نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
دولت اختیار و تواناییهای مختلفی دارد /ترفند «اختیارات محدود» جواب نمیدهد
سرویس سیاسی-
روزنامه آرمان در یادداشتی با عنوان «اختیارات رئیسجمهور و نوع ساختار کشور» نوشت: «دولت به دلیل اینکه منابع متعدد در اختیار و تواناییهای مختلفی که در سازوکارهای مدیریتی خود دارد، خیلی قویتر و جدیتر از آن چیزی که اکنون انجام میدهد میتوانسته عمل کند. به طور مثال شاهدیم که در خود مدیریت وزارتخانهها عمدتاً در دوره دوم میتوان گفت که به نسبت دوره اول دولت مدیریت ضعیفتری داشته است. مخصوصاً که شرایط کنونی نیز شرایط خاص و ویژهای است و دولت باید در این دوران قویتر از گذشته ظاهر شود، میتوانیم این نقد را داشته باشیم که در عرصههای منطقهای و دیپلماسی در چنین شرایطی در اندازههای خود ظاهر نشده و عملکرد قابل نقدی دارد. در بخشهای اقتصادی حداقل میشد به یکی دو بخش توجه بیشتری شود چرا که مدیریتهای کنونی به نسبت مدیران قبلی بسیار ضعیفترند. به طور مثال در عرصه صنایع و بازرگانی دولت میتوانست خیلی قویتر از آنچه اکنون عمل میکند، به فعالیت بپردازد».
گفتنی است روحانی در سال 92 هنگام اعلام نامزدی گفت «والله العلی العظیم اگر مشکلات کشور راهحل نداشت من کاندیدا نمیشدم».
او ضمن نمایش کلید، وعده گشودن قفلهای اقتصاد و حل مشکلات ظرف صد روز را میدهد. اما 14 دوره 100 روزه سپری میشود، بدون اینکه از وعدهها خبری شود. او دومین بار هم ثبتنام میکند و میگوید «من هرگز نگفتم مشکلات اقتصادی را تا صد روز حل خواهم کرد. اعلام کردم تا پایان صد روز گزارش خود را ارائه میدهم. فقط یک آدم بیعقل میتواند بگوید مشکلات را در صد روز حل میکنم».
اما مدتی بعد هنگام مراجعه برای ضبط برنامه تبلیغاتی مجددا میگوید«درباره رونق اقتصادي يک برنامه صدروزه هم خواهم داشت که اعلام مي کنم»! حالا 6 سال گذشته و او در آغاز سال هفتم میگوید اگر مشکلات حل نشده [بلکه به مراتب بدتر شده] به خاطر این است که اختیارات من کم است و اختیارات کافی ندارم(!)
جالب اینکه او در چهل سال گذشته همواره در مناصب مختلف حضور داشته و قانون اساسی، تفکیک قوا و حدود اختیارات را کاملا میشناسد.
تقلای مدعیان اصلاحات برای توجیه بدعهدی اروپا
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«اروپا با ایجاد سازوکار مالی (اینستکس) حرکتی در برابر یکجانبهگرایی ایالات متحده انجام نداده است. به نظر نمیرسد اگر دو سال هم بگذرد آنها بتوانند کاری از پیش ببرند. اراده دولتها در تحریمهای آمریکاییها شرط نیست بلکه این اراده شرکتها بوده که شرط است. شاید فرانسه، انگلیس و یا آلمان در پی گسترش مبادلات اقتصادی با تهران باشند اما این شرکتها هستند که باید با ایران وارد مبادلات اقتصادی شوند، در حالیکه این شرکتها حاضر نیستند با آمریکاییها وارد چالش شوند».
متاسفانه طیف مدعی اصلاحات به طرق مختلف در پی بزک اروپا و توجیه بدعهدی آنهاست.
ادعای خصوصی بودن شرکتهای اروپایی در حالی است که دستکم 100 شرکت و بانک دولتی اروپایی وجود دارند که میتوان آنها را وادار به همکاری با ایران کرد اما اروپاییها به چنین کاری تن نمیدهند چرا که اولویت آنها همکاری و هماهنگی و حفظ روابط راهبردی با آمریکاست.
این روزنامه اصلاحطلب ضمن اذعان به حیلهگری اروپا در وقتکشی و سرپیچی از اجرای تعهدات برجامی، مدعی شده است که ایران باید با پذیرش وعدههای سرِخرمن اروپا، از ضربالاجل خود صرفنظر کند!
نکته جالب توجه آنکه این روزنامه پیش از این در صفحه اول خود و به نقل از موگرینی نوشته بود: «هرچه تهران بگوید»!
حمایت از اغتشاشگران چپنما و حرمتشکنان ماه مبارک رمضان
روزنامه ابتکار در سرمقاله خود نوشته است: «در این شرایط اما جای تعجب دارد که به جای کاهش فشار روانی بر مردم، دست به تصمیمهایی زده میشود که نه تنها به همبستگی جمعی کمکی نمیکند که جامعه عصبانی از شرایط اقتصادیِ بدون چشمانداز را عصبانیتر و به سمت هنجارگریزی بیشتر سوق میدهد. بیشتر کردن فشار اجتماعی در هر سطح به آشفتهتر شدن وضعیت منجر خواهد شد. ماجراهای پیش آمده در دانشگاه تهران و اعتراض برخی از دانشجویان را میتوان از جمله تبعات افزایش فشارهایی دانست که تجربه هم ثابت کرده با برخوردهای سلبی راهی به جایی نبرده است. ایجاد گشتهای ارشاد و... از جمله اقداماتی بود که هیچ کمکی به رفع پدیده بدحجابی نکرد. به نظر میرسد رفتارهایی از این دست که از انگارهها و کنشهای عقلائی کم بهره برده است، نتیجهای جز واکنش هیجانی و البته برهمخوردن آرامش در فضای دانشگاه نخواهد داشت.»
گفتنی است در ماههای پایانی سال ۹۷، شاهد تحلیلهایی در سطح علنی یا غیرعلنی از محافل اصلاحطلب حامی دولت بودیم که عملاً لزوم تغییر پارادایم دولت را از شعارهای اقتصادی و معیشتی به سوی بحث آزادیهای اجتماعی با هدف ایجاد دوقطبی با نظام در بستر جامعه، تئوریزه میکردند.
انحراف افکار عمومی از معیشت دستورکار اصلاحطلبان
طبق این سرفصل پیشنهادی، حالا که دولت در زمینه اقتصادی چنین بیدستاورد و فشل و منفعل عمل کرده و جهت نارضایتیهای معیشتی قاطبه مردم را به سوی دولت و حامیان آن (اصلاحات) برده است، بهتر است که به حوزه «فرهنگ» بازگردد و با پیگیری شعارهای جذاب درباره «آزادیهای اجتماعی» و ایجاد همان دوقطبیهایی که در سالهای ۹۲ و ۹۶ منجر به رأی آوردن روحانی شد، فشار بستر جامعه را بر نظام زیاد کند تا دولت و اصلاحطلبان حامی آن، بتوانند در بالا با چانهزنی امتیاز بگیرد.
در این میان دو حوزه «زنان» و «دانشجویان» از اهمیت بالایی در سناریوهای طراحیشده ایفا میکنند. گفتنی است که در یکی از جلسات حزبی اصلاحطلبان در اوایل اسفند ۹۷، یکی از اصلاحطلبان رادیکال باسابقه که سابقه محکومیت در فتنه ۸۸ را دارد به صراحت گفت که «اگر نظام از مرحله تحریمها به سلامت عبور کند، به سراغ اصلاحطلبان میرود و آنها را قلع و قمع میکند، پس باید جلوی این اتفاق (شکست تحریمها) را گرفت.»
اما مسئله مهمی که مطرح میشود این است که مگر این نخستین ماه رمضان در دانشگاههاست که وزارت علوم دولت اعتدال بر دانشگاهها حاکم است؟ مگر در سال قبل، یا قبلتر آن به واسطه سیاست تساهل و تسامح وزارت علوم، تجاهر به روزهخواری و اقدامات هنجارشکن در دانشگاهها وجود نداشت؟ چرا به ناگهان امسال حراست و مسئولان دانشگاه به فکر سامان دادن و انتظامبخشی به این مسئله افتادهاند؟ چطور دولت روحانی به ناگهان این چنین حزباللهی و دغدغهمند شده و بحث محدودسازی را از ملتهبترین کانون، یعنی دانشگاهها شروع کرده است؟ چطور دولتی که در سال ۹۶ با رقص و پایکوبیهای شبانه در خیابانها و جلوی ستادهای انتخاباتی برای بقای خود تبلیغ میکرد، همین امروز به یاد وظایف فرهنگی و تربیتی خود افتاده و نگران تجاهر به روزهخواری در دانشگاه تهران شده است؟
چشم امید آلسعود؛ از عکاظ و العربیه تا شرق
روزنامه شرق دیروز در گزارشی نوشت: «روز گذشته خالد فالح، وزیر انرژی عربستان با تایید این خبر اعلام کرد که پهپادهای حامل مواد منفجره با «حمله تروریستی» به تاسیسات نفتی آرامکو دو ایستگاه پمپاژ نفت در 400 کیلومتری ریاض را با آسیب جدی روبهرو کردند اما به گفته فالح جریان انتقال نفت و گاز به مشتریان خارجی عربستان با اختلال روبه رو نشده است...»
آلسعود به همراه متحدان منطقهای و آمریکا و رژیم اشغالگر قدس بیش از چهار سال است که از آسمان و دریا یک ملت را زیر وحشیانهترین حملات قرار دادهاند. حالا که دلاوران یمنی با توجه به حق دفاع و نیز حق قصاص به تجهیزات نفتی آلسعود حمله کردهاند، وزیر انرژی آلسعود با وقاحت تمام آن را «حمله تروریستی» مینامد.
اما نکته تاسفبار آن است که روزنامه شرق که سخنان وزیر انرژی سعودی را بیان کرده بدون هیچ اشاره و یا تعریضی دقیقا حملات یمنیها را همچون وزیر سعودی «حملاتی تروریستی» نامیده است. اگر تیتر این گزارش را حذف کنید به واقع با گزارشی که ممکن است در یک روزنامه سعودی منتشر شده باشد تفاوتی ندارد.
در بخشهای پایانی این گزارش تجاوزهای آلسعود و آمریکا به مردم مظلوم یمن این گونه توجیه شده است: «عربستان با همراهی امارات و تعدادی دیگر از کشورهای عرب خاورمیانه رهبری ائتلافی را در دست دارد که تلاش میکند با شکست حوثیها، عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور یمن را به قدرت بازگرداند.»
چنانکه خواندید متن گزارش چنان بافته شده که خواننده اصلا حس تجاوز یا جنگی نابرابر علیه مردمی مظلوم را نداشته باشد. شاید در جواب مدعی شوند که اصول حرفهای کار روزنامهنگاری اقتضا میکند اما در پاسخ باید گفت نخست آنکه اصول روزنامهنگاری قطعا اقتضا نمیکند که خلاف واقع و «وانموده»های ائتلاف سعودی را بیان کنیم و همچنین باید متذکر شد که روزنامههای زنجیرهای وقتی میخواهند از جریان رقیب خود در داخل چیزی بیان کنند به هر ترفندی برای القای تفکر خود به مخاطب متوسل میشوند و کمترین و ناچیزترین آن این است که مثلا مینویسند که فلان شخص در سخنرانی خود مدعی شد؛ اما همین حد ناچیز را هنگام گزارش حرفهای وزیر انرژِی سعودی به کار نبرده و عینا مانند آلسعود این حملات را «تروریستی» نوشتهاند.
پایان «چپ و راست» یا آغاز «توطئه جدید»؟
روزنامه سازندگی در شماره روز گذشته خود، تصویر تمامقد بهزاد نبوی و احمد توکلی در کنار هم (در ضیافت افطار رئیسجمهور) را بر صفحه اول خود نشانده و با تیتر «پایان چپ و راست» در یادداشتی آورده است: «زیباترین و در عین حال متاثرکنندهترین قاب عکس افطاری- سیاسی رئیسجمهور... قاب مشترک بهزاد نبوی و احمد توکلی بود... [این دو] پس از 40 سال به هم رسیدند.»
شایان ذکر است عکاس این تصویر که از دستگیرشدگان فتنه سال ۸۸ و یار غار نویسنده بوده، با سناریویی از پیش تعیین شده، بهزاد نبوی و توکلی را عمداً کنار یکدیگر کشانده و تصویر آنها را ثبت کرده است.
سردبیر سازندگی هم به خیال اینکه فضاسازی رسانهای در مورد این تصویر جواب داده! دو صفحه از روزنامه را به آن اختصاص داده و با آب و تابی سؤالبرانگیز شروع به تطهیر محکوم فتنه 88 و پیادهنظام آمریکایی کرده و نوشته است: «باید اکنون در شرایطی که ایران نیازمند همدلی است، حرفهای آنان را گوش کرد.»
گفتنی است بهزاد نبوی، عضو ارشد حزب منحله مجاهدین و از متحصنین مجلس ششم، پس از نقشآفرینی در فتنه 88، به شش سال حبس تعزیری محکوم شد. دو سال پیش بود که سردار یوسف فروتن، اولین سخنگوی سپاه و رئیس زندان اوین در دهه ۶۰، در مصاحبهای با یکی از خبرگزاریها گفت: «بهزاد نبوی در جلسات سازمان مجاهدین علناً به شهید بهشتی توهین میکرد [تا جاییکه] به نشانه اعتراض با دلخوری و بحث با آنها جلسه را ترک کردم و دیگر در جلساتشان شرکت نکردم.» یا حسین فدایی در گفتوگویی گفته بود: «بهزاد نبوی حرف امام را رد کرد و گفت ما هم مجتهد سیاسی هستیم». جلالالدین فارسی هم در مورد خیانت بهزاد نبوی در مذاکرات الجزایر، اسناد و کدهای قابل تأملی را ارائه کرده و میگوید: «نبوی در جریان مذاکرات، به واسطه کارهای خیانتآمیز خود ضربه بدی به کشور وارد کرد».
محسن رفیقدوست و حبیبالله عسگراولادی هم در گفتوگوهایی در قالب تاریخ شفاهی، از مخالفتهای نبوی با رزمندگان سپاه و بسیج و کارشکنیهایش در کار جبههها گفتهاند. حالا چطور شده کسی که طرفدار سوسیالیسم بوده و اکنون با لیبرالها فالوده میخورد و توهین به شهید بهشتی(ره)، حرفناشنوی از امام(ره)، خیانت در مذاکرات الجزایر،کارشکنی در دفاع مقدس، تحصن و استعفا در مجلس ششم، محکومیت در فتنه 88 و... را در کارنامه خود دارد به زعم مدعیان اصلاحات شده است کسی که «در زندگی فردی و اجتماعی خود صداقت و سلامت را حفظ کرده» و «باید [او] را بازآفرینی کرد» و «حرفهای [او] را گوش داد»؟ جز اینکه اینها همه ترفند و فریبی است برای رفع حصر و رفع ممنوعالتصویری!