نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
ارگان دولت در نقش وکیل مدافع بدعهدی اروپا را توجیه کرد
سرویس سیاسی ـ
در شرایطی که دولت به اروپا برای اجرای تعهداتش مهلت 60 روزه داده است، روزنامه ایران دیروز گفتوگویی را با اصغر نوری، مدیرعامل شرکت ایرانی اینستکس منتشر کرد و وی به صراحت به توجیه بدعهدی اروپا در عمل به تعهدات برجامی و وقتکشی آنها پرداخته است. مدیرعامل شرکت ایرانی اینستکس گفته است: «انجام هر فعالیت اقتصادی در دنیا نیازمند سازوکار مشخصی است. اجرایی شدن سازوکار ویژه ایران و اروپا نیز نیازمند هماهنگی برخی استانداردهایی است که به یک نرم جهانی تبدیل شده است. در این زمینه تمام اقداماتی که اروپاییها در شرکت مادر اینستکس برای رفع موانع موجود انجام میدهند در شرکت ایرانی نیز در حال انجام است.»
وی میگوید: «بنابراین اسم اجرای استانداردهای بینالمللی در زمینه تجارت و مبادلات مالی را نمیتوان سنگاندازی گذاشت. در واقع این شرکت با هر کشور دیگری هم که بخواهند همکاری کنند نیازمند وجود استانداردهای مشخصی است و این یک موضوع سلیقهای یا سیاسی نیست.» «به گفته وی پس از اجرای برجام نیز شرکتها و بانکهای بسیاری برای همکاری به ایران آمدند ولی مهمترین مشکل در راه ایجاد این همکاریها به روز نبودن استانداردهای
بینالمللی بود.»
ارگان دولت در موضوع توافق هستهای به جای حرکت در راستای منافع ملی و استیفای حقوق پایمال شده ایران در برجام، یا سخنگوی ترامپ است یا وکیل مدافع اروپا. این در شرایطی است که تعلل، وقتکشی و امتیازخواهی گواه بر همدستی اروپا با آمریکا در پسابرجام بود. اروپا که پس از خروج آمریکا از برجام باید مبادلات بانکی و خرید نفت از ایران را تضمین میکرد، ژست طلبکارانه گرفت و امتیازات موشکی و منطقهای خواست. وعده راهاندازی کانال مالیاش هم به «اسپیوی» ـ مبادله نفت در مقابل کالاـ و سپس «اینستکس» -مبادله پول نفت دیگر کشورها با غذا و دارو- تقلیل یافت. از راهاندازی آن هم خبری نیست. اساسا هدف اروپا و آمریکا تداوم اجرای محدودیتهای هستهای از سوی ایران و تعمیم برجام به حوزههای موشکی و منطقهای و ادامه بدعهدی و زیادهخواهی از سوی آنهاست. ارگان دولت هم البته در داخل پازل دشمن را تکمیل میکند.
مسئولان اینستکس از FATF حرف نمیزنند
جالب اینکه ارگان دولت نوشته: «بهگفته وی حتی در جلسات مسئولان این شرکت هیچ بحثی درباره افایتیاف هم نمیکنند و تنها در قالب وظایف محول شده به این شرکت حرکت میکنند.»
تورم حاصل بیتوجهی دولت به نقدینگی است
روزنامه آرمان دیروز در مطلبی نوشت: «از آنجا که دولت یک برنامه استراتژیک در حوزه اقتصاد تدوین نکرده که بر پایه آن برنامههایش را اجرایی کند، بحث فقط در اندازه مهار تورم بیان میشود اما سازوکارهای اجرایی مبتنی بر کنترل تورم و سطح عمومی قیمتها را عملا نداریم. بهخاطر اینکه آنچه باعث شکلگیری تورم در اقتصاد شده، اصولا در سازوکارهای علتیابی دولت نیست. یکی از آن عوامل، بحث نقدینگی است که در زمان ابتدای دولت آقای روحانی، میزان نقدینگی حدود 500 هزار میلیارد تومان بود و این رقم در حال حاضر به حدود دو هزار هزار میلیارد تومان رسیده که در حقیقت چهار برابر شده است. درحالی که ما از تیم اقتصادی دولت که مدعی بحث کنترل تورم بود این مطلب را انتظار نداشتیم اما به لحاظ بیتوجهی به این عامل در این مسیر قرار گرفت.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «دولت یازدهم که در چهار سال اول هم مدعی کاهش تورم بود، براساس برنامهریزی عمل نکرد. در واقع دولت آگاهانه چارچوبی را برای کاهش تورم یا نظامی که بتواند سطح عمومی قیمتها را تحت کنترل و کاهش قرار دهد، ایجاد نکرد. دولت در مسیری که اقتصاد با رکود همراه بوده، قرار گرفت و یکی از ویژگیها و خصوصیات اقتصادی که با رکود همراه است اینکه خودبهخود در نظاممندی رکود، تورم تحت کنترل قرار میگیرد، اما اگر در کنارش زمینههای فعال اقتصادی که بتواند نقدینگی را در جهت تولید قرار دهد، در سازوکار دولت قرار نگرفت، تبدیل به عاملی شد که به خود تورم هم دامن زد. اصولا در چند سال فعالیت دولت، خود دولت و تیم اقتصادیاش هیچ موقع از بحث نقدینگی گلایهمند نشدند و شخص رئیسجمهور و تیم اقتصادیاش به این موضوع نپرداختند.»
متاسفانه دولتمردان هیچگاه حاضر نیستند که تقصیرها و قصورهای خود را بپذیرند. مدیریت نقدینگی و هدایت صحیح آن به سمت تولید موجب کاهش رکود، کاهش بیکاری و کاهش تورم خواهد شد. اما دولت هیچگاه به این مسئله بسیار مهم توجه نکرد.
اصلاحطلبان: دولت تقصیری ندارد!
برای جبران ابتدا باید پذیرفت که اشتباهی رخ داده و پس از آن به جبران آن پرداخت. تا وقتی شخصی نمیپذیرد که شرایط ماحصل اقدامات اوست، قطعا اقدامی هم در جهت اصلاح آن مسیر اشتباه نمیکند. این حکایت دولت تدبیر و امید است و البته نقش مدعیان اصلاحات در عدم اصلاح مسیراشتباه، قابل توجه است.
روزنامه شرق در شماره دیروز خود مصاحبهای با محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاحطلب انجام داده که در بخشی از آن عطریانفر گفته است: «دولت دوازدهم هم در عرصه خارجی دچار بحرانهای مهمی مانند تحریم و نقض برجام است و هم در عرصه داخلی میراثدار بحرانهای برجا مانده دولت آقای احمدینژاد است. وقتی دولت با چنین شرایطی مواجه است نمیتواند خروجی موفقی داشته باشد.»
باید گفت که آنچه این فعال اصلاحاتی از آن بهعنوان تحریم و بحران در عرصه خارجی نام میبرد، اولا در تمام دولتها کم و زیاد بوده است یعنی ایران از وقتی خواست استقلال داشته باشد و به شرق و غرب عالم وابسته نباشد، دچار تحریمهای نظام سلطه شد. در بُعد بحرانهای خارجی و خروج آمریکا در برجام نیز باید گفت که این ماحصل عدم شناخت دیپلماتهای مذاکرهکننده است. متاسفانه مذاکرهکنندگان برجام به خط قرمزها کمتوجه بودند و از غرب تضمین لازم را نگرفتند و بهجای عمل متوازن و گامبهگام به تعهدات، یکباره و پیش از موعد به تعهدات ایران عمل کردند تا مگر خود را در دل آنها جا کنند! پس این موضوع نیز ماحصل «بیتدبیری» خود دولتمردان است.
اما در موضوع داخلی باید به آقای عطریانفر تبریک گفت چرا که پس از مدتها که فرافکنی به شیوه «تقصیر قبلیهاست» به دست فراموشی سپرده میشد، او با رویکرد بازگشت به قبل دوباره احیاگر این فرافکنی شده است. باید از اصلاحطلبان که با این سخنان عملا اشتباه را به گردن دیگری میاندازند، به عنوان یکی از مسببین اصلی وضع موجود نام برد.
آیا واگذاری میزان زیادی ارز به صورت رانتی در بهار سال گذشته نیز تقصیر قبلیها بود؟
آیا 6 سال ریاست شخصی مانند آخوندی بر وزارت مسکن که در برنامهاش خانه ساختن و حتی نظارت بر بازار مسکن و نیز اجارهبها جایی نداشت نیز تقصیر قبلیها بود؟
آیا عدم نظارت دولت بر قیمت کالاها و عدم ساماندهی بانکها نیز تقصیر قبلیهاست؟
آیا این همه قانونستیزی دولت تدبیر و امید تقصیر قبلیهاست؟
آیا اشرافیت مهلک دولت تقصیر قبلیهاست؟ اصلاحطلبان و زنجیرهایها چه چیزی را توجیه میکنند؟
مصاحبهشونده در بخش دیگری به عارضهای که گریبانگیر اصلاحطلبان شد اشاره میکند: «اما در موارد عدیدهای تندرویهای[اصلاحطلبان] به عارضهای مهلک برای جریان اصلاحات تبدیل شد... یکی از محورهای تندروی اصلاحطلبان همین موضوع مورد اشاره شما است. کسانی که در آن روزگار آقای هاشمی را تخریب کردند، باید پاسخگو باشند. قطعا یکی از نقاط سیاه و افراطی که ضربه سنگینی بر پیکره جریان اصلاحات وارد کرد، نوعی مواجهه برخی تندروهای اصلاحطلب با آقای هاشمی بود.»
منافع اقتصادی مهمترین خواسته ما از برجام یا اساس و ماهیت آن؟
روزنامه ایران دیروز نوشت: «انتظار ایران تعهد طرفهای برجام برای جبران مافات فشارهای اقتصاد و تحریمهای آمریکاست که بهطور مشخص تسهیل شرایط برای فروش نفت و مبادلات بانکی در رأس آنها قرار دارد. بنابراین باید مراقب بود که هر تاکتیک یا توطئهای این خواسته بهحق ایران را به حاشیه نبرد و سایه خود را روی این انتظار نیفکند.
بعید نیست که در بازی تاکتیکها و ذیل جنگ رسانهای یا عملیات روانی برجستهسازی درباره جنگ یا مباحث حاشیهای مرتبط با میانجیگری و اینکه چه کسی با ترامپ تماس بگیرد، اصل ماجرا که انتظارات ایران از طرفهای برجام برای کمک به اقتصاد ایران است را تحتالشعاع قرار دهد. میدان بازی ایران در برجام یک قرارداد مشخص و آشکار است که با خارج شدن آمریکا و اعمال تحریمهای این کشور علیه ما، حالا در هالهای از ابهام فرو رفته و تلاشهای طرفهای باقیمانده باید معطوف به جبران این فشارها و انجام تعهدات خود باشد.
تعلل در اجرایی کردن این انتظارات به بهانههای مختلف حاشیهای و درگیر شدن در ماجراهای خودساخته یا دیگر ساخته نباید اصل کار را به فراموشی بسپارد. ما رسانهایها هم به نظر باید نسبت به این مهم اهتمام داشته و همواره آن را یادآور شویم که منافع اقتصادی مهمترین خواسته ما از برجام بوده، هست و خواهد بود.»
منافع اقتصادی نه مهمترین خواسته ما از برجام، که اساس و ماهیت آن بوده است. وزیر امور خارجه سال گذشته در گفتوگویی مدعی شد که «برجام از همان ابتدا به دنبال اهداف اقتصادی نبوده» که ظاهرا فراموش کرده بود، رئیسجمهور در انتخابات چرخیدن چرخ کارخانهها و چرخ سانتریفیوژها را فریاد میزد و حتی آب خوردن مردم را هم به توافق هستهای منوط کرد.
یک کاربر فضای مجازی در پاسخ به نظرسنجی سایت الف درباره این گفته ظریف، نوشته بود: «[هدف برجام] تست صنعتی بود برای ارزیابی اثرات بتن و میزان چسبندگی بتن درون قلب رآکتور!»