
یک کارشناس فرهنگی در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «متأسفانه برخی از چهرههای سیاسی خصوصا در استانها هنگامی که بر سرگزینه مدیرکل صدا و سیمای شهرستان خود با مسئولان ارشد رسانه ملی به توافق نمی رسند لذا درصدد انتقام از این رسانه برمیآیند و از یک طرف فضای سنگینی را در استان علیه مدیرکل صدا و سیما درست میکنند و از طرف دیگر به دنبال مچگیری از برنامههای این رسانه هستند و تلاش میکنند تا از کاه کوهی بسازند و بر موج رسانهای جاروجنجالی که به راه انداختهاند سواری کنند.»
این کارشناس فرهنگی بر لزوم شجاعت و درایت بیش از پیش مسئولان صدا و سیما اشاره میکند و میگوید: «مسئولان باید وارد چنین بازیهایی نشوند و در صورت اطلاع از این موضوع از طریق همین رسانه ملی هویت بازیگردانان پشت صحنه را افشا کنند. چون دیده شده که فشار برخی سیاسیون سبب گردیده تا هم در استان مورد نظرشان اعتراضاتی علیه برنامهها و سریالها به راه اندازند و هم جلوی ادامه برخی از مجموعههای تلویزیونی مردمپسند که با معیارهای اسلامی ایرانی هماهنگ و همراه بوده را بگیرند، ضمنا چنین افرادی به هیچ عنوان صلاحیت ندارند در جایگاه عضو ناظر بر برنامههای صدا و سیما قرار بگیرند.»
در بین برنامههای تلویزیون هم، سریال و مجموعههای داستانی از مخاطب بیشتری برخوردار است.
اما با این حال یکی از آفتهایی که در سالهای اخیر در مجموعههای تلویزیونی به وجود آمده، دنبالهروی محتوا و پیام این برنامهها از سریالهای غربی و نمایش تجملات و تبلیغ گسترده سبک زندگیهای غیر اسلامی و حرکت به سمت مصرفگرایی بوده است.
در آسیبشناسی این موضوع باید به واکاوی دو نکته پرداخته شود: اول اینکه باید اعضای شورای نظارت بر برنامههای تلویزیون را مورد بررسی دقیق قرار داد از اینکه چه افرادی با چه افکاری در این شورا حضور دارند و چه نوع نگاه کارشناسانهای به برنامهها و خصوصاً مجموعههای تلویزیونی دارند و چرا با وجود چنین شورایی، اغلب سریالهای تلویزیونی به دنبال ترویج زندگیهای آنچنانی است و کمتر به اقشار پایین جامعه پرداخته میشود.
دوم اینکه باید کارنامه کاری کارگردانان و تهیه کنندگان مجموعههای تلویزیونی را بررسی کرد و افرادی که با خط فکری اسلامی- ایرانی هماهنگ و همراه بودهاند را مورد حمایت قرار داد.
گرچه برخی از کارگردانان و تهیه کنندگان متعهد نیز از برخی نگاههای غیر کارشناسانه در شورای نظارت بر صدا و سیما گلهمند هستند و باید به خواست و نظر آنان توجه کرد، اما برخی دیگر از کارگردانان هم هستند که ظاهراً به غیر از ساخت سریال به سبک و سیاق غرب هنر دیگری ندارند!
از کوزه همان تراود که در اوست
یکی از سؤالات مطرح این است که چرا اصولاً برخی از کارگردانان مجموعههای تلویزیونی تماماً در حال ساخت سریالهایی هستند که در آن به نمایش زندگیهای مرفه و بالا شهری میپردازند و یا همچون سریالهای غربی به دنبال مطرح کردن مسائل عشق و عاشقی هستند و آخر کار هم با طلاق و جدایی یا فرار فرد اول سریال، مجموعه را به آخر میرسانند.
فرجالله سلحشور، کارگردان سریال یوسف پیامبر(ص) در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «من اعتقادم بر این است که هنرمند آنچه را که خلق میکند در واقع زاییده جوهره وجودش است و مصداق از کوزه همان تراود که در اوست، برخیها گمان میکنند هنرمند یک مردهشور است که هر مردهای را میشوید یا یک قالبساز است و چون کار با دوربین و بازیگردانی را بلد است دیگر فرقی نمیکند که موضوع قرآنی یا جنگی به او بدهید بلکه هر موضوعی را میتواند کار کند، نه اینطور نیست، بلکه هر کارگردانی در یک مسئله مشخص تخصص دارد و مثلاً اگر کارگردانی میآید و فقط سریالهایی با موضوع رابطه نامشروع با نمایش زندگیهای آنچنانی میسازد، خودش آن را قبول دارد یا اگر از بالای شهر حرف میزند قطعاً خودش آنجا زندگی میکند و چنین کارگردانی نمیتواند مسائل و مشکلاتی که مردم پایین شهر با آن دست به گریبان هستند را به تصویر بکشد.» سلحشور در ادامه میگوید: «هنرمند ما در تلویزیون چیزی میسازد که برخاسته از ذات اوست. مثلاً وقتی یک کارگردان خرید لباس در بالاشهر تهران با قیمت چند برابر را برای خودش عزت و افتخار میداند دیگر نباید از این کارگردان انتظار داشت که بیاید برای پایین شهر فیلم یا سریال بسازد.»
لازمه حمایت از برنامههای ارزشی
کارگردان سریال یوسف پیامبر(ص) در نقد عملکرد تلویزیون میگوید: «اگر صدا و سیما هیچ کاری نمیکرد فقط کارهای ارزشی را حمایت میکرد و جلوی کارهای غیرارزشی را میگرفت امروز شاهد نمایش برخی سریالهای سطح پایین و غیرارزشی نبودیم و قطعا صداوسیمای ما درست میشد.»
سلحشور به افزایش تعداد شبکههای تلویزیونی اشاره میکند و میگوید: «یکی از ایراداتی که به صداوسیما وارد است این است که فکر میکنند هرچقدر تعداد شبکهها را بالا ببرند موفقترند، در حالی که این فکر غلط است، دشمن با همه قدرتش فقط 5، 6 شبکه تلویزیونی درست کرده و با همان تعداد معدود دارد ریشههای فرهنگی و ارزشی ما را میزند، از طرفی هم وقتی شبکهها زیاد باشد باید بروی و دست یک عده هنرمند نمای فاسد را بگیری و هر کار سطح پایین یا ضد ارزشی را از آنها قبول کنی و یا به دوبله کارهای ضد فرهنگی خارجیها بپردازی تا بتوانی به هر شکلی که شده آنتن برنامهها را پر کنید. همین روال سبب شده که اینک صد ا و سیما به یک فروشگاه بزرگی برای تبلیغ کالاهای پولدارها تبدیل شود و مبلغ کالای سرمایهداران و مروج زندگیهای آنچنانی در بالای شهر باشد.»
مشکلات ساخت سریال در پایین شهر
«ساختن سریال در محیطهای اجتماعی پایینشهر کار سختتری است و این تولیدات نیاز به تحقیق و پژوهش اساسی و روانشناسی اجتماعی دارد و از همه مهمتر شناخت اصولی از قشر غیر مرفه و مسائل و مشکلاتشان را میطلبد.»
این سخنان خانم الهام غفوری، تهیهکننده مجموعههای تلویزیونی چک برگشتی، پایتخت 1، 2 و 3 و... است
خانم غفوری در ادامه تصریح میکند: «معمولا راحتطلبان، تولید در آپارتمان و فضاهای شیک و لوکس را ترجیح میدهند و حال و حوصله سختی کار در محلات شلوغ پایینشهر را ندارند به همین دلیل است که اغلب سریالها شبیه همدیگر شدهاند. لوکیشنهای ثابت و تکراری، محلات خلوت و بیدردسر، مشاغل دمدستی و کاراکترهای بیخاصیت و موضوعات خنثی، همه و همه وجوه مشترک اغلب سریالها میباشد.»
تهیهکننده سریال پرمخاطب پایتخت در پاسخ به این سوال که چگونه در برخی مجموعههای تلویزیونی به مسائل و مشکلات مردم پایینشهر میپردازید، میگوید: «وقتی دوربین شما به بطن جامعه و زندگی معمولی آدمها نفوذ میکند مسائل و مشکلات مردم متوسط و مناطق فقیرنشین را نشان میدهد که گویی آنها نیز جزئی از همین جامعه هستند، میزان باورپذیری و همذات پنداری را در مخاطب بالا میبرد و باعث جذابیت بیشتر میگردد.»
این تهیه کننده به چالشهای پیشروی ساخت و تهیه سریالهای اینچنینی اشاره میکند و به گزارشگر کیهان میگوید: «البته ناگفته نماند که اینگونه نگاه سریالسازی، سختیها و مشکلات خود را دارد و بعضا آستانه صبر و حوصله اصناف و مشاغل و برخی سیاسیون پایین است و گاه تحمل آنرا ندارند که بعد از اتمام یک سریال درباره کلیت آن قضاوت کنند، در مورد اقوام و خرده فرهنگها نیز همین مشکل وجود دارد، چون وقتی دوربین شما به محض اینکه از تهران و فضاهای آنچنانی آن دور میشود، گاه تعصبهای غیرمنطقی و بعضا سوء برداشت از مقوله طنز ایجاد مانع و دستانداز میکند.»
انتظار از مدیران صدا و سیما
یکی انتقاداتی که به مدیران صدا و سیما وارد میدانند این است که در برابر کوچکترین نقد و نگاه سیاسی برخی سیاسیون فورا شانه خالی میکنند و کارگردان وتهیهکننده را تنها میگذارند.
خانم انسیه شاهحسینی، کارگردان حوزه دفاعمقدس که فیلم سینمایی «شب بخیر فرمانده» را کارگردانی کرده، به گزارشگر کیهان میگوید: «انتظار این است که مسئولان صدا و سیما ضعیف عمل نکنند و در برابر یک انتقاد غیرکارشناسی فورا میدان را خالی نکنند و پای کار بایستند.»
وی میگوید: «باید تاسف خورد که چرا برخی افراد با نگاه نازل و سطح پایین در جایگاه ناظر یا کارشناس قرار میگیرند.»
این کارگردان به ذائقه مردم اشاره میکند و میگوید: «مردم فیلم و سریالی را دوست دارند که خودشان را همراه آن ببینند. من خودم اهل علیآباد هستم و حس نوستالژی خاصی نسبت به سریال پایتخت داشتم، وقتی در این سریال نشان داده میشود فردی که وضع مالی خوبی ندارد ولی خانواده احترام او را دارند و به سمت مواد مخدر و دیگر انحرافات نمیرود، بنابراین قصه آدمهای پاک است و توده مردم ما هم از این نژاد هستند به همین دلیل با قهرمان داستان همراه میشوند. مثلا آنجایی که مربی کشتی به نقی میگوید برو دوپینگ کن و او با تعجب میرود و همسرش را میبیند، آیا بهتر از این هم میتوان گفت در کنار خانواده بودن باعث اعتماد به نفس و آرامش آدمی میشود؟»
اغلب سریالها با نیاز جامعه فاصله دارد
محمد تقی فهیم، منتقد سینما و تلویزیون معتقد است: «آن حساسیتهایی که در بخش سیاسی رسانه ملی همیشه اعمال شد، اگر نیمی از آن در مجموعههای تلویزیونی اعمال میشد اینک به جایی نمیرسیدیم که ببینیم اغلب سریالها با نیاز و خواست جامعه فاصله دارد.»
فهیم به گزارشگر کیهان میگوید: «اغلب سریالها در ورطه مرفهنشینی و سبک زندگی غیرایرانی و غیراسلامی گرفتار شده و وامدار شبکههای فارسی زبان خارجی است و در واقع برای عقبنیفتادن از آن برنامهها است تا عقبنیفتادن از خواست مردم.»
این منتقد سینما و تلویزیون تصریح میکند: «در بسیاری از سریالها، تلویزیون از نیاز مردم عقب افتاده و ارزشهای زندگی مدرن به سبک غربی قالب شده، صدا و سیمای ما الآن در بخش سیاسی در جهان مطرح است و در مباحث عدالت اجتماعی، سیاستهای اسلامی و... در دنیا حرف برای گرفتن دارداما در بخش سریال داریم به سمت پیروی از فرهنگ غربی پیش میرویم. من معتقدم سریالی مثل پایتخت ارزشهای متأثر از اسلامی ایرانی را به نمایش گذاشت ولی بقیه سریالها در ورطه زندگیهای مرفه گرفتار شده و با خواست مردم فاصله گرفته است.»
فهیم در ادامه همین بحث تصریح میکند: «با نگاهی به روند مجموعههای تلویزیونی این نتیجه حاصل میشود که یک استراتژی درست، قوی و منسجم در بخش مدیریت سریالهای تلویزیونی و جهتدهی به آن در جهت اهداف انقلاب اسلامی دیده نمیشود و نود درصد محتوای سریالها به سمت تبلیغ و تحریک مردم برای مصرف بیشتر و نمایش تجملات زندگیهای مرفه و کپیبرداری از کار خارجیها است و اغلب در یک آپارتمان با موضوع عشق و عاشقی و قهر وآشتی است.»
باید سریالها از جنس مردم باشد
سیروس مقدم، کارگردان سریالهای تلویزیونی در حال ساخت سریالی برای ایام ماه مبارک رمضان در شمال کشور بود که تلفنی با او به گفتوگو پرداختم.
وی به گزارشگر کیهان میگوید: «من کار صرفا آپارتمانی بلد نیستم بلکه همیشه کار خیابانی و جادهای میسازم، چون معتقدم وقتی دوربین بین مردم میآید و از مشکلات افراد متوسط و اقشار پایین سخن میگوید لذت بیشتری برای مخاطب دارد و با آن به خوبی ارتباط برقرار میکند.»
کارگردان سریال پایتخت میگوید: «الآن مردم نقی و بابا پنجعلی را به خوبی میشناسند و هرجایی که میروم سراغشان را از من میگیرند و پیگیرند که پایتخت 4 کی و چگونه ساخته میشود، چرا؟ چون این مجموعه از دل جامعه برآمده بود و با توده مردم ارتباط برقرار کرد و از یک خانواده معمولی و گرفتاریها و غم و شادیهای آنان سخن میگفت و مشکلاتی که نقی با آن روبهرو بود به نوعی مشکل خیلی از مردم ما بود یا حس و حال مهماننوازی که در آن خانواده مازندرانی بود در جای جای میهن اسلامی وجود دارد.»
کارگردان سریال چک برگشتی و پیامک از دیار باقی در ادامه میافزاید: «ساخت سریالهایی که در یک آپارتمان یا کافیشاپ و... خلاصه میشود به مراتب بسیار آسانتر و کمهزینهتر از ساخت سریال در خیابان و بین مردم است و معمولا کمتر کسی به سراغ ساخت چنین مجموعههای تلویزیونی میرود.» اما حبیبالله بهمنی کارگردان میگوید: «الآن جو غالب اکثر سریالهای تلویزیونی تجملگرایی است و باید کارکرد یک مجموعه تلویزیونی را براساس نوع تأثیرگذاریاش بر افکار عمومی جامعه سنجید که مثلا آیا این سریال مردم را به سمت ارزشهای شناخته شده هدایت کرده است یا نه.»
بهمنی یکی از آفتهای نگاه به مجموعههای تلویزیونی را گرفتارشدن در بازیهای سیاسی برخی افراد میداند و به گزارشگر کیهان میگوید: «مقولات فرهنگی را نباید با ترازوی سیاسی بسنجیم و در بحث سریالها نیز برخی مسائل سیاسی در پس پرده باعث می شود یک مجموعه تلویزیونی که مردمپسند بوده و در سمت وسوی معیارهای ارزشی جامعه هم پیش رفته اما در چنبره بازیهای سیاسی گرفتار شده و ادامه پیدا نکرده است.»
وی کارگردانان و فیلمسازان را افسران جنگ نرم میداند و میگوید: «با توجه به هجوم سریالهای مبتذل شبکههای ماهوارهای خارجی باید ببینیم کارگردانان و عوامل فیلم و سینما و سریال ما به به عنوان سرداران و افسران جنگ نرم چهکار کردهاند و آیا اثر خلق شده آنان توانسته است در برابر تهاجم بیگانه نقشآفرینی کند و اصولا چه موانعی پیش روی آنان قرار دارد.»
انتقام از برخی سریالها!
یکی از معدود چالشهای پیش روی سریالهای تلویزیونی، گرفتار آمدن در بازی برخی فعالان سیاسی است.
یک کارشناس فرهنگی در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «متأسفانه برخی از چهرههای سیاسی خصوصا در استانها هنگامی که بر سرگزینه مدیرکل صدا و سیمای شهرستان خود با مسئولان ارشد رسانه ملی به توافق نمی رسند لذا درصدد انتقام از این رسانه برمیآیند و از یک طرف فضای سنگینی را در استان علیه مدیرکل صدا و سیما درست میکنند و از طرف دیگر به دنبال مچگیری از برنامههای این رسانه هستند و تلاش میکنند تا از کاه کوهی بسازند و بر موج رسانهای جاروجنجالی که به راه انداختهاند سواری کنند.»
این کارشناس فرهنگی بر لزوم شجاعت و درایت بیش از پیش مسئولان صدا و سیما اشاره میکند و میگوید: «مسئولان باید وارد چنین بازیهایی نشوند و در صورت اطلاع از این موضوع از طریق همین رسانه ملی هویت بازیگردانان پشت صحنه را افشا کنند. چون دیده شده که فشار برخی سیاسیون سبب گردیده تا هم در استان مورد نظرشان اعتراضاتی علیه برنامهها و سریالها به راه اندازند و هم جلوی ادامه برخی از مجموعههای تلویزیونی مردمپسند که با معیارهای اسلامی ایرانی هماهنگ و همراه بوده را بگیرند، ضمنا چنین افرادی به هیچ عنوان صلاحیت ندارند در جایگاه عضو ناظر بر برنامههای صدا و سیما قرار بگیرند.»