گفتو گو با حجت الاسلام و المسلمین سید محسن شفیعی مسئول نمایندگی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاههای خوزستان درباره حضور میدانی وی در سیل استان
حضور مردم پای سیل بندها مبارزهای تمام عیار بود
زینب مرزوقی
گستردگی سیل در استان خوزستان به گونهای بود که همه پای کار آمده بودند، دیگر فرقی نداشت پیر باشی یا جوان، زن باشی یا مرد. صحبت خانه و شهرت که باشد این نیز مهم نبود که در کدام قسمت از این کشور مسئولیت داری، تنها خوب میدانستی که اکنون باید قطرهای از انبوهِ دریای غیرت شوی و به سایرین بپیوندی. مسئول نهاد رهبری در دانشگاههای خوزستان یکی از افرادی بود که در جریان وقوع سیل به دور از هر منیتی لبیک گویان به مردمی پیوست که در خط مقدم احداث سیلبندها حاضر شدند. تصاویر منتشر شده از وی در فضای مجازی گویای این امر بود که ایشان بدون لباس روحانیت پا به پای جوانان به جنگ با سیل رفته و از حضور موثر در میدان دریغ نکرده بود. تصاویری که مشخص بود غافلگیرانه و بیخبر از وی گرفته شده، برای شنیدن روایت سیل از نگاه او و با خبر شدن از ماجرای کامل حضورش در بین مردم بدون لباس روحانیت به گفتوگو با وی نشستم.
سیل 98 به طورکلی از نگاه شما چگونه بود؟
زندگی حوادث گوناگونی را به نمایش میگذارد و اتفاقات بسیاری اعم از حوادث طبیعی و غیرطبیعی را در خلال آن شاهد هستیم. زلزله، سیل، طوفان و سایر این امور هر کدام به نوع خود میتواند تلخ و شیرین باشد. یکی از این حوادث نیز سیل است اما برای ما در خوزستان و برای من به عنوان فرزند این خطه؛ سیل مفهوم غریبی نیست و دوست ناآشنایی برای ما محسوب نمیشود. ما در سال95 و پیش از آن نیز در سالهای 58 و 47 در اهواز و بخشهایی از استان حتی با عوارض مادی و محیطی فراوانی شاهد سیل بودیم اما آن چیزی که در سال98 به عنوان سیل خوزستان آن را هشتگ گزاری کردیم مسئله گستردگی، کمنظیری و بیسابقه بودن آن بود چرا که حجم این سیل با سیلهای گذشته متفاوت بود و هم ابعاد بیشتری از خوزستان را دربرگرفت. همچنین از نظر زمانی نیز مدت زیادی طول کشید و تا این لحظه نیز ما هنوز در بخشهایی از استان میزبان این مهمان ناخوانده هستیم.
آن چیزی که در سیل 98 به نمایش درآمد و ما شاهد آن بودیم؛ مبارزهای تمام عیار میان مردم و سیلاب بود. درست است که سیل به حسب ظاهر یکباره رخ نمایاند و به سراغ ما آمد اما با مردمی مواجه شدیم که تصمیم گرفتند تسلیم نشوند و راه ورود آب را به خانهها، شهرها و تمام زندگیشان سد کنند که این مسئله نیز تا حدود بسیار زیادی اتفاق افتاد. شاید اگر مجالی ایجاد و فراغتی حاصل شود کارشناسان با مردم این مسئله را مطرح میکنند که اگر این مقاومت از سوی مردم نبود؛ چه میشد؟ و اگر این ایستادگی و پای مردی مردان و زنان خوزستانی نبود چه حجم گستردهتری از عوارض و خسارات را به دنبال داشتیم؟
در جریان سیل 98 امری که بشخصه شاهد آن بودم حضور موثر روحانیون تقریبا در تمام مناطق سیل زده بود، شما به عنوان یک روحانی فعال و تاثیرگذار در اجتماع این امر را چگونه ارزیابی میکنید؟
روحانیت شیعه بخشی از متن مردم است و خود را خدمتگزار مردم و مسئول انتشار و انعکاس آموزههای دینی میداند. بسیار صریح و بیپرده میگویم؛ اگر روحانیت نمیآمد رسانهها باید از عدم حضور آن سؤال میکردند چرا که جای سؤالی برای آمدن این قشر وجود ندارد و باید در جریان سیل حضور پیدا میکرد. روحانیت بخشی از مردم است و به اقتضای اینکه بخشی از مردم است شریک و سهیم و حاضر در لحظههای تلخ و شیرین و سخت و آسان زندگی مردم میباشد. نباید این تصور ایجاد شود که چون نظام جمهوری اسلامی استقرار پیدا کرده و روحانیت در میدان جمهوری اسلامی تاثیرگذار است پس دیگر نباید در کنار مردم باشد، این گمان صحیح نیست. ما روحانیتی را که در متن مسائل اجتماعی حضور نداشته باشد به رسمیت نمیشناسیم. این روحانیت همان بخشی از جامعه است که در انقلاب اسلامی و جنگ حاضر بود و شهید تقدیم کرد و در دفاع از حرم نیز حضور داشت. همچنین مردم روحانیتی که در متن مسائل اجتماعی یک جامعه نباشند را از خود نمیداند.
بگذارید سؤال شما را با سؤال دیگری پاسخ دهم؛ مگر قرار بود روحانیت در جریان سیل به میدان نیاید؟ ما بالا نشینی را نمیپذیریم، چرا که امام خمینی(ره) کدی را به ما آموختند و آن ذی طلبگی بود. امام(ره) به ما فرمودند که طلبه زندگی کنیم؛ شاخصههای زندگی یک طلبه نیز این است که خوی اشرافیت نداشته باشد. خدا را شکر در این قصه یکی از اتفاقات میمون و مبارکی که رقم خورد این بود که مردم از سراسر کشور برای کمک به استانهای سیلزده آمدند اما این واقعیت وجود داشت که ابعاد سیل در خوزستان متفاوتتر و گستردهتر از سایر استانها بود. طبیعتا به این دلیل که مردم از سایر استانها به کمک مردم خوزستان آمدند در این بخش حضور روحانیون جهادی به طور ویژه و شاخص نسل جدید روحانیت را نیز در خوزستان شاهد بودیم که بدون هیچ تکبری و با صفای خاصی مردم را همراهی کردند.
چه چیزی را در پشتپرده سیل به عنوان یک روحانی و فرد حاضر در صحنه دیدید؟
آنچه در جریان سیل دیدم برای من تداعیکننده روزهای ابتدایی دفاع مقدس بود. مردم به طور گسترده و با یک حس همدلی خاصی پای کار آمدند؛ من صحنههای عجیبی دیدم. فردی را دیدم که پای ساخت سیلبند72 ساعت نخوابیده بود و بچههای مسجد از من درخواست کردند تا من او را برای خوابی حداقل2 ساعته قانع کنم. دفاع از سیلبندها، دفاع غیرتمندانه مردم از ناموسشان بود. خیلیها دیدند و شنیدند که چگونه سیلبندها برپا شدند اما شاید کمتر کسی این را بداند که بچهها برای سیلبند نگهبان و مراقب نیز گذاشته بودند تا اگر از جایی آب بخواهد نفوذ کند یا به هر دلیلی به سیلبند لطمهای وارد شود؛ بلافاصله سیلبند ترمیم شود و اختلالی به وجود نیاید. من پای سیلبند شخصی از رزمندگان دفاع مقدس را دیدم که با وجود اینکه در آستانه بستری شدن برای انجام عمل جراحی بود اما شب را پای سیلبند ماند. برایم جالب بود حتی افرادی که برای آنها کار عملی پای سیلبندها مقدور نبود اما با این وجود حاضر میشدند و مشغول پذیرایی از سایر بچهها میشدند.
تصاویر حضور شما در پای سیلبندها به سرعت میان دانشجوهای خوزستانی منتشر شد و میتوان گفت نوعی شعف و امیدواری در متنهای منتشر شده در فضای مجازی از حضور شما دیده شد. لطفا کمی درباره حضورتان بگویید.
من نیز احساس وظیفه برای همراهی کردن را داشتم و واقع مطلب این بود که بدون لباس روحانیت به صحنه آمدنِ من برای دیده نشدن بود چرا که فرزند همینجا هستم و میدانستم اگر با لباس روحانیت حاضر شوم شاید بخشی از زمان به محبتها و مهربانیهای مردم بگذرد و اصلا اجازه کار به بنده ندهند به همین دلیل با این نیت در کنار بچههای مساجد اهواز حاضر شدم. حقیقت این بود که من همان ابتدا با بچههای مسجد و دوستان جهادی شرط کردم تا کسی از من عکسی نگیرد و اگر کسی از من چیزی منتشر کرد دیگر در این مسجد فعالیت نخواهم کرد از این رو خواستم تا بگذارند مانند بقیه راحت کارم را انجام دهم. اما تا الان نیز که من با شما صحبت میکنم اطلاعی ندارم چه کسی پای سیلبند از من عکس گرفت و منتشر کرد.
مردم همواره به من ابراز محبت میکردند و از من درخواست میکردند تا این کار را به عهده سایرین بگذارم اما این احساس در من بود که عدم حضور پای سیلبندها میدانی است که باعث پشیمانی و از دست دادن فرصت میشود. طبیعتا بعدها محبتهایی شد اما دیگر تا یک جایی مسئله شخصی نبود؛ بسیاری از مردم از این بابت خوشحال بودند که روحانیت به وظیفه خود عمل کرده است و برخی نیز از این بابت خوشحال بودند که یک روحانی که در جایی مسئولیت رسمی دارد خودش را جدا ندیده است.
با توجه به گوناگونی اقوام در خوزستان حضور قومیتهای مختلف در جریان سیل را چگونه دیدید؟
اجازه دهید در این گفتوگو از مردم خوزستان و به ویژه از مردم عرب خوزستان تشکر کنم. ما قدردان تمام محبتها هستیم اما این نکته را نباید فراموش کرد که خط مقدم مردمی هستند که همیشه با حادثه مواجه میشوند. هیچ چیز به اندازهاشعار جوانان خوزستانی مرا متاثر نکرد. در رفیع پس از اینکه سیلبند را بستند به شط گفتند که ما شط را بهگریه انداختیم اما شط ما را بهگریه نینداخت. این امر به معنای واقعی کلمه مبارزه و ایستادگی بود.
به نظر شما نقاط ناراحتکننده و عطف سیل خوزستان چه چیزی است؟
در این قصه کشاورزان ما بسیار ضربه خوردند؛ میدانید که وارد شدن لطمه به کشاورز در هنگام برداشت محصولش یعنی بحرانی حداقل یکساله در پی دارد. امسال پس از چندین سال گندم بسیار خوبی در خوزستان رشد کرد؛ کشاورزان ما با تبسم به محصول خود نگاه میکردند و چند روزی بود که منتظر برداشت محصولشان بودند. گندم برای کشاورز سرمایهای یکساله است یعنی او با برداشت و فروش گندم آن یکسال زندگی خود را گذراند و مجددا پس از خرید بذر دوباره کاشت میکند. میدانید که در جریان وقوع سیل به خوزستان زمینهای زیادی آسیب دیدند و به طور قطع یک چهارم زمینهای کشاورزی استان براساس آنچه که گفته شد زیر آب رفت همچنین خانههای مردم روستایی بسیار ضربه دید چرا که ساختوساز در روستا از حیث مهندسی با سهولت و کاستی انجام میشود و خانهها براساس استانداردهای لازم بنا نمیشوند. آب برای مدت زیادی مهمان ما شد. اگر سیل در خوزستان مانند جاهای دیگر پس از زمان کوتاهی خارج میشد باز هم میزان خسارتها کمتر بود اما سیل خارج نشد و هنوز نیز خارج نشده است. در این گفتوگو من این را اطلاع میدهم که فضای رسانهای کشور وانمود نکند که سیل در خوزستان تمام شد؛ خیر. سیل در خوزستان تمام نشده است و ما هنوز درگیر سیل هستیم و برای مدتی طولانیتر نیز درگیر پساسیل هستیم. اما به نظر من آن ایمان و مهربانی مردم که همه شاهد آن بودیم، نقطه عطف این روزها است و این امر هم شامل عواطف ملی و هم همبستگیهای استانی میشود. در جریان سیل خوزستان مهم نبود شما برای کدام منطقه، روستا و یا شهر درحال ساخت سیلبند هستید. اینگونه نبود که افراد تنها در اطراف خانه خود و یا منطقه محل سکونتشان سیلبند بسازند. بسیاری از افراد حاضر در صحنهاشخاصی بودند که خانههایشان در مناطق امن بود و اصلا در مسیر عبور سیل قرار نداشت. نگاه اصلا نگاهی شخصی نبود و همه پای کار آمدند. من کاستیها و کمکاریها را انکار نمیکنم اما این نکته را میگویم؛ هنگامی که وقت کارزار و مبارزه است سخنان منفی را باید کنار گذاشت چرا که در زمان مبارزه رجز میخوانند و از پهلوانیها و قهرمانیها سخن میگویند. این امور را باید برجسته کرد اما در عین حال فرصتی منطقی برای مسئولان و کارشناسان پیش آمده است که نقاط ضعف و قوت را در مواجهه با حوادث احتمالی ببینند. من در یک سخنرانی در میان نیروهای هلال احمر نیز این را گفتم که اکنون شما یک برآورد منطقی در برخورد با یک حادثه ناگهانی از توانتان دارید، اینکه ظرف چه مدت به صف شدید، در چه مدتی امداد رسانی را آغاز کردید و یا سایر سؤالاتی از این قبیل که اکنون فرصت مناسبی برای پاسخ به آنها است. همچنین برای دستگاهها و ارگانهای مختلف اجرایی در خوزستان فرصت خوبی پیش آمد که در آن تواناییها، سرعت در واکنش و قدرت خود را در پشتیبانی محک بزنند و امیدوارم به خوبی نیز از این ظرفیت برای رفع نقاط ضعفشان استفاده کنند که چنانچه حادثه دیگری پیش روی ما رخ نمایاند آمادگی بیشتری نیز داشته باشیم.
اکنون در این برهه از زمان شما نیاز مردم سیلزده را چه میبینید؟
شاید اکنون در این مرحله مهمترین ضرورت و بایستگی این باشد که مردم در مناطق سیلزده احساس نکنند فراموش شدهاند. اگر نگویم پسا سیل ابعاد گستردهتری از خود سیل دارد اما به این امر نیز تاکید میکنم که نسبت به سیل اهمیت آن کمتر نیز نیست. این روزها با ماه رمضان و تابستان فرساینده خوزستان همزمان شده؛ من از همه مردم عزیز ایران و به طور خاص از تمام مسئولان دستگاههای اجرایی استان خوزستان به عنوان یک طلبه تقاضا میکنم که مردم سیل زده استان خوزستان به ویژه در حوزههایی مانند کشاورزی و دامداری فراموش نشوند. دست کم یکسال باید این حمایت ادامه پیدا کند تا مردم سیلزده روستاهای خوزستان مجددا بتوانند روی پای خود بایستند. جبران خسارتهای ناشی از سیل بیش از نگاه مادی به نگاه معنوی نیازمند است. باید با حفظ
کرامت و شان مردم از آنها حمایت و پشتیبانی کرد. مردم کشور ما کاملا به این نکته آگاهند که مردم خوزستان به مهمان نوازی معروفاند و از بین خوزستانیها نیز مردم عرب به مهمان نوازی مشهورند. بسیار سخت است برای خانوادهای که اهل سفره انداختن و میزبانی بوده است اکنون در شرایطی قرار بگیرد که حتی ادامه زندگی عادیاش نیز برای او دشوار باشد. بسیاری از دستگاههای اجرایی مسئول تلاشهای زیادی همزمان با جریان سیل داشتند اما باز هم فاصله زیادی نسبت به یک کار مطلوب و کامل داریم. در یک کلام سخن من این است که سیل زدگان خوزستانی، فراموش نشوند چرا که در هیچ حادثهای نباید اجازه داد اعتماد به حاکمیت ترک بخورد؛ در بلایای طبیعی کارگزاران نظام اسلامی باید اعتماد به حاکمیت را برای خودشان به عنوان یک خاکریز بدانند و به هیچ وجه حاضر نشوند به این خاکریز لطمه وارد شود. در محیط خانوده اگر دقت کنید وقتی که اعضای خانواده به مدیریت پدرشان ایمان دارند و در حوادث مختلف شاهد اداره درست یک واقعه هستند آرامشی مطلوب به سایر اعضای خانواده منتقل میشود. مدیران و کارگزاران نظام اسلامی حتما باید این نکته را مدنظر قرار دهند و به گونهای با آحاد مردم همدردی کنند و این آرامش همیشه بین مردم باشد که اگر حادثهای ولو تلخ باز هم از آنها حمایت میشود و به فراموشی سپرده نمیشوند.
به عنوان سؤال پایانی از گروههای جهادی و سایر مردم ایران برای مردم سیلزده خوزستان چه درخواستی دارید؟
من در این مسئله باید به طور روشن از ارجمندی روحیه جهادی تقدیر کنم چرا که روحیه جهادی همان روحیهای است که مردم کشور ما را از هر سمتی به استانهای درگیر سیل روانه کرد. این حرکت بسیار حرکت زیبایی بود و همان روحیهای بود که امام در ملت ما دمید و این دقیقا همان چیزی است که رهبر انقلاب اسلامی مد نظر دارد و همواره از آن تعریف و تمجید میکنند؛ گاهی با تعبیر انقلابیگری و گاهی با همان نام جهادی در سخنرانیهایشان به آن اشاره دارند. حتی در جریان انتصاب
امام جمعه جدید شهر اهواز و نماینده ولی فقیه در استان خوزستان نیز من به این موضوع اشاره داشتم که از انتخاب حضرت آقا میتوان تراز مد نظر ایشان را فهمید. من خواهشم این است که گروههای جهادی پس از ماه مبارک رمضان ارتباطشان با خوزستان قطع نشود زیرا کارهای بسیاری در خوزستان بر روی زمین مانده که باید با همراهی و امدادرسانی به مردم سیلزده انجام داد تا مجددا لبخند بر روی لبان مردم سیل زده خوزستان و تمام استانهای سیلزده کشور بنشیند.