اطو!(گفت و شنود)
گفت: گزارش مستند «ایستگاه پایانی دروغ» بدجوری پادوهای کاسهلیس دشمن و سرویسهای اطلاعاتی غرب را کلافه کرده است.
گفتم: لاف میزدند و قمپز در میکردند که به سیستم اطلاعاتی ایران نفوذ کردهاند و باورشان نمیشد که دستورات دیکته شده مراکز اطلاعاتی جمهوری اسلامی را منتشر میکنند.
گفت: تازه با چه خیال راحتی پته همدیگر را روی آب میانداختند و درون کثیف و متعفن خودشان را لو میدادند و روحشان هم خبردار نبود که دارند برای ملت ایران اعتراف میکنند!
گفتم: سرویسهای اطلاعاتی غرب را بگو که عجب هالو هفتشنبههایی هستند. به این اجقوجقها پول میدادند علیه ایران حرف بزنند، غافل از اینکه پول غربیها را میگرفتند ولی نوکر بیجیره و مواجب ایران بودند.
گفت: حیوونکیها اومدند زیر ابروشونو بردارند چشمشونو کور کردند!
گفتم: به یارو گفتند چرا صورتت سوخته؟ گفت؛ داشتم اطو میکردم، تلفن زنگ زد اشتباهی به جای گوشی، اطو رو به گوشم چسبوندم! پرسیدند؛ اون طرف صورتت هم که سوخته؟ گفت؛ خب، باید به اورژانس زنگ میزدم!