راهکارهای درمان حسادت (3)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
حسادت که یکی از بلاهای خانمانسوز نفسانی است که از شر ظهور آن به خدای متعال باید پناه برد، چه راهکارهایی برای معالجه و درمان آن وجود دارد؟
پاسخ:
در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال به تعریف حسادت و فرق آن با غبطه، علت اصلی حسادت و راهکارهای درمان حسادت شامل: 1- اعتراف به بیماری 2- توجه به ضررهای (دنیوی و اخروی) حسادت 3- توجه به حکمت الهی 4- توجه به معاد 5- توجه به رحمت واسعه خدای متعال پرداختیم. اینک در ادامه دنباله بحث را پی میگیریم.
۶- توجه به کمال نبودن بهرهمندى مادى
همچنین توجه به فضیلت صبر بر تلخى محرومیتها و نیز تلاش براى به دست آوردن خواستهها از راه صحیح، از دیگر اندیشه هاى سودمند براى مبارزه با حسادت است. اسلام پیروان خود را همواره به بى اعتنایى نسبت به آنچه در دست مردم قرار دارد و بى ارزش شمردن و اصالت ندادن به بهره مندى هاى مادى و بسنده نمودن به قدر کفایت، همراه با پاکى و عفاف، دعوت نموده است.
۷- توجه به موقعیتها و امکانات شخصى
علاوه بر توجه به گستردگى نعمتهاى الهى در این جهان مادى و محدود و توجه به نعمت هاى فراوانى که خداوند، به هر یک از ما داده است، توجه به آنچه را که حسود به صورت بالفعل دارد، مىتواند راه عملى دیگرى براى مبارزه با حسادت باشد؛ همین که فرد محاسبه کند «من چه نعمتهاى زیادى دارم که دیگران ندارند و مى توانم با تلاش و به کارگیرى توان خود، بیش از این هم به دست آورم»، او را کمک مى کند تا ریشه حسادت را در درون خود بخشکاند.
۸- شناخت و مبارزه با انگیزههای حسد
توجه به انگیزههای حسد و مبارزه با ریشههای آن یکی از راههای مهم درمان است. مىدانیم بسیارى از صفات رذیله از یکدیگر سرچشمه مىگیرند، یا به تعبیر دیگر تأثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتى است که از صفات زشت دیگرى ناشى مى شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانى است! علماى اخلاق براى حسد سرچشمه هاى زیادى ذکر کردهاند که عبارتند از:
اول. گاهی عداوت و کینه باعث میشود که انسان آرزوى زوال نعمت از کسى که مورد عداوت اوست کند. معنای حقیقی حسد بدخواهی برای دیگران است، کسی که انسان به نحوی نسبت به او دشمنی میورزد و از او کینه و نفرت دارد.
دوم. سبب دیگر کبر و خودبرتربینى است، به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمتهاى بیشترى شدهاند آرزو دارد و بلکه تلاش مىکند که نعمت آنان زایل گردد تا برترى او را نسبت به دیگران به خطر نیفتد!
سوّم. حبّ ریاست و مقام طلبی نیز در برخی موارد سبب مى شود کسی آرزوى زوال نعمت دیگران را داشته باشد، تا بتواند از این طریق بر آنها حکومت نماید؛ زیرا اگر امکانات محسود از نظر مال، ثروت و قدرت و علم باقی بماند، پایههاى ریاست او سست مىشود.
چهارم. یکی از اسباب حسد، ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است، چرا که گاه انسان تصوّر مىکند نعمتهاى الهى محدود است واگر دیگران به آن دست یابند، امکان رسیدن او را به آن نعمتها کم مىکنند.
پنجم. در برخی افراد، احساس حقارت و خود کمبینى سبب بدخواهی آنها نسبت به دیگران است، افرادى که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایى را نمىبینند و از این نظر گرفتار عقده حقارتاند آرزو مىکنند دیگران هم به جایى نرسند تا همانند یکدیگر شوند!
ششم. همچنین اسباب دیگر حسد بخل و خباثت نفس است؛ زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت هاى خود در اختیار دیگران بگذارد، بلکه از رسیدن دیگران به نعمتهاى الهى نیز بخل مىورزد و ناراحت مى شود، آرى تنگنظرى، کوتهبینى، آدمى را به حسد مىکشاند. البته گاهی مى شود که همه این امور ششگانه دست به دست هم مىدهند و گاه دو یا سه منشأ شخصی دیگر هم به آن ضمیمه مىشوند که در این صورت به نسبت افزایش انگیزه، خطر حسد فزونى مىیابد.
ادامه دارد