سلبریتیها با این همه تناقض چه میکنند؟
سلبریتیسم یکی از صعبالعلاجترین بیماریهای فرهنگی عصر حاضر به شمار میرود. انتظار این بود که با گسترش فناوریهای نوین ارتباطی و بالارفتن سطح آگاهی مردم، این پدیده شکل معقولتری به خود بگیرد. اما گویا شهوت متفاوت بودن و خودنمایی در فضای حقیقی، چندین برابر بیشتر به فضای مجازی سرازیر شده است.
شاید پرداختن به مسائل و حاشیههای سلبریتیها در ظاهر دخالت کردن در کار دیگران و یا ائتلاف وقت باشد، اما به این نکته باید توجه کرد که هیچ سلبریتیای در خانه خود ننشسته و به شهرت نرسیده است. دیده شدن توسط مردم است که این عده را از نردبان شهرت بالا برده است. بنابراین سلبریتیگری یک مقوله اجتماعی تلقی خواهد شد که میتواند تأثیر مثبت و یا منفی بر سطح فرهنگ جامعه بگذارد.
آتشنشان، معدنکار، رفتگر و... نماد زحمت کشان جامعه هستند. استاد دانشگاه و معلم، نماد فرهیختگی هستند. اما سلبریتی نماد سطحینگری و شهرتطلبی است. البته حساب هنرمندان فرهیخته و متعهد را از این مقوله جدا خواهیم کرد. سلبریتی معمولاً نمیتواند بر فرهنگ تأثیر بگذارد بلکه خود متأثر از ضد فرهنگ و خواسته و ناخواسته مروج آن است. اما چرا میگوییم سلبریتیها تافته جدا بافته از جامعه هستند؟
سلبریتی روی زخم تبعیض، نمک میپاشد. ابایی ندارد که در این وضعیت که بسیاری از مردم در تنگناهای اقتصادی گرفتار شدهاند، از زندگیاشرافی خود عکس و فیلم بگیرد و به رخ دیگران بکشد. ابایی ندارد که به در دیوار بزند تا خود را متفاوت نشان دهند. مثلاً از شروع زندگی و یا خواستگاری در زیر آب فیلم میگیرد و به دیگران نشان میدهد!
اصلاً انسان چه نیازی دارد که حریم خصوصی خود را با میلیونها انسان به اشتراک بگذارد؟ به یقین کسی نمیداند که حقیقت زندگی این به اصطلاح بازیگران چیست و چگونه میگذرد، اما برخی از جوانان سطحینگر با دیدن این صحنهها، به اشتباه احساس حقارت و عقب ماندن میکنند.
اگر قرار بر این باشد که مردم مسابقه متفاوت بودن بگذارند و سلبریتیها هم بر آتش این سطحینگری بدمند، در آینده نباید تعجب کنیم که یک سلبریتی به دنبال ازدواج در کره ماه باشد و دیگری هم سفره عقد خود را در کره مریخ پهن کند.
باور کنیم که اینها شوخی نیست. مگر غیر از این است که مدتی باب شده بود که سلبریتیها فرسنگها راه بپیمایند و در کشور غریب زایمان کنند؟ حتی همین الان هم برای بعضی از آنها افتخار است.
اکنون هم سگ بازی و گربه بازی را با عناوین مختلف مثل مهربانی با حیوانات و دوستدار محیط زیست و.... به خورد ملت میدهند. دقت هم نمیکنند که این رفتارشان پر از تناقض است. کجای محیط زیست نوشتهاند که روند زندگی حیوانات را معکوس کرده و آنها را به فضای شهری و زندگی ماشینی بیاوریم و مانع آزادی آنها شویم؟ کجای مهربانی انسان اقتضا میکند که برای نگهداری سگ و گربه که خدا روزی آنهارا در طبیعت قرار داده و خود به راحتی به دست میآورند، هزینههای میلیونی کنیم، برایشان شامپوی مخصوص بخریم و دغدغه ناخنهایشان را داشته باشیم، اما در همین کشور - به هر دلیلی -کسانی باشند که به نان شب محتاج هستند. این چه نوع احساس مهربانی است که برای کودک و نوزاد یمنی دم نمیزند؟
چرا همین افراد به ظاهر مهربان، مانند برخی از هنرمندان دلسوز بدون هیچگونه خودنمایی، در ماجرای سیل به یاری هموطنان خود نرفتند؟ ممکن است آنها نتوانند مانند عدهای بسیجی فداکار روی سیمان و گل و لای بخوابند و همان جا با کلوخ و سنگ، در یک چشم به هم زدن برای خود متکا و هتل پنج ستارهای دست و پا کنند، اما حداقل میتوانستند آبی به دست مردم بدهند و به خانههای خود برگردند. نه بحث غزه و نه صحبت از سوریه و لبنان بود.
همین عده برای نجات یک تروریست و یا جاسوس سینه چاک میکنند اما در برابر زندانی شدن دانشمند ایرانی در آمریکا، مهر به لب زدهاند. نمیدانیم شاید اینجا پای آمریکا و کشور خارجی در میان است و قرار نیست حرفی زده شود! حرفها قرار است در جشنوارههای خارجی گفته شود!
در پستوها و رستوران گردیهای خود، رحم به گوشت گوسفند و گاو نمیکنند اما در عید قربان نگران محیطزیست و قربانی گوشت گوسفند میشوند.
عدهای از آنان در طول سال برای توله سگهای خود میلیونها تومان با افتخار خرج میکنند، اما در مراسم اربعین و محرم فیلشان یاد هندوستان کرده و به یاد فقیر و فقرا میافتند. غافل از اینکه قرار است همین اربعین و محرم کاری کند فقر از جامعه برود.
همین عده که به ظاهر از گرانی دلار و مشکلات اقتصادی ناله سر میدهند، در فیلمهای بساز و بفروشی بازی میکنند که بیجهت در خارج از کشور ساخته شده و در این شرایط حساس موجب خروج ارز از کشور میشوند. میگویند میخواهیم خنده به لب مردم بنشیند. هر چند که معمولاً تجاری بودن و نگاه گیشه محور به فیلم یکی از علتهای اصلی ساخت این نوع فیلمها در خارج کشور است. اما آیا این خنده اگر از آن سوی مرزها به لبهای مردم ننشیند مشکلی به وجود میآید؟ نگرشهای سطحی موجود در آنها، با فیلمهایی مثل «از کرخه تا راین» قابل مقایسه نیستند تا بخواهیم مجوزی برای ساختشان در خارج از کشور داشته باشیم.
بعضی از آنها در تبلیغ کالاهای خارجی سر و دست میشکنند اما دم از وطن و ایرانیگری و امثال آن میزنند.
در هر صورت بهترین راه برای اینکه سلبریتیها بیش از این رسوا نشوند این است که بازیگری را به همان location فیلمهای خود محدود کنند. فضای حقیقی، فضای واقعیتها و اهل عمل بودن است نه فضای Capshionهای اینستاگرامی که بتوان پشت آن پنهان شد.
رضا صفری