نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اصلاحطلبان چه بخواهند چه نخواهند باید در قبال عملکرد دولت پاسخگو باشند
چه بخواهیم و چه نخواهیم عملکرد روحانی به ما مربوط است، اصلاحطلبان پای دولت نایستند، نامرد سیاسی و بیمسئولیتاند، با خدمتگزاران FATF، تلاش برای فریب افکار عمومی درباره نامه وزرا، زامبیهای [ظاهرا] وطنی!! روحانی مگر چه کار میتواند انجام دهد که انجام نداده است؟! و تهدید و توهین روزنامه دولت به تریبون نماز جمعه از جمله مطالب دیروز مطبوعات زنجیرهای بود.
سرویس سیاسی ـ
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد دیروز از عملکرد برخی اصلاحطلبان که میخواهند حساب خود را از دولت جدا کنند انتقاد کرد و نوشت: «آیا اصلاحطلبان معاملهگران خوبی هستند؟ من معتقدم خیر. نسبت فعلی آنان با دولت روحانی را نیک بنگرید. رسما جریان اصلاحطلب با نیتهای مختلف دو شقه شده است؛ یک بخش اصرار دارد که خرج خود را از پاستورنشینان جدا کند و بخش دیگر یا سکوت کرده و یا حاضر نیست آنچنان به میدان بیاید و از دو انتخاب 92 و 96 حمایت کند. شاید بتوان گفت بهزاد نبوی و کسانیکه مثل او فکر میکنند استثناء هستند که علیرغم تمام مصائب موجود، پای کار ماندهاند.»
در ادامه یادداشت سردبیر آفتاب یزد آمده است: «اصلاحطلبان چه بخواهند و چه خیر در قبال دعوت مردم در سالهای92 و 96 مسئولاند و باید در قبال آن پاسخگو باشند. حتی اگر عملکرد روحانی در پایان به گونهای باشد که اصلاحطلبان ناچار باشند از پیشگاه ملت عذرخواهی کنند بایستی این کار را انجام دهند.»
اصلاحطلبان پای دولت نایستند، نامرد سیاسی و بیمسئولیتاند
نویسنده افزوده است: اینکه بعضا جناب واعظی و برخی دوستان مدعی میشوند که حزب رئیسجمهور به تنهایی این میزان رای را برای روحانی خرید، گزافهای بیش نیست. واقعیت آن است که موج شکل گرفته در سالهای 92 و 96 حاصل تحرکات و فعل و انفعالاتی است که مسبب آن جریان موسوم به چپ است. حال همان جریان باید پای دعوت خود بایستد که از یکسو متهم به «نامردی سیاسی» نشود و از سوی دیگر مقلب به یک جریان «بیمسئولیت».
در ادامه این یادداشت آمده است: «حال شاید گفته شود رئیسجمهور روحانی پس از پیروزی کملطفی کرده و فیالمثل در چینش نیروها از اصلاحطلبان سود نبرده است. و یا به شعارهای خود پایبند نبوده است. البته هر دو موضوع مطرح شده پر بیراه نیست چراکه رئیس پاستور، به هر دلیلی نخواست / نتوانست از برخی اصلاحطلبان در دولت استفاده کند و یا قابل انکار نیست که حسن روحانی به دلیل تحدیدها رسما از بعضی از وعدههای خود عقبنشینی کرد. اما با تمام این تفاسیر این موضوع باعث نمیگردد جامعه مسئولیت اصلاحطلبان را فراموش نماید.»
با خدمتگزاران FATF
روزنامه سازندگی دیروز نوشت: «چه تحریمهای برجامی آمریکا علیه ایران در جریان باشد و چه نباشد اگر بخواهیم با سایر کشورهای دنیا از جمله اروپا، چین و روسیه مبادلات مالی داشته باشیم، نمیتوانیم بدون عضویت در این کنوانسیونها از امکانات مالی دنیا استفاده کنیم.»
اینها همان طیفاند که میگفتند با برجام مشکلات اقتصادی حل و مبادلات بانکی با جهان از سر گرفته میشود.
بدترین شرایطی که FATF میتواند برای یک کشور به وجود آورد، «اقدام متقابل» است که از آن تحت عنوان لیست سیاه یاد میشود. در یادداشت تفسیری توصیه شماره 19 این نهاد، مصادیقی از اقدامات متقابل علیه کشورهای هدف ذکر شده است. مطابق این یادداشت تفسیری، نهایت فشاری که «اقدام متقابل» میتواند بر کشور هدف وارد کند، افزایش مراقبت کشورهای دیگر درباره آن است و نه قطع همکاری.
ایران از سال 1388 تا 1395 در لیست سیاه FATF بوده است و از سال 1395 از این لیست تعلیق شده است. در این 7 سالی که ایران در لیست سیاه FATF قرار داشت، همکاریهای مالی ایران با کشورهای دیگر کاملا قطع بود؟ تبادلات وسیع مالی ایران با کشورهای مختلف از جمله روسیه و چین در این دوران، نشان میدهد که وجود ایران در لیست سیاه FATF، منجر به قطع همکاریهای مالی و بانکی با کشورهای دیگر نشده است.
ارگان کارگزاران نوشت: «باعث تعجب است که عدهای فکر میکنند تصویب لوایح مرتبط با FATF برای ما محدودیت ایجاد میکند. مگر قرار است ما خلاف سیاستهای روشنی که در مبارزه با تروریسم داریم کاری انجام دهیم؟»
دولت آقای روحانی این کار را در راستای عمل به توصیههای FATF با قطع همکاری بانکهای کشاورزی، سپه و ملت با سپاه آغاز کرده است. این بانکها با افراد و نهادهایی که در لیست تحریم سازمان ملل، وزارت خزانهداری آمریکا و اتحادیه اروپا هستند، همکاری نمیکنند. این یعنی دولت به تعریف FATF از تروریست تمکین کرده است.
در ادامه این یادداشت آمده است: «تنها کشورهایی که پناهگاه و محل نگهداری تروریستها در دنیا هستند، این کنوانسیونها را امضا نمیکنند.»
آمریکا، اسرائیل و عربستان که جزو اصلیترین حامیان و پرورشدهندگان تروریستها اند، از اعضای FATF هستند. مقر FATF هم در پاریس، پایتخت فرانسه قرار دارد. همان کشوری که میزبان و حامی و پناهگاه گروهک تروریستی منافقین است. گروهک تروریستی که ۱۷ هزار ایرانی بیگناه را به خاک و خون کشیده است. کشوری که مقر FATF در آن قرار دارد، حمایت و تجهیز صدام علیه ایران و حمایت و تجهیز گروهک تروریستی داعش را در کارنامه سیاه خود ثبت کرده است.
روزنامه سازندگی چندی پیش نوشته بود: «ما هم به عنوان موافقان پیوستن به FATF میدانیم که 47 درصد پولشویی دنیا در آمریکا و 23 درصد در اروپا انجام میشود و اروپا و آمریکا سهم 70 درصدی در پولشویی دنیا دارند و انگشت اتهام پولشویی پیش و بیش از هرکس به سمت آمریکا و اروپا دراز است.»
تلاش برای فریب افکار عمومی درباره نامه وزرا
سازندگی در بخش دیگری از این مطلب نوشت: «یکی از اشکالات اساسی به ساختار کشور این است که کابینه از رهبری فاصله دارد. در واقع مقام معظم رهبری به عنوان تنظیمکننده سیاستهای کلان کشور در جایگاهی مستقر هستند که وزرا نمیتوانند گزارشات را مستقیم به ایشان بدهند، لذا نامه وزرا برای یک موضوع مهم کشوری این نقص را رفع کرده است. این وزرا خوب میدانند اگر کنوانسیونها تصویب نشود، نمیتوانیم کشور را مدیریت و نیازهای مردم را رفع کنیم.»
مدعیان اصلاحطلبی استاد فریبکاریاند. مشکل از ساختار کشور نبود؛ مشکل از سانسور پاسخ رهبر معظم انقلاب به این نامه توسط همین جماعت بود. در ستون «نکته» کیهان پنجشنبه به قلم مدیرمسئول آمده بود: «دولتمردانی که این خبر [ارسال نامه وزرا به رهبر معظم انقلاب و درخواست تسریع در تصویب لوایح الحاق ایران به کنوانسیونهای پالرمو و CFT] را در اختیار رسانهها قرار دادهاند، از پاسخ رهبر معظم انقلاب به این درخواست سخنی به میان نیاوردهاند و این پرسش را بیپاسخ گذاشتهاند که اگر حضرت آقا هنوز به نامه آنها پاسخی ندادهاند، چرا خبر ارسال این نامه را رسانهای کردهاند؟ و چنانچه رهبر معظم انقلاب به این نامه پاسخ دادهاند، چرا در خبری که به رسانهها دادهاند به پاسخ حضرت ایشان اشارهای نکردهاند؟! توضیح آنکه براساس روال جاری و تعریف شده اداری، اینگونه نامهها دارای طبقهبندی محرمانه هستند و نباید خبر آن رسانهای شود ولی آقایان نامه یاد شده را به یک نامه سرگشاده! تبدیل کردهاند که تعجبآور و غیرقابل توجیه و توضیح است... کیهان با واسطه از یک مقام نزدیک به دولت شنیده است که رهبر معظم انقلاب از نویسندگان نامه پرسیدهاند اگر لوایح مورد اشاره تصویب بشود آیا مشکلی را حل خواهد کرد؟ و آقایان پاسخ دادهاند که هیچ مشکلی را حل نمیکند. اگر این نقل قول صحت داشته باشد که با توجه به اظهارات قبلی آقای ظریف، صحیح به نظر میرسد، انتظار منطقی و اخلاقی آن بود که آقایان به این پاسخ نیز اشاره میکردند. که نکردهاند! ضمن آنکه رهبر معظم انقلاب تصمیم درباره این امور را به مراجع قانونی آن -در اینجا مجمع تشخیص مصلحت نظام- سپردهاند.»
روحانی مگر چه کار میتواند انجام دهد که انجام نداده است؟!
سازندگی در مطلب دیگری هم نوشت: «منتقدان دولت بیشتر انتظار دارند و میخواهند دولت برای حل مشکلات کشور همه کار انجام دهد اما مگر آقای روحانی چه کار میتواند انجام دهد که انجام نداده است.»
سعید لیلاز، عضو حزب کارگزاران چندی پیش گفته بود: اختیاراتی که آقای خامنهای به روحانی و سران سه قوه داده بود را اگر به چوب داده بود تا الان یک کاری کرده بودند.
زامبیهای [ظاهرا] وطنی!!
دیروز روزنامه شرق در ستونی به صورت غیرمستقیم به موضوع گرانی گوشت و احتکار پرداخته و نوشته بود: «سقوط بوئینگ 707 ارتش و شهادت 15 نفر از فرزندان این سرزمین در شرایطی که هواپیما حامل گوشت از مقصد قرقیزستان به کشور جهت رفع نیازهای داخلی... و کاهش رنج مردم بوده است.»
در ادامه این یادداشت آمده: «ساعاتی نمیگذرد که خبر افزایش میزان قاچاق دام زنده از کشور به 4/5 برابر در هشت ماهه ابتدایی سال 97 نسبت به بازه زمانی مشابه در سال 96 بر ذهن خستهام خراب میشود. به راستی ما را چه میشود که این گونه یکدیگر را فراموش کردهایم؟ فشار خردکننده اقتصادی اخیر را بر معاش و معیشت هممیهنانمان به روشنی به چشم میبینیم و هر روز اخبار احتکارهای جدید و بزم کاسبان تحریمها را به گوش میشنویم»!!
اما در این باره دقت بیشتر لازم است تا بدانیم منشأ این وضعیت اقتصادی چیست و کجاست؟ هشت سال دفاع مقدس کشور در جنگی نابرابر با بیش از 35 کشور دنیا بود. هزینههای سرسامآور جنگ و خسارات وارده از آن و کاهش تولید نفت همه و همه در کنار تحریم اقتصادی کشورمان اما چنین روزهایی را رقم نزد؛ چرا؟!
نخست آنکه احتکار و فرصتطلبی ماحصل همان تفکری است که اصالت را به سود و پول میدهد. دوم آنکه دستکم نگاه به دو نامه اخیر محمد دهقان، نایبرئیس فراکسیون نمایندگان ولایی در مجلس دهم در این باره حائز اهمیت است چرا که در یادداشت فوق از قاچاق سخن به میان آمده است.
دهقان در یکی از نامهها از قاچاق گسترده طی سالهای 93 تا 95 سخن به میان آورده و خطاب به وزیر اقتصاد نوشته: «متأسفانه علیرغم ارائه اسناد و پیگیریهای به عمل آمده نه تنها مقامات وقت گمرک گزارشی جهت تشکیل پرونده قضایی و رسیدگی به اتهام جعل و قاچاق نامبرده و همکاران او به مقامات قضایی ارائه ندادهاند بلکه با برکناری ناظر گمرکات استان سعی در پاک کردن صورت مسئله داشته و بدینوسیله عملا تداوم تعلل نسبت به قاچاق سازمانیافته مذکور را تسهیل نمودهاند.»
در نامه دیگر نیز به همین ترتیب این نماینده مجلس از عدم برخورد مقامات گمرک در دولت تدبیر و امید گلایه کرده است. همچنین بهتر است ببینیم کاسبان تحریم چه کسانی هستند؟ تازهترین نمونه، سخنان یکی از دیپلماتهای تدبیر و امید است. ماجدی که سفیر سابق ایران در آلمان بوده و به تازگی، قانون منع بازنشستگی توانست او را از سفارتخانه جمهوری اسلامی جدا کند، اخیرا در نقش سخنگوی اتحادیه اروپا مصاحبهای با ایسنا انجام داده و ایسنا نیز آن را تیتر کرد. این فرد و این خبرگزاری زمینههای بهانهجوییها علیه ایران و تحریمهای تازه را فراهم آوردند. شبیه همین را در سالهای گذشته (مثلا سال 88) شاهد بودیم که عدهای با شورش علیه رای مردم زمینه تحریم را گستردند و برخی از طیفی خاص مستقیم تقاضای تحریم بیشتر ایران را مطرح کردند. واقعا چه کسانی به تحریمها دامن میزنند و احتمالا از آن سود (سیاسی یا اقتصادی) میبرند؟
تهدید و توهین روزنامه دولت به تریبون نماز جمعه
روزنامه ایران دیروز در پی انتقادات ائمه جمعه به عملکرد دولت در سرمقاله خود نوشت: «حملات علیه دولت و رئیسجمهوری چیز جدیدی نیست ولی در شرایط کنونی و از تریبونهای رسمی نه فقط غیرعقلانی، بلکه غیراخلاقی نیز است.
اول از همه توسعه حملات از سایتها و کانالهای ناشناخته و غیررسمی به تریبونهای رسمی، این پرسش را ایجاد میکند که آیا دولت و مدافعان دولت یا آقای رئیس جمهور نیز میتوانند متقابلاً آنان را با همین نوع ادبیات نقد کنند و با صراحت بیشتری در نقد آنان سخن بگویند؟
کسانی که اطلاعات خود را از طریق بولتننویسان به دست میآورند و بسیاری از اطلاعات آنها ساختگی و نادرست است و موجب وهن گوینده آنها میشود، چگونه به خود اجازه میدهند که اقدامات و سیاستهای دولت را با تکیه بر این بولتنها تحلیل و رد کنند؟ به علاوه چگونه به خود اجازه میدهند که تریبونهای رسمی را به بلندگویی علیه نهاد دولت تبدیل کنند؟ دولتی که در شرایط تحریم وظیفه اداره امور را به عهده دارد، چرا باید از یک تریبون رسمی و به شکل یکسویهای مورد هجوم قرار بگیرد؟ تریبونی که در گذشته در خدمت مدح و تشویق بدترین سیاستهای اقتصادی بوده است، اکنون و در شرایط کنونی به خودشان اجازه میدهند که بیمحابا هر چه میخواهند بگویند.»
این وضعیت حامیان دولتی است که منتقدان را همواره در جاده یکطرفه زیر گرفته و با برچسب تندرو و انواع القاب ناروا به آنها تاخته است. وقتی رئیسجمهور درباره منتقدانش از عباراتی همچون «تازه به دوران رسیده»، «تخریبگر»، «ترسو»، «بزدل»، «دروغپراکن»، «اقلیت تندرو»، «عصر حجری»، «بیکار و متوهم»، «هوچیباز»، «بیشناسنامه»، «کمسواد»، «کودک»، «تازه انقلابی شده» «مزدور» و... استفاده کرده، عجیب نیست که ارگان دولت هم انتقاد را حملات غیرعقلانی و غیراخلاقی و هجوم بنامد، منتقدان را مدحکننده بدترین سیاستهای اقتصادی و «کسانی که اطلاعات خود را از طریق بولتننویسان به دست میآورند» بخواند.