kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۵۹۰۰
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۹
بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینه‌ها و شرایط انعقاد معاهده برجام

شاخه زیتون دولت هاشمی به آمریکا چه بود؟




  سهراب صلاحی
  از سوی دیگر به‌رغم همکاری‌های همه‌جانبه و بلکه مسابقه کشورهای غربی در عقد قرارداد پروژه‌های پرسود هسته‌ای با دولت محمدرضا پهلوی، پس از جنگ سرد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکایی‌ها در تلاش بودند تا با حاکم کردن نظمی سلسله مراتبی بر جهان در رأس آن قرار گیرند، اما با حذف کمونیسم از صحنه سیاست، این کشور برای پی‌گیری سیاست‌های جهانی خود با خلأ ایدئولوژیک مواجه شده بود و می‌بایستی انقلاب اسلامی جایگزین آن گردد، ولیکن ازآنجاکه وجه الهام‎بخشی انقلاب حتی به حیاط‌خلوت آمریکا، یعنی آمریکای لاتین نیز نفوذ کرده بود و مقابله مستقیم با آن امکان‌پذیر نبود، به این سبب دو موضوع سلاح‎های کشتارجمعی و تروریسم در دستور کار آمریکایی‌ها قرار گرفت تا بتوانند با استفاده از آن، سیاست‎های خاورمیانه‎ای خود که مرکز ثقل سیاست جهانی آمریکا به شمار می‌رفت را برای رسیدن به هژمون جهانی عملیاتی کنند.
   به همین دلیل پس از فروپاشی شوروی، باوجود تلاش‌های گسترده دولت‌های پنجم تا هشتم برای تنش‌زدایی از سیاست خارجی و کاهش تنش با غرب و ایجاد رابطه با آمریکا، رویکرد تقابل‎گرایانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ادامه و حتی تشدید یافت.
برای مثال، آن‎گاه که دولت آمریکا در پی آزادی گروگان‌های غربی در لبنان بود، رویکرد دولت هاشمی رفسنجانی را معتدل و مثبت توصیف کرد و دولت ایران نیز برای نشان دادن حسن نیت خود، گروه‌های لبنانی را متقاعد ساخت تا مابقی گروگان‌ها آزاد شوند؛ درنتیجه تا اواخر سال 1370 کلیه گروگان‌ها به‌جز دو آلمانی آزاد شدند، اما بار دیگر و برخلاف انتظار این اقدام با حسن نیت متقابل آمریکا روبرو
نشد.
آن‎گاه که نقش ایران در آزادسازی گروگان‌ها در لبنان از سوی رسانه‌های بین‌المللی پررنگ شد، از طریق سوئیس، حافظ منافع آمریکا در ایران، به دولت آمریکا اطلاع داده شد که دولت ایران منتظر اقدام متقابل و متناسب از سوی رئیس‌جمهور آمریکا است. هاشمی رفسنجانی امید داشت تا با بزرگ کردن هرگونه اقدام متقابل از سوی آمریکا، کسانی را که با سیاست تنش‌زدایی او مخالفت می‌کردند، آرام و فرآیند آشتی با آمریکا را تقویت نماید، اما آن زمان که بوش پدر بیان داشت «روزی که همه گروگان‌ها آزاد شوند آن موقع من خواهم گفت که متشکرم»، ناامیدی در پی‌گیری سیاست تنش‎‌زدایی آشکار گردید. با این‌وجود هاشمی رفسنجانی تلاش کرد تا از رهگذر انرژی برای نزدیک شدن به آمریکا وارد شود. دولت وی به انعقاد قرارداد نفتی یک میلیارد دلاری که در آن‎زمان به‌عنوان بزرگ‌ترین قرارداد نفتی ایران مطرح بود، با شرکت کونوکو آمریکا مبادرت نمود. در محافل سیاسی و بین‌المللی از این قرارداد به‌عنوان شاخه زیتون دولت ایران برای آشتی با آمریکا یاد می‎شد، اما وقتی که با دخالت کلینتون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، قرارداد مذکور لغو گردید، رفسنجانی به‌شدت ناامید شد. در نهایت نیز با وقوع حادثه مشکوک میکونوس در آلمان و قتل چند نفر از مخالفان جمهوری اسلامی ایران و در پی صدور رأی محکومیت مسئولین دولت ایران در 1376،بن‌بست رویکرد تنش‎زدایی دولت هاشمی رفسنجانی در تلاش برای کاهش تنش با اروپا و ایجاد رابطه با آمریکا کاملاً آشکار گردید.
در دولت سید محمد خاتمی نیز از ابتدا سیاست تنش‎زدایی به‌عنوان یک استراتژی دنبال گردید. خاتمی معتقد بود که سیاست «نه شرقی نه غربی» حاصل شرایط خاص نظام دوقطبی است و با شرایط پس از فروپاشی شوروی، دیگر سازگاری ندارد؛ ازاین‌رو تلاش گسترده‌ای برای عادی‌سازی [روابط] با کشورهای غربی صورت گرفت و «گفت‌وگوی انتقادی» اروپاییان دولت قبلی را تحت عنوان «گفت‌وگوی سازنده» ادامه داد.
معلوم بود که در تصور دولت جدید همچون دولت قبلی پی‎گیری مهم‌ترین راهبرد در سیاست تنش‌زدایی، تلاش برای ایجاد رابطه با دولت ایالات‌متحده آمریکا خواهد بود؛ زیرا در نظام بین‌الملل که پس از جنگ جهانی دوم بر جهان حاکم شده است، آمریکایی‌ها بیشترین سهم را در شکل‌گیری آن داشته و اینک پس از فروپاشی شوروی، درصدد تجدیدنظر برآمده[اند]؛ به‌گونه‌ای که ساختارهای این نظام به‌طور کامل، هماهنگ با نظام تک‌قطبی موردنظر آن‎ها باشد.
بر این اساس بود که سید محمد خاتمی در دی‌ماه 1376 در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی ان ان، مطرح کرد که در پی گفت‌وگوی مستقیم با مردم و غیرمستقیم با دولت آمریکا است. او در این مصاحبه ضمن انتقاد از مقامات و سیاست‎های آمریکا در قبال ایران، از ملت آمریکا و مبانی مذهبی و اعتقادی آن‎ها تمجید کرد و با تکیه بر طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها خواهان مبادله علمی و فرهنگی (از قبیل مبادله اساتید، نویسندگان، محققان، هنرمندان، روزنامه‌نگاران...) میان دو کشور شد. به‌علاوه خاتمی از تصرف سفارت آمریکا و گروگان گرفتن کارمندان آن اظهار تأسف کرد و آن را «رخدادی ناخواسته و غم‌بار» خواند.
همچنین پس از 11 سپتامبر 2001 و تصمیم آمریکا مبنی بر خلع گروه طالبان از قدرت، با تصمیم رئیس‌جمهور که رئیس‌شورای عالی امنیت کشور نیز بود، همکاری جدیدی با آمریکایی‌ها شروع شد. به دستور خاتمی، با تشکیل اتحاد شمال افغانستان که از دوستان جمهوری اسلامی ایران بودند، کابل و هرات که سومین شهر بزرگ افغانستان بود آزاد و تحویل آمریکا گردید. همچنین هیئت ایرانی کمک‌های زیادی در کنفرانس بن به آمریکا برای ساماندهی دولت پس از سرنگون شدن طالبان نمود. ریاست هیئت ایرانی را محمدجواد ظریف [برعهده داشت] و هیئت آمریکایی به‌وسیله جیمز دوبینز مدیریت می‌گردید.