نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اصلاحطلبان به جای فرار از مسئولیت بهتر است با مردم صادق باشند
روزنامه سازندگی دیروز در یادداشتی نوشت: «چه بخواهیم و چه نخواهیم سرنوشت جریان اصلاحات به سرنوشت آقای روحانی گره خورده است، زیرا اصلاحطلبان تاثیری بنیادی در انتخابات 96 داشتند. موضوعی که بسیاری آن را انکار میکنند. به همین دلیل عملکرد آقای روحانی و تصویری که از ایشان در یکسال گذشته به وجود آمده است، عملا به پای اصلاحطلبان نوشته میشود. بخشهایی از جامعه هم نه تنها از وی گلایه دارند بلکه فکر میکنند که اصلا نباید به حرف اصلاحطلبان گوش میدادند.»
سرویس سیاسی-
در ادامه این یادداشت آمده؛ «پاسخ من به آقای حجاریان و علوی تبار این است که... شاید بهتر باشد به جای اینکه از زیر بار مسئولیتمان فرار کنیم با مردم صادقانه برخورد کنیم.»
وعدههای بر زمین مانده، اوضاع نابسامان اقتصادی و عقیم ماندن راهکارهای دولت در حل مشکلات، مدعیان اصلاحطلبی را به تکاپوی جدا کردن حساب خود از دولت انداخته است. همان دولتی که قبلا میگفتند ما تضمین آن هستیم! این وضعیت، اردوگاه مدعیان اصلاحات را دچار تشتت کرده است و در شرایطی که حجاریان گفته ما با روحانی ائتلاف نکرده بودیم، عدهای از این طیف فرار از پذیرش مسئولیت را نکوهش میکنند و معتقدند ناکارآمدی دولت به پای اصلاحطلبان هم نوشته میشود.
آشفتگی مدعیان اصلاحات از ریزش پایگاه اجتماعی
روزنامه همدلی در گزارشی نوشت:«اصلاحطلبان با مشکلات و ریزشهایی در پایگاه اجتماعی و پایگاه رای خود بهخصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 96 روبهرو شدهاند... رای دهندگان با حمایت از «حسن روحانی» پای صندوقهای رای آمدند و با محقق نشدن وعدههای اصلی او از جمله...مشکلات عدیده اقتصادی ـ معیشتی، دچار نوعی دلسردی از اصلاحطلبان و دولت شدند».
اصلاحطلبان در سال 96 با هراس افکنی و ارائه وعدههای فراوان، پاستور را در اختیار گرفتند. اما هیچ برنامهای برای رفع مشکلات کشور نداشته و با استمرار رویکرد خسارت آفرین برجام، مردم را به چشم دوختن به نقطههای خیالی تشویق کردند.
اکنون کارنامه دولت خالی است و مردم طیف اصلاحطلب را مسبب وضع موجود میدانند.
توهین وقیحانه روزنامه زنجیرهای به مرجعیت عالیقدر شیعه
روزنامه زنجیرهای قانون روز گذشته در اقدامی بیشرمانه، ضمن توهین آشکار به ساحت مرجعیت عظام شیعه، درباره انتقادات حضرت آیت الله نوری همدانی نسبت به FATF تعابیر زشت و وقیحانه را به کار برد.
این روزنامه مدعی اصلاحطلبی در مطلبی با عنوان «هجمه ناحق» نوشت: «امروز شاهد آن هستيم كه عدهاي با به زبان آوردن واژهاي انگليسي به نام FATF كه گاهي تلفظ آن را نيز درست بيان نميكنند، همواره آن را تكفير ميكنند يا آنكه از ويژگيهاي آن براي مردم سخن ميگويند. در تازهترين حاشيهسازي براي مراودات ايران با FATF آيتا... حسین نوریهمدانی از مراجع تقليد ايران در جلسه درس خارج فقه و اصول خود اظهار داشت: باید نسبت به دستهای پشتپرده آمریکا و رژیم صهیونیستی در برخی اتفاقات موجود در کشور حساس بود.. وی با انتقاد و هشدار نسبت به مسئولان کشور در رابطه با FATF افزود: همه باید بدانند که این پروژه یک برنامه و توطئه مشترک «غربی- عربی و عبری» بوده که آمریکا برای شکستن مقاومت ایران به دنبال امضای آن است.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه مطلب موهن خود نوشت: «سياستهاي كلان ايران هيچگاه توسط شخص يا يك قوه تاييد و رد نميشود بلكه در مسائل مختلف اركاني هستند كه به عنوان تصميمگير نهايي پا به عرصه ميگذارند و حرف آخر را ميزنند و اينكه عدهاي بخواهند با بازيهاي سياسي فضا را به سمتي بكشند كه انگشت اتهام تنها به سمت دولت باشد و با خلط مبحث مسائل مختلف را با يكديگر گره بزنند، اقدام مناسبي نيست»
گفتنی است هرزه نویسی و توهین به مقدسات ظاهرا به رویه ثابت روزنامههای زنجیرهای تبدیل شده و متاسفانه عدم برخورد جدی و قاطع از سوی مراجع ذیصلاح، این جریان رسانهای هتاک را که کارنامه سیاهی در توهین به نهادهای انقلابی، ارزشها و مقدسات دارند در تداوم مشی بیشرمانه خود جریتر و گستاختر کرده است.
این در حالی است که همین جریان رسانهای هرزه نویس و هتاک در ماجرای نامه آیتالله یزدی به حضرت آیتالله شبیری زنجانی به ادعای آنچه که توهین به «ساحت مرجعیت» خوانده میشد، هر آنچه که خواستند نثار آقای یزدی کردند و با تیترهای ریاکارانه «شکست حرمت مرجعیت» و «لکهدار کردن ساحت اجتهاد»گریبان چاک میدادند. توهین بیشرمانه مدعیان اصلاحات به هر کس که خلاف خواست و نظر مطلوب جناح سیاسی آنها حرکت کند ولو مرجع تقلید شیعیان باشد نشاندهنده نفاق عیان و عریان آنان است.
دنیاطلبی و تبدیل شدن به بنگاه کاریابی باعث شکست اصلاحطلبها شد
محمدعلی ابطحی یکی از فعالین اصلاحطلب در گفتوگویی به روزنامه آرمان گفته است اصلاحطلبان نباید به بنگاه کاریابی تبدیل شوند.
در بخشی از این گفتوگو ابطحی در پاسخ به این سؤال که «چقدر تب کسب قدرت باعث فاصله گرفتن اصلاحطلبی از آرمانهای اصلاحطلبانه شد؟» اظهار داشت: «این یکی از دلایل بسیار مهم است. تمایل به کسب قدرت باعث شد اصلاحطلبان به بنگاه کاریابی تبدیل شوند».
وی درباره دلایل عدم موفقیت اصلاحطلبان گفت:«آفتهای افرطیگری و دنیاطلبی در بخشی از اصلاحطلبان به وجود آمد. به طورکلی مجموعهای از عوامل دست به دست هم داد که اصلاحطلبان موفق نشدند».
گفتنی است مدعیان اصلاحات در چهار دهه گذشته با عناوین و اسامی مختلف در قدرت بودهاند و قوه مجریه را جز در چند سال محدود اداره کردهاند، امروز نیز مسئولیتهای دولتی و مدیریت اقتصادی در دستان مدیران مدعی اصلاحات است که وضعیت را به این گونه رقم زدهاند، ابطحی به خوبی دلایل وضعیت کنونی را تشریح میکند و مهمترین این دلایل را دنیاطلبی اصلاحطلبها میخواند، اصلاحطلبانی که دولت را تبدیل به بنگاه کاریابی کردهاند!
سوءاستفاده اصلاحطلبان از موضوع پیامرسانها
با شکلگیری رسانههای نوظهور بر بستر اینترنت (رسانههای تعاملی) و سپس سرایت آن به ایران این موضوع به یکی از موارد مورد بحث در این سالها بدل شده است.
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در یادداشتی نوشت: «غفلت بزرگ و نادیده این طرح بیتوجهی و به رسمیت نشناختن «اصل ارتباط میان انسان»هاست؛ اینکه این اصل به عنوان یک اصل بشری باید محترم شمرده شود؛ اصلی که رسانههای اجتماعی به عنوان نماد جلوهساز آن به شمار میآیند که بعد از گذشت حدود40 سال از طرح این موضوع (اصل) لزوم قائل شدن حق ارتباط میان انسانها، وسیله متجلی آن بر بستر اینترنت با این رسانهها، وجود پیدا کرده است.»
این نوشته سپس افزوده است: «برای نخستین بار در تاریخ بشر انسانها از امکان ارتباطی برای ارتباط داشتن مستقیم، گسترده و فرامرزی با یکدیگر برخوردار شدهاند...»
رسانههای نوظهور اگرچه فوایدی برای جوامع به همراه داشته و برخی از امور را برای آنها تسهیل و یا حتی ارزان کردهاند اما متاسفانه بخش تهدیدی آنها نیز به همان اندازه (و یا حتی بیشتر) بوده است. برای این نکته میتوان به مطالعات تحقیقی که در کشورهای دیگر دنیا انجام شده رجوع کرد.
یکی از ضررهای این رسانهها سوءاستفاده از آنها برای ایجاد بیثباتی و ناآرامیهای اقتصادی و اجتماعی است. این طیف هم در روزنامههایشان ممکن است از مسایل اقتصادی و تلاطمهایی که برای نرخ ارز و سکه پیش هم گلایه کنند و هم جانبداری از ابزاری میکنند (رسانه اجتماعی خاص) که با آن دشمنان توانستهاند بخشی از این پروژه را پیش ببرند! این تناقض گویای چیست؟! چندی قبل «نيويورك تايمز» در گزارشی نوشت: «یک طرح دو میلیارد دلاری به ترامپ پیشنهاد شد تا با بي ثبات كردن ايران از لحاظ اقتصادي و ايجاد جو رواني در شبكه هاي مجازي، مردم ايران اعتمادشان را نسبت به دولتشان از دست بدهند.»
انسانها حق ارتباط دارند اما راستی با طرح این گزاره میتوان به ارتباط گیری یک فروشنده موادمخدر با دانشجویان یا دانشآموزان یک دبیرستان حق داد و پیرو آن اجازه داد؟! متاسفانه با طیفی مواجهیم که برای منافع حزبی و جناحی، مصالح و منافع ملی را و فرهنگ و سبک زندگی ایرانیان را قربانی میکنند.
نکته دیگر این است که در این فضاسازیها معمولا این طیف یک پیامرسان را معادل تمام امکان ارتباطی از این شکل وانمود میکنند. اما حقیقت آن است که پیام رسانهای بسیار دیگری (هم ایرانی و هم خارجی) وجود دارد که تعامل در آنها نیز ممکن است. راستی چرا طیف اصلاحطلب این گونه از بسترهای آشوبآفرین حمایت میکند؟