چرایی 25 سال سکوت(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا امام علی(ع) مدت 25 سال در برابر جایگاه حقیقی خود سکوت اختیار کرد و از خود دفاع نکرد؟
پاسخ:
فلسفه 25 سال سکوت و مدارای امام علی(ع) با خلفای سهگانه بحث گستردهای است که در اینجا به نحو اجمال به این سوال پاسخ میدهیم؛
بعد از رحلت رسول خدا(ص) جریان سقیفه پیش آمد و ابوبکر به خلافت رسید. دراین برهه، علی(ع) در موضع معترض قرار گرفت؛ چون خود را وصی بر حق رسول خدا میدانست. از این رو، -چنان که در تاریخ معروف و مسلم است- تا مدتی، از بیعت خودداری کرد و روزهای اول، همراه حضرت فاطمهزهرا(ص) به خانه انصار میرفت و با آنها احتجاج میکرد. امام علی(ع) پس از مدتی، به این نتیجه رسیدکه یا باید به قوه قهریه متوسل شود و یا سکوت کند. با بررسی جوانب قضیه، به این نتیجه رسید که سکوت و مدارا به صلاح اسلام است، از این رو، از آن زمان سکوت کرد. خود آن حضرت در خطبه شقشقیه، به این دو راه دشوار اشاره میکند. حضرت در خطبه شقشقیه درباره خلافت سه خلیفه سخن گفته و فلسفه سکوت خود را بیان کرده و میفرماید:
« در این اندیشه بودم که آیا با دست بریده (و نداشتن یار و یاور، به مخالفان)، حمله کنم با بر این تاریکی کور، صبر نمایم. همان ظلمت و فتنهای که بزرگسالان را فرسوده، کودکان خردسال را پیر و مردم با ایمان را تا واپسین دم زندگی و لقای پروردگار رنج میدهد، سر انجام دیدم بردباری و شکیبایی در برابر این مشکل، به عقل و خرد نزدیکتر است، به همین دلیل شکیبایی پیشه کردم (نه شکیبایی آمیخته با آرامش خاطر، بلکه) در حالی که گوئی در چشمم خاشاک بود و استخوان؛ راه گلویم را گرفته بود...» (نهجالبلاغه- خطبه 3)
امام با تعبیر«دست بریده»، به تنهایی و بییاوری خود اشاره میکند؛ زیرا اگر میخواست به قدرت متوسل شود، حامیان و مدافعان لازم را نداشت.
از طرف دیگر؛ سکوت و مدارای حضرت برای حفظ وحدت مسلمین و جلوگیری از اختلاف مسلمانان و جنگ داخلی بوده است. حضرت در یکی دیگر از بیاناتش میفرماید:
به خدا سوگند، اگر ترس از ایجاد شکاف و اختلاف در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمیرفت که بار دیگر کفر و بتپرستی به سرزمین اسلام بازگردد و اسلام محو و نابود شود، با آنان به گونهای دیگر رفتار میکردیم (شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 1، ص 307)
آن حضرت در بیان دیگری پس از انتخاب عثمان به خلافت فرمود:
«... والله لا سلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصه» ؛... به خدا سوگند به آنچه انجام دادید، گردن مینهم و با شما مدارا و سازگاری میکنم، مادام که امور مسلمین درست اداره شود و جز به شخص من به کس دیگری ظلم نشود.» (نهجالبلاغه- خطبه 74)
بنابراین، سکوت 25 ساله حضرت بر اساس یک سلسله مصالح عالی و ملاحظات اساسی بود و به این معنا نبود که ایشان نسبت به وضع مسلمین و سرنوشت جامعه اسلامی، بیتفاوت باشد.
حضرت در حدی که مصالح عالی اسلام و مسلمین ایجاب میکرد، با خلفای وقت همکاری داشت و به آنها مشاوره میداد و هر وقت لازم بود، انتقاد میکرد.
خلیفه دوم با اشاره به این حقیقت میگفت: به خدا پناه میبرم که مشکلی پیش بیاید و ابوالحسن(علی) برای حل آن حضور نداشته باشد.
(الاصابه فی تمیز الصحابه، عقلانی، ج 2، ص 502)