«بلاتکلیفی» بلای جان تیم فوتبال امید
چرا هیچکسی جرأت نمیکند هدایت این تیم را قبول کند؟!
تیم فوتبال امید در حالی باید دی ماه در مرحله نهایی انتخابی المپیک ۲۰۲۰ شرکت کند که هنوز سرمربی ندارد.
فدراسیون فوتبال پس از جدایی کیروش و کرانچار مدت زمان زیادی را صرف انتخاب سرمربی کرد و جای سؤال دارد که چرا تصمیمی برای انتخاب سریع جانشینهای کارلوس کیروش و زلاتکو کرانچار وجود نداشت؟ آن هم در دنیای امروز فوتبال که مثالهای زیادی از حرفهایترین کشورها تا داخل ایران وجود دارد که تیمها بلافاصله پس از قطع همکاری با یک مربی، سریعاً مربی جدیدی را جایگزین میکنند. نمونهاش همین تیم ملی اسپانیا که در جام جهانی با خولن لوپتگی قطع همکاری کرد و بلافاصله فرناندو هیرو جانشین او روی نیمکت شد. حتی پس از جام جهانی فدراسیون فوتبال اسپانیا با هیرو که سرمربی موقت شده بود، قطع همکاری کرد و بلافاصله لوئیز انریکه سرمربی این تیم شد.
نمونههای این چنینی در خاورمیانه هم کم نداریم که بیخ گوش خودمان است. تیم ملی عمان که در مرحله یک هشتم نهایی جام ملتهای آسیا با پیم فربیک حریف ایران بود، پس از جام ملتها و قطع همکاری با این مربی هلندی، بلافاصله اروین کومان را جانشین این مربی کرد. حتی برای نمونه داخلی میتوان فولاد خوزستان را مثال زد که ساعتی پس از اعلام قطع همکاری با افشین قطبی، سرمربی جدید این تیم اعلام شد تا جواد نکونام رسماً کار خود را با فولادیها آغاز کند. اگر چه آوردن مربیان خارجی به فوتبال ایران دردسرها و مشکلات خاص خودش را دارد اما از روز اول و پس از مسجل شدن رفتن کرانچار، قرار بود تیم امید مربی ایرانی داشته باشد و بهتر بود که فدراسیون زمان را از دست نمیداد.
فدراسیون فوتبال پس از قطع همکاری با زلاتکو کرانچار گزینههای متعددی را برای جانشینی این مربی کروات در نظر داشت که نامهایی چون یحیی گلمحمدی، جواد نکونام، وحید هاشمیان و عبدالله ویسی مطرح شد. در این بین فدراسیون یحیی گلمحمدی را به عنوان گزینه نهایی انتخاب کرده بود و حتی مهدی تاج اعلام کرد با این مربی به نتایج خوبی هم رسیده است، اما ظاهراً رسانهای شدن موضوع همه چیز را نقش برآب کرد و پدیدهایها هر طور شده قرارداد گلمحمدی را تمدید کردند.
پس از به بنبست رسیدن فدراسیون فوتبال برای انتخاب یحیی گلمحمدی، حالا نام گزینههای دیگری نیز مطرح است. نکونام و گلمحمدی که در فصل جدید با فولاد و پدیده همکاری خواهند کرد، وحید هاشمیان بعید است حضور در تیم المپیک را قبول کند و در این بین شاید عبدالله ویسی از بین گزینههای اولیه، تنها گزینه باقیمانده باشد که باید دید وضعیتش با شاهین شهرداری بوشهر تیم تازه صعود کرده به لیگ برتر چه میشود. با این حال برخی اعضای فدراسیون به سراغ نامهایی چون افشین قطبی و امیر قلعهنویی هم رفتهاند، اما گویا فدراسیون توان پرداخت دستمزد آنها را ندارد. حتی تماسی با مهدی مهدویکیا گرفته شده و مربی فعلی باشگاه هامبورگ هم به فدراسیون فوتبال پاسخ منفی داده است. حالا صحبت از گزینههایی چون مجید جلالی و مهدی تارتار است.
عدم تخصیص امکانات و بودجه لازم برای تیم امید از یک طرف و عدم حمایت از مربیان از طرف دیگر ماجرایی است که همیشه در فوتبال ایران شاهد آن بودهایم. حتی در آخرین دوره انتخابی المپیک، فدراسیون فوتبال محمد خاکپور را به عنوان سرمربی انتخاب کرد که عدم همکاری با این مربی در سایه رفتارهای کارلوس کیروش، مشهود بود. حتی فدراسیون فوتبال نتوانست برای حضور سردار آزمون و علیرضا جهانبخش در ترکیب تیم المپیک تمهیداتی داشته باشد که عدم حضور آنها، ناکامی تیم المپیک با خاکپور را به دنبال داشت. در نهایت هم این مربی ناامیدانه از فوتبال رفت و دیگر کار مربیگری نمیکند.
این رفتارها با سرمربیان تیم المپیک، قبول کردن هدایت این تیم را برای دیگر مربیان هم سخت و دشوار میکند تا حتی گزینههایی که میتوانند تیم المپیک را فرصتی برای نشان دادن توانایی خود ببینند، جرات نکنند هدایت این تیم را قبول کنند. حالا که قرار است سکان هدایت تیم امید به مربی ایرانی سپرده شود، همه باید به او کمک کنند. با این حال در این بین تنها زمان است که برای تیم المپیک از دست میرود و انگار باید به فدراسیون فوتبال تلنگری بزنیم. آن هم با جملهای کوتاه، اما آشنا؛ «وقت طلاست».