kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۱۶۱
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۴
ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

دستور هایزر برای تیراندازی به طرف مردم (پاورقی)


تالیف: کامران غضنفری
یکی از اقدامات ژنرال‌ هایزر در ایران، ترغیب سران ارتش به صدور دستور تیراندازی مستقیم به طرف مردم بود. این مطلبی است که خود هایزر در چند جا به صورت تلویحی به آن اعتراف می‌کند:
«روز جمعه 26 ژانویه 1979 [ششم بهمن ماه 1357] خبر رسید که در دانشگاه [تهران] تظاهرات شده و دو هزار نفر در آن شرکت دارند و همه از کنترل خارج شده‌اند. ارتش کوشیده بود اوضاع را کنترل کند و تیراندازی هوائی کرده بود امـّا تاثیری نگذاشته بود. لذا لوله‌های تفنگ‌ها را پایین آورده بودند و به سوی جمعیت شلیک کرده بودند. بین 15 تا 20 نفر کشته شده بودند. مطمئن بودم که این حادثه، واکنش‌هائی خواهد داشت.»104  
جان استمپل دیپلمات سفارت آمریکا، نیز در این رابطه چنین می‌گوید:
«روز 27 ژانویه [هفتم‌بهمن] وقتی که بختیار اعلام کرد برای مذاکره با آیت‌الله به پاریس می‌رود، [امام] خمینی موافقت کرد تا او را بپذیرد. در همان روز 15 نفر در تظاهرات کشته شدند. صبح روز بعد نیز خشونت درگرفت و هنگامی که روز به پایان می‌رسید، 35 نفر دیگر در تهران و 50 نفر نیز در دیگر نقاط کشور کشته شده بودند. در آن شب [امام] خمینی موضع خود را تغییر داد و گفت اگر بختیار بخواهد او را بپذیرم، اول باید استعفاء کند.»105  
هایزر در بخشی از کتاب خود، به ماجرای تیراندازی نظامیان به طرف مردم در میدان انقلاب (روبه‌روی ستاد ژاندارمری) در تاریخ 29 ژانویه [نهم بهمن ماه] که طی آن چندین نفر کشته و تعداد دیگری نیز مجروح شده بودند، اشاره کرده و به طور مشخص بیان می‌دارد که دستور تیراندازی به طرف مردم را داده است. وی می‌گوید:
«در جلسه دوشنبه 29 ژانویه 1979 [نهم بهمن ماه 1357] با سران ارتش، ... ناگهان پیامی تلفنی رسید که مخالفان در حال حمله به ستاد مرکزی ژاندارمری در تهران هستند. من گفتم که این محل باید فوراً به عنوان یکی از ارکان‌های حیاتی دولت تلقی شود و (نیروهای نظامی) به حفاظت از آن بپردازند. به نظر من، بهترین راه این بود که ضمن استفاده از گاز اشک‌آور، به تیراندازی هوائی بر بالای سر تظاهرکنندگان پرداخته شود. اگر مؤثر نبود لوله‌ تفنگ‌ها باید پایین می‌آمد تا بفهمند که ارتش اهل عمل است. قره‌باغی فوراً به سمت تلفن رفت و با بختیار صحبت کرد و بعد آجودانش را خواست و به زبان فارسی به او دستور آتش داد. بعد به سوی من بازگشت و گفت همان طور که تصمیم‌ گرفته‌ایم عیناً عمل خواهد شد... کمی بعد خبردار شدیم که ارتش به دستور ما وارد عمل شده است. کوشیده بودند بدون تیراندازی مستقیم، مردم را متفرق کنند امـّا موفق نشده بودند، لذا تیراندازی مستقیم به سمت آنها را شروع کرده بودند. از میزان تلفات گزارش دقیقی نداشتیم، امـّا خبر یافتیم که بعد از این تیراندازی‌ها، جمعیت عقب نشسته است...106  
در جلسه‌ سه شنبه 30 ژانویه 1979 [دهم بهمن 1357]، ژنرال قره‌باغی در مورد حوادثی که روزگذشته در برابر ستاد مرکزی ژاندارمری رخ داده بود، به شدت احساساتی شده بود... وی ناراحت شد و سعی کرد که مرا به خاطر دستور به سربازان برای پایین آوردن لوله‌های تفنگ و شلیک به سوی مردم، سرزنش کند. او با انگشت خود به سوی من اشاره کرد و گفت: شما باید سرزنش شوید، دستان شما به خون آلوده است.»107  
قره باغی بعدها در مورد این ماجرا در کتاب خود می نویسد :
« برابر گزارش رسیده ، تعداد کشته شدگان واقعه مقابل [ستاد] ژاندارمری کل کشور و دانشگاه تهران ، جمعاً در حدود 37 نفر و زخمی شدگان در حدود 100 نفر بودند .»108   
هایزر در بخش دیگری از یادداشت‌های همین روز خود با خوشحالی اشاره می‌کند که دستورات صادر شده برای تیراندازی به سمت مردم، طی چند روز گذشته توسط نظامیان  اجرا شده است. وی می‌گوید:
«به پیروزی‌های دو سه روز اخیر نیروهای مخالف می‌اندیشیدم. ما در برابر قدرت سهمگین این جنبش، پیروزی کمی به دست آورده بودیم. نکته‌ای که مایه‌ اعتبار ما بود و باور نمی‌کردم که سولیوان هیچ‌گاه قدردان باشد، این بود که دستوراتی که برای اعمال حکومت نظامی داده می‌شد، اجرا  می‌گشت و آنان حاضر بودند که به سوی برادران ایرانی و برادران مسلمان خود تیراندازی کنند. آنها نشان داده بودند که هر کاری لازم باشد، انجام خواهند داد.»109  
وی هم چنین در مورد جلسه‌ 21 ژانویه [یازدهم بهمن] با سران ارتش می‌گوید: «در جلسه ... به بررسی روحیه و موقعیت نیروهای مسلح پرداختیم. فرماندهان نیروها آن روز صبح با دقت تمام نیروها را کنترل کرده بودند... گروه هنوز معتقد بود که ارتش در موقعیتی است که اگر دستوری به آن داده شود، بی چون و چرا اجرا خواهد کرد. افراد ظرف سه یا چهار روز گذشته در تیراندازی اکراه نداشته‌اند.»110  
مطالب فوق به خوبی بیانگر آن است که ژنرال هایزر حداقل در چند مورد صدور دستور تیراندازی به طرف مردم که منجر به کشته شدن دهها نفر و زخمی شدن تعداد زیادی شده بود، نقش داشته و در واقع، مسئولیت جنایات فوق‌الذکر بر عهده‌ دولت آمریکا می‌باشد.
آماده شدن برای اجرای کودتا
هایزر در جای دیگر، باز هم به نقش برژینسکی در پیگیری قضیه کودتای نظامی اشاره می‌کند:
« در تماس تلفنی... برژینسکی از من خواست احتمال کودتا را هم چنان مدنظر داشته باشم. وی یادآور شد که برای این کار، برنامه‌ریزی بسیار پرارزش است. می‌توانستیم اپوزیسیون را بترسانیم و به حمایت از بختیار واداریم و هشدار دهیم که اگر این حمایت صورت نگیرد، کودتا خواهد شد و ارتش وارد عمل می‌شود. به اعتقاد برژینسکی این کار باعث می‌شد که آیت‌الله در مورد آمدنش به کشور دوباره بیندیشد.»111  
خود کارتر (رئیس جمهور آمریکا) نیز تهدید کودتای نظامی را بهترین راه جلوگیری از دستیابی امام خمینی به قدرت می‌دانست.112
کنت پولاک ( مأمور سابق سازمان سیا ) در کتاب خود در این مورد می نویسد :
« در واقع ما ژنرال هایزر را با این هدف به ایران فرستادیم که سریعاً اقدامی به‌عمل آورد تا کودتایی علیه انقلاب و حتی به عنوان آخرین راه چاره صورت دهد .»113   
هایزر نیز نظر خود را چنین بیان می‌کند:
«نظر من این بود که ارتش به بختیار وفادار باقی می‌ماند. نه فقط به خاطر این که این نظر، مورد اعتقاد من بود، بلکه به خاطر این که این دستور واشنگتن بود که ارتش به بختیار وفادار بماند. به نظر من، انجام یک کودتای نظامی، بهتر از قبول دولت [امام] خمینی بود.»114  
برژینسکی، در بخشی از کتاب خود به نقش‌ هایزر در آماده نگاه داشتن ارتش برای کودتا و حمایت دولت آمریکا از انجام آن اشاره می‌کند:
« طی گزارشی اظهار کردم که در صورت شکست بختیار، ما باید تغییرات مناسبی در موضع خود ایجاد کنیم و گزینه C هایزر (حرف C اشاره‌ای به گزینه کودتا در گزارش‌های هایزر بود) باید با پشتیبانی آمریکا به مورد اجرا در آید... شاه در شانزدهم ژانویه ایران را ترک کرد. حال پرسش این بود که آیا ارتش ایران قابلیت لازم برای دست زدن به یک کودتا، و واشنگتن قاطعیت لازم برای اجرای آن را دارد یا نه؟
اجرای گزینه C به یک برنامه‌ریزی دقیق و طرح لجستیکی و هم به تصمیم و اراده‌ سیاسی از طرف فرماندهان نظامی ایران بستگی داشت. و علاوه بر آن، مستلزم علامت یا اجازه‌ای از طرف یک مقام قابل قبول بود. مأموریت هایزر، آماده نگه‌داشتن ارتش ایران برای انجام چنین برنامه‌ای در صورت ضرورت بود و با رفتن شاه از ایران، فقط واشنگتن می‌توانست این علامت را ارسال کند .»115
منابع در دفتر روزنامه موجود است