kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۱۳۸۶
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۷

جمــال و جــلال «شعر انقلاب» در دوازده آینــــــه (بخش دوم)



   رضا اسماعیلی
اشاره
   در این مقاله، جلال و جمال شعر انقلاب را در دوازده آینه بی‌غبار به تماشا می‌نشینیم. آینه‌های روشنی که هر چند از دام تعلق زمین رسته و به آسمان پیوسته اند، ولی ما همچنان می‌توانیم در لحظه‌های دلتنگی، حلاوت هم‌نشینی و هم نفسی با آنان را با زمزمه آثارشان تجربه کنیم. دوازده آینه‌ای که آمیزه‌ای از «آب و خرد و روشنی»‌اند. در این نوشتار، علاوه‌بر معرفی اجمالی این چهره‌های ماندگار، با ترنم و تبسم شعری، یاد و خاطره زلال شان را گرامی می‌داریم.
   در بخش نخست، جلال و جمال شعر انقلاب را در سه آینه روشن به تماشا نشستیم. اینک در بخش دوم، شما را دعوت به تماشای جلال و جمال شعر انقلاب در سه آینه دیگر می‌کنیم. آینه‌های روشنی با نام و نشان: حمید سبزواری، مشفق کاشانی، و سلمان هراتی.
آینه چهارم: حمیدسبزواری
   «حمید سبزواری»(1) را ـ بی‌هیچ تردیدی ـ باید از سرآمدان و پیشکسوتان شعر انقلاب اسلامی به شمار آورد که آثارش بر محور تفکّر اسلامی و شیعی شکل گرفته و بالیده است. قصیده‌سرایی دین‌مدار، انقلابی و معترض، با گرایشی «خراسانی ـ عراقی» در سبک بیان و زبان. شاعری که در کوران قهر و بی‌مهری شاعرانِ عصر شکست، با شوری انقلابی و لهجه‌ای آفتابی، از گل‌بانگ خجسته ظفر و شکوفایی لبخند سحر گفت، و برای باروری و بالندگی شعر انقلاب اسلامی سنگ تمام گذاشت. از همین رو شعرش را به راستی و درستی می‌توان «تاریخ منظوم انقلاب اسلامی» نامید. علاوه‌بر این، نام بلند او تداعی‌کننده‌ سرودهای ماندگار و خاطره‌انگیزی‌ست که با ذهن و زبان مردم ایران پیوند خورده است؛ سرودهایی که در سینه و آیینه‌ آنها می‌توان فراز و نشیب‌های تاریخ انقلاب اسلامی را به روشنی به تماشا نشست. سرودهایی همچون: «خمینی!‌ای امام!، برخیزید ‌ای شهیدان راه خدا!، این بانگ آزادی‌ست، آمریکا! آمریکا! مرگ به نیرنگ تو، شهید مطهّر، این پیروزی خجسته باد، و…».
   موضوع و محور اصلی و اصیل اکثر سروده‌های حمیدِ شعر انقلاب، «درد دین» بود و قصّه‌ شیرین. از همین رو آن پیر دردآشنا هر گاه قصد قصیده می‌کرد، از پیروزی میهن می‌گفت و شکست اهریمن؛ چرا که در مکتب انسان‌ساز اسلام آموخته بود که میهن چون جان است و عشقِ به آن از «ایمان»، و با چشم خویش دیده بود لاله‌های بردمیده از خون جوانان وطن را. به همین خاطر در دوران دفاع مقدّس که میهن اسلامی ناجوانمردانه مورد هجمه قدرت‌های استکباری شرق و غرب قرار گرفته بود، مؤمنانه و عاشقانه برای سربلندی ایران و پیروزی دلیران شعر می‌سرود؛ شعرهایی که جان‌مایه‌ اصلی آنها عشق و امید و حماسه بود:
«ای خصم! امان خورد و خوابت ندهیم
تا از دم تیغ تشنه آبت ندهیم
از صلح مگو سخن که در پهنه‌ رزم
جز برق سلاح خود جوابت ندهیم»(2)
   سبزواری که زخم جان‌سوز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را بر پیکر وطن دیده بود، در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مؤمنانه به ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی» حسین زمان خویش لبّیک گفت و با سلاح شعر، آماده‌ جهادی فرهنگی شد. چنانکه خود می‌گوید: «وقتی امام را شناختیم، من سعی کردم آرمان‌های امام را در شعرهای خودم مطرح کنم. با خودم فکر کردم و گفتم که خدا و پیغمبر چه گفته و این پیرمرد نیز چه می‌گوید. در این پیرمرد، همان حقیقت را دیدم که شروع کردم به طرفداری از ایشان.»
   بدون شک رمز ماندگاری این قصیده‌سرای انقلابی و آزاده را باید پرداخت مؤمنانه و هنرمندانه به هویّت ایرانی ـ اسلامی و ارتباط تنگاتنگ آثار او با آرمان‌ها و اندیشه‌های طلایه‌داران انقلاب ـ بخصوص امام راحل و مقام معظّم رهبری ـ دانست. آرمان‌های مقدسی چون: استقلال، آزادی، عدالت، وحدت جهان اسلام، مردم سالاری، ظالم ستیزی، مظلوم نوازی و...
   پیر و پدر شعر انقلاب اسلامی در قصیده فاخر و استوار «در حریم وحی»، با استناد به بخشی از بیانات معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(3) که به مناسبت کشتار حجاج خانه خدا در سال 1366 و در جمع اعضای هیئت دولت ایراد فرمودند، با صراحتی انقلابی و قابل ستایش به افشای ماهیت خبیث و پلید «آل‌سعود» پرداخته است که زیر نقاب دروغین«خادم الحرمینی» و با حمایت‌های گسترده آمریکا و صهیونیسم مشغول خیانت به اسلام و مسلمین هستند:
وا مصیبت! کعبه در زنجیر شیطان بنگرید
مکه را چون یوسف مصری به زندان بنگرید
در حریم وحی، بانگ شرک و عصیان بشنوید
بر لوای عدل، نقش ظلم و طغیان بنگرید
در مقام قرب، آثار نفاق و افتراق
در سرای امن، رسم جور و عدوان بنگرید
در صفا و مروه و اعراف و مشعر روکنید
شرطگان را در کمین اهل ایمان بنگرید
در حرا، هرّای دژوانان غضبان بشنوید
در منا، سیمای دژخیمان سلطان بنگرید
لهو و لعب و میسر و ازلام در مرآی عام
بنگرید از چارسو، با چشم‌گریان بنگرید
در فنای شرع، فریاد دریغا سر کنید
کفر مطلق، در لباس شرع و قرآن بنگرید!
پس عنان گیریداز بطحا سوی شهر رسول
هر چه از نادیده و نشنیده در آن بنگرید
در کنار روضه پاک رسول هاشمی
افترا بر شارع و بر شرع، بهتان، بنگرید
هر طرف بوزینه‌ای در کسوت روحانیون
گرم کفرآموزی خلق مسلمان بنگرید
از وقیحی چند، دعوی فقاهت بشنوید
وز سفیهی چند، لاف علم و عرفان بنگرید
در بقیع آیید تا از فتنه «آل‌سعود»
آنچه بر عترت رسید، از آل سفیان بنگرید...(4)
آینه پنجم: مشفق کاشانی
   «مشفق کاشانی»(5) از غزل سرایان سرآمد و یکی از ستارگان پرفروغ آسمان ادبیات ایران بود که بعید می‌دانم تا سالیان سال، زمانه بتواند ادیب توانمندی مانند او را در دامان خود پرورش دهد. وی بیش از نیم قرن در عرصه شعر و ادب ایران حضور فعال و تاثیرگذار داشت.
   مشفق - بدون هیچ‌گونه اغراقی - اعتبار و آبروی غزل معاصر بود، و آثار گرانسنگ و ارجمندش میراثی عظیم و ماندگار برای شعر و ادب پارسی. وجود پر برکت «غزل - مرد» بزرگی چون او، نشانه باروری و بالندگی شجره طیبه شعر پارسی و سندی روشن بر اصالت و نجابت ادبیات ما بود.
   آن ادیب مودب، به اذعان و شهادت بزرگان ادب دیروز و امروز، یکی از وارثان امین و بلامنازع گنجینه هزار ساله شعر فاخر و نادر پارسی بود. گنجینه‌ای که با خون دل‌ها و رنج‌ها و ریاضت‌های استخوانسوز شاعران عاشق و بلند آوازه‌ای چون فردوسی، مولانا، سعدی، حافظ، خیام و...از گزند آفات روزگار در امان مانده و به دست ما رسیده است.
   استاد مشفق با دانش و بینش ادبی گسترده و تجارب ارزنده‌ای که داشت، برای نسل شاعران انقلاب همچون شبچراغی پرفروغ بود که به نو آمدگانی که تشنه زلال روشنی و رستگاری بودند، راه را می‌نمایاند و آنان را از فرو افتادن در دامچاله‌های فرم محوری و معناگریزی باز می‌داشت.
   وی بعد از پیروزی انقلاب نیز از اولین شاعرانی بود که به ندای معمار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(قدس سره الشریف) لبیک گفت و به کاروان شاعران انقلاب که خود را با آنان هم قبله و هم قبیله می‌دانست، پیوست. وی در طول سال‌های بعد از انقلاب با تمام توان در کنار ملت ایران بود، به خصوص در دوران هشت سال دفاع مقدس که با همراهی رفیق شفیقش زنده‌ یاد محمود شاهرخی، با گردآوری چندین مجموعه شعر با موضوع دفاع مقدس، به مجاهدت فرهنگی پرداخت. این تلاش پر برکت موجب شد که شاعران دیگر نیز برای حضور در این عرصه انگیزه پیدا کنند.
   زنده یاد سید‌ حسن حسینی از شاعران شاخص و نام آور انقلاب در کتاب«گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس که در سال ۸۱ از سوی سوره مهر منتشر شده است،‌ به همراهی استاد مشفق با انقلاب چنین شهادت می‌دهد:‌ «در میان پیشکسوتان شعر و بزرگانی که حضورشان برای جوانان انقلاب مایه برکت و حرکت بوده و هست پس از مرحوم مهرداد اوستا باید نام مشفق کاشانی را با احترام بر زبان آورد.»
   زمزمه غزلی از او در ستایش حماسه آفرینی‌های ملت ایران که منجر به پیروزی غرورآفرین در دهه فجر و 22 بهمن 57 شد، خالی از لطف نیست:
بهمن آمد و گل ریخت، باغبان به دامانش
چلچراغ مهر افروخت، لاله در خیابانش
سرزمین ایران را، با ستاره آذین بست
چون درخت فروردین، از شکوفه بارانش
فجر صادق است آنک، کز فروغ یزدانی
در طلوع آزادی، سر زد از‌گریبانش
پرده شفق گلگون، دامن فلق، در خون
بر سپهر نیلی‌فام، شاهد شهیدانش
زآستین ابراهیم، دست حق برون آمد
در نبرد تنگاتنگ، بت شکست و بنیانش
شور او خدایی بود، نغمه آسمانی بود
کز سروش غیب آمد، آفرین ز یزدانش
هم زمین به تکریمش، هم زمان به آیینش
هم فلک ثناگویش، هم ملک ثناخوانش(6)
آینه ششم: سلمان هراتی
   «سلمان هراتی»(7) از شاعران شاخص و جریان ساز نسل اول انقلاب است که برای ایفای رسالت انسانی و اجتماعی خویش، پا به وادی ادبيات گذاشت و با خلق آثاری ارزشمند، شجره طيبه شعر انقلاب اسلامي را بارور كرد. بسیاری از ادب دوستان او را با مجموعه شعر «از آسمان سبز» می‌شناسند که چاپ این دفتر در زمان خود حادثه‌ای خجسته در شعر بود. بدون اغراق بايد گفت كه صلابت و حلاوت بسياری از شعرهای اين دفتر كه در سال‌های آغازين انقلاب و در طول دوران پرافتخار دفاع مقدس سروده شده‌اند، در ذايقه بسياری از خوانندگان مشتاق و جدی ادبيات معاصر هنوز هم باقي مانده است.
   هراتی با مجموعه شعر«از آسمان سبز» پا در وادی ادبیات گذاشت و نام روشن خود را در دفتر شعر انقلاب اسلامی به ثبت رساند. وی از شاعرانی بود که ضمن اعتقاد به ضرورت خطر كردن برای آفرينش ادبي و با التزام به نوآوری، به اين نكته نيز توجه داشت كه بايد در مسير اعتدال گام بردارد و با حفظ اصول و قواعد به اين مهم بپردازد تا در چاه و چاله بازی‌های لفظي، صوری و تكنيكي سقوط نكند، زيرا او بر اين اعتقاد بود كه شعر بايد پلي برای ايجاد ارتباط صميمي با مخاطب باشد و اين مهم هيچ ‌گاه با دميدن در تنور الفاظ مطنطن حاصل نمي‌شود، بلكه با دميدن روح عشق و صداقت و تعهد در كالبد همين واژه‌های معمولي به دست مي‌آيد.
   همچنین هراتی را باید جز پیشگامان شعر اجتماعی انقلاب - شعر اعتراض - دانست. چنانکه سید حسن حسینی در کتاب «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس» در‌باره سلمان گفته است: «اگر زنده مي ماند، يقينا صراحت و دردمندی‌اش او را به اصطكاك شديد با كج روی‌ها مي كشاند.»(8) مجموعه «از آسمان سبز» او دربردارنده نمونه‌های موفق و قابل تاملی از این ژانر ادبی است. برای نمونه شعر«زمزمه جویبار» او به عنوان یک نمونه موفق از شعر اجتماعی دهه 60 قابل بررسی است. سلمان در این سروده پرتپش و موضع مند، هنرمندانه به ترسیم سیمای سیاه و غیرانسانی جامعه «ارباب و رعیتی» پرداخته است. وی که خود یکی از زخم خوردگان نظام ستمشاهی است، در«زمزمه جویبار» به تداوم حاکمیت ارزش‌های پوسیده ارباب و رعیتی در جمهوری نوپای اسلامی که برای تحقق «عدالت علوی» بنا شده، شدیداً معترض است:
چرا عبدالله به شهر نیاید؟
وقتی ارباب به ناموسش چشم دارد
 مادر می‌گوید: چرا هنوز حق با ناصرخان است؟!
چرا سهم عبدالله جریب جریب زحمت است و حسرت
و سهم ناصرخان
هکتار هکتار محصول است و استراحت؟
مگر عبدالله، زیر بوته به عمل آمده است
 که صاحب هیچ زمینی نیست؟
پس چرا عبدالله فقط کاشتن را بلد است
 و ارباب برداشتن را؟
ما در مقابل آمریکا ایستادیم
اما چرا هنوز کیومرث خان خرش می‌رود؟!»(9)
   هراتی هر چند در عرصه شعر سپید موفق‌تر به نظر می‌رسید، ولی در سرایش غزل نیز دستی توانا داشت. زبان او در غزل‌، زباني سالم، منسجم و استوار، عاری از هرگونه غموض، تصنع و تكلف و پيراسته از كسره‌های اضافي و يا وصفي سهل‌انگارانه و تركيب‌سازی‌های «جدول ـ ضربي» است كه در برهه‌أي از تاريخ ادبيات بعد از انقلاب، سخت باب شده بود. طراوت و دلنشيني اين غزل‌ها تا حدود زيادی مرهون پيوند مبارك قابليت‌های موسيقيايي و فني غزل كهن با مؤلفه‌هاي زباني سبك نيمايي است كه محصول اين پيوند در ذهن و زبان هراتی و اكثر شاعران بعد از انقلاب، زايش غزل‌هايي است كه اصطلاحاً به آن «نو كلاسيك» يا غزل مدرن
 مي‌گويند:
ديروز اگر سوخت، اي دوست! غم برگ و بار من و تو
امروز مي‌آيد از باغ، بوي بهارمن و تو
آن‌جا در آن برزخ سرد، در كوچه‌‌هاي غم و درد
غير از شب آيا چه مي‌ديد چشمان تار من و تو؟
ديروز در غربت باغ، من بودم و يك چمن داغ
امروز خورشيد در دشت، آيينه‌دارمن و تو
غرق غباريم و غربت، با من بيا سمت باران
صد جويبار‌ست اينجا در انتظارمن و تو
این فصل، فصل من و توست، فصل شکوفایی ما
برخیز با گل بخوانیم، اینک، بهار من و تو
با اين نسيم سحر‌خيز، برخيز! اگر جان سپرديم
در باغ مي‌ماند، اي دوست! گل يادگار من و تو
چون رود امیدوارم، بی‌تابم و بی‌قرارم
من می‌روم سوی دریا، جای قرار من و تو (10)
منابع و مآخذ:
1- «حسین آقا ممتحنی» مشهور به حمید سبزواری در سال 1304 در سبزوار متولد و در ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ در تهران روی در نقاب خاک کشید.
2 - سبزواری، حمید، سرود سپیده، تهران، انتشارات کیهان، چاپ اول، 1368، ص 466.
3 - این‌ها چه کاره‌اند که آمده‌اند خادم الحَرَمَیْن - خائن الحَرَمَیْن - شده‌اند؛ کی این‌ها را خادم الحرمین قرار داده؟ با چه وجهی این‌ها اسم مملکت اسلامی را تغییر داده‌اند از آنی که بود؛ «حجاز» را «مملکت سعودی» قرار دادند؟ مملکت سعودی به چه مناسبت؟ (صحیفه امام خمینی، جلد ۲۰ ، صفحه ۳۷۱.)
4 - سبزواری، حمید، این بانگ آزادی(مجلد چهارم)، به کوشش: رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی، حسین اسرافیلی، تهران، سیمرغ هنر، چاپ اول، 1397.
5- غزل سرای نام آور معاصر عباس کی‌منش مشهور به مشفق کاشانی، در سال ۱۳۰۴ خورشیدی در کاشان دیده به جهان گشود و در دی ماه سال ۱۳۹۳ در آستانه 90 سالگی و در حال شعرخوانی در انجمن شاعران ایران دعوت حق را لبیک گفت.
6 - کاشانی، مشفق، آیینه خیال، تهران، انتشارات کیهان، چاپ اول، 1372، ص 147.
7 - سلمان هراتی، با نام اصلی سلمان قنبر هراتی، در اول فروردین ۱۳۳۸ در مزردشت تنکابن دیده به حقیقت جهان گشود و در ۹ آبان ۱۳۶۵ هنگام عزیمت به لنگرود در یک سانحهٔ رانندگی درگذشت.
8 - حسينی، سیدحسن، گزيده شعر جنگ و دفاع مقدس، تهران، سوره مهر، 1381.
9 - هراتی، سلمان، دری به خانه خورشید، تهران، سروش(انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)، 1368.
صفارزاده، طاهره، مجموعه‌اشعار، تهران، پارس کتاب، چاپ اول، 1391، شعر نقاب، صص 324 و 325.
10 - مظفری ساوجی، مهدی، شهد اما شوکران، تهران، تندیس، چاپ اول، 1383، ص 774.