اخبار ویژه
طوفان در شبکه عنکبوت و دستور خاموشی در اردوگاه BBC
با گذشت چند روز از انتشار پاسخ مستند و مبسوط مدیرمسئول کیهان به فیلم تحریفآمیز شبکه دولتی انگلیس، این شبکه و همه سایتها و نشریات و کانالهایی که دروغپراکنی BBC را پوشش دادند، سکوت اختیار کردهاند.
طبیعتا مردم انتظار داشتند بیبیسی و اردوگاه رسانهای همسو، به خاطر اینکه در فیلم «بهتان برای حفظ نظام»، مشخصا چندین بار از مدیرمسئول روزنامه کیهان نام برده شده و تهمتهایی را متوجه کردهاند، پاسخ او را نیز منتشر کنند. اما این انتظار معقول، از اردوگاه دروغ و شبکه عنکبوتی آن، توقعی بیجا بود.
مدیرمسئول کیهان در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، هویت دوگانه سازنده فیلم (حسین باستانی) را فاش کرد که چگونه ضمن نفوذ در دولت اصلاحات، بولتنی را برای ریاست جمهوری، هماهنگ با برخی عوامل در انگلیس تهیه میکرد و در اصل عامل انگلیس بود. حسین شریعتمداری سپس پاسخ یکایک دعاوی باستانی و سروش و کدیور و مهاجرانی را با ارائه اسناد انکارناپذیر از جمله درباره پول گرفتن از آمریکا و عربستان سعودی در ازای خدمات ضدایرانی و ضد انقلابی داده و پرسیده بود اینها بهتان است یا سند خیانتهایی که خود شما با اختیار و آگاهی مرتکب شدهاید؟
همین شبکه رسانهای زنجیرهای که در بوق و کرنا کرده بودند بیبیسی مستندی قوی درباره بهتان زدن در جمهوری اسلامی به اپوزیسیون ساخته، ابتدا متن مستندات مدیرمسئول کیهان را طبق دستور مشترک بایکوت کردند. بدتر اینکه به جای اظهار شرمندگی و عذرخواهی، مثلا زرنگبازی در آورده و به حاشیهسازی پرداختند تا اصل پاسخ مستند در هیاهو گم شود. نوشتند «اتاق کار شریعتمداری رو دیدید که رایانه تولید شرکت آمریکایی اَپل روی میزش هست؟ این طوری میخواهید با آمریکا مبارزه کنید؟».
طوری هیاهو کردند که مخاطبان اصلا از این جماعت بپرسند ته قصهبافی بیبیسی درباره بهتان چه شد؟! قرآن میفرماید وقتی حضرت ابراهیم با نمرود بحث کرد و دهان او را با گفتن اینکه «خدای من، خورشید را از مشرق به مغرب میبرد، تو اگر میتوانی خلافش را انجام بده»، بست، کافر (نمرود) مبهوت شد و از پاسخ در ماند. فَبُهِتَ الّذی کَفَر.
مباهته واقعی همین است که بیبیسی انگلیس و نوچههایش از پاسخ مستند و مستدل دردشان بیاید اما نتوانند بگویند کیهان چه بر سرشان آورده و علت واقعی سوز و گدازشان چیست؟! باید از این مثلا زرنگها پرسید رایانه اپل داشتن، غیرقانونی است یا پول و رسانه و امکانات از آمریکا و انگلیس و عربستان و اسرائیل گرفتن و خط به خط، دیکتههای آنها را به اجرا گذاشتن؟!
به رایانه بند کردن و مخاطب را دنبال نخود سیاه فرستادن – آن هم درست هنگامی که کیهان برجک بیبیسی را زده- تکرار حکایت همان ستون پنجمی است که از جای دیگری سوخته بودند اما برای عوامفریبی میگفتند؛ شما که شعار ضدآمریکایی میدهید، چرا خلبانانتان با اف 4 و اف 14 آمریکایی جواب حملات صدام را میدهند؟ درد واقعیشان را نمیگفتند که چرا جنگ نیابتی آمریکا را ناکار کردهاید.
این نکته نیز گفتنی است که یکی از افراطیون فراری مدعی اصلاحات چند سال قبل نوشت: «مدیرمسئول کیهان، تکتیرانداز مورد اعتماد جمهوری اسلامی است»؛ حاکی از اینکه وقتی هدف را میزند، دقیق میزند.
گفتنی است چند سال قبل مدیرمسئول کیهان در یادداشتی با عنوان «خانه عنکبوت» به وابستگی برخی از اعضای روزنامههای مدعی اصلاحات به دشمنان بیرونی اشاره کرده بود که امروزه تقریباً تمامی آنها به آمریکا و انگلیس پناهنده شدهاند. سکوت معنیدار روزنامههای زنجیرهای در مقابل پاسخ مستند شریعتمداری به BBC و تلاش ناشیانه و حقیرانه آنها در دفاع از شبکه دولتی انگلیس نیز در ادامه همان ماجرا قابل ارزیابی است.
اکنون این سؤال از زنجیرهایها در میان است که اگر پادوی انگلیس نیستند چرا جرأت نمیکنند پاسخ مستند کیهان به شبکه دولتی انگلیس را منتشر کنند؟! و اگر آن را بیرون از دستورکار روزنامههای خود میدانند چرا دروغپردازی بی بی سی در کلیپ «بهتان» را که علیه اسلام و انقلاب بود پوشش خبری دادند؟!
وقتی سرگرم بزک برجام بودید رانتخواران مشغول کار شدند
یک روزنامه حامی دولت میگوید مشکلات و بحران اقتصادی ناشی از جنگ قدرت است.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود مینویسد: اینکه در ماههای اخیر، کشور گرفتار بحران اقتصادی کمسابقهای شده و هر روز یک سلطان از درون این بحران سر درمیآورد، نه نتیجه تحریم است و نه منشأ واقعی اقتصادی دارد. بنیه اقتصادی کشور ما بهقدری قوی است که میتواند در مقابل تحریمها بایستد و مشکلات را یکی پس از دیگری حل کند. ریشه بحران اقتصادی کشور را باید در عدم انسجام در سطوح بالا و استمرار جنگ قدرت جستجو کرد. جنگ قدرت، در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکافهایی پدید میآورد که میتوانند جای پای مناسبی برای سوداگران و فرصتطلبان باشند. سلاطین سکه و قیر و کاغذ از همین شکافها سر برمیآورند و بحران اقتصادی خلق میکنند و مسئولانی که مشغول جنگ قدرت هستند فرصتی برای مقابله با مشکلات ندارند. برخورد با این سلاطین که مخلوق جنگ قدرت مسئولین هستند، و اعدام آنها به عنوان مفسد فیالارض، لازم است اما کافی نیست.
میبینید که بعد از فروکش کردن التهابهای ارز و سکه و دستگیری و محاکمه سلاطین سکه و قیر و کاغذ، قیمتها پایین نیامده و مردم همچنان با گرانی دست و پنجه نرم میکنند. این، یعنی مبارزه با معلول و عبور کردن از کنار علت.
چرا برای پایان دادن به جنگ قدرت، اقدامی نمیشود؟ چرا ریشه اختلافات سوزانده نمیشود؟ چرا گرایشهای جناحی در انتصابها هر روز قویتر میشود؟ چرا شایسته سالاری به فراموشی سپرده شده است؟ چرا فامیل سالاری رایج شده است؟ چرا کارخانه ابوالمشاغلسازی هر روز فعالتر میشود؟
درباره این تحلیل باید گفت: هر چند منازعات سیاسی میتواند در پیدا شدن مفسدان اقتصادی مؤثر باشد، اما واقعیت اول و مهم این است که پنج سال بزک کردن مذاکره و توافق یکطرفه با غرب و اجرای یکطرفهتر آن، فرصتهای اقتصادی را تباه کرده و موجب تضعیف عمدی بنیه اقتصاد کشور و آسیبپذیر شدن آن شد. در واقع از یک سو تولیدکنندگان و حتی برخی مدیران پایین در اثر حرکت تکمحوری و برجامزدگی دولت، اجباراً به رویکرد تعلیق و انتظار (دست روی دست گذاشتن) تن دادند که ذاتاً بنیه اقتصاد ملی را تضعیف میکرد. در مقابل، همین تضعیف اقتصاد ملی در مقابل فشار دشمن و باز گذاشتن دست عوامل دشمن در فضای مجازی موجب اخلال در بازار و بیثبات شدن آن شد. همزمان، عناصر سودجو توانستند روی همین فضای رها شده از سوی دولت و ساختهشده توسط دشمن موجسواری کنند.
این وجه خوشبینانه داستان است. اما وجه دیگر ماجرا این است که درست در هنگامی که دولت و رسانههای وابسته به آن (نظیر همین روزنامه جمهوری اسلامی)، برجام را بزک میکردند، عناصری که در انتخابات سرمایهگذاری کرده بودند، در حال تبدیل سرمایهگذاری خود به سودهای هنگفت- از جیب مردم- بودند. رانتها از این جا پیدا شد.
با این اوصاف اکنون پس از 5 سال، نسبت دادن پیدا شدن مفسدان اقتصادی دانهدرشت به جنگ قدرت، آدرس غلط دادن به مردم است. واقعیت این است که دولت برجام، ابتدا چوب حراج به برنامه هستهای زد، سپس بازار را به اخم و لبخند بیگانه شرطی کرد و در همین فضا، فرصتطلبان و موجسواران توانستند غارتگری کنند؛ که یک نمونه آن واگذاری 18 میلیارد دلار ارز یا ایجاد رانتهای عجیب در واردات یا فروش خودروهای تولید شرکتهای دولتی است.
شریک و متهم دوره مدیریت شما بود حالا شد «وزیر دولت نهم»؟!
افراطیون مدعی اصلاحطلبی و اعتدال چند سال از وزیر مستعفی دولت نهم در خدمت جاانداختن مواضع دولت یازدهم و دوازدهم استفاده کردند اما حالا که وی بهعنوان متهم فساد مالی به دادگاه احضار شده، او را بهعنوان وزیر دولت نهم (احمدینژاد) معرفی میکنند!!
کانالهای تلگرامی و سایت و روزنامههای حامی دولت طی هفتههای اخیر هرگاه به پرونده مفاسد مالی بانک سرمایه میپردازند، پرویز کاظمی یکی از متهمان پرونده را به شکل کلیشهای و هماهنگ، وزیر دولت نهم معرفی و چنین القا میکنند که فساد وی، ریشه در دولت مذکور دارد. اما واقعیت این است که وی حدود یک سال وزیر رفاه بود و پس از استعفا، در خدمت جریان رسانهای مخالف دولت نهم قرار گرفت به نحوی که تا همین چند ماه اخیر در خدمت این جریان رسانهای و القای مواضع آنها قرار داشت. او در این سالها (91 تا 94) در ریاست بانک سرمایه قرار داشت، بانکی که در دولت یازدهم درگیر فساد و اختلاس 16 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان بود.
گفتنی است دادگاه علی بخشایش مدیرعامل سابق بانک سرمایه، پرویز کاظمی رئیس سابق هیئت مدیره بانک سرمایه و محمدرضا توسلی عضو سابق حقوقی بانک سرمایه دیروز برگزار شد.
علی بخشایش فرزند روحالله به اتهام مشارکت در اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق اخلال در نظام پولی و بانکی و مشارکت در 46 فقره خیانت در امانت، پرویز کاظمی فرزند درویش به اتهام مشارکت در اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق اخلال در نظام پولی و بانکی و مشارکت در 41 فقره خیانت در امانت و محمدرضا توسلی فرزند غلامرضا به اتهام مشارکت در اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق اخلال در نظام پولی و بانکی و مشارکت در 40 فقره خیانت در امانت است.
نماینده دادستان درباره اتهامات پرویز کاظمی که از سال 91 تا 94 عضو هیئت مدیره بانک سرمایه بوده، گفت: وی متهم است به ارائه 41 فقره تسهیلات غیرقانونی به مجموع 2488 میلیارد تومان و اتلاف اموال سرمایهگذاران بانک سرمایه.
وی با اشاره به قوانین و نقض عالمانه و عامدانه تلاش داشته پرداختهای کلانی به برخی مشتریان و شرکتها داشته باشد که تعدادی از آنها به شرح ذیل است:
گروه شرکتهای حسین هدایتی، گروه شرکتهای جهانبانی، گروه شرکتهای شاملویی، گروه شرکتهای مدلل، شرکتهای منتسب به احمد حاج محمد جواد، شرکتهایی با مدیران کارتن خواب، شرکتهای منتسب به هادی رضوی، شرکتهای منتسب به علی امامی و...
سوء مدیریت دولت موجب خروج 20 میلیارد دلار از کشور شد
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس تصریح کرد: بر اثر برخی سوء تدبیرها، بیش از 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شد.
محمدرضا پورابراهیمی در گفتوگو با خبر آنلاین و در پاسخ به این سؤال که دقیقاً چه میزان سرمایه از کشور خارج شده، گفت: این را باید با توجه به ترازنامههای بانک مرکزی استخراج کرد و البته این نهاد بهتر از هر نهاد دیگری میتواند در این خصوص اطلاعات بدهد اما برآوردهای ما نشان میدهد در مقطعی 20 میلیارد دلار سرمایه ارزی از ایران خارج شده است و حتی برخی آمار رقمی بیش از این را نیز نشان میدهند.
وی با تأکید بر اینکه توقف خروج سرمایه میتواند شرایط را برای ایجاد ثبات در اقتصاد ایران فراهم کند، ادامه داد: متأسفانه تحت تأثیر بحران ارزی، میلیاردها دلار سرمایه از کشور خارج شد که این وضعیت خود در تشدید بحرانها به شدت تأثیرگذار بود و فضای جامعه را ملتهب کرد.
وی افزود: بررسیها نشان میدهد روند خروج سرمایه از ایران تحت تأثیر سیاستهای اتخاذ شده از سوی بانک مرکزی و مصوبات شورای هماهنگی اقتصادی به رقم ناچیزی رسیده و حتی میتوان به جرأت از توقف این روند صحبت کرد.
محمدرضا پورابراهیمی پیش از این تأکید کرده بود: خروج 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور در عدم مدیریت صحیح بانک مرکزی بر بازار ارز و عدم اجرای پورتال ارزی که در دولت دهم کلید خورده بود، ریشه دارد.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با تأکید بر کارکرد سامانه نیما گفت: سامانه نیما میتواند بسیاری از مشکلات موجود در این حوزه را برطرف کند. در واقع سامانه نیما همان پرتال ارزی است که دولت دهم قرار بود راهاندازی نماید.
وی با بیان اینکه دلیل اصلی خروج سرمایه از کشور اتفاقات رخ داده در حوزه ارز است، ادامه داد: بانک مرکزی باید در سالهای اخیر نظارت بیشتری بر بازار ارز میکرد، چرا که نتیجه عدم نظارت جدی بانک مرکزی و عدم برنامهریزی دقیق برای مدیریت ارز، منفی شدن حساب سرمایهای کشور را به دنبال داشته و به معنای خروج ارز از کشور است.
مرعشی: روحانی با نزدیکی به لاریجانی عارف و فراکسیون امید را دور زد
سخنگوی مرعشی میگوید دولت پس از انتخابات مجلس دهم، به جای کار با عارف رئیس فراکسیون امید، تصمیم گرفت با لاریجانی و فراکسیون وی کار کند.
حسین مرعشی به روزنامه آرمان گفت: قبل از شکلگیری مجلس دهم روزی رئیسجمهور در سفر استانی به کرمان میرفت و من نیز دعوت بودم که آقای روحانی از من پرسید که مجلس را چطور میبینی و من پاسخ دادم این مجلس یک برنده دارد و آن هم شمایید، چراکه این مجلس 2 فراکسیون دارد و هر دو به خاطر اینکه اکثریت مطلق شوند نیاز به رای دولت دارند. دولت آقای روحانی به هر دلیلی تصمیم مهمی نگرفت که آن همراهی با فراکسیون امید بود. یعنی بین فراکسیون امید و فراکسیون آقای لاریجانی دچار عدم تصمیم شد؛ لذا تصمیم نگرفت که با فراکسیون امید همراهی کند. اگر دولت با فراکسیون امید همراهی میکرد حتما موقعیت بهتری نسبت به شرایط فعلی داشت.
منظورتان مشخصا از اینکه دولت به هر دلیلی پشت فراکسیون امید قرار نگرفت، چیست؟
حال شاید فرض دولت بر این بود که آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس از آقای عارف قویتر میتواند عمل کند و دولت به رئیس مجلس بیشتر از فراکسیون امید نیاز دارد. یعنی درواقع چنین تحلیلی داشتند دومین مسئله این بود که با هدایت برخی عناصر در دولت فراکسیون مستقلین درست شد. لذا دوستان از بدنه فراکسیون امید، جمعی را جدا کردند و فراکسیون مستقلین را ایجاد کردند.
وی که عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در چیدن فهرست امید برای انتخابات شورای شهر هم بوده، میگوید:
من معتقدم شورا تاکنون عملکرد خوبی داشته است. البته ما درمورد شهردار بدشانسی آوردیم، چراکه آقای دکتر نجفی که به عنوان شهردار اول انتخابش کردیم از طرفی مورد تایید پارهای نهادها قرار نگرفت و از سوی دیگر نیز بیماری وی مزید بر علت شد و نتوانست ادامه دهد. البته دوستان از ابتدا تردید میکردند که به نظر من درست نبود. ما شانس خوبی داشتیم که آقای محسن هاشمی را به شهرداری برگزینیم که یکسری از دوستان تا همین اواخر نیز بر تحلیل خود باقی ماندند.
وی همچنین با انتقاد از تندروی اصلاحطلبان چپ در مجلس ششم گفت: ما همان سیاستمدارانی هستیم که توانستیم تایید صلاحیت همه کاندیداهای خودمان را در مجلس ششم بگیریم، اما در پایان همان مجلس ششم صلاحیت 120 نماینده تایید نشد. پس در جاهایی نیز اشکالاتی وجود داشته، البته نمیخواهم بگویم که اشکالات همه از ما است؛ بلکه این تعامل و حرکت اگر متناسب با واقعیتها باشد نباید به فاصله 4 سال انتخابات مجلس ششم آقای محمدرضا خاتمی، بهزاد نبوی، نعیمیپور، مزروعی، غلامحسین تکفلی، میردامادی و ... در مجلس ششم همه تایید و در مجلس هفتم همه رد شوند. این شورای نگهبان همان شورای مجلس ششم بود و تغییری نکرد، اما سیاست شورای نگهبان تغییر کرده بود لذا سیاست این شورا در مجلس ششم یک سیاست و در مجلس هفتم سیاست دیگری بود. اینجاست که ما در جاهایی امکاناتی را از دست میدهیم.
با گذشت چند روز از انتشار پاسخ مستند و مبسوط مدیرمسئول کیهان به فیلم تحریفآمیز شبکه دولتی انگلیس، این شبکه و همه سایتها و نشریات و کانالهایی که دروغپراکنی BBC را پوشش دادند، سکوت اختیار کردهاند.
طبیعتا مردم انتظار داشتند بیبیسی و اردوگاه رسانهای همسو، به خاطر اینکه در فیلم «بهتان برای حفظ نظام»، مشخصا چندین بار از مدیرمسئول روزنامه کیهان نام برده شده و تهمتهایی را متوجه کردهاند، پاسخ او را نیز منتشر کنند. اما این انتظار معقول، از اردوگاه دروغ و شبکه عنکبوتی آن، توقعی بیجا بود.
مدیرمسئول کیهان در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، هویت دوگانه سازنده فیلم (حسین باستانی) را فاش کرد که چگونه ضمن نفوذ در دولت اصلاحات، بولتنی را برای ریاست جمهوری، هماهنگ با برخی عوامل در انگلیس تهیه میکرد و در اصل عامل انگلیس بود. حسین شریعتمداری سپس پاسخ یکایک دعاوی باستانی و سروش و کدیور و مهاجرانی را با ارائه اسناد انکارناپذیر از جمله درباره پول گرفتن از آمریکا و عربستان سعودی در ازای خدمات ضدایرانی و ضد انقلابی داده و پرسیده بود اینها بهتان است یا سند خیانتهایی که خود شما با اختیار و آگاهی مرتکب شدهاید؟
همین شبکه رسانهای زنجیرهای که در بوق و کرنا کرده بودند بیبیسی مستندی قوی درباره بهتان زدن در جمهوری اسلامی به اپوزیسیون ساخته، ابتدا متن مستندات مدیرمسئول کیهان را طبق دستور مشترک بایکوت کردند. بدتر اینکه به جای اظهار شرمندگی و عذرخواهی، مثلا زرنگبازی در آورده و به حاشیهسازی پرداختند تا اصل پاسخ مستند در هیاهو گم شود. نوشتند «اتاق کار شریعتمداری رو دیدید که رایانه تولید شرکت آمریکایی اَپل روی میزش هست؟ این طوری میخواهید با آمریکا مبارزه کنید؟».
طوری هیاهو کردند که مخاطبان اصلا از این جماعت بپرسند ته قصهبافی بیبیسی درباره بهتان چه شد؟! قرآن میفرماید وقتی حضرت ابراهیم با نمرود بحث کرد و دهان او را با گفتن اینکه «خدای من، خورشید را از مشرق به مغرب میبرد، تو اگر میتوانی خلافش را انجام بده»، بست، کافر (نمرود) مبهوت شد و از پاسخ در ماند. فَبُهِتَ الّذی کَفَر.
مباهته واقعی همین است که بیبیسی انگلیس و نوچههایش از پاسخ مستند و مستدل دردشان بیاید اما نتوانند بگویند کیهان چه بر سرشان آورده و علت واقعی سوز و گدازشان چیست؟! باید از این مثلا زرنگها پرسید رایانه اپل داشتن، غیرقانونی است یا پول و رسانه و امکانات از آمریکا و انگلیس و عربستان و اسرائیل گرفتن و خط به خط، دیکتههای آنها را به اجرا گذاشتن؟!
به رایانه بند کردن و مخاطب را دنبال نخود سیاه فرستادن – آن هم درست هنگامی که کیهان برجک بیبیسی را زده- تکرار حکایت همان ستون پنجمی است که از جای دیگری سوخته بودند اما برای عوامفریبی میگفتند؛ شما که شعار ضدآمریکایی میدهید، چرا خلبانانتان با اف 4 و اف 14 آمریکایی جواب حملات صدام را میدهند؟ درد واقعیشان را نمیگفتند که چرا جنگ نیابتی آمریکا را ناکار کردهاید.
این نکته نیز گفتنی است که یکی از افراطیون فراری مدعی اصلاحات چند سال قبل نوشت: «مدیرمسئول کیهان، تکتیرانداز مورد اعتماد جمهوری اسلامی است»؛ حاکی از اینکه وقتی هدف را میزند، دقیق میزند.
گفتنی است چند سال قبل مدیرمسئول کیهان در یادداشتی با عنوان «خانه عنکبوت» به وابستگی برخی از اعضای روزنامههای مدعی اصلاحات به دشمنان بیرونی اشاره کرده بود که امروزه تقریباً تمامی آنها به آمریکا و انگلیس پناهنده شدهاند. سکوت معنیدار روزنامههای زنجیرهای در مقابل پاسخ مستند شریعتمداری به BBC و تلاش ناشیانه و حقیرانه آنها در دفاع از شبکه دولتی انگلیس نیز در ادامه همان ماجرا قابل ارزیابی است.
اکنون این سؤال از زنجیرهایها در میان است که اگر پادوی انگلیس نیستند چرا جرأت نمیکنند پاسخ مستند کیهان به شبکه دولتی انگلیس را منتشر کنند؟! و اگر آن را بیرون از دستورکار روزنامههای خود میدانند چرا دروغپردازی بی بی سی در کلیپ «بهتان» را که علیه اسلام و انقلاب بود پوشش خبری دادند؟!
وقتی سرگرم بزک برجام بودید رانتخواران مشغول کار شدند
یک روزنامه حامی دولت میگوید مشکلات و بحران اقتصادی ناشی از جنگ قدرت است.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود مینویسد: اینکه در ماههای اخیر، کشور گرفتار بحران اقتصادی کمسابقهای شده و هر روز یک سلطان از درون این بحران سر درمیآورد، نه نتیجه تحریم است و نه منشأ واقعی اقتصادی دارد. بنیه اقتصادی کشور ما بهقدری قوی است که میتواند در مقابل تحریمها بایستد و مشکلات را یکی پس از دیگری حل کند. ریشه بحران اقتصادی کشور را باید در عدم انسجام در سطوح بالا و استمرار جنگ قدرت جستجو کرد. جنگ قدرت، در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکافهایی پدید میآورد که میتوانند جای پای مناسبی برای سوداگران و فرصتطلبان باشند. سلاطین سکه و قیر و کاغذ از همین شکافها سر برمیآورند و بحران اقتصادی خلق میکنند و مسئولانی که مشغول جنگ قدرت هستند فرصتی برای مقابله با مشکلات ندارند. برخورد با این سلاطین که مخلوق جنگ قدرت مسئولین هستند، و اعدام آنها به عنوان مفسد فیالارض، لازم است اما کافی نیست.
میبینید که بعد از فروکش کردن التهابهای ارز و سکه و دستگیری و محاکمه سلاطین سکه و قیر و کاغذ، قیمتها پایین نیامده و مردم همچنان با گرانی دست و پنجه نرم میکنند. این، یعنی مبارزه با معلول و عبور کردن از کنار علت.
چرا برای پایان دادن به جنگ قدرت، اقدامی نمیشود؟ چرا ریشه اختلافات سوزانده نمیشود؟ چرا گرایشهای جناحی در انتصابها هر روز قویتر میشود؟ چرا شایسته سالاری به فراموشی سپرده شده است؟ چرا فامیل سالاری رایج شده است؟ چرا کارخانه ابوالمشاغلسازی هر روز فعالتر میشود؟
درباره این تحلیل باید گفت: هر چند منازعات سیاسی میتواند در پیدا شدن مفسدان اقتصادی مؤثر باشد، اما واقعیت اول و مهم این است که پنج سال بزک کردن مذاکره و توافق یکطرفه با غرب و اجرای یکطرفهتر آن، فرصتهای اقتصادی را تباه کرده و موجب تضعیف عمدی بنیه اقتصاد کشور و آسیبپذیر شدن آن شد. در واقع از یک سو تولیدکنندگان و حتی برخی مدیران پایین در اثر حرکت تکمحوری و برجامزدگی دولت، اجباراً به رویکرد تعلیق و انتظار (دست روی دست گذاشتن) تن دادند که ذاتاً بنیه اقتصاد ملی را تضعیف میکرد. در مقابل، همین تضعیف اقتصاد ملی در مقابل فشار دشمن و باز گذاشتن دست عوامل دشمن در فضای مجازی موجب اخلال در بازار و بیثبات شدن آن شد. همزمان، عناصر سودجو توانستند روی همین فضای رها شده از سوی دولت و ساختهشده توسط دشمن موجسواری کنند.
این وجه خوشبینانه داستان است. اما وجه دیگر ماجرا این است که درست در هنگامی که دولت و رسانههای وابسته به آن (نظیر همین روزنامه جمهوری اسلامی)، برجام را بزک میکردند، عناصری که در انتخابات سرمایهگذاری کرده بودند، در حال تبدیل سرمایهگذاری خود به سودهای هنگفت- از جیب مردم- بودند. رانتها از این جا پیدا شد.
با این اوصاف اکنون پس از 5 سال، نسبت دادن پیدا شدن مفسدان اقتصادی دانهدرشت به جنگ قدرت، آدرس غلط دادن به مردم است. واقعیت این است که دولت برجام، ابتدا چوب حراج به برنامه هستهای زد، سپس بازار را به اخم و لبخند بیگانه شرطی کرد و در همین فضا، فرصتطلبان و موجسواران توانستند غارتگری کنند؛ که یک نمونه آن واگذاری 18 میلیارد دلار ارز یا ایجاد رانتهای عجیب در واردات یا فروش خودروهای تولید شرکتهای دولتی است.
شریک و متهم دوره مدیریت شما بود حالا شد «وزیر دولت نهم»؟!
افراطیون مدعی اصلاحطلبی و اعتدال چند سال از وزیر مستعفی دولت نهم در خدمت جاانداختن مواضع دولت یازدهم و دوازدهم استفاده کردند اما حالا که وی بهعنوان متهم فساد مالی به دادگاه احضار شده، او را بهعنوان وزیر دولت نهم (احمدینژاد) معرفی میکنند!!
کانالهای تلگرامی و سایت و روزنامههای حامی دولت طی هفتههای اخیر هرگاه به پرونده مفاسد مالی بانک سرمایه میپردازند، پرویز کاظمی یکی از متهمان پرونده را به شکل کلیشهای و هماهنگ، وزیر دولت نهم معرفی و چنین القا میکنند که فساد وی، ریشه در دولت مذکور دارد. اما واقعیت این است که وی حدود یک سال وزیر رفاه بود و پس از استعفا، در خدمت جریان رسانهای مخالف دولت نهم قرار گرفت به نحوی که تا همین چند ماه اخیر در خدمت این جریان رسانهای و القای مواضع آنها قرار داشت. او در این سالها (91 تا 94) در ریاست بانک سرمایه قرار داشت، بانکی که در دولت یازدهم درگیر فساد و اختلاس 16 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان بود.
گفتنی است دادگاه علی بخشایش مدیرعامل سابق بانک سرمایه، پرویز کاظمی رئیس سابق هیئت مدیره بانک سرمایه و محمدرضا توسلی عضو سابق حقوقی بانک سرمایه دیروز برگزار شد.
علی بخشایش فرزند روحالله به اتهام مشارکت در اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق اخلال در نظام پولی و بانکی و مشارکت در 46 فقره خیانت در امانت، پرویز کاظمی فرزند درویش به اتهام مشارکت در اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق اخلال در نظام پولی و بانکی و مشارکت در 41 فقره خیانت در امانت و محمدرضا توسلی فرزند غلامرضا به اتهام مشارکت در اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق اخلال در نظام پولی و بانکی و مشارکت در 40 فقره خیانت در امانت است.
نماینده دادستان درباره اتهامات پرویز کاظمی که از سال 91 تا 94 عضو هیئت مدیره بانک سرمایه بوده، گفت: وی متهم است به ارائه 41 فقره تسهیلات غیرقانونی به مجموع 2488 میلیارد تومان و اتلاف اموال سرمایهگذاران بانک سرمایه.
وی با اشاره به قوانین و نقض عالمانه و عامدانه تلاش داشته پرداختهای کلانی به برخی مشتریان و شرکتها داشته باشد که تعدادی از آنها به شرح ذیل است:
گروه شرکتهای حسین هدایتی، گروه شرکتهای جهانبانی، گروه شرکتهای شاملویی، گروه شرکتهای مدلل، شرکتهای منتسب به احمد حاج محمد جواد، شرکتهایی با مدیران کارتن خواب، شرکتهای منتسب به هادی رضوی، شرکتهای منتسب به علی امامی و...
سوء مدیریت دولت موجب خروج 20 میلیارد دلار از کشور شد
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس تصریح کرد: بر اثر برخی سوء تدبیرها، بیش از 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شد.
محمدرضا پورابراهیمی در گفتوگو با خبر آنلاین و در پاسخ به این سؤال که دقیقاً چه میزان سرمایه از کشور خارج شده، گفت: این را باید با توجه به ترازنامههای بانک مرکزی استخراج کرد و البته این نهاد بهتر از هر نهاد دیگری میتواند در این خصوص اطلاعات بدهد اما برآوردهای ما نشان میدهد در مقطعی 20 میلیارد دلار سرمایه ارزی از ایران خارج شده است و حتی برخی آمار رقمی بیش از این را نیز نشان میدهند.
وی با تأکید بر اینکه توقف خروج سرمایه میتواند شرایط را برای ایجاد ثبات در اقتصاد ایران فراهم کند، ادامه داد: متأسفانه تحت تأثیر بحران ارزی، میلیاردها دلار سرمایه از کشور خارج شد که این وضعیت خود در تشدید بحرانها به شدت تأثیرگذار بود و فضای جامعه را ملتهب کرد.
وی افزود: بررسیها نشان میدهد روند خروج سرمایه از ایران تحت تأثیر سیاستهای اتخاذ شده از سوی بانک مرکزی و مصوبات شورای هماهنگی اقتصادی به رقم ناچیزی رسیده و حتی میتوان به جرأت از توقف این روند صحبت کرد.
محمدرضا پورابراهیمی پیش از این تأکید کرده بود: خروج 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور در عدم مدیریت صحیح بانک مرکزی بر بازار ارز و عدم اجرای پورتال ارزی که در دولت دهم کلید خورده بود، ریشه دارد.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با تأکید بر کارکرد سامانه نیما گفت: سامانه نیما میتواند بسیاری از مشکلات موجود در این حوزه را برطرف کند. در واقع سامانه نیما همان پرتال ارزی است که دولت دهم قرار بود راهاندازی نماید.
وی با بیان اینکه دلیل اصلی خروج سرمایه از کشور اتفاقات رخ داده در حوزه ارز است، ادامه داد: بانک مرکزی باید در سالهای اخیر نظارت بیشتری بر بازار ارز میکرد، چرا که نتیجه عدم نظارت جدی بانک مرکزی و عدم برنامهریزی دقیق برای مدیریت ارز، منفی شدن حساب سرمایهای کشور را به دنبال داشته و به معنای خروج ارز از کشور است.
مرعشی: روحانی با نزدیکی به لاریجانی عارف و فراکسیون امید را دور زد
سخنگوی مرعشی میگوید دولت پس از انتخابات مجلس دهم، به جای کار با عارف رئیس فراکسیون امید، تصمیم گرفت با لاریجانی و فراکسیون وی کار کند.
حسین مرعشی به روزنامه آرمان گفت: قبل از شکلگیری مجلس دهم روزی رئیسجمهور در سفر استانی به کرمان میرفت و من نیز دعوت بودم که آقای روحانی از من پرسید که مجلس را چطور میبینی و من پاسخ دادم این مجلس یک برنده دارد و آن هم شمایید، چراکه این مجلس 2 فراکسیون دارد و هر دو به خاطر اینکه اکثریت مطلق شوند نیاز به رای دولت دارند. دولت آقای روحانی به هر دلیلی تصمیم مهمی نگرفت که آن همراهی با فراکسیون امید بود. یعنی بین فراکسیون امید و فراکسیون آقای لاریجانی دچار عدم تصمیم شد؛ لذا تصمیم نگرفت که با فراکسیون امید همراهی کند. اگر دولت با فراکسیون امید همراهی میکرد حتما موقعیت بهتری نسبت به شرایط فعلی داشت.
منظورتان مشخصا از اینکه دولت به هر دلیلی پشت فراکسیون امید قرار نگرفت، چیست؟
حال شاید فرض دولت بر این بود که آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس از آقای عارف قویتر میتواند عمل کند و دولت به رئیس مجلس بیشتر از فراکسیون امید نیاز دارد. یعنی درواقع چنین تحلیلی داشتند دومین مسئله این بود که با هدایت برخی عناصر در دولت فراکسیون مستقلین درست شد. لذا دوستان از بدنه فراکسیون امید، جمعی را جدا کردند و فراکسیون مستقلین را ایجاد کردند.
وی که عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در چیدن فهرست امید برای انتخابات شورای شهر هم بوده، میگوید:
من معتقدم شورا تاکنون عملکرد خوبی داشته است. البته ما درمورد شهردار بدشانسی آوردیم، چراکه آقای دکتر نجفی که به عنوان شهردار اول انتخابش کردیم از طرفی مورد تایید پارهای نهادها قرار نگرفت و از سوی دیگر نیز بیماری وی مزید بر علت شد و نتوانست ادامه دهد. البته دوستان از ابتدا تردید میکردند که به نظر من درست نبود. ما شانس خوبی داشتیم که آقای محسن هاشمی را به شهرداری برگزینیم که یکسری از دوستان تا همین اواخر نیز بر تحلیل خود باقی ماندند.
وی همچنین با انتقاد از تندروی اصلاحطلبان چپ در مجلس ششم گفت: ما همان سیاستمدارانی هستیم که توانستیم تایید صلاحیت همه کاندیداهای خودمان را در مجلس ششم بگیریم، اما در پایان همان مجلس ششم صلاحیت 120 نماینده تایید نشد. پس در جاهایی نیز اشکالاتی وجود داشته، البته نمیخواهم بگویم که اشکالات همه از ما است؛ بلکه این تعامل و حرکت اگر متناسب با واقعیتها باشد نباید به فاصله 4 سال انتخابات مجلس ششم آقای محمدرضا خاتمی، بهزاد نبوی، نعیمیپور، مزروعی، غلامحسین تکفلی، میردامادی و ... در مجلس ششم همه تایید و در مجلس هفتم همه رد شوند. این شورای نگهبان همان شورای مجلس ششم بود و تغییری نکرد، اما سیاست شورای نگهبان تغییر کرده بود لذا سیاست این شورا در مجلس ششم یک سیاست و در مجلس هفتم سیاست دیگری بود. اینجاست که ما در جاهایی امکاناتی را از دست میدهیم.