سر در گمی ترامپ در ونزوئلا گوایدو تنها ماند، گزینههای آمریکا ته کشید
سید محمد امین آبادی
اشاره
علیرغم توطئههای گسترده آمریکا علیه دولت و مردم ونزوئلا ، تحولات این کشور به سمتی پیش میرود که مطلوب کاخ سفید نیست؛ به عنوان مثال، «خوان گوایدو» رئیسجمهور خود خوانده ونزوئلا، بخش اعظم هواداران خود را از دست داده است. این ریزش هواداران در شرایطی رخ میدهد که فشارهای چند وجهی و همهجانبه آمریکا علیه دولت قانونی نیکولاس مادورو و مردم ونزوئلا همچنان ادامه دارد. این اتفاق برای «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، اصلا خوشایند نیست. چرا که او به غیر از حمله نظامی، همه گزینهها را تا کنون به کار گرفته و اکنون کاملا خلع سلاح است.
سرویس خارجی کیهان
کشور ونزوئلا درگیر شدیدترین بحرانی است که یک دولت- ملت میتواند در این کره خاکی به خود ببیند؛ اقتصاد کشور در معرض فروپاشی قرار دارد و تورم از مرز چند میلیون درصد گذشته است، ارزش پول ملی به شدت کاهش پیدا کرده، و دراین میان، فردی به نام «خوان گوایدو» از سوم ژانویه 2019(13 دی 97) ادعا میکند که رئیسجمهور قانونی کشور است و دولت مستقر «نیکولاس مادورو» نیز هنوز وی را دستگیر و محاکمه نکرده است، اتحاد ملی خدشه دار شده و مردم عملا به دو دسته بزرگ تبدیل شدهاند، کشور هر روز صحنه آشوب و درگیری موافقان و مخالفان دولت است، 30 آوریل(10 اردیبهشت) نیز در ونزوئلا کودتا به وقوع پیوست و گوایدو وارد یکی از پادگانهای نظامی پایتخت شد. هر چند کودتا شکست خورد، ولی این کشور ساعتها صحنه درگیریهای گسترده شده بود.
با توجه به این شرایط بحرانی، طبیعتا برای هر کسی این سؤال پیش میآید که وضعیت ونزوئلا چرا این گونه است؟ آیا اجرای سیاستهای نئولیبرالی، کشور را به این روز انداخته و یا سوسیالیسم در این کشور عملا شکست خورده است؟ آیا ناتوانی دولت در مبارزه با فساد اقتصادی و ظهور طبقهای از سرمایهداران فاسد زیر پوشش حمایت دولت چپگرا، ونزوئلا را با بحران مواجه کرده و یا دخالتهای گسترده آمریکا در امور داخلی این کشور، دلیل بحران کنونی است؟ طبیعتا در ارزیابی پدیدههای اجتماعی نمیتوان وجوه مختلف یک موضوع را نادیده گرفت و تنها به یک عامل بسنده کرد، به همین دلیل میتوان ادعا کرد علت وضعیت کنونی ونزوئلا ترکیبی از عوامل ذکر شده است. اما اینکه وزن کدام عامل بیشتر است، نیازمند یک پژوهش دقیقتر میباشد. در این نوشتار ما به دنبال بررسی دخالتهای آمریکا و دولتمردان این کشور در بحران کنونی ونزوئلا هستیم و میخواهیم بدانیم که چرا واشنگتن نتوانسته تا کنون کاری از پیش ببرد. از سوی دیگر، به این واقعیت نیز اذعان داریم که دولت کاراکاس خود در ابتدا، شرایط مداخلات گسترده آمریکا در امور داخلی ونزوئلا را فراهم کرده است؛ اگر بستری از فساد و ناکارآمدی در ساختار نظام شکل نمیگرفت، قطعا آمریکا نمیتوانست این چنین ثبات داخلی این کشور را به وسیله عوامل خود بر هم بزند.
دکترین مونرو
تاریخچه مداخلات دولتهای آمریکا در آمریکای لاتین به دوران قرن 19 برمی گردد. زمانی که آمریکا در داخل به یک ثبات سیاسی رسید و با انباشت ثروت به فکر دست اندازی در سایر مناطق جهان افتاد. چراغ راهنمای سیاست خارجی آمریکا در آمریکای لاتین نیز همواره دکترین «مونرو» بوده است. این دکترین در ۲ دسامبر ۱۸۲۳ توسط «جیمز مونرو» رئیسجمهور وقت آمریکا اعلام شد و هدف اعلامی آن، مخالفت با استعمار یا دخالت قدرتهای اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافته قاره آمریکا بوده است. بر اساس این دکترین، دولت آمریکا همچنین، تصمیم گرفت از دخالت در جنگهای بین قدرت های اروپایی و مستعمرات آنها خودداری کرده، و وقوع جنگ یا فعالیت استعماری در قاره آمریکا را نیز به عنوان حرکتی خصمانه تلقی کند. جیمز مونرو در دوم دسامبر ۱۸۲۳ طی نطق سالانه خود در نشست مشترک دو مجلس قانونگذاری این کشور اعلام کرد: ما در قبال اختلافات اروپاییان با یکدیگر بیطرف خواهیم بود، ولی هر گونه تلاش تازه از جانب اروپاییان برای مداخله و استعمار سرزمینهای قاره آمریکا را تعرض نظامی به ایالاتمتحده و حالت جنگ تلقی کرده و دست به دفاع مسلحانه و حمله متقابل خواهیم زد.»
اساس این دکترین بر این اصل اساسی استوار بود که آمریکای لاتین حوزه نفوذ خصوصی آمریکا به شمار میرود و دیگر کشورها حق مداخله در امور این منطقه را ندارند. هر چند دکترین مونرو را آغاز عصر انزواگرایی در سیاست خارجی آمریکا نام نهادهاند، ولی در یک نگاه دیگر این آموزه آغازی بر روند سلطهگری آمریکا و مرحله نخست سیاست هژمون (سلطه)گرایی دولتهای این کشور به شمار میرود، چرا که به لحاظ نظری یک دولت هژمون ابتدا در منطقه همجوار، نفوذ و سلطه خود را تثبیت میکند، و سپس سایر دولتهای رقیب را از منطقه بیرون کرده و در نهایت نیز در این منطقه، جایگاه هژمون پیدا میکند و در مراحل بعدی سعی میکند در سایر مناطق جهان نیز سلطه خود را گسترش داده و تبدیل به یک هژمون جهانی شود؛ یعنی همان کاری که آمریکا 150 سال بعد انجام داده است.
دکترین مونرو در گذر زمان تبدیل به یک بهانه برای مداخلات خارجی آمریکا شده و خصوصا این کشور در دهههای اخیر، کمال استفاده را برده است. این کشور با تکیه بر دکترینی که هیچ الزام قانونی در حقوق بینالملل ندارد، در امور همسایگان خود بارها مداخله کرده و دولتهای همسو دولتهای همسو را روی کار آورده است.
هر چند مقامهای آمریکایی به ندرت پیروی از دکترین مونرو را بر زبان میآورند، ولی «جان بولتون» مشاور امنیت ملی نئومحافظهکار «دونالد ترامپ» اخیرا در گفتوگو با «سیانان» به صراحت اعلام کرد که «ایالات متحده از دکترین مونرو پیروی میکند و معتقد است که آمریکای لاتین باید کاملاً دموکراتیک باشد». این اظهارات با واکنش «سرگئی لاورف» وزیر خارجه روسیه، واقع شد. لاوروف گفت: «دکترین مونرو در مقایسه با دکترینی که در حال حاضر شکل گرفته، رنگ باخته است و آمریکا با توسل به زور، سعی در براندازی کشورهایی دارد که خواستههایش را تأمین نمیکنند. تئوری و عمل حیاط خلوت، خیلی توهینآمیز است. من معتقدم که دولتهای آمریکای لاتین به سخنان جان بولتون واکنش نشان خواهند داد. دکترین مونرو اگر در ونزوئلا مورد استفاده قرار گیرد، برای کل آمریکای لاتین توهینآمیز است.»
اساس سیاست خارجی آمریکا در منطقه آمریکای لاتین بر اساس دکترین مونرو تنظیم شده است بر این اساس هر دولتی که در منطقه آمریکای لاتین در کنسرت تحت رهبری آمریکا ساز ناکوک بزند باید به هر طریقی که شده از این کنسرت حذف شود. امروز نوبت ونزوئلا است فردا نوبت کوبا و پس فردا هم نوبت نیکاراگوئه!
اما، دولت آمریکا در راستای تحقق این دکترین استعماری در منطقه آمریکای لاتین و به خصوص در مورد ونزوئلا، ابزارهای مختلفی را به خدمت گرفته است، که در زیر به آنها اشاره میشود.
دیپلماسی عمومی و شبکههای اجتماعی
این اصل پذیرفته شدهای است که رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش بسیار مهمی در شکل گیری و جهتدهی به افکار عمومی در جهان را دارند و دیپلماسی عمومی در این میان، نقش بسیار مهمی بازی میکند. بر این اساس، دولتمردان آمریکا طی ماههای اخیر و با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی مردم ونزوئلا، همه شبکههای اجتماعی را به خدمت گرفتهاند. روزانه مقامات ارشد آمریکا از ترامپ گرفته تا «مایک پومپئو» وزیر خارجه و «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا، در زمینه مسائل داخلی ونزوئلا توئیت میکنند. محتوای این توئیتها نیز غالبا یک قالب دارد؛ «نفسهای دولت مادورو به شماره افتاده و عنقریب است که سقوط کند، تمامی گزینهها و از جمله گزینه نظامی در مورد ونزوئلا روی میز قرار دارد، آمریکا در کنار مردم ونزوئلا قرار دارد، ترغیب ارتش و نظامیان ونزوئلا برای پیوستن به گوایدو، تهدید دولت مادرو به عدم برخورد با گوایدو و اطرافیانش ، تهدید به تحریمهای بیشتر، هشدار به دولتهای حامی ونزوئلا، و...»
بولتون اخیرا درباره توئیتهایی که علیه مادورو نوشته، گفته است: «میدانید، تا الان من حدود ۱۵۰ توئیت در مورد ونزوئلا منتشر کردهام و این آزمایش تازهای در زمینه دیپلماسی عمومی است. واقعیت این است که ما داریم تلاش میکنیم که از انتقال مسالمتآمیز قدرت از مادورو به خوان گوایدو، که ما او را رئیسجمهور میدانیم، جلب حمایت کنیم. بسیاری از افراد، به خصوص در جناح سیاسی چپ در این نیمکره و سرتاسر جهان، الان باید متوجه شوند که تجربه شکستخورده هوگو چاوز (رئیسجمهور سابق ونزوئلا) و نیکلاس مادورو باید پایان یابد. بنابراین، من میخواهم شاهد گستردهترین ائتلاف ممکنی باشیم که میشود گردهم جمع کنیم تا مادورو را کنار بزنیم».
انعکاس گسترده تصاویر و فیلمهای مربوط به اجتماع هواداران گوایدو، آشوبها، صفهای گسترده مردم برای خروج از کشور، غارت فروشگاهها، خالی بودن فروشگاههای زنجیرهای بزرگ از کالا، تبلیغ قحطی گسترده در کشور و در کنار آن، عدم پوشش رسانهای اجتماعات مربوط به هواداران دولت مادورو نیز بخشی از این جنگ رسانهای علیه مادورو بوده و هدف اصلی این جنگ روانی نیز تاثیرگذاری بر فرایندهای تصمیمگیری مردم و مقامات وفادار به دولت مادورو است. همزمان با استفاده گسترده گوایدو و حامیانش در داخل و خارج ونزوئلا از شبکههای اجتماعی، هزاران حساب کاربری متعلق به دولت ونزوئلا و هواداران آن نیز طی هفتههای گذشته از سوی توئیتر و فیس بوک مسدود شده است و این به خوبی نقش کاملا جهت دار و جانبدارانه شبکههای اجتماعی را در تشدید این بحران بر ملا میکند.
تحریمهای همهجانبه
استفاده از سلاح تحریم به عنوان یک ابزار همواره در سیاست خارجی آمریکا، همیشه بوده، اما استفاده از این سلاح در دولت ترامپ به اوج خود رسیده است. ظاهرا رئیسجمهوری آمریکا در جعبه ابزار سیاست خارجی خود، غیر از تحریم ابزار دیگری ندارد و برای اثبات این مدعا، کافی است که اخبار روزانه رسانههای بین الملی رصد شود. تحمیل تحریم علیه ایران، ونزوئلا، روسیه و کرهشمالی و همچنین، اعمال تحریم علیه دولتها و شرکتهایی که با این کشور همکاری اقتصادی دارند، سیاستی است که ترامپ آن را دنبال میکند.
در ونزوئلا کسی وجود ندارد که طی ماههای گذشته از سوی دولت آمریکا تحریم نشده باشد. تحریم دیپلماتهای ونزوئلایی و وزیر خارجه این کشور، تحریم شرکتهای اصلی ونزوئلا، به خصوص شرکت ملی نفت این کشور، تحریم مقامات و نظامیانی که با دولت مادرو هنوز همراه هستند، تحریم قضات دیوان عالی ونزوئلا، تحریم همه شرکتهایی که با دولت مادرور همکاری میکنند، تحریم نفتکشهایی که نفت ونزوئلا را بارگیری میکنند، تحریم شرکتهای خریدار طلای ونزوئلا و بلوکه کردن میلیاردها دلار سرمایه ونزوئلا در آمریکا و انگلیس و... فهرست طولانی اقدامات ظالمانه آمریکا علیه ونزوئلا است.
البته ناگفته نماند که اعمال تحریمهای گسترده و همهجانبه به منظور دست یابی به یک هدف سیاسی در ونزوئلا، تا این لحظه موفق نبوده است. «دیوید کوهن» معاون سابق رئیس «سیا» و معاون سابق خزانهداری آمریکا، طی یادداشتی در روزنامه «واشنگتنپست» در این زمینه نوشته است: «تحریمهای دولت دونالد ترامپ علیه کشورهای مختلف ناکارآمد است. این تحریمها با وجود اعمال فشار اقتصادی به کشورهای هدف، نتوانستهاند اهداف مورد نظر واشنگتن را محقق کنند. تحریمها در حل هیچیک از این چالشهای امنیت ملی، عملکرد خیلی خوبی نداشتهاند.» وی در ادامه نوشت: «مشکل، فقدان تلاش وزارت خزانهداری نیست که تحریمهای مبتکرانهای را با سرعت بسیار بالا به وجود میآورد، بلکه تحریمها اکسیری نیستند که بتوان از طریق به کاربردن گسترده آنها، به طور سحرآمیزی به نتایج دلخواه در سیاست خارجی دست یافت. استفاده گسترده از تحریمهای یکجانبه در طلب اهداف نامشخص دستنیافتنی، احتمالاً قدرت تحریمها را تضعیف میکند، زیرا کشورهای دیگر راهحلهایی را به وجود میآورند تا از دلار و نظام مالی آمریکا دوری کنند.»
تهدید به حمله نظامی
طی یک سال گذشته بارها مقامات ارشد دولت ترامپ از روی میز بودن همه گزینهها و از جمله گزینه نظامی، با هدف اعمال حداکثر فشار روانی و ذهنی به دولت مادورو به منظور از هم پاشیدن ثبات سیاسی کشور سخن گفتهاند. حتی خود گوایدو اخیر در مصاحبه با رسانههای آمریکایی و اروپایی، صراحتا خواستار مداخله نظامی آمریکا در ونزوئلا شده بود. در مورد حمله نظامی به ونزوئلا اخبار و گزارشهای ضد و نقیضی در رسانه مطرح میشود که میتوان این را نیز بخشی از جنگ رسانهای با هدف گیج کردن طرف مقابل دانست. برخی معتقدند آمریکا نیازی به مداخله نظامی در ونزوئلا ندارد، چرا که واشنگتن هر آنچه که میخواسته از طریق سایر ابزارها در این کشور انجام داده است. برخی نیز میگویند افکار عمومی آمریکا برای مداخله نظامی دیگری آماده نیست و دولت ترامپ نیز با شعار ضد جنگ به پیروزی رسیده و در آستانه انتخابات 2020 عاقلانه نیست که ترامپ جنگ دیگری را شروع کند که قطعیتی در پیروزی سریع آن وجود ندارد و ممکن است به یک هرج و مرج کنترل نشده منجر شود.
اما برخی کارشناسان نیز معتقدند ترامپ برای سرنگونی مادورو عجله دارد و دلیل این عجله نیز ذخایر بسیار زیاد نفت این کشور است. پایگاه خبری «کومپلئو» طی گزارشی درباره میزان ذخایر نفت ونزوئلا نوشت: «ونزوئلا بزرگترین ذخایر نفت را در میان هر کشوری در جهان دارد و این میزان به بیش از ۳۰۰ میلیارد بشکه ذخایر قطعی است. این کشور در سال ۲۰۱۱ از عربستان سعودی به عنوان دارنده بزرگترین ذخایر نفت جهان سبقت گرفت و در صدر ایستاد.» بر این اساس، حدود 20 درصد ذخایر قطعی شناخته شده نفت جهان در اختیار ونزوئلا است و اگر ترامپ بتواند گوایدو یا هر فرد دیگر همسویی را در این کشور بر سر کار بیاورد، میتواند در آینده در تعیین سیاستهای نفتی اوپک و جهان، نقش مهمی را ایفا کند. در وضعیت فعلی که سیاستهای عربستان سعودی کاملا هماهنگ با آمریکاست، اگر کشور دومی در زمینه انرژی همانند سعودیها با آمریکا متحد استراتژیک بشود، واشنگتن به راحتی خواهد توانست در زمینه انرژی، کشورهای روسیه، ایران و سایر دولتهای مخالف آمریکا را تحت فشار بگذارد. در همین راستا، «آندرو مککابی» مدیراجرایی سابق «افبیآی»، اسفند سال گذشته فاش کرده بود ترامپ طی یک جلسه با مقامهای اطلاعاتی، با اشتیاق درباره «حمله به ونزوئلا» و «نفت زیاد» این کشور صحبت کرده بود. به گفته وی، در جولای سال ۲۰۱۷، رئیسجمهور آمریکا در جلسهای با مقامات اطلاعاتی آمریکا گفته بود: «آنها آن قدر نفت دارند و درست مقابل در پشتی ما هستند، این همان کشوری است که باید به آن حمله کنیم.»
با این وجود، اخیرا برخی رسانهها از اختلاف بین ترامپ و مشاوران وی در زمینه گزینه حمله نظامی به ونزوئلا خبر داده و نوشتهاند که ترامپ مایل به حمله نظامی به این کشور نیست. شبکه سیانان در گزارشی به نقل از مقامهای مطلع گزارش داد: «بعد از اینکه امیدهای آمریکا برای انتقال قدرت در ونزوئلا به سرعت بر باد رفت، ترامپ دارد به مشاوران ارشد خودش درباره پیش بردن (طرح آمریکا در ونزوئلا) میگوید که محتاط باشند. او سرخوردگی خود را درباره اظهارات علنی برخی مشاوران ارشدش درباره مداخله نظامی ابراز کرده است». سیانان نوشت: «ترامپ از اینکه جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید و دیگران علنا درباره گزینههای نظامی حرف میزنند، ناامید شده و به دوستانش گفته که اگر قدرت آمریکا در دست بولتون بود، تاکنون باید در چندین نقطه (از جهان) جنگ میکردیم».
همزمان با انتشار اخبار و گزارشهای مربوط به احتمال مداخله نظامی آمریکا در ونزوئلا، رسانهها از فعال شدن شرکت امنیتی «بلک واتر» در ونزوئلا نیز خبر میدهند. خبرگزاری رویترز طی یک گزارشی اختصاصی در این زمینه نوشت: «اریک پرینس» موسس شرکت خصوصی بدنام امنیتی «بلک واتر» که از حامیان سرسخت «دونالد ترامپ» محسوب میشود، برای استفاده از یک «ارتش خصوصی» در ونزوئلا به منظور سرنگونی دولت «نیکلاس مادورو» تلاش کرده است». چهار منبع مطلع به این رسانه غربی خبر دادهاند: پرینس در ماههای اخیر در رایزنی با «حامیان موثر» رئیسجمهور آمریکا و «ونزوئلاییهای متمول در تبعید»، به دنبال پیش بردن طرحی برای استفاده از ارتش خصوصی برای سرنگون کردن دولت مادورو بوده است. طبق این گزارش، موسس بلک واتر در دیدارهای خصوصی خود در آمریکا و اروپا طرحی را برای ایجاد «سرباز اجارهای ۵۰۰۰ نفره» در ونزوئلا به منظور حمایت از «خوان گوایدو» رئیسجمهور خودخوانده ونزوئلا ارائه داده است.به گزارش رویترز، طرح موسس بلک واتر با عملیات اطلاعاتی شروع میشود و سپس به سمت به کارگیری «سربازان اجارهای» از کلمبیا و برخی دیگر از کشورهای آمریکای جنوبی در ونزوئلا پیش میرود. بنا بر گزارش رویترز، پرینس به دنبال جذب ۴۰ میلیون دلار سرمایه از «سرمایهگذاران خصوصی» است، تا طرح مدنظرش برای ونزوئلا را پیش ببرد. او در همین راستا، به منظور استفاده از داراییهای بلوکه شده ونزوئلا در دیگر کشورهای جهان رایزنیهایی کرده است.پرینس در دیدارهایش گفته که به دلیل آنکه کشورهای مختلف گوایدو را به عنوان «رئیسجمهور ونزوئلا» به رسمیت شناختهاند، اختیار لازم برای تشکیل دادن «نیروی نظامی» خاص خودش را دارد. بنا به گفته یک منبع مطلع، موسس بلک واتر در نظر دارد که «سربازان اجارهای» مدنظرش از کشورهایی چون پرو، اکوادور، کلمبیا و کشورهای اسپانیایی زبان باشد، چرا که زبان آنها با مردم ونزوئلا مشترک بوده، و استفاده از این نیروها به جای نیروهای آمریکایی از نظر سیاسی «خوشایندتر» است.
کودتای نظامی
آمریکا در کنار همه ابزارهای مورد استفاده خود برای سرنگونی دولت ونزوئلا، 30 آوریل 2019 (10 اردیبهشت98) شانس خود را برای کودتای نظامی نیز در این کشور امتحان کرد. در این روز گوایدو رهبر کودتا گران اعلام کرد آخرین مرحله برای برکناری مادورو فرا رسیده است و از مردم و ارتش خواست از او حمایت کنند. همزمان با این تحولات، گوایدو در توئیتی عملیات خود را برای برکناری مادورو اعلام کرد و نوشت: «مردم ونزوئلا پایان غصب (قدرت) را آغاز کردند. در این لحظه، من با یگانهای مهم نیروهای مسلحمان دیدار و مرحله نهایی عملیات آزادی را آغاز میکنم.»
گوایدو در ادامه با همراهی شماری از نیروهای مسلح جدا شده از دولت، راهی یک پایگاه هوایی در کاراکاس (پایتخت) شد. وی فیلمی را نیز از داخل این پایگاه در توئیتر منتشر و اعلام کرد : نیروهای مسلح ملی تصمیم درستی گرفتند و روی حمایت مردم ونزوئلا حساب میکنند. وی همچنین از حامیان خود خواست تا به «شورش مسلحانه» ملحق شوند.» همزمان با اعلام این کودتای نظامی، بسیاری از مقامات ارشد آمریکا نیز از آن حمایت کردند. جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در توییتی نوشت :«نیروهای مسلح ونزوئلا باید از مردم و قانون اساسی این کشور حفاظت کنند. نیروهای مسلح باید در کنار مجمع ملی و نهادهای مشروع در مقابل غصب دموکراسی ایستادگی کنند. آمریکا در کنار مردم ونزوئلا است.» با گذشت تنها چند ساعت از کودتا و در پی عدم همراهی مردم و ارتش ونزوئلا با کودتاچیان، این کودتا شکست خورد و دولت کاراکاس اعلام کرد، سربازان خاطی به پایگاهها بازگشتهاند. بعد از شکست کودتا، برخی گزارشها حاکی از آن است تعدادی از نظامیان حامی گوایدو به سفارتخانههای کشورهای دیگر در کاراکاس پناه بردهاند و خود گوایدو نیز کاراکاس را ترک کرده است. «اوتاویو ریگو باروس»، سخنگوی ریاستجمهوری برزیل نیز اعلام کرد که ۲۵ نظامی ونزوئلایی با پناه بردن به سفارت برزیل در ونزوئلا، درخواست پناهندگی کردهاند. جمعه گذشته رئیسجمهور ونزوئلا جزئیات تازهای از پشت پرده این کودتا و دخالت سازمان سیا در آن را فاش کرده و گفت: ژنرال «مانوئل ریکاردو کریستوفر فیگوئرا» مدیرکل سابق سرویس اطلاعات ملی ونزوئلا، مغز متفکر کوتای اخیر بوده است. تحقیقات ثابت میکند که ژنرال «مانوئل ریکاردو» بیش از یکسال است که به استخدام سازمان سیا در آمده است.
«مایک پنس» معاون «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا بعد از کودتا به شدت از تغییر جهت «فیگوئرا» استقبال کرده و از او به عنوان نمونهای برای ترغیب دیگر نظامیان ونزوئلا برای پیوستن به ائتلاف مخالفان مادورو نام برده بود. پیش از این نیز رئیسجمهور برزیل از طرح مشترک این کشور و آمریکا برای براندازی دولت منتخب ونزوئلا خبر داده بود. بنا بر گزارش خبرگزاری رویترز، ژائیر تصریح کرد که در حال همکاری با دولت آمریکا برای ایجاد شکاف در ارتش ونزوئلا با هدف خلع «نیکلاس مادورو» رئیسجمهور این کشور از قدرت است. وی گفته بود: «این قصد ما و آمریکا است که شکافی در ارتش ایجاد شود، زیرا آنها (ارتش) همانهایی هستند که همچنان از مادورو حمایت میکنند. نیروهای مسلح هستند که تصمیم میگیرند یک کشور در دموکراسی یا دیکتاتوری به سر ببرد.» همزمان رویترز به نقل از یک مقام آمریکایی نوشته است بعد از شکست کودتای اخیر ، واشنگتن تماسهایش با چهرههای نظامی پیشین و کنونی ونزوئلا را افزایش داده است. با شکست کودتای آمریکایی در ونزوئلا علیه «مادورو» یکی از مقامات ارشد و پیشین سازمان ملل حتی این سناریو را مطرح کرده که ممکن است «سیا»به دنبال کشتن «گوایدو» باشد.
«آلفرد موریس زایاس» ، طی مصاحبهای اظهار داشت: «از طریق منابع موثق اطلاع دارم که آمریکا طی چند ماه اخیر در حال ارائه پیشنهاد مبالغ کلان و دیگر وعدهها به هر شخص نظامی در ونزوئلا برای جدا شدن (از دولت نیکلاس مادورو) بوده است. اگر «مادورو» رئیسجمهور قانونی ونزوئلا نیز ترور شود، بر اساس بند ۲۳۳ قانون اساسی ونزوئلا، «دلسی رودریگز» معاون کنونی رئیسجمهور، رئیسجمهور موقت خواهد شد نه (خوان) گوایدو، چرا که او طبق قانون اساسی ونزوئلا هیچ مشروعیتی ندارد. یک سناریوی دیگر هم وجود دارد و آن قتل خوان گوایدو توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) است تا به بهانه کشته شدن او، آمریکاییها به اقدام نظامی علیه دولت مادورو دست بزنند.»از نظر زایاس، تحولات ونزوئلا تا حد زیادی به میزان وفاداری ارتش بستگی دارد و حتی در صورت توفیق آمریکا در توافق با نظامیان ارشد ونزوئلایی علیه مادورو، ممکن است که جنگ داخلی شروع شود چرا که ۹ میلیون هوادار «هوگو چاوز» و سربازان متعهد در حمایت از مادورو به جنگ خواهند پیوست.
فشارهای دیپلماتیک
آمریکا طی ماههای گذشته فشارهای سیاسی و دیپلماتیک خود را نیز علیه ونزوئلا افزایش داده است. تحریم دیپلماتهای دولت مادورو، شناسایی گوایدو رئیسجمهور خود خوانده ونزوئلا به عنوان دولت مشروع این کشور، رایزنی با سایر کشورها به منظور شناسایی گوایدو به عنوان رئیسجمهور ونزوئلا و مشروعیت زدایی از دولت مادورو، بخشی از این تلاشها بوده است. با اقدامات و رایزنیهای فشرده دولت آمریکا بود که اعضای گروه «لیما» متشکل از 13 کشور آمریکای لاتین و کشور کانادا پشتیبانی خود را از گوایدو اعلام کردهاند. در ادامه نیز شماری از کشورهای اروپایی اعلام کردند مادورو را به رسمیت نمیشناسند. پیش از آن هم اتحادیه تجاری آمریکای جنوبی موسوم به «مرکوسور» عضویت دولت ونزوئلا در این اتحادیه را تعلیق کرده بود. همزمان، دولت آمریکا تمامی حسابهای بانکی متعلق به سازمانهای دیپلماتیک ونزوئلا که در آمریکا مستقر هستند را مسدود کرده است. «ساموئل مونکادا»، سفیر ونزوئلا در آمریکا، در این باره به رسانهها گفت: «تمامی حسابهای ما مسدود شدهاند؛ ما حتی امکان پرداخت حقوق به کارکنان مان را نداریم. دیپلماتهای ونزوئلایی از لحاظ عبور و مرور هم در آمریکا با محدودیتهایی مواجه هستند. اقدامات آمریکا باعث ایجاد اخلال در فعالیتهای دیپلماتهای کشور شده و این موضوع نقض تعهدات واشنگتن به عنوان میزبان یک نهاد بینالمللی است.»
نفوذ آمریکا در سازمانهای پولی و مالی جهانی نیز باعث شده فشارها علیه دولت مادورو در این سازمانها افزایش یابد. صندوق بینالمللی پول در همین راستا اعلام کرده که در صدد بلوکه کردن ۴۰۰ میلیون دلار پول دولت ونزوئلا است. این صندوق و بانک جهانی اعلام کردند که آماده هستند، به سرعت برای بهبود بحران انسانی در ونزوئلا اقدام کنند، اما در حال حاضر بحران رهبری مانع حضور این موسسات بینالمللی شده است. «کریستین لاگارد» رئیس صندوق بینالمللی پول، اعلام کرد: اعضای ما باید تعیین کنند که کدام طرف سیاسی را در ونزوئلا به رسمیت میشناسند تا ما بتوانیم اقدامات خود را انجام دهیم. سخنگوی صندوق بینالمللی پول نیز در این باره گفت: پاسخگویی صندوق بینالمللی پول به هر گونه درخواست ونزوئلا برای کمکهای مالی، منوط به موضوع به رسمیت شناختن دولت این کشور است. ما پیرو اعضای خود در این مسئله هستیم و در شرایط کنونی هنوز تکلیف این مسئله روشن نشده است.
نتیجه گیری
تمامی اقدامات آمریکا در عرصههای مختلف رسانهای، دیپلماتیک، اقتصادی، نظامی شبکههای اجتماعی و حتی جنگ سایبری و مختل کردن جریان برق ونزوئلا تا کنون با شکست مواجه شده است. ترامپ، بولتون و مایک پومپئو میگویند به خاطر دموکراسی این اقدامات را در ونزوئلا انجام میدهند و متعهد هستند تا مادورو که در یک انتخابات غیر دموکراتیک بر سر کار آمده است را برکنار کنند. اما این تنها ظاهر ماجرا است. ادعاهای مقامات آمریکایی درباره غیر دموکراتیک بودن انتخابات ونزوئلا و دیکتاتور بودن دولت مادورو، در حالی است که «جیمی کارتر» رئیسجمهور اسبق آمریکا در سال ۲۰۱۲ اذعان کرده بود: «حقیقت این است که از ۹۲ انتخابات در کشورهای مختلف که ما بر آنها نظارت کردهایم، فرایند انتخابات در ونزوئلا، در جهان بهترین بوده است.» کارشناسان دلایل مختلفی را برای شکست پروژه چند وجهی آمریکا در ونزوئلا ذکر میکنند. آمریکا تمام توان خود را طی ماهای اخیر به کار گرفت تا بین دولت ملت و ارتش ونزوئلا شکاف ایجاد کند، ولی تا کنون به دلیل عدم همراهی ارتش تمامی این تلاشها بینتیجه بوده است. نیروهای مسلح ونزوئلا، به زعم کاخ سفید، عنصر کلیدی راهبرد دولت، آمریکا به حساب میآمدند، به طوری که برخی مقامات آمریکایی پیشبینی کرده بودند ارتش ونزوئلا خیلی سریع تغییر رویه خواهد داد. با اینحال، بنا به گزارش واشنگتنپست، ارتش قدرتمند ونزوئلا همچنان تحت ریاستجمهوری مادورو به صورت دستنخورده باقی مانده است.یکی از مقامات ارشد سابق آمریکا که در زمینه سیاست ونزوئلا با ترامپ همکاری داشته، معتقد است که دولت ترامپ و مخالفان ونزوئلا، بیش از اندازه به شورش ارتش ونزوئلا علیه دولت مادورو امید بسته بودند. در مورد چرایی ادامه وفاداری ارتش به دولت چپگرای مادورو، میتوان به سابقه طولانی بسیار بد مداخلات استعماری آمریکا در منطقه آمریکای لاتین و به خصوص کشور ونزوئلا اشاره کرد. این سابقه استعماری و اینکه گوایدو از طبقه سرمایهدار و متمول ونزوئلا بوده وخود تحصیل کرده آمریکا است، دست و دل مردم و نیروهای مسلح این کشور را در همراهی با گوایدو میلرزاند و مشروعیت پیوستن به چنین جریانی را زیر سؤال میبرد. از سوی دیگر، اپوزیسیون هم یک پارچه نیست و اقدام گوایدو از حمایت همه بخشهای این اپوزیسیون برخوردار نیست. «هنری فالکون» نامزد مخالفان رقیب مادورو در سال ۲۰۱۳ و نیز جریان اصلی سوسیال دمکراسی در ونزوئلا اقدام گوایدو را حرکتی ماجراجویانه و غیرمسئولانه خواندهاند و از آن حمایت نکردهاند. برخی کارشناسان غربی نیز معتقدند ارتش ونزوئلا اولا در توان گوایدو برای اصلاح امور تردید دارد و از سوی دیگر، به وعدههای او نیز خوشبین نیست و نیروهای مسلح ونزوئلا بیم آن دارند که به محض اینکه گوایدو امور کشور را به دست گرفت، شروع به تصفیه و پاکسازی گسترده ارتش بکند. همزمان با ادامه وفاداری ارتش ونزوئلا به مادورو، گزارشها از کم شدن نیروهای کف خیابان جریان غربگرا نیز حکایت دارد. آسوشیتدپرس در گزارشی در همین زمینه نوشت: جمعیت نسبتا کمی از ونزوئلاییها روز شنبه (21 اردیبهشت) برای نشان دادن حمایت خود از کنگره این کشور که در کنترل مخالفان است، به خیابانها آمدهاند. گوایدو، سرکرده مخالفان دولت ونزوئلا در جمع چند صد نفر که برای حمایت از تلاشهای وی به منظور برکنار کردن مادورو، در پایتخت تجمع کرده بودند، سخنرانی کرده و از مخالفان خواسته بود به کارزار خود ادامه دهند. با این حال، کاهش قابل توجه جمعیت، منعکسکننده افزایش ترس و تضعیف روحیه هواداران گوایدو پس از شورش نظامی نافرجام به سرکردگی وی در سیام ماه آوریل(10 اردیبهشت) است. در ماههای قبل، هزاران معترض به درخواستهای وی برای تظاهرات پاسخ میدادند.»
از آینده کسی خبر ندارد و پیشبینی تحولات آینده با توجه به جابه جایی متغییرهای کلیدی در عرصه مناسبات بینالمللی، کار بسیار مشکلی است. کسی به درستی و با دقت نمیتواند بگوید که چه بر سر ونزوئلا خواهد آمد و با این شرایط، آینده این بحران گسترده به کجا خواهد انجامید؟ آیا دولت مادورو خواهد توانست بر مشکلات غلبه کند و اقتصاد و سیاست این کشور را سر و سامان دهد، یا غربگرایان پیروز شده و قدرت را به کمک آمریکا به دست خواهند گرفت؟ مسلم این است که آمریکا به اقدامات نامشروع و چند وجهی خود ادامه خواهد، اما باید دانست که کلید تغییر در ونزوئلا در دست مردم این کشور است و آنها هستند که در مورد سرنوشت کشور خود تصمیم میگیرند.