kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۹۶۳۵
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۱:۱۷
مقام شامخ معلم و نقش تعلیمی و تربیتی فرهنگیان- بخش پایانی

بنیان فکری و تربیتی دانش‌آموزان با ایثار معلمان متعهد




گالیا توانگر
معلمی شغل نیست، معلمی عشق است؛ چرا که او از جان خویش به کالبد فکری دانش‌آموزانش حیات می‌بخشد. معلمی اگر شغل شد، رسالت عظیم تعلیم و تربیت به بیراهه می‌رود و در حقیقت جامعه تباه خواهد شد. معلم با رفتار و کردار خویش الگوی پیش روی نسل‌های آتی کشور است و از کلام اوست که شالوده  فکری و مدیریتی کشور بنیان‌گذاری می‌شود.
همواره گفته شده معلمی شغل انبیاست، اما صد البته که این رسالت عظیم به پیش‌زمینه‌هایى نیاز دارد که تا فراهم نشود کار تربیت وا می‌ماند. این پیش‌زمینه به طور خلاصه آن است که معلم تا خودسازی نداشته باشد، نمى‌تواند دیگران را بسازد. براى این امر پیش‌نیاز دیگرى لازم است و آن خودشناسى است؛ یعنى خودسازى به هیچ روى میسر نمی‌شود، مگر آن که فرد ابتدا خود را شناخته باشد. بنابراین پیش‌زمینه‌هاى لازم براى معلم دو چیز است: خودشناسى و خودسازى.
سر کلاس با قاطعیت رفتار کنید
وحید محرابی یک معلم جوان که خاطرات روزهای مدرسه را در دفتری نوشته است و اتفاقا قلم روانی هم دارد، برایمان خاطره زیر را از دفترش می‌خواند:
معلم بی‌تجربه زنگ سوم به دفتر آمد. خیلی اعصابش خرد بود، روی صندلی نشست. لیوان چای را در دستش گرفت و بعد با یک لحن تند گفت: «کشتند من و دیوونم کردند! چقدر سروصدا می‌کنند. یه بار چیزی نگویم، دو بار چیزی نگویم، آخه تا کی صبر تا کی حوصله تا کی ... دفعه دیگه یا نمی آیم کارورزی یا اگر آمدم، سر کلاس نمی روم و در دفتر می نشینم!»
معلم با تجربه گفت: «خُب، دیگر معلمی همین است؛ یا با دانش‌آموز باید کل کل کنی یا با ولی        دانش‌آموز و یا با اداره یا مدیر یا  معاون ... فقط باید صبر داشته باشی. البته شما تازه اول راه هستید و نمی دانید چطور با دانش‌آموز رفتار کنید!» این جمله آخری را طوری ادا کرد که انگار خودش صد سال تجربه تدریس دارد.
معلم تازه‌وارد  گفت: «متاسفانه دانش‌آموزان دیگر از ما حساب نمی‌برند. اصلا به حرف‌هایمان گوش نمی‌کنند. یک دلیل این است که اجازه نداریم از روش چوب درمانی استفاده کنیم! اگر خواسته باشیم ‌تنبیه‌شان کنیم، سر و کارمون با اداره و از این جور حرف‌هاست. بالاخره باید سوخت و ساخت!»
من گفتم: «بگذریم این گفت‌و‌گوها ادامه دارد، ولی تنها راه این است که در کلاس با قاطعیت رفتار کنید؛ نه این که کتک بزنید. باید کاری کنید که بچه‌ها رویتان حساب باز کنند. با آنها دوست باشید. هر وقت ازآن‌ها تکلیف خواستید، حتما تکالیف را با دقت ببینید و روی همه تکالیف نظر بدهید. این حرف‌ها را امروز صبح از یک معلم بازنشسته وقتی که فهمید تربیت معلمی هستم، شنیدم. به من گفت که شما هنوز نمی‌توانید خوب درس بدهید و حتما باید چند سالی تجربه کسب کنید. یک نصیحت هم کرد: حتما با آمادگی کامل برو سر کلاس وگرنه سر کلاس کم میاری.»

معلم خوب= بهترین دوست
یک معلم باید سه مشخصه اصلی داشته باشد: 1) زمینه‏ علمی 2) مهارت‏های حرفه‏ ای
 3) خصوصیت‏‌های‏ شغلی. یک ضرب‌المثل می‏‌گوید: اگر به من ماهی بدهی، یک روز مرا سیر کرده‏ای، ولی اگر به من ماهیگیری یاد بدهی، یک عمر مرا سیر کرده‏ای. این نکته باید فلسفه یک معلم باشد.
معلم باید صبور، مهربان، انعطاف‏پذیر، کاردان،شکیبا، با دیدباز با اخلاق‏خوش و مشتاق باشد و از تدریس لذت ببرد. باید امانت‏دار، صادق، با قوه‏ تصور قوی، خلاق و کارآمد، منظم، مفید، فروتن و باحیا باشد.
علی میرصادقی یک دانش‌آموز دبیرستانی درباره ویژگی‌های یک معلم خوب برایمان می‌گوید: «چیزی که واقعا از خصوصیات یک معلم خوب است، داشتن‏ هوش و درک است، زیرا داشتن این خصوصیات باعث می‏شود که معلم رفتارهای شاگردانش را بفهمد، به این ترتیب کمک کردن به‏ آن‌ها آسان‌تر خواهد بود. یک معلم خوب باید درک بالایی برای‏ فهم آن‏ چه در دنیای شاگردان اتفاق می‏افتد، داشته باشد. یک‏ معلم باید به آن‏ چه درس می‌‏دهد، مسلط باشد.»
وی در ادامه می‌گوید: «یک معلم خوب با دو کلمه تعریف می‏شود: بهترین دوست. چه ‏کسی را قابل اعتمادتر از«بهترین دوست» می‏توان‏ به خاطر آورد؟ بچگی شاگردانش را با روشی دوست داشتنی‏ می‏فهمد. او می‏فهمد که فرهنگ بچگی از فرهنگ بزرگسالی کلی‌‏تر است.»
این دانش‌آموز سال آخر دبیرستان در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «من فکر می‏کنم از خصوصیاتی که یک معلم خوب باید داشته‏ باشد، توانایی حرف زدن متناسب با سطح درک شاگردانش است که یادگیری را جذاب و فهمیدن را آسان می‏کند، به صورتی که دانش‌آموز گوش دهد و منتظر آمدن به کلاس باشد و معلم نیز کلاس را کنترل کند. چنین معلمی باید دانش‏‌آموز را در مورد تمامی نیازهایش راهنمایی کند، هم به صورت کلامی و هم به‏ صورت علمی. او به همه‏ نیازهای شاگرد پاسخ می‏دهد، نه‏ فقط نیازهایی که در برنامه درسی انتخاب شده است.»
معلم موفق به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان معتقد است
مریم نجفی یک فرهنگی نمونه برایمان درباره بایدها و نباید‌های رسالت خطیر معلمی توضیح می‌دهد: «معلم موفق به آن چه می‌داند و به دیگران توصیه می‌كند، عمل نموده و الگوی عملی به دانش‌آموزان تقدیم می‌کند؛ چون عملكرد معلم زیر نظر دانش آموز قرار دارد كه اگر خدای نخواسته خلاف گفته‌اش مرتكب عملی گردد، دیگر كسی به اندرزهایش گوش فرا نخواهد داد.
معلم موفق وقار و سنگینی دارد، به بهانه اُنس گرفتن و جذب متعلمین از خود حركاتی بروز نمی دهد كه به وقارش صدمه برساند و سخنانی را به زبان نمی‌آورد كه موجب شرمساری او گردد.
او همواره تلاش می‌كند تا اعتماد به نفس شاگردان را افزایش دهد، چون تا دانش‌آموز اعتماد به نفس نداشته و برای خودش ارزش قایل نگردد، هرگز در رشد و تعالی شخصیت‌اش گام‌های استواری بر نخواهد داشت. معلم نباید به بهانه كنترل کلاس، اعتماد به نفس دانش‌آموز را بشكند و او را تمسخر كرده و بازیچه هم شاگردی‌هایش قرار دهد؛ زیرا این سركوب كردن‌ها متعلم را خرد می‌كند و دیگر هیچ ارزشی به دانش و مكتب و معلم قایل نمی‌گردد.»
این فرهنگی در ادامه می‌گوید: «معلم موفق بین تشویق و تنبیه توازن ایجاد می‌كند؛ چون می‌داند، تشویق و علاقه‌مند ساختن دانش‌آموز برای تعلیم و تربیت شایسته، اصل است و تنبیه آخرین علاج و به منزله عملیات جراحی می‌باشد، لذا معلم موفق نزد خودش معیارهایی وضع می‌كند كه چه كارها و فعالیت‌هایی سزاوار تشویق و ترغیب‌اند و چه اشتباهاتی قابل تنبیه و چه خطاهای موجب عفو و بخشش می‌باشند؟ و با در نظر داشتن این معیار‌ها با دانش‌آموز تعامل می‌كند تا بعد از برخورد، پشیمان نشده و از متعلم معذرت نخواهد.
معلم خود را كامل نمی‌داند و اشتباهاتش را توجیه نمی كند؛ چون می‌داند خداوند متعال كامل است. و اگر اشتباهش را تصحیح كند، بهتر از آن است كه با اشتباه خود چندین دانش‌آموز را به مشكل دچار کند.
بنابراین خود را ارزیابی و محاسبه می‌كند كه آیا درس را آن طوری كه لازم است ارایه كرده است؟ و آیا تعاملش با دانش‌آموزان عاقلانه و خداپسندانه بوده و یا با عصبانیت و پرخاشگری همه متعلمین را آزرده‌خاطر ساخته و فضای معنوی کلاس را به محیط ناهنجاری مبدل ساخته است‌؟ این ارزیابی منجر به ایجاد تغییر در رفتارش می‌گردد. در کل معلم موفق روحیه انتقادپذیری دارد زیرا تا انتقاد سالمی نباشد، اصلاحات به وجود نمی‌آید و معلم بسیارنیازمند است، تا انتقاد‌های سالم متعلمین، معلمین و اعضای اداری و تدریسی مدرسه را با سعه صدر بشنود و به فكر تغییر در كاستی‌هایش باشد.»
وی در پایان تاکید می‌کند: «معلم موفق از صبر و تحمل‌پذیری بالایی برخورداراست؛ چون با انسان‌های متفاوتی مواجه است و شاید خیلی اشتباهاتی از طرف دانش‌آموزان صورت گیرد كه بدون تحمل و شكیبایی نمی‌شود به درس و تعلیم ادامه داد.
معلم موفق به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان معتقد است و با همه یكسان تعامل نمی‌كند به خصوص در قضیه تنبیه كه بعضی دانش‌آموزان با یك نگاهی متوجه می‌شوند و برخی با سكوتی و بعضی با اطلاع اداره و... لذا باید معلم تمام دانش‌آموزان را با تفاوت‌های‌شان بشناسد و از عواطف و اخلاقیات و وضعیت زندگی‌شان آگاه باشد تا به وسیله این شناخت با هردانش‌آموز طوری رفتار کند كه سزاوارش است.»
هیچ مهارتی به خودی خود
 ایجاد نمی‌شود
امیرمهدی احمدیان یک مشاور تعلیم و تربیت درباره روش‌های ارتقای مهارت‌های معلمی توضیح می‌دهد: «برای انجام فعالیت‌ها و تمرین‌های کلاسی برای دانش‌آموزان خود محدودیت زمانی در نظر بگیرید. در موضوعات کلاسی از نقطه نظرات خود به عنوان یک ابزار مدیریتی برای کلاس درس استفاده کنید. همین امر باعث می‌شود تا هم کلاس را بهتر مدیریت کنید و هم این‌ که نگذارید دانش‌آموزان از موضوع مورد بحث دور شوند.
ممکن است دانش‌آموزی داشته باشید که مدام سعی کند در کلاس شما را به چالش بکشد و سوالاتی از شما بپرسد که به قول معروف بخواهد شما را گیر بیندازد. در این گونه مواقع سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و نفس عمیقی بکشید تا عصبانیت از شما دور شود. در عین حال با خونسردی تمام می‌توانید او را توجیه کنید یا حتی چند مرجع معتبر به آن‌ها پیشنهاد دهید که خودشان تحقیق و جست‌‌وجو کنند.»
این مشاور به خود ارزیابی معلمان تاکید داشته و توصیه می کند: «در پایان هر ترم یا دوره آموزشی، بنشینید و خودتان را ارزیابی کنید. با خودتان صادق باشید و واقع‌بینانه نظر دهید. اگر فکر می‌کنید چیزی باید تغییر کند قبل از شروع ترم یا دوره‌ جدید این کار را انجام دهید. اگر در حال آماده شدن برای یک دوره‌ خاص هستید، از مشاوران مربوط به آن دوره کمک بگیرید.
هیچ مهارتی به خودی خود ایجاد نمی‌شود و باید برای به دست آوردنش وقت گذاشت و دنبالش بود. به کنفرانس‌های آموزشی در منطقه خود بروید و با متخصصین حرفه‌ای آشنا شوید. نوشتن مقالات در مورد تدریس و انتشار آن‌ها در مجلات یا روزنامه‌های محلی می‌تواند کمک زیادی به شما بکند. یادگیری را ادامه دهید و همواره سعی کنید برای دانش‌آموزان یک الگو باشید.»
 وی به ارتباط با والدین نیز اشاره کرده و درباره کمیت و کیفیت این نوع ارتباط می‌گوید: « ارتباط با والدین، یک ارتباط کلیدی ا‌ست. می‌توانید از طریق خود دانش‌آموزان با والدین آن‌ها ارتباط برقرار کنید اما توجه داشته باشید که از این ارتباط برای گزارش‌های رفتاری دانش‌آموزان استفاده نکنید. اجازه دهید تا والدین و دانش‌آموزان متوجه شوند که شما به شنیدن ایده‌ها و دیدگاه‌های آن‌ها علاقه‌مند هستید. می‌توانید در مورد رویدادها و جشن‌ها در کلاس از بچه‌ها درخواست کنید تا ایده‌هایشان را با شما در میان بگذارند.»