kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۳۷۱۱
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۰:۲۷

انس با قرآن در سیره نظری و عملی امام خمینی(ره)



گردآوری و تنظیم: محسن قربانیان

بدون تردید انقلاب اسلامی به لحاظ ماهیتی از صبغه فرهنگ اسلامی برخوردار بود و این را به وضوح می‌توان در خاستگاه مردم و شعارهای دینی آنان مشاهده کرد. رهبری امام خمینی(ره) به عنوان شاخص و نماد نهضت اسلامی مردم بود که با الهام از آموزه‌های وحیانی و التزام عملی به آن توانست پشتوانه قاطع اکثریت مردم را به دست آورد، و این انقلاب شکوهمند اسلامی را به پیروزی برساند. نوشتار حاضر جلوه‌هایی از انس با قرآن در سیره نظری و عملی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است که در ده گزینه انتخاب شده و اینک تقدیم خوانندگان محترم می‌گردد.
1- طفل مکتب­ قرآن
در نزدیکی خانه ما مکتب­‌خانه‌­ای بود به نام مکتب­خانه «مُلّا ابوالقاسم». من با برادرم «سیّدروح‌الله» به آنجا می­‌رفتیم و درس می‌خواندیم. هر بچّه‌ای در مکتب­خانه روزی نیم جزء قرآن می­‌خواند. هر وقت کسی قرآن را ختم می­‌کرد و به آخر می­‌رسید، رسم بود به ملا و سایر بچّه­‌ها ناهار بدهد.
*
سیدروح‌الله هفت ساله شده بود که قرآن را ختم کرد.
(مجله پاسدار اسلام، ش 86، ص23؛
(به نقل از: آیت‌­الله پسندیده برادر امام(ره))
2- تابلوی زیبا
وارد جماران که می­‌شدی، اوّلین چیزی که روی دیوارهای ساده حسینیه توجّهت را به خودش جلب می­‌کرد، تابلوی کوچکی بود که بالای سر امام نصب شده بود. روی آن با خط زیبایی نوشته بود: «وَ كَلِمَهًْ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا.»
*
امام همیشه زیر سایه این آیه می‌نشست.
(مشاهدات عینی)
3- اگر قرآن نبود...
21 اردیبهشت 62 . حسینیه جماران پُر شده بود از جمعیّت. مسئولان نظام همه نشسته بودند. صحبت از عظمت قرآن بود. گفت: «اگر قرآن نبود، باب معرفهًْ‌الله بسته بود إلي الأبد.»
*
بعدها این از معروف‌­ترین جمله‌­هایی شد که امام درباره قرآن گفته بود.
(صحيفه امام، ج‏17، ص433)
4- منطق سیاسی
«نه به کسی ظلم می­‌کنیم
نه زیر بار ظلم می­‌رویم.»
*
این خلاصه­ منطق سیاسی امام بود، از متن قرآن گرفته بود:
«لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ.»
(صحيفه امام، ج‏4، ص244)
5- پایمردی
پای قرآن که به میان می‌­آمد، از پا نمی­‌نشست تا حکم قرآن را به کرسی بنشاند. می­‌گفت: «من از آن آدم­‌ها نيستم‏ كه اگر يك‏ حكمى كردم، بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود... من راه مى‏افتم دنبالش.» وقتی حرفی می‌­زد، همه حساب کار خودشان را می­‌کردند، پای قرآن که در میان بود...
(صحيفه امام، ج‏1، ص292)
6- بهترین موعظه
یک روز در نجف نامه‌­ای خدمت امام نوشتم و گفتم: «خواهش می­‌کنم مرا نصیحت کنید، هر چند یک نصیحت عام و کلّی باشد.» امام در جواب نوشتند: «بهترین موعظه آن است که خدا در قرآن فرموده: «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى»‏.
(پابه پای آفتاب، ج4، ص221، به نقل از آیت‌الله مؤمن)
7- قرآن و سیاست
می­‌گفتند: «در قرآن که اصلاً هیچ مطلب سیاسی وجود ندارد!»
اوّلین کسی که محکم جلوی این حرف‌­ها­ ­ایستاد، امام بود. جوری جواب‌شان را داده بود که حرف­شان را پس گرفتند. دیدند دیگر بین مردم خریدار ندارند: «باید به این نادانان گفت که قرآن کریم آن قدر که در حکومت و سیاست، احکام دارد، در سایر چیزها ندارد. بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، احکام سیاسی است.»
(مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام،...، ص47)
8- مطالعه قرآن
این اواخر برای پسرش نامه نوشت، یک نامه عارفانه­ که در آن حاج احمدآقا را به مطالعه قرآن سفارش کرده بود: «پسرم! سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه­‌هایی از معارف و تربیت در آن است.» بعد هم به او گفته بود که اگر انسان یک عمر در این سوره تفکّر کند، ارزش دارد، خصوصاً آیات پایانی سوره: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ... تا آخر سوره.
(صحيفه امام، ج‏18، ص513)
9- پاسخ قرآنی
خبرنگار تلویزیون «سی.بی.اس» آمریکا پرسید: «حضرت امام! انور سادات رئیس‌جمهور مصر كه يك مرد بسيار مذهبى و مسلمان است، به شما جسارت کرده و گفته است که شما آبروی اسلام را برده­‌اید! شما را هم دیوانه خوانده است!...» امام با خون­سردی جواب داد: «اسلامى كه پيش انور سادات هست غير از اسلامى است كه پيش مسلمانان است. اسلامِ انور سادات با نصّ قرآن مخالف است، قرآن كريم می­‌گوید با دشمنان اسلام دوستى نكنيد و ايشان با كارتر رئيس‌جمهور آمريكا و بگين نخست‌وزیر اسرائیل‏ دوستى كرده است.»
بعد خیلی محکم رو کرد به آن خبرنگار و گفت: «معلوم مى‏شود كه الفاظ در نظر شما هم يك معانى ديگرى پيدا كرده كه انور سادات را مذهبى و مسلمان مى‏دانيد! قرآن می‌گوید كسانى كه با دشمنان اسلام دوستى مى‏كنند، مسلمان نيستند. او فقط ادعای اسلام می­‌کند...»
خبرنگار خودش را جمع کرد. سریع رفت سراغ سؤال بعدی...
(صحيفه امام، ج‏11، ص78)
10- مبلّغ قرآن
یازده ماه توی حرم حضرت عبدالعظیم؛ تحصّن کرد. آن‌جا یک دهه عاشورا منبر رفت. هر شب سه مرتبه یک مطلب را تکرار کرد، اول و وسط و آخر منبر. شب دهم، منبر آخر گفته بود:  «خدایا تو شاهد باش که من میرزا محمّدعلی شاه‌آبادی در این ده شب سی مرتبه این مطلب را گفته‌ام و حجّت را برای همه تمام کرده‌ام. امشب هم برای آخرین بار می‌گویم که رضاخان دست‌نشانده انگلیس است و هدفش از بین بردن قرآن و اسلام. اگر با منِ روحانی مبارزه می‌کند، نه به‌خاطر خود من است، بلکه به این دلیل است که من مبلّغ قرآنم. از همین جا به همه اعلام می‌کنم اگر حرکت نکنید، این خبیث، اسلام و قرآن را از بین می‌برد!»
*
امام دست‌پرورده این استاد بود.
(عارف کامل(نکته‌ها و خاطره‌های آیت‌الله شاه‌آبادی، ص51)