kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۸۹۶۳
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۹:۱۶

امیر حسین فردی؛ خیلـــــــــــی دور خیـــــلی نزدیک



علیرضا چخماقی
شش سال از آخرین سفر
«امیر حسین فردی» گذشت ؛ و چه زود گذشت ...
    زود گذشت؟!... آری زود گذشت!... اگر در هیاهوی زندگی، فراموش کنیم معنای زیستن را و زیر آوار اتفاقات دفن شویم و سیل حوادث ما را با خود ببرد و سرعت گردش روز و ماه و سال، اجازۀ فکر کردن را از ما بگیرد شش سال که هیچ، خیلی بیشتر از آن هم برایمان زود می‌گذرد. آنچنان زود، که حتی فرصت نمی‌کنیم بر درد خویش بگرییم و در غم فراق، مویه سر دهیم؛ حتی اگر آن فراق، میان ما و امیر حسین فردی، دیوار جدایی کشیده باشد ...
 همان « فردی» که در نوع خود «فرد» بود و یگانه، امّا با «فردیّت» ناآشنا و بیگانه ؛ کانون اجتماع یاران بود و حلقۀ وحدت جمعیّت و اتصال جماعت.
از نگاهی دیگر امّا نه، هیچ زود هم نگذشت، حساب کنید شش سال چند شبانه روز و هر شبانه روز، چند ساعت و دقیقه می‌شود؟ ... نه باز هم کافی نیست ... برای فردی که لحظه‌ای از کار و اندیشه فارغ نبود، ثانیه‌ها و لحظه‌ها را هم باید معیار قرار داد. لحظه‌هایی به اندازۀ یک لبخند، لحظه‌هایی به قدر یک نگاه مهربانانه، لحظه‌هایی به درخشش یک جرقۀ ذهنی در فکر و اندیشه که چگونه می‌شود بهتر کار کرد و در خدمت انقلاب و مردم بود ... به اندازۀ تمام لحظه‌هایی که در شش سال خانه کرده‌اند، بی‌خانمان و متضرر شده‌ایم اگر فکر کنیم، شش سال زود گذشته است چرا که:
- به اندازۀ همۀ لحظه‌هایی که در این شش سال، خالی بوده‌اند از حضور فردی، تهی شده‌ایم از مهر و عاطفه، اگر گمان کنیم شش سال زود گذشته و در بودن او، مهر و محبت تکثیرشونده و فزاینده‌اش، ثمر بیشتری نمی‌داده است.
- به قدر همۀ حروف و کلمات و نوشته‌هایی که می‌توانستند روی کاغذ ثبت شوند امّا بی‌حضور فردی، برای همیشه در فضای ناگفته و نا نوشته‌ها، معلّق و سرگردان ماندند؛ ما و فرزندانمان بی‌بهره ماند‌ه‌ایم از آن نوع نوشته‌ها و ادبیّاتی که غبار بردارد از دل‌ها، آتش برافروزد در سینه‌ها و شوق برانگیزد برای خواندن و دریافتن.
 با همۀ این‌ها، امّا، از روزن واقعیت، نوری بر دل‌ها می‌تابد تا روشن کند خانۀ امید‌ها و چراغ اندیشه‌ها را ...
 نوری که منشأ آن، یاران و همراهان امیر حسین فردی هستند، شاعران و نویسندگانی که در مکتب هنر متعهد، آموخته‌اند در راه حقیقت، قلم بزنند و فارغ از هیاهوی زمانه، روشنگر راه باشند، راهی که در تراکم و تعدد بیراهه‌ها، گاه از نظر دور می‌ماند و پیمودنش اگرچه سخت و دشوار می‌نماید، امّا به سوی نور ره می‌برد و به مقصد حقیقت منتهی می‌شود.
چنین است که می‌شود گفت، تعبیر «خیلی دور، خیلی نزدیک» بهترین وصف‌الحالِ این وضعیت دوگانۀ «بود» و «نبود» زنده‌یاد امیر‌حسین فردی می‌تواند باشد.
 خیلی دور شده‌ایم از حضور مهربان و سازنده‌اش - به قدر همۀ لحظه‌های سنگین و دیرپای یک فراق شش ساله - و در عین حال، خیلی نزدیک هستیم به او، به‌خاطر جوهر خدایی و روح انقلابی متبلور در نوشته‌ها و آثارش و منش و روشی که داشت و باقی گذاشت برای‌ ادامه‌دهندگان راهش.  
رحمت و رضوان الهی شامل حال امیر حسین فردی و همانندان ایشان و پربار و دراز باد عمر آنان که گلستان هنر و بوستان ادبیّات، از صفای روح، عطر ایمان و طراوت قلم ایشان رونق می‌گیرد.