kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۰۹۹۹
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۷ - ۲۳:۰۹

سفره مردم را کدام خیانت کوچک کرد؟(یادداشت روز)

فتنه و آشوبی که 10 سال قبل کلید خورد، چه تاثیری در کوچک شدن سفره مردم داشت؟ هدف دشمن چه بود و جریان کارگزار فتنه، چه نقشی در این میان ایفا کرده است؟ در مقدمه بحث توجه داشته باشیم برخی عناصر در هیئت حاکمه آمریکا که زمستان پارسال گفتند انقلاب ایران چهل سالگی خود را نخواهد دید، همان ناکامانی هستند که هنگام تدارک فتنه سال 88 خیال می‌کردند انقلاب اسلامی از 30 سالگی عبور نمی‌کند. آذر 89 وقتی شکست فتنه معلوم شد، فرید زکریا سردبير نيوزويك واز مشاوران دولت اوباما گفت «ما مي خواهيم ايران را تضعيف كنيم، اما تقويتش مي كنيم و آب به آسياب جمهوري اسلامي مي‌ريزيم».
1- مقتدای انقلاب به درستی، دهه چهارم انقلاب را به عنوان دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری کردند. حقیقتا گام‌های بزرگی در آستانه این دهه برداشته شد که پیروزی‌های بزرگ منطقه‌ای، پیشرفت‌های متنوع در حوزه فناوری، خدمت رسانی به مناطق محروم و رونق گرفتن اقتصاد (تا قبل از فشار تحریمی سال 90 و مسائل بعد از آن) از جمله آنهاست. این روند می‌توانست جمهوری اسلامی را الهام‌بخش‌تر از گذشته کند و مایه نگرانی دشمنان بود. بنیامین نتانیاهو حول و حوش فتنه 88 در کنست رژیم صهیونیستی گفت «برنامه هسته‌اي ايران با سرعت قطار تندرو پيش مي تازد و ما مانند خودرویی قراضه مي خواهيم خود را به آن قطار برسانيم و مهار كنيم ».
2- می‌توان ادعا کرد در کنار سهم سوء مدیریت، بخش اعظم فشار اقتصادی و تورمی امروز بر مردم، دست پخت همان‌هاست که شعار «نه غزه، نه لبنان» وزارت خارجه اسرائیل را روز قدس (27 شهریور 88) تکرار کردند اما در جریان مذاکرات منتهی به برجام، ژست ضد اسرائیلی گرفتند! «نه غزه نه لبنان»، کارت دعوت به تحریم بود. به یاد دارید فتنه‌گران در ماجرای برجام، ادعا می‌کردند اسرائیل مخالف برجام است و ضمنا اسرائیل را دشمن معرفی کردند؛ آنها البته صداقت نداشتند و نشان شده‌های رژیم صهیونیستی در آشوب 88 بودند. از شیمون پرز تا نتانیاهو، جنبش سبز را سرمایه اسرائیل خواندند و گفتند جنگ با جمهوری اسلامی از داخل مرزهای ایران آغاز می‌شود. برخی سبزها حتی تا تل‌آویو هم رفتند؛ عده‌ای پنهانی و برخی علنی. چند روز بعد از اتفاق روز قدس، رابرت گیتس (رئیس‌سیا و وزیر دفاع در دولت بوش و اوباما) با‌اشاره به همین ماجرا به CNN گفت «تحریم، اکنون به دلیل شکاف‌های عمیق در ایران، اثرگذارتر از گذشته است. اکنون شکاف‌هایی را شاهدیم که در 30 سال گذشته بی‌سابقه است. مخالفان به جای پیگیری رای خود، سیاست‌های کلان حاکمیت را هدف گرفته‌اند».
3- اما ماجرا همین جا ختم نشد. دو هفته پس از روز قدس، روزنامه لس‌آنجلس تایمز نوشت «برخلاف غرور ملی ایرانی‌ها، اپوزیسیون و جنبش سبز از فشار غرب راضی است. یکی از مخالفان می‌گوید افشای وجود نیروگاه هسته‌ای جدید، بر فشارها خواهد افزود و همین رضایت جنبش را فراهم می‌کند. اما اغلب ایرانیها مخالف سازش بر سر برنامه هسته‌ای هستند؛ این یک حس ملی است که حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته. افرایم هالوی رئیس‌اسبق موساد می‌گوید امیدوارم با افزایش فشار غرب، نارضایتی در داخل ایران پا بگیرد». همین روزنامه دو هفته بعد (28 مهر) از رایزنی مقام آمریکایی با نمایندگان جنبش سبز خبر داد. «جان هانا» به این روزنامه گفت «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون - که در میان آنها بعضی شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف یا تدریجی، فقط به رژیم امکان می‌دهد خودش را با وضعیت جدید تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک‌ وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن».
4- لغو (تعلیق) قطعنامه تحریمی 1929 شورای امنیت، اوج استدلال‌های دولت فعلی و وزارت خارجه در توجیه ضرورت برجام است اما نمی‌گویند این قطعنامه تحریمی سنگین را چه کسانی سوغات آوردند؟ قطعنامه ۱۹۲۹ در تاریخ 9 ژوئن ۲۰۱۰ (19 خرداد 1389) یعنی در آستانه سالگرد انتخابات 88 تصویب شد تا نوعی شوک برای احیای فتنه باشد. این قطعنامه تجمیع قطعنامه‌های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۸۸۷ با ابعاد تحریمی جدید بود و درخواست چند ماه قبل سران فتنه را اجابت می‌کرد. دولت فعلی همه تلاش خود را صرف کرد تا برخی آثار 1929 را برطرف کند؛ هر چند که قطعنامه به دروغ به دولت احمدی‌نژاد نسبت داده شد. اعلام شد برجام، قطعنامه را تعلیق (و نه لغو) می‌کند اما آمریکا ضمن بدعهدی، مجال همین تعلیق را هم نداد. می‌توان گفت روند مذاکرات که در سال 87 و آغاز سال 88 با اقتدار در حال نهایی شدن و تثبیت حقوق ملت ایران بود، به خاطر ماجرای فتنه دگرگون شد. فتنه، پالس ضرورت «تحریم‌های فلج‌کننده» به جای «توافق» را به دشمن داد. پس از آن هم، دولتی که سال 92 روی کار آمد، به خاطر گرای خائنانه فتنه‌گران، فاقد قدرت مذاکره و چانه‌زنی شده بود.
5- مایکل لدین (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) هفتم دی 89 در بنیاد FDD گفت «روزی ما خواهیم نشست و در مورد تاریخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهیم کرد و همه شما خواهید گفت جنبش از سال 2009 شروع شد اما به شما می‌گویم و می‌توانیم مستند کنیم که ریشه این حرکت به اواسط دهه 1980 ]سال‌های 1365-66 شمسی[ برمی‌گردد و در طول مراحل مختلف تکامل پیدا کرده است. من حرف‌های بیشتری برای گفتن دارم اما همین جا سخنانم را قطع می‌کنم». او 6 مهر همان سال در گفت‌وگو با رادیو فردا، با‌اشاره سفر مخفیانه مک‌فارلین تصریح کرده بود «آنچه به آن اعتقاد داشتم، وجود افرادی است که خواهان رابطه با آمریکا بودند. آنها چه کسانی بودند؟ کسانی که وارد مذاکره با آنها شدیم؛ افرادی از دفتر نخست‌وزیری بودند، از دفتر میرحسین موسوی و اطرافیانش.
6- محسن کنگرلو (مشاور امنیتی موسوی) 15 اردیبهشت 93 در گفت‌و‌گو با روزنامه شرق خبر داد «من در کارهای اطلاعاتی و امنیتی، مشاور مهندس موسوی بودم، قضیه سفر و مذاکرات مک‌فارلین هم امنیتی تلقی می‌شد و من فرد مورد اعتماد مهندس بودم. من با یک ایرانی که در پاریس زندگی می‌کرد و به دلایلی نمی‌توانست بازگردد، آشنا بودم و او قربانی‌فر ]دلال مذاکره و معامله با آمریکا[ را به من معرفی کرد و از طریق همان فرد با قربانی‌فر مرتبط شدم. من از طرف آقای موسوی اختیار داشتم که به آقای هاشمی هم گزارش بدهم. عمدا به هیئت آمریکایی گفتیم با پاسپورت ایرلندی بیایند؛ اگر با پاسپورت آمریکایی می‌آمدند، لو می‌رفتند».
7- رهبر انقلاب در نامه 29 مهر 94 خطاب به رئيس جمهور، ضمن صدور مجوز اجراي برجام (مشروط به 29 شرط مجلس، شوراي عالي امنيت ملي و رهبري) تاكيد كردند «جنابعالي با سابقه چند دهه حضور در متن مسائل جمهوري اسلامي طبعا دانسته ايد دولت آمريكا در قضيه هسته اي و نه در هيچ مسئله ديگري، رويكردي جز خصومت و اخلال در پيش نگرفته و در آينده هم بعيد است جز اين عمل كند. اظهارات رئيس جمهور آمريكا در دو نامه به اينجانب مبني بر اينكه قصد براندازي ندارد، خيلي زود با طرفداري‌اش از فتنه هاي داخلي و كمك مالي به معارضان جمهوري اسلامي خلاف واقع از آب درآمد... دشمني آمريكا تا هنگامي كه جمهوري اسلامي با قدرت دروني و پايدار خود آنان را مايوس كند، ادامه خواهد داشت.».
8- جمله اخیر رهبر انقلاب، جانمایه کلام است. برخی خواص ترویج‌کننده خوش گمانی به آمریکا، درباره یک سؤال مهم ساکتند. دولت اوباما چگونه می‌توانست طرف اعتماد و تعامل در برجام باشد، در حالی که طراح و حامی کودتای مخملین در سال 88 بود؟! اینکه مدیر فلان روزنامه غربگرا به بزک برجام در روزنامه خود اذعان کرد و گفت «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغه‌ها باید می‌شد. دولت باید در حقیقت این موضوع (توافق) را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند»، جای تامل و حساسیت داشت. به ویژه اینکه وزیر خارجه اخیرا با تایید بی‌صداقتی انجام گرفته گفت «هدف از برجام اقتصادی نبود. مذاکرات صرفاً هسته‌ای و امنیتی بود. اما‌اشکال این است که دولت برجام را با اقتصاد و معیشت مردم گره زده. شاید به دلیل فشارهای برخی محافل داخلی که می‌خواستند فرایند برجام طی شود، دولت مجبور شد سرنوشت برجام را با اوضاع اقتصادی مردم گره بزند تا مطالبات را برای انعقاد توافق بالا ببرد»! کدام جریان در فتنه 88، نشان شده دشمن برای بی‌ثبات‌سازی بود، سپس گرای تحریم‌ها را داد و پس از آن، ضمن بزک دشمن و فریب عوام و بخشی از خواص، واقعیت‌ها را وارونه صورت بندی کرد؛ انگار که حیات و بقای کشور و معیشت مردم، بند توافق با آمریکاست؛ و آمریکا هم مودب و امضای او تضمین است؟!
9- رهبر انقلاب 21 اسفند 93 در ديدار اعضاي مجلس خبرگان فرمودند «نظام وقتي اسلامي است که در آن همه اجزاي اسلام محفوظ باشد و صورت و سيرت اسلام حفظ بشود. سيرت اسلام اين است که يک هدف و سرمنزلي را تعريف کنيم و براي رسيدن به آن
برنامه ريزي کامل کنيم و با همه وجود راه بيفتيم. آنچه امروز در زبان مستکبرين و مخالفين جمهوري اسلامي مشاهده مي کنيم که با تغيير رفتار از آن ياد مي کنند، همين است. تغيير رفتار با تغيير نظام هيچ تفاوتي ندارد؛ درست همان است. يعني از چيزهايي که از لوازم قطعي و حتمي حرکت به آن سرمنزل است، کوتاه بياييد. اين همان است که در برخي نوشته‌ها تعبير مي شود به دين حداقلی». مقتداي انقلاب 20 آبان 94، بُعد ديگري از ماجرا را بازگو کردند. «هدف اصلي جنگ نرم، استحاله جمهوري اسلامي ايران و تغيير باطن و سيرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است. در چارچوب اهداف جنگ نرم، باقي ماندن نام جمهوري اسلامي و حتي حضور يک معمم در راس آن مهم نيست، مهم آن است که ايران تامين‌کننده اهداف آمريکا، صهيونيسم و شبکه قدرت جهاني باشد».
10- ایشان همچنین 11 بهمن ماه 94 فرمودند «هدف هاي انقلاب بايستي باقي بمانند؛ هدف عدالت اجتماعي، تحقق زندگي اسلامي به معناي واقعي که عزت دنيا و آخرت در زندگي اسلامي است، هدف پيشرفت و عزت؛ ما هنوز به اين هدف‌ها نرسيده ايم و در نيمه راهيم. جبهه دشمن اتفاقاً روي همين نقطه تکيه دارد. اينکه در خبرهاي خارجي
مي‌بينيد که فلان سياستمدار آمريکايي گفته ما جمهوري اسلامي را تغيير رژيم نمي خواهيم بدهيم، تغيير رفتار مي خواهيم بدهيم؛ يعني همين... اينها از اسم جمهوري اسلامي خيلي باکي ندارند؛ حتي از اينکه يک عمامه به سري در راس باشد، هم باکي ندارند. اگر چنانچه جمهوري اسلامي اسلامي و انقلابي بودن را از دست بدهد، اينها با آن کنار مي آيند. آنچه با آن دشمني دارند عبارت است از محتواي جمهوري اسلامي. همه تلاش آنها اين است که حرکت جمهوري اسلامي به سمت هدف هاي عزت آفرين و قدرت آفرين را از بين ببرند
و سلطه خود را بر اين کشور دوباره تجديد کنند».

محمد ایمانی