بررسی تأثیر انقلاب اسلامی بر هنر هفتم - بخش اول
تولد سینمای ایران بر ویرانه فیلمفارسی
گروه گزارش
همه قالبها و آثار هنری، تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی شکل میگیرند، اما تأثیرپذیری سینما از تحولات سیاست و جامعه بیشتر است. چرا که هم هنر هفتم را میتوان جمعیترین دستاورد هنری بشر دانست و هم اینکه درمقایسه با سایر هنرها، گرایش ایدئولوژیک سینما بیشتر است.
ضمن اینکه محصولات سینمایی، خواسته یا ناخواسته بازتاب دهنده فعل و انفعالات پیرامون هنرمندان هستند و تصویری از التهابات و انفعالات جوامع را نمایش میدهند. هم از این رو، تحلیل چرایی و چگونگی شکلگیری سبکها و جنبشهای ظاهر شده در طول حیات سینما، بدون در نظر گرفتن وقایع تاریخی امکانپذیر نیست. به طور مثال، سینمای اکسپرسیونیستی آلمان، منتج از جو حاکم بر آن کشور در دو جنگ جهانی است. همچنان که انقلاب شوروی و افکار مارکسیستی، الهامبخش جنبش مونتاژ در سینمای روسیه بود.
در ایران نیز وابستگی و تأثیرپذیری سینما از تحولات سیاسی و اجتماعی واضح و آشکار است. همه جریانات یا تحرکات سابق و فعلی سینما در کشورمان، نسبت بسیار نزدیکی با وقایع سطح و عمق جامعه داشته است. این همبستگی اتفاقا در ایران بیش از سایر کشورها به نظر میرسد. چون سینما از ابتدا و همواره وابسته به حاکمیت بوده است. حتی رفت و آمد دولتها نیز بر جنس و نوع فیلمها موثر است.
بنابراین، انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین رخداد و تحول تاریخ معاصر ایران، سینما را نیز دستخوش خود قرار داد. هر چند که برخلاف عرصههای علمی، صنعتی، نظامی و دفاعی که طی 40 سال اخیر مسیر رو به جلویی را طی کرده، سینما فراز و فرودهای بسیاری را گذرانده است. چون سینما محل برخورد و نزاع انواع دولتها و جریانها بوده است. حتی کشورهای دیگر، به ویژه دولتهای متخاصم با نظام جمهوری اسلامی نیز در پیکربندی سینمای ایران نقش و حضور غیرقابل انکاری داشتهاند.
در این مجموعه گزارش تأثیر کلی انقلاب اسلامی بر سینما واکاوی میشود و در این مسیر، به آسیبشناسی آن نیز میپردازیم. با ما همراه باشید.
بیخبری از اصول اولیه فیلمسازی!
مظفرالدین شاه در سال 1279 شمسی دستور خرید یک دستگاه «سینماتوگراف» را به میرزا ابراهیم خان عکاسباشی داد. نمایش فیلم از همان روزهاي نخست بازگشت مظفرالدین شاه، در دربار، سپس رفته رفته نزد اشراف، به هنگام مهمانیها و عروسیها آغاز شد. با تحکیم قدرت پهلوی دوم بعد از کودتای مرداد 32، سینما نیز به انحصار صاحبان قدرت مالی مرتبط با باندهای آمریکایی و تا حدی موسسات سینمایی وابسته به کمپانی هند شرقی در آمد که نتیجه آن گسترش روزافزون موج «فیلمفارسی» بود. اواسط دهه پنجاه را اما باید دوره تضاد رشد فکری جامعه و افول سینمای «بزن بهادری» دانست. سینمایی که ویژگی آشنایی به قول فردین، چهار صحنه کافه و چهار صحنه زد و خورد و البته یک عشق بیسروته بود. این تضاد و البته ورود جدی حلقه فرهنگی فرانسوی وابسته به دفتر فرح زمینهساز تولد سینمای «موج نو» شد.
اما محمدتقی فهیم، منتقد سینما به گزارشگر کیهان میگوید: «به صراحت میتوانم بگویم که طی سالهای 55-56 سینمای ایران کلا مخاطبینش را از دست داد و دستاندرکاران این صنعت در ایران برای این که سودی به جیب بزنند به واردات فیلمهای پورن از ایتالیا روی آوردند. وضعیت به قدری بغرنج شد که بسیاری از فیلمسازها برای بالا بردن فروش فیلمهای خود و رقابت با فیلمهای وارداتی، صحنههای غیراخلاقی فیلمهای خود را افزایش دادند، اما باز هم مردم از آن فیلمها استقبالی نکردند.»
مستغاثی به گزارشگر کیهان میگوید: «ما قبل از انقلاب به معنای واقعی کلمه، سینمای استاندارد نداشتیم. تا آنجا که حتی افرادی که نامشان به عنوان کارگردان فیلمها ثبت شده، اصلا کارگردانی نمیکردند؛ این فیلمبردارها بودند که اغلب امور مربوط به کارگردان، ازجمله دکوپاژ فیلمها را انجام میدادند. البته موارد استثنایی هم بوده. حتی آن دوران، تدوینگر به آن معنا نداشتیم و باز هم خود فیلمبردارها این کار را میکردند. خیلی از عوامل فیلمفارسیهای آن زمان، در مصاحبههای مختلف خود تصریح کرده بودند که کارگردانهای آن زمان اصلا از فیلم سر درنمیآوردند. مثلا محمدعلی فردین، در یکی از مصاحبههای خود گفته دکتر کوشان که او را پدر سینمای ایران مینامند و از اولین فیلمسازهای تاریخ سینمای ایران معرفی میشود نیز چیزی از کارگردانی سر در نمیآورد و فقط سر صحنه میآمد که بگوید من هستم!»
محمدتقی فهیم، منتقد سینما نیز به گزارشگر کیهان میگوید: «حقیقت این است که آنچه به عنوان فیلم، قبل از انقلاب در ایران ساخته میشد و به نمایش درمیآمد حتی از سوی خود سینماگران نیز به دلیل نداشتن اِلمانهای سینمایی خیلی اعتباری نداشت. در سینمای قبل از انقلاب حتی کلاس بازیگری هم تعریف آنچنانی نداشت. از سالن بدن سازی و ورزشگاه بازیگری چون «رضا بیک ایمانوردی» را برمیداشتند، جلو دوربین قرار میدادند و با شمارش یک، دو و سه به او میگفتند بازی کن! حتی هوشنگ کاووسی فیلمفارسی را این گونه تعریف میکند که نه فیلم بود و نه فارسی! از همان زمان اصطلاح «فیلمفارسی» در بین تمامی منتقدین سینمایی با هر گرایشی فکری و سیاسی مصطلح گشت.»
ورشکستگی سینمای قبل از انقلاب
یکی از موضوعاتی که کمتر به آن پرداخته شده، جنبههای مالی و اقتصادی سینمای قبل از انقلاب بود. این خلأ منجر به سوءاستفاده برخی از تحریفکنندگان شده طوری که وانمود میشود در آن دوران، اقتصاد سینما شکوفا بود!
اما سعید مستغاثی، رئیس پیشین انجمن منتقدان سینما درباره ادعای رونق اقتصادی در سینمای قبل از انقلاب، میگوید: «این ادعاها غیرمستند و بدون آمار علمی و واقعی است. وقتی بررسی میکنیم میبینیم در همان زمان نیز درصد کمی از مردم به دیدن پرفروشترین فیلمها میرفتند. به طوری که حتی درباره پرفروشترین فیلم قبل از انقلاب، یعنی «گنج قارون» نیز با فرض پر بودن همه سالنها و در همه سانسها باز هم آمار تماشاگران این فیلم سه و نیم میلیون نفر بود. در نتیجه، در سال 56 رسما اعلام کردند که سینما در ایران ورشکسته شد. چون اگر تا قبل از آن سالی 60، 70 فیلم ساخته میشد، در سال 56 فقط دو سه فیلم ساخته شد! دلیلش را نمایش فیلمهای خارجی میدانستند. اما واقعا این گونه نبود. چون فیلمهای خارجی قبل از آن هم هر سال اکران میشد.
همچنین محمدتقی فهیم، منتقد سینما به گزارشگر کیهان میگوید: «به صراحت میتوانم بگویم که طی سالهای 55-56 سینمای ایران کلا مخاطبینش را از دست داد و دست اندرکاران این صنعت در ایران برای این که سودی به جیب بزنند به واردات فیلمهای پورن از ایتالیا روی آوردند. وضعیت به قدری بغرنج شد که بسیاری از فیلمسازها برای بالا بردن فروش فیلمهای خود و رقابت با فیلمهای وارداتی، صحنههای غیراخلاقی فیلمهای خود را افزایش دادند، اما باز هم مردم از آن فیلمها استقبالی نکردند.»
تولد سینما بعد از انقلاب
براساس آنچه تا اینجا آمد، سینمای ایران قبل از انقلاب اسلامی مرده بود. اما پس از آن چه شد؟
سعید مستغاثی، درباره وضع سینما در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به گزارشگر کیهان میگوید: «به صراحت باید گفت که «سینما در ایران، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی متولد شد. بعد از آن بود که فیلمها دارای کارگردانی شدند، فیلمبرداری، تدوین، ساخت موسیقی متن، صدابرداری، صداگذاری، جلوههای ویژه، بازیگری و ... همه بعد از انقلاب در سینمای ایران به شکل واقعی و اصولی پدیدار شد. یعنی اگر سینمای ما بعد از انقلاب در هیچ زمینه ای پیشرفت نکرده باشد، حداقل در زمینههای تکنیکی به پیشرفت بالا و خیرهکنندهای رسیده. طوری که امروز میتوان گفت سینمای ایران از نظر تکنیکال اصلا از سینمای دنیا کم ندارد. هر چند که هنوز هم برخی از وسائل و تجهیزات فنی را در اختیار نداریم که اگر آنها را هم داشتیم به سطوح بالاتری در سینما دست پیدا میکردیم؛ چیزی که قبل از انقلاب برای ما یک آرزوی دور و دراز بود. وقتی آن زمان را مقایسه میکنید، میبینید زمانی که در غرب فیلم «کازابلانکا» را ساخته بودند ما در ایران «دختر لر» ساختیم! میبینید چه فاصلهای بین سینمای ما و سینمای روز جهان بود؟ اما امروز حتی بین فیلمهای ما با برخی از آثار بیگ پروداکشن سینمای جهان قابل مقایسه است. مثل فیلم «محمد رسولالله(ص)» که شما وقتی این فیلم را میبینید از نظر تکنیکهای سینمایی، آنچنان اختلافی با آثار مشابه در سطح اول جهان ندارد. حتی بین فیلمهای کمخرجتر، فاصله ما با سینمای روز جهان از نظر تکنیکی خیلی کم شده است. علاوه بر اینها در زمینه انیمیشن پیشرفتهای خیرهکنندهای داشتهایم. یعنی چیزی که طی 70-80 سال سینمای قبل از انقلاب اتفاق نیفتاده بود، ما طی چند سال اخیر به دست آورده ایم. در آن دوران برای ما یک آرزوی غیرقابل تحقق بود که بتوانیم انیمیشن داستانی استاندارد و جذاب، در سطح جهانی بسازیم. اما الان داریم میسازیم. در زمینه مستند هم همین طور.»
محمدتقی فهیم نیز در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «از سال 1360 و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تغییرات اساسی که در سینمای ایران اعمال شد، تغییر در موضوع و محتوا بود. البته متاسفانه بعد از انقلاب همچنان سینمای ما در فرم مقلد گذشته بود و در فرم ضعف داشت، اما خوشبختانه فیلمها پاک، تمیز و بدون صحنه تولید میشدند. در اواسط جنگ با اعزام عکاسان و مستندسازان به جبهه یک قشر قوی از فیلمسازان انقلابی از جمله مرحوم رسول ملاقلیپور، شورجه، شمقدری، حاتمیکیا و ... متولد شدند. از همین روست که گفته میشود جنگ با همه صدماتی که داشت، خوبیهایی هم در بستر هنر سینمای انقلاب برجا گذاشت و باعث بروز خلاقیتها شد و عکاسان و مستند سازان در همین بحبوحه به سرعت کار را یاد گرفتند. از همین نقطه با سینمای دفاع مقدس، سینمای ایران متولد و متحول شد.
سر دلبران در حدیث دیگران
یکی از نشانههای آشکار تأثیر انقلاب اسلامی بر رشد و شکوفایی سینما را میتوان در نظرات سینماگران خارجی درباره این موضوع دید. درحالی که در دوران طاغوت، هیچ اظهار نظری درباره سینمای ایران از نظر بیگانگان ثبت نشده، اما با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران، نظرات مثبت بسیاری درباره سینمای ایران جلب شد. این درحالی است که به جز فیلمهای جشنوارهای، اغلب آثار سینمای ما راهی به سطح جهان نداشتند. اما در فرصتهای اندکی که امکان مواجهه سینماگران خارجی با فیلمهایی غیر از آثار جشنوارهای ایرانی فراهم شده، تحسین ایشان را در پی داشت. به طور مثال، میگل لیتین، فیلمساز مشهور و برجسته در کشور شیلی که چند سال قبل به ایران سفر کرد، پس از تماشای چند فیلم، ازجمله آثاری از جشنواره عمار و فیلمهایی چون «یتیم خانه ایران» و «قلادههای طلا» گفت: «سینمای ایران، بدون شک، یک سینمای خارقالعاده است، ولی این امکان را نداشته است که تا امروز به آن صورت که شایسته است،در جهان دیده شود...من خلاقیتهای جوانان انقلابی ایران را که سعی میکنند فیلمهای انقلابی بسازند فراموش نمیکنم.»
همچنین ایگور گوسکوف، فیلمساز روسی چند سال قبل اظهار کرده بود: «سینماى ایران در حال حاضر از مطرحترین قطبهاى سینمایى جهان به شمار میرود و این سینما امروز به سمت و سوى مدرن شدن در حرکت است.»
پروفسور «تونی هال» استاد دانشگاه لت بریج کانادا نیز پس از تماشای فیلم «به وقت شام» از این فیلم انقلابی سینمای ایران دچار حیرت شد و نوشت: «من تاکنون یک نمایش سینمایی، به قوت آن تصاویری که با یک هواپیمای غول پیکر در «به وقت شام» به تصویر درآمده است، ندیدهام...ورود «به وقت شام» در صحنه جهانی بخشی از جریانی است که در آن ایران را در جایگاه حقیقیاش در بین مولدین اصلی فرهنگ در دهکده جهانی قرار میدهد.»