kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۴۷۱۴
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۶

مفهوم «امر بین‌الامرین» (۱)(پرسش و پاسخ)



پرسش:
اینکه امام صادق(ع) در مورد افعال انسان می‌فرماید: نه در قالب جبر قرار دارد و نه در قامت اختیار تام می‌گنجد بلکه حقیقتی است میان آن دو به چه معنا است و چگونه قابل تبیین و شناخت است؟
پاسخ:
جبر و اختیار و مفهوم امر بین امرین از مباحث پیچیده و مشکل کلامى و فلسفى و اخلاقى است که درک و فهم آن نیاز به تفکر و تأمل بیشترى دارد. به عنوان مقدمه لازم است که تعریف واژه‌ها روشن شود و آن‌گاه به بحث اصلى بپردازیم.
«جبر»؛ یعنى این‌که انسان در افعال و کردار خود مجبور باشد و از خود اختیارى نداشته باشد. به عبارت دیگر؛ افعال بندگان مستند به خداوند متعال باشد که ‌اشاعره بر این عقیده هستند. اما اختیارى که در مقابل جبر است، و بهتر است از آن به تفویض تعبیر شود، به این معناست: موجود زنده - مثلاً انسان - حالتى داشته باشد که خود منشأ انجام فعل و ترک آن باشد و از روى علم و اراده و خواست خود کارى را انجام دهد یا ترک کند و هیچ عامل دیگرى حتى خداوند در فعل و ترک او تأثیر نداشته باشد. به عبارت دیگر؛ بنده در فعل خود کاملاً مستقل و یگانه مؤثّر و علت تامّه است و رابطه فعل اختیارى با خداوند متعال قطع باشد، که معتزله بر این باورند.
جمله «لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین» مضمون احادیث متعددى است که از اهل بیت عصمت و طهارت‏(ع) در نقد دو نظریه نادرست جبر و تفویض بیان شده است و در حقیقت گزاره و آموزه‌اى مستقل و دقیقى است که افعال اختیارى انسان‌ها را به درستى تبیین می‌کند. سه نظریه مذکور در صدد پاسخ‌گویى به سؤال اساسى درباره افعالى است که از انسان صادر می‌شود، آیا این افعال مستند به اراده الهى است و انسان در آن تأثیرى ندارد، یا این‌که مستند به خود انسان است و رابطه فعل با خدا قطع می‌باشد، و یا این‌که هم مستند به اراده و اختیار انسان است و هم مستند به اراده الهى؟‌اشاعره استناد فعل آدمیان را فقط به خداى تعالى می‌دانند به گونه‌اى که انسان همانند جمادات هیچ اراده و اختیارى از خود ندارند و این معناى نظریه جبر در مکتب آنهاست. معتزله معتقدند که آدمى در افعال و کردار خود یگانه مؤثر و علت تامه است به گونه‌اى که از خداوند متعال سلب اختیار می‌شود و این معناى نظریه تفویض است. اما نظر شیعه به تبع ائمه اطهار(ع) این است که نه جبر امکان تحلیل دقیق افعال انسانى را دارد و نه تفویض، بلکه تحلیل دقیق کار بشرى، راهى میان جبر و اختیار است. انسان در انجام فعل و ترک آن اختیار و قدرت دارد، اما این قدرت و اختیار را خداى سبحان به او داده و قدرت بشرى نفى‌کننده قدرت الهى نیست. به عبارت دیگر؛ اساس نظریه جبر به نفى دخالت اراده و اختیار آدمى در افعال صادره از اوست و اساس نظریه تفویض به علت تامه بودن قدرت و اراده انسانى در افعال است و اساس آموزه امر بین امرین بر استناد افعال انسانى به اراده الهى و قدرت و اراده انسانى است.
پس امر بین امرین نظریه‌اى مستقل و به این معناست که در عین این‌که افعال صادره از انسان مستند به اوست، مستند به اراده ذات بارى تعالى نیز هست، اما اراده و اختیار انسان در عرض اراده الهى نیست تا شریک در اراده الهى شود، بلکه در طول اراده الهى است؛ یعنى اراده و اختیار و قدرت انسان، یکى از اجزاء علت تامه افعال اختیارى اوست. پس انسان مجبور نیست؛ زیرا ملاک اختیار؛ یعنى قدرت و اراده در او موجود است و در عین حال او مختار علی‌‏الاطلاق هم نیست؛ زیرا همه مقدمات کار در اختیار او نیست. و این همان معناى امر بین امرین است که بر تمام افعال صادره از انسان حاکم است.
ادامه دارد