kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۲۳۹۶
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۹
در گفت‌وگوی نماینده جهاد اسلامی فلسطین با کیهان مطرح شد

اعلامیه بالفور آغاز و معامله قرن پایان رژیم نامشروع اسرائیل




‌ فریده شریفی
اشاره:
بعد از دو سال جنجال بر سر طرح موسوم به «معامله قرن»، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا، گفته که این طرح توسط تیمی متشکل از دو وکیل شخصی سابق وی و دامادش «جارد کوشنر» تهیه شده است و تا پایان ماه ژانویه (اوایل بهمن) برای رونمایی آماده خواهد شد. ترامپ بلافاصله پس از روی کار آمدن، به خواسته‌ کلیدی لابی اسرائیل در آمریکا تن داده و طرح معامله قرن را پایه‌گذاری کرد. رئیس‌جمهور آمریکا در چارچوب این طرح، شهر قدس را پایتخت اسرائیل اعلام کرده است. ترامپ سپس، دفاتر دیپلماتیک فلسطینی‌ها را در واشنگتن و کنسولگری آمریکا را در کرانه باختری  بست و در قدم بعدی،
 سفارت این کشور را به شهر قدس شریف منتقل کرد. این اتفاقات در مجموع، باعث شد که رژیم نامشروع صهیونیستی تبدیل  به صاحب اصلی سرزمین‌های ‌اشغالی شده و حقوق فلسطینی‌ها بر سرزمین مادری‌شان نادیده گرفته شود. در مجموع، طرح معامله قرن به قدری ظالمانه است که حتی بسیاری ازسیاستمداران اسرائیلی نیز آن را به تمسخر گرفتند و گفتند که این طرح زمینه را برای جنگ آماده می‌کند نه صلح! در مقابل، رهبران فلسطین هم تاکید کرده‌اند که هیچ‌گونه طرح سازشی را نمی‌پذیرند و آمریکا را نیز شریک جنایت‌های اسرائیل  و مجری سیاست‌های رژیم صهیونیستی می‌دانند. در هر حال،
فلسطینی‌ها اعلام کرده‌اند که هرگز اجازه نخواهند داد  معامله قرن عملی شود.
«ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران در گفت‌و‌گو با کیهان، با تایید مواضع رهبران مقاومت فلسطینی در قبال معامله قرن می‌گوید، معامله قرن یک طرح آمریکایی- صهیونیستی است و برای خدمت به رژیم ‌صهیونیستی و حذف موضوع فلسطین مطرح شده است و به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. ماحصل این گفت‌و‌گو را با هم می‌خوانیم.                                سرویس خارجی

* دولت ترامپ با همدستی و همکاری رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع عرب، طرح استعماری موسوم به معامله قرن را به میان کشیده است. طبق این طرح، رژيم صهيونيستي کشور ملت يهود و فلسطين نیز تحت حاکميت محدود، کشور ملي فلسطينيان عنوان شده است. نظر شما در‌باره این طرح توطئه‌آمیز چیست؟
معامله قرن یک طرح آمریکایی- صهیونیستی است که برای خدمت به رژیم‌ صهیونیستی و حذف موضوع فلسطین مطرح شده است و آنها در واقع می‌خواهند با این طرح پیروزی صهیونیست‌ها بر اعراب و مسلمانان را اعلام کنند. بر اساس طرح معامله قرن، قدس تبدیل به پایتخت رژیم ‌صهیونیستی می‌شود و ترامپ نیز در چارچوب آن، سفارت آمریکا را از تل‌آویو به قدس منتقل کرده است. همچنین، براساس این طرح، حق بازگشت فلسطینیان به سرزمین خودشان کاملا رد می‌شود و قطعنامه سازمان ملل، که حق بازگشت در آن درج شده است، لغو ‌می‌گردد. اصولا حق بازگشت فلسطینیان به سرزمین‌شان، مصیبتی برای رژیم‌ صهیونیستی است؛ چرا که تعداد فلسطینیان در خارج از سرزمین‌های ‌اشغالی، هفت میلیون و 500 هزار نفر است و اگر ما بخواهیم این را به 6 میلیون و 500 هزار فلسطینی در داخل سرزمین‌های ‌اشغالی اضافه کنیم، جمعیت فلسطینی‌ها به تقریباً 14 میلیون نفر می‌رسد. این تعداد بیشتر از شمار کل یهودیان سراسر جهان است. به همین دلیل، آنها (در قالب طرح معامله قرن)تلاش کردند حق بازگشت را لغو کنند و حق اسکان را تنها به یهودیان بدهند.
توطئه دیگری که در این زمینه و براساس معامله قرن انجام شد این بود که تلاش کردند موجودیت فلسطینیان را در فلسطین حذف کنند. در واقع می‌توان گفت که حق بازگشت یکی از مهم‌ترین محورهایی بود که رژیم ‌صهیونیستی تلاش کرد که آن را تحت‌الشعاع قانون دولت یهود قرار داده و خیال خود را از این بابت راحت کند. قانون دولت یهود ارتباط زیادی با معامله قرن دارد و این آخرین مرحله از حذف موضوع فلسطین است و آنها می‌خواهند بدین شکل آن را دنبال کنند. به ویژه با توجه به اینکه رژیم ‌صهیونیستی حمایت کامل آمریکا از خودش را دارد و متاسفانه وضع کشورهای عربی و اسلامی بسیار بد است.
نکته بعد اینکه اجرای طرح قانون یهود در رژیم‌ صهیونیستی بازتاب‌های بسیار بدی برای خود این رژیم دارد؛ نخستین مورد آن این است که 20 درصد ساکنان رژیم ‌صهیونیستی فلسطینی هستند و طبعاً تعداد زیادی از این فلسطینی‌ها مسلمان‌اند، 9 درصدشان مسیحی‌اند و باقی افراد دروزی هستند. رژیم ‌صهیونیستی به طور حتم با این‌ها درگیر خواهد شد. این درگیری، درگیری آسانی برای رژیم‌ صهیونیستی نخواهد بود و آنها نمی‌توانند این درگیری را در سطح انتفاضه‌های قبلی بدانند. در گذشته، مقابله آنها با انتفاضه‌های غزه و کرانه باختری، در حد یک درگیری ساده بود. اما اگر این‌بار آنها بخواهند درگیر شوند با کسانی درگیر می‌شوند که شناسنامه اسرائیلی دارند و این موضوع برای رژیم صهیونیستی بسیار خطرناک خواهد بود. موضوع دیگر اینکه مناطق فلسطین ‌اشغالی(1967) دیگر مثل مناطق غزه و کرانه باختری نیست که اسرائیل فرد مقابل خودش را به تروریسم متهم کند بلکه این افرادی که با آنها مقابله می‌کند خودشان شهروند‌ سرزمین‌های ‌اشغالی هستند. بنابراین، چنین درگیری‌ای برای آنها بسیار مهم و در عین حال بسیار دشوار است. امروز جامعه فلسطینی جامعه ساده‌ای نیست و آنها آموزش‌دیده هستند. به عنوان نمونه، بیشتر شعرای منطقه، فلسطینی هستند. از جمله «محمود درویش» که یک فلسطینی بوده و در داخل سرزمین‌های ‌اشغالی سکونت دارد. همچنین، فیلسوف و دانشمند بزرگی همچون «عزمی بشاره»، یک فلسطینی است و شناسنامه اسرائیلی دارد. کتاب‌های این دانشمند بزرگ فلسطینی در دانشگاه‌های رژیم صهیونیستی تدریس می‌شود. وی عضو و نماینده کنست (مجلس رژیم ‌صهیونیستی) بوده و به پنج زبان زنده دنیا مسلط است. مانند این فیلسوف فلسطینی، شخصیت‌های برجسته فرهنگی و علمی زیادی وجود دارند که در سرزمین‌های ‌اشغالی زندگی می‌کنند و به همین دلیل، درگیر شدن با چنین افرادی برای رژیم ‌صهیونیستی آسان نخواهد بود. در نهایت، تاکید می‌کنم قانونی که رژیم‌ صهیونیستی تحت عنوان قانون یهود تدوین کرده، موضوع جدیدی نیست و فقط درگیری‌ها را در منطقه گسترش خواهد داد و موجب به وجود آمدن تنش‌های جدیدی می‌شود. زیرا (با ورود این قبیل قانون‌ها و طرح‌ها به عرصه) دیگر گفت‌و‌گوها و راه‌حل‌ها پایان‌یافته تلقی می‌شوند و قانونی که در رژیم ‌صهیونیستی تصویب شده، می‌تواند زمینه را برای اتحاد فلسطینیان فراهم سازد.
 * مردم نوار غزه از روز 10 فروردین سال جاری تاکنون هر جمعه تظاهرات موسوم به «راهپیمایی روز بازگشت» را برگزار می‌کنند و جمعه گذشته نیز چهل و دومین راهپیمایی انجام شده است. در این مدت دست‌کم 260 فلسطینی به شهادت رسیده و بیش از 26 هزار نفر هم مجروح شده‌اند. برگزاری این راهپیمایی تا چه اندازه در دستیابی فلسطینیان به مطالبات برحق خود تاثیر دارد؟
در سال 1948 میلادی وقتی رژیم‌ صهیونیستی تشکیل شد، قوانینی را وضع کردند که یکی از آنها، قانون بازگشت بود. این قانون در واقع به همه یهودیان جهان این حق را می‌داد که به سرزمین‌های‌ اشغالی بازگردند، به این بهانه که «فلسطین» سرزمین آنهاست. آنها در آن زمان این موضوع را بدین صورت جلوه دادند و این قانون به همه یهودیانی که به فلسطین وارد می‌شدند این امکان را می‌داد که فوری شناسنامه اسرائیلی دریافت کنند، اما درباره (مردم) فلسطین وضع کاملاً فرق می‌کرد. هرچند سازمان ملل قطعنامه 194 را صادر کرده بود و برمبنای آن، به فلسطینیان این حق داده شده بود که به سرزمین خودشان برگردند، ولی این قطعنامه هرگز به اجرا در نیامد. اکنون نیز هنوز هم شاهد اجرای قانون بازگشت(یهودیان) به اراضی یهودی هستیم که از سوی رژیم‌ صهیونیستی اجرا می‌شود.
در آغاز تشکیل رژیم ‌صهیونیستی این رژیم خود را به عنوان رژیمی دموکراتیک جا زد و مدعی شد که در کنار یهودیان، همه اقلیت‌ها نیز برای خود حق و حقوقی دارند، اما طی 70 سال اخیر ما شاهد بودیم که یهودیان ماهیت واقعی خودشان را نشان داده‌اند.
در هر حال، طبق قانون جدید دولت یهود ، که صهیونیست‌ها مدعی آن هستند، فقط یهودیان در فلسطین ‌اشغالی حق زندگی دارند و فقط آنها هستند که حاکم این سرزمین و شهروند به حساب می‌آیند. همه افراد دیگر خواه فلسطینی، عرب یا غیر عرب، هیچ حقی در این سرزمین ندارند و فقط مقیم محسوب می‌شوند و مالک در واقع یهودیان هستند و باقی اقلیت‌ها هیچ حقی در این سرزمین ندارند. اکنون رژیم ‌صهیونیستی ماهیت خود را به همه جهان نشان داده است. البته این قانون برای رژیم صهیونیستی کاملاً زیان‌بار است و حتی آنهایی که این قانون را وضع کرده‌اند یعنی یهودیان، در واقع می‌دانند این قانون چهره بسیار بدی را از رژیم صهیونیستی در دنیا ترسیم می‌کند. این چهره در حالی برملا می‌شود که رژیم صهیونیستی می‌کوشد خود را به عنوان یک رژیم دموکراتیک در یک منطقه پرآشوب جلوه دهد. در حال حاضر رژیم ‌صهیونیستی مجبور است داستان‌هایی را که در 70 سال گذشته ساخته بازنویسی کند. اما این ماجراجویی رژیم صهیونیستی دلایل بسیاری دارد. نخست اینکه تعداد فلسطینیان در سرزمین‌های تاریخی فلسطین بیشتر از یهودیان است. به همین دلیل، دوگانگی قومی در فلسطین، خطری را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. بی‌شک صهیونیست‌ها تلاش کرده‌اند تا از این وضعیت خلاص شوند. آنها در این زمینه دو شیوه را پیش‌روی خود قرار دادند؛ نخست اینکه دو دولت را برای دو ملت ایجاد کنند، یکی کشور یهودی برای یهودیان و کشور فلسطین برای فلسطینیان، که طبعاً این را انجام ندادند. شیوه دوم، اعطای حق کامل به یهودیان بود که این را انجام دادند که فقط یهودیان حق داشته‌ باشند که در این سرزمین سکونت کنند و باقی افراد تنها مقیم باشند.
موضوع بعد این است که اگر فضای بین‌المللی و منطقه‌ای آماده نبود، رژیم‌ صهیونیستی هرگز نمی‌توانست این قانون را اجرایی کند. نخستین پارامتری که رژیم ‌صهیونیستی در اختیار داشت، حمایت کامل آمریکا از آنها بود. واشنگتن در همه امور چه حق یا باطل، از رژیم‌ صهیونیستی حمایت می‌کند. از سوی دیگر، گروهی که در حال حاضر دولت دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا را حمایت می‌کنند، همگی یهودی هستند. داماد ترامپ یعنی «جراد کوشنر» یک یهودی و موافق شهرک‌سازی است. همچنین، «گرینبلات» مشاور ترامپ یک یهودی طرفدار سرسخت شهرک‌سازی است. علاوه ‌بر آنها، سفیر آمریکا در فلسطین ‌اشغالی، نه تنها یک یهودی است، بلکه خودش در شهرک‌های رژیم صهیونیستی زندگی می‌کند. به همین دلیل، اعضای تیمی که ترامپ را همراهی می‌کنند، کلاً یهودی صهیونیست هستند و نه یهودی آمریکایی. آنها صهیونیست بودن خودشان را بر آمریکایی‌ بودنشان ترجیح می‌دهند.
پارامتر دیگری که در این مورد اهمیت دارد، موضوع عربی و اسلامی بودن آن است؛ متاسفانه ما شاهدیم برخی حکام عرب از جمله «محمد بن‌سلمان» ولیعهد عربستان و همچنین ولیعهد امارات، آمادگی خودشان را برای همکاری با رژیم‌ صهیونیستی اعلام کرده و این همکاری را از حالت محرمانه به حالت آشکارا درآورده‌اند. مجموعه این عوامل باعث شد تا رژیم ‌صهیونیستی به صدور چنین قانونی(قانون دولت یهود) تشویق شود.
اما هدف از راهپیمایی‌های «روز بازگشت» دفاع از حق بازگشت مردم فلسطین به اراضی خودشان است. 72 درصد از مردم غزه آواره هستند و این راهپیمایی‌ها بخشی از مبارزه مردم فلسطین است. مردم فلسطین با این کار می‌خواهند معادله خود را حفظ کنند. غزه در محاصره شدید قرار دارد و رژیم‌های عرب بیش از رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی‌ها توطئه می‌کنند. گاهی اسرائیلی‌ها می‌خواهند این درگیری‌ها تا حدی آرام شود، اما بعضی از رژیم‌های عربی این اجازه را نمی‌دهند! ما تا حد امکان تلاش می‌کنیم با این معادله، از مقاومت مردم فلسطین حمایت کنیم. ما اگر بخواهیم در مسیر الهی گام برداریم، راهی جز ادامه مبارزه و مقاومت نداریم. اکثر مکاتب دیگر(غیراسلامی) در زمینه تحقق آرمان‌های ملت فلسطین و منطقه شکست خورده‌اند و ما در این میان، تنها راهکاری که داریم، راهکار دینی و مبارزاتی است که نتیجه‌بخش بوده است. نکته دیگر این است که صهیونیست‌ها تلاش کردند منطقه را تجزیه کرده و منابع آن را غارت کنند. باید تاکید کنم که خط صحیح برای موفقیت خط مقاومت و مبارزه است.
* اگر کمک‌های دیگر کشورها به رژیم صهیونیستی نبود، آیا این رژیم می‌توانست به حیات خود ادامه دهد؟
رژیم ‌صهیونیستی براساس جنایت‌های ضدبشری بنا شده و علت شکل‌گیری آن، جنبش صهیونیسم بوده است. اما، (پیروان) جنبش صهیونیسم هرگز به تنهایی نمی‌توانستند این جنایات را انجام دهند؛ ابرقدرت‌هایی همچون انگلیس در کنار آنها بودند. انگلستان در آن زمان کمک‌های بسیار زیادی به جنبش صهیونیسم کرد، که مهم‌ترین آنها اعلامیه بالفور بود. با این حال، اخیرا و پس از 100 سال ما شاهد بودیم که نخست‌وزیر انگلستان به جای عذرخواهی به خاطر امضای اعلامیه بالفور، با وقاحت آن را بزرگ‌ترین دستاورد انگلستان توصیف و به آن افتخار کرده است! در واقع، اعلامیه بالفور حق مردم فلسطین را سلب کرده و این حق را به مهاجرینی داد که از کشورهای مختلف دنیا به فلسطین آمده بودند. در آن زمان اروپا کاملا از یهودی‌ها ناامید بوده و می‌خواسته است از شرشان خلاص شود. به همین خاطر، کشورهای اروپایی آنها را به این شکل، به فلسطین فرستاده‌اند. این در زمانی بود که جنگ جهانی اول شعله‌ور بود و امپراتوری عثمانی پس از مدتی سقوط کرد. فلسطین که بخشی از امپراتوری عثمانی بود. ابتدا به‌اشغال انگلستان درآمد و سپس تحت قیمومیت این کشور قرار گرفت. در واقع با این اقدام، زمینه جنایت بزرگ علیه فلسطینیان فراهم شد.
فلسطین تحت قیمومیت انگلستان قرار گرفت و اول قرار بود حکومت فلسطین، شکل خودگردان داشته باشد و مردم فلسطین حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشند. اما انگلستان متاسفانه نقش دیگری را بازی کرد و به اصطلاح گوشت را به گربه داد و این همان شیوه‌ای بود که انگلستان علیه فلسطین انجام داده است. در واقع، انگلیسی‌ها زمینه را برای باندهای صهیونیستی فراهم کردند تا آنها بر فلسطین مسلط شوند و در آنجا به طور مکرر دست به جنایت بزنند. حتی در آن زمان «هربرت ساموئل» نماینده عالی انگلیس در فلسطین که خودش یک یهودی بود، 100 هزار کارمند را با خود به فلسطین آورد، که 80 هزار نفرشان نظامی بودند و هدف آنها نیز مقابله با هرگونه شورش مردم فلسطین در سرزمین‌های ‌اشغالی بوده است. همچنین به خاطر قیمومیت انگلیس، تعداد جمعیت یهودیان که در ابتدای قرن بیستم میلادی فقط 14 هزار نفر بوده، در سال 1948 میلادی به 180 هزار نفر افزایش پیدا کرده و همه این‌ها به خاطر کمک انگلیس بوده است. پس از اینکه باندهای صهیونیستی توانستند سلاح حمل کنند و به انواع سلاح مجهز شدند، انگلیس نیز از سرزمین‌های ‌اشغالی خارج شد و آنجا را به باندهای صهیونیستی سپرد. اما همزمان، اگر یک فلسطینی گلوله‌ای به همراه داشت و یا سلاحی را حمل می‌کرد، براساس قانون قیمومیت انگلیس، اعدام می‌شد! بدین شکل بود که انگلیس زمینه را برای باندهای صهیونیستی فراهم کرده تا جنایت‌های ضد بشری خود را علیه فلسطینیان انجام دهند. حتی یک یهودی رژیم صهیونیستی، که دارای شناسنامه (اسرائیلی) است به نام «ایلان باوه»، کتابی را درباره جنایت‌های جنبش صهیونیسم در فلسطین نوشته است. او در کتاب خود این گونه نقل می‌کند که چگونه کشتار مردم فلسطین به وسیله رژیم ‌صهیونیستی به شکلی بسیار سازمان‌یافته از قبل طراحی شده بود! پس از آن بوده که در سال 1948 میلادی دو سوم مردم فلسطین از سرزمین خودشان رانده شده‌اند و 530 شهر و روستا در سرزمین‌های ‌اشغالی نابود شده است. اما بزرگ‌ترین جنایتی که مردم فلسطین شاهد آن بودند، در سال 1948 میلادی رخ داده و آن تشکیل رژیم جنایتکار صهیونیستی بوده است. انگلستان، رژیم صهیونیستی و پس از آن جامعه بین‌الملل در طراحی این جنایت علیه فلسطینیان نقش داشته و کمک کرده‌اند که این جنایت علیه ملت فلسطین صورت گیرد.