چرا ورزش با پدیده مخربی چون بازیکنسالاری دست به گریبان است؟ (نکته ورزشی)
دردها، مسائل و مشکلات ورزش ما بارها و به اندازه کافی از زبان دلسوزان و قلم کارشناسان و اهل فن، مطرح و تکرار شده است، عمده این مشکلات و گرفتاریها کاملا شناسایی و بر اهالی ورزش، به ویژه مدیران آن مکشوف و روشن است، چیزی که امروز ورزش ما احتیاج دارد، عمل به این دانستهها و شناختها و تلاش جهادگونه برای حل مشکلات و ریشهکن کردن آفاتی است که مانع از رشد و پیشرفت بایسته و شتابنده ورزش میشود.
سرویس ورزشی-
متاسفانه این عمل و این تلاش که نیاز ضروری ورزش است کمتر از جانب مسئولان و مدیران ورزش دیده میشود و گاه حتی نوعی اصرار بر این «عدم رعایت جایگاهها» میشود و کسانی که مرتکب این گونه رفتار و اعمال میشوند از سوی بعضی مدیران ارشد ورزش مستقیم و غیرمستقیم، در پنهان و به طور علنی حمایت و تشویق میشوند. این است که ورزش هنوز هم که هنوز است با پدیدههایی مخرب مثل «بازیکنسالاری» دست به گریبان است.
مثال و شاهدی که در این باره همین الان و به وقت نوشتن این مطالب به ذهن ما خطور کرد ماجرایی است که اخیرا در والیبال کشورمان رخ داد. ماجرایی که خیلی قابل تامل و هشداردهنده است و نشان میدهد این رشته ورزشی کشورمان که در سالهای اخیر از حیث فنی پیشرفت قابل توجه و جهش غیرقابل انکار برخوردار بوده، کماکان از نظر «فرهنگی» و «اخلاقی» دچار مشکل است و فضای غالب فرهنگی در ورزش ما تاثیرات منفی خود را بر رشتههای جهانی شدهای مثل والیبال هم میگذرد.
اهالی ورزش ماجرا را میدانند، ما به طور مختصر یادآوری میکنیم که چندی پیش رئیس وقت فدراسیون والیبال(آقای ضیایی) در یک تصمیم مدیریتی سرپرست تیم ملی والیبال را تغییر داد. یعنی کاری که در حیطه وظایف و اختیارات یک مدیر در هر سازمان و تشکیلاتی است.
به دنبال این اتفاق شاهد بودیم که موجی از جریان مخالف این تصمیم در رسانهها و فضای مجازی با نقشآفرینی یکی از بازیکنان باتجربه تیم ملی والیبال علیه رئیس فدراسیون راه افتاد. یعنی بازیکن به صرف چند بار پوشیدن پیراهن تیم ملی و چهار تا پاس دادن و اسپک زدن، خود را صاحب حق میداند که درباره تصمیم مدیر فدراسیون جوسازی کند و جنجال راه بیندازد...
این رفتارها همانطور که اشاره شد ضمن اینکه بیش از هر چیز از عقبماندگی فرهنگی و اخلاقی ورزشی و ورزشکار ما حکایت داشت، نشان داد که در رشتهای در حال پیشرفت مثل والیبال هم مثل فوتبال و مثل... خیلی دیگر از رشتهها «جایگاهها» رعایت نمیشود و بازیکن در کار مدیر دخالت میکند و... علیه او جوسازی میکند و... مسئولان ورزش هم به جای برخورد قاطعانه و مسئولانه با این قضیه نقش تماشاچی بیطرف!! را بازی میکنند و کاملا منفعلانه ظاهر میشوند، و وقتی هم خبرنگاران از جمله خبرنگار کیهان ورزشی قدیمیترین نشریه ورزشی ایران تصمیم میگیرد با معاون ورزشی وزارتخانه- آقای داورزنی- صحبت و نظر وی را در این باره جویا شود، ایشان که خود را پنهان میکند و مسئول دفترشان در عوض پاسخ میدهد که «این طور سؤالات هیجانآفرین برای ایشان ضرر دارد...!»
ما همان موقع هم نوشتیم و الان هم تاکید میکنیم که آن بازیکنی که پایش را از گلیم درازتر میکند و به مسائلی که اصلا ربطی به او ندارد دخالت میکند و برای این و آن خط و نشان میکشد اگر از «جایی»! در پشت پرده که بعضی از مدیران ارشد ورزشی ما نشستهاند و نقش مخرب و زیادهخواهانه ایفا میکنند، تحریک و حمایت نشوند، محال است که جرأت و جسارت دست زدن به این کارها را به خود بدهد...
این یک مثال ملموس و تازه بود که الان در ذهن خیلی از خوانندگان محترم و اهالی ورزش ما هست، از این نوع مثالها و نمونهها در ورزش ما فراوان است. مثالهایی که نشان میدهد این «عدم رعایت جایگاهها» در ورزش ما علتالعلل خیلی از معضلات و آفات ورزش است، و همانطور که در همان زمان هم نوشتیم خود معلول «مدیریت» و رفتار مدیرانی است که بیش از توجه به مسئولیتها، به مشغولیتهای خود دل بستهاند و بیش از در نظر داشتن منافع ملی و مصلحت ورزش به مسائل شخصی و خودخواهانه سرگرم هستند.
مدیرانی که در یک کلام در جایگاه بزرگی نشسته که هرگز در حد و اندازه آن نیستند،... خب، وقتی فردی بدون آنکه صلاحیتهای لازم را برای احراز یک جایگاه مدیریتی داشته باشد بر آن مسند و جایگاه تکیه بزند، چطور میشود توقع داشت آن مدیر رعایت کننده و حافظ جایگاهها باشد؟!
این را هم بد نیست اضافه کنیم که به جای آن که در همین ماجرای ذکر شده والیبال با خاطیان ماجرا برخورد انضباطی شود، به محض کنار رفتن مدیر قبلی و نصب سرپرست جدید، فرد برکنار شده، دوباره به سرکار خود بازگشت...!! تا بیش از هر چیز معلوم شود ما بیجهت نگفته و ننوشته بودیم سرکشی و قلدری آن بازیکن والیبال به تحریک افراد و عناصر مدیرنمای پشتپرده بوده است...
عرض کردیم مسائل و آفات و معضلات ورزش و علل پیدایش و بروز آن، بارها نوشته و گفته شده این مدیریت ورزش است که باید فراتر از مسائل شخصی و باندی، با نگاهی دلسوزانه و غیرتمندانه، اراده خود را برای حل و قلع و قمع این مشکلات و آفات به کار اندازد.