داعش؛ میراث شوم غرب (نگاه)
مصطفی روزبهانی
سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» غربی که دهها سال است آن را برای خاورمیانه تجویز کردهاند تا از این طریق منابع غنی آن را غارت و بر موقعیت ژئو استراتژیک آن غلبه کنند، این بار منطقه را در آستانه انفجار و فروپاشی قرار داده است. دولت اوباما از همان آغاز کار اعلام کرد سیاست بوش پسر برای لشکرکشی به کشورها آنگونه که در افغانستان و عراق به وقوع پیوست را ادامه نخواهد داد. بسیاری این سیاست اوباما را به فال نیک گرفتند و اینگونه پنداشتند که او داناتر از سلفش است و در دوران وی جهان به ویژه خاورمیانه روی آرامش خواهد دید. اما آنان که مسائل را موشکافانه و با ریز جزئیاتش تحلیل میکنند، همان زمان هشدار دادند که این سیاست دولت اوباما به معنی تغییر سیاستهای کاخسفید نیست و اتفاقا همین هم شد. دولتی که ادعا میکرد هدفش لشکرکشی به کشورها و ایجاد جنگهای جدید نیست، گروه جنایتکار و خونآشام به نام داعش را پرورش داد. شگفتا که آمریکا از تجربه تلخی که در این زمینه دارد درس عبرت نگرفت.
همین کشور حدود سه دهه قبل برای بیرون راندن اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان و جلوگیری از گسترش نفوذ مسکو در منطقه، دلارها و سلاحهایش را به سوی تندروهای سلفی و وهابی در عربستان سرازیر کرد. نتیجهاش ظهور بنلادن و حضور گسترده تندروهای تکفیری در افغانستان شد که اگرچه به خروج شوروی از افغانستان انجامید اما این پایان کار نبود زیرا در افغانستان جا خوش کردند و دیگر حاضر به ترک آنجا نبودند تا جایی که حکومت (دولتطالبان) نیز تشکیل دادند و زیاد طول نکشید که بلای جان همان غربیها شدند. تکفیریهای القاعده که با پول و حمایت غرب و البته حامیان منطقهای آنها به قدرت رسیده بودند حالا دیگر همان غربیها را مصداق کفر و ریختن خون آنها را جایز میدانستند. حملات 11 سپتامبر 2001 اگرچه هنوز ابهامهای زیاد دارد، نخستین ضربه سنگین سلفیهای تکفیری به غرب بود. از آن زمان تا همین الان که 13 سال میگذرد آمریکا با ادعای مبارزه با تروریسم القاعده میلیاردها دلار هزینه کرده و صدها هزار نفر از مردم افغانستان و عراق را به خاک و خون کشیده و هزاران سرباز آمریکایی را نیز به کشتن داده تا به قول خود، القاعده را ریشهکن کند. اما با اتخاذ یک سیاست احمقانه و یک بام و دو هوا بار دیگر القاعده را این بار به نام داعش یا همان «دولت اسلامی در عراق و شام» زنده کرد. سوریه نقطه آغاز خوبی بود تا کاخ سفید سیاستش را در این زمینه به اجرا بگذارد و با تقویت داعش در این کشور، تنها به این دلیل که حکومتش حامی مقاومت در منطقه و همپیمان ایران است شهرهای آن را که هر کدام به دلیل قدمت و باستانی بودنش برگی از تاریخ بشمار میرود، ویران کرد. اوباما دروغ نگفت که لشکرکشی نخواهد کرد اما شاید کمتر کسی فکر میکرد که هدف او ادامه سیاست هرج و مرج و کشتار در خاورمیانه است اما نه به دست نیروهای آمریکایی، بلکه توسط، گروههای سلفی تندرو در خود منطقه که حاضرند بخاطر یک دلار، سرها از بدن جدا کنند. اوباما دو هدف را در این خصوص دنبال میکند: نخست کاهش هزینه نظامی آمریکا و دوم بهبود وجهه کشورش که به دلیل حمله به عراق و افغانستان مخدوش شده بود. در حقیقت اوباما تلاش کرد نشان دهد که داعش از تکفیریهای همین منطقه تشکیل شده و دیگر کسی در جهان انگشت اتهام را بسوی آمریکا به دلیل ناآرامی در خاورمیانه، نشانه نمیرود. البته بر کسی پوشیده نیست که چنین گروههای جنایتکاری بدون کمک مالی و تسلیحات غرب و حمایت برخی رژیمهای عرب منطقه از آنها شکل نخواهند گرفت. حال، این گروه تروریستی و تبهکار بخشی از فعالیتش را از سوریه به عراق انتقال داده و چند روزی است که برخی مناطق این کشور را نیز ناآرام کرده و دهها نفر از مردم بیگناه را به خاک و خون کشیده است. با اندکی واکاوی میتوان ردپای غرب و متحدان منطقهای آن را در حوادث کنونی عراق مشاهده کرد. داعش از دو سال قبل فعالیتهای تروریستیاش را در سوریه آغاز کرده اما سوال این است که چرا از حدود 10 روز قبل اقداماتش را در عراق گسترش داده در حالی که نام این گروه «دولت اسلامی در عراق و شام» است و میبایست همزمان با سوریه، در عراق نیز شروع به فعالیت میکرد؟ پاسخ روشن است. نوری مالکی همپیمان ایران وحامی محور مقاومت در منطقه است و ایران نیز از زمان سقوط صدام نفوذ قابل توجهی در عراق پیدا کرده که این مسئله سبب شده عربستان و اربابان غربیاش تاب تحمل آن را نداشته باشند و از هیچ تلاشی برای ساقط کردن دولت مالکی فروگذار نکنند. آنها منتظر نتیجه انتخابات اخیر عراق ماندند تا پس از آن اقدام کنند. وقتی که نتیجه، پیروزی دوباره مالکی را ثبت کرد، زیاد طول نکشید که راه ورود داعش به عراق هموار شد. تا همین لحظه که تروریستها به ویران کردن برخی مناطق عراق و کشتار مردم بیدفاع آن میپردازند، آن دسته از رژیمهای عرب منطقه که در تقویت داعش سهم بسزایی ایفا کردهاند، سکوت اختیار کرده و اوباما نیز بجای کمک به حل بحران، ادعا کرده که تنش میان احزاب سیاسی عراق سبب بوجود آمدن شرایط جدید این کشور شده است.
غربیها به خصوص آمریکا در عین حال برای آنکه توپ را از زمین خود دور کنند، ادعای تنش مذهبی در عراق را مطرح کردهاند و مدعیاند که نوری مالکی شیعه اهمیتی به حضور سنیها در ترکیب دولت نداده و همین امر سبب فوران کینه اهل تسنن عراق و بوجود آمدن وضعیت کنونی شده است. این ادعا در حالی است که در روزهای اخیر به کرات شنیدهایم عشایر سنی عراق نیز همگام با نیروهای دولتی علیه تکفیریهای داعش بسیج شدهاند و برای نابودی این گروه جنایتکار، سلاح به دست گرفتهاند. تردیدی نیست که داعش و امثال آن، میراث شوم غرب برای این منطقه استراتژیک و ثروتمند است تا از طریق آن، آرامش نیمبند خاورمیانه را به هم بریزند و با ایجاد هرج و مرج و اعمال سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن»، سیاستهای کثیف و استعماری خود را به پیش ببرند.
غربیها در واقع از دهها سال قبل با تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی آرامش منطقه را به هم زدهاند، اما در دو دهه اخیر که محور مقاومت به ویژه مثلث ایران - سوریه - حزبالله قویتر شده و در جنگهای 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه در لبنان و غزه ضربات سختی به صهیونیستها وارد کرده است، باتشکیل تروریستهایی نظیر داعش درصدد ایجاد تفرقه میان مذاهب مختلف در منطقه هستند. غرب و مزدوران منطقهای آن پس از آنکه در لبنان به دلیل هوشمندی و درایت حزبالله نتوانستند موفق عمل کنند و در تفرقهاندازی میان مردم آن با وجود تعدد مذاهب ناکام ماندند، سیاست کثیف خود را به سوریه منتقل کردند و اکنون که پس از گذشت سه سال، از سقوط اسد ناامید شدهاند، همان سیاست را به عراق کشاندهاند. غربیها اما این بار یک موضوع بسیار مهم را نادیده گرفتهاند و آن حضور گسترده تروریستهای غربی در میان داعش است. سه دهه قبل سلفیهایی که با حمایت آمریکا در افغانستان علیه شوروی وارد عمل شدند فقط از اتباع عرب و افغان بودند که سالها بعد 11 سپتامبر را در قلب آمریکا رقم زدند. باید دید اکنون که از هر 10 عضو داعش در سوریه و عراق یک نفر تبعه آمریکا و اروپاست،چه آیندهای در انتظار کشورهای غربی خواهد بود؟