حمایت از دشمن مردم
پژمان کریمی
طرح و برجسته کردن نامها و چهرههای معاند با دین اسلام و انقلاب اسلامی و ایران بزرگ، یک راهبرد دیرین و جدی برای طیفی از اهالی رسانه به شمار میآید که در بطن رسانههای خصوصی و دولتی
و شبه دولتی اردو زدهاند.
این طیف با فرض اینکه مخاطب از بضاعت علمی و توان تحلیلی و بصیرت بایسته برخوردار نیست، به الگو سازی و بت سازیهای کاذب و القا محتویات اذهان مسموم رو میآورد.
این طیف اما، ناشیانه و عوام زده،عملکرد معاندانه و منحوس خود را این چنین توجیه میکند که:
«هر اثر هنری را باید بیرون از ذات و باور دینی و سیاسی و نیز شخصیت و مشی زندگانی فردی هنرمند جستوجو کرد و درک نمود و از آن بهره درونی گرفت. پس در دایره هنر، مرزبندی دینی و سیاسی و خصوصیات زندگی خصوصی و حریم شخصی وی از کمترین اهمیتی برخوردار نیست. شعر خوب، خوب است. خواه سراینده آن ایرانی باشد یا نباشد، لامذهب باشد یا مذهبی، زن باشد یا مرد و...! داستان جذاب و دارای ساختار و ساختمان حرفهای، یک داستان گیرا و قابل تحسین و سزاوار خواندن است!
خواه نویسنده آن فردی لائیک باشد و یا ضد لائیک، هویت و شناسنامه ایرانی بدست دارد و یا ندارد و...!
با چنین توجیهاتی است که دقیقا نشریات مدعی اصلاحطلبی و یا برخی نشریات دولتی و زرد و زنجیرهای دست بکار طرح نامهای معاندانه بوده و هستند.
هدف منحوس چنین رویکردی؛ در واقع گستراندن بینش و دیدگاههای معاندانه شعرا و نویسندگان خیمه زده در اعوجاجات الحادی و التقاطی و و ضدایرانی و از دیگر سو، تنگ کردن عرصه بر ادبیات متعهدانه است.
به موازات رویه نشریات مدعی اصلاحطلبی و برخی دولتیها، رسانههای خارجنشین نیز به طرح و بتسازی همت نشان میدهند. بطور مثال رادیو همجنسگرای زمانه که از هلند برنامه پخش میکند، اهالی قلم معاند خردهپا و نیز مشهور را در سایه سنگین اعتنای خود دارد.
روز چهارشنبه 21 آذر روزنامه همشهری در اقدامی مشمئزکننده به گرامیداشت قلم و سرودههای احمد شاملو پرداخت تا ما شاهد برداشته شدن گامی دیگر در تقابل با اندیشه متعهدانه اسلامی و انقلابی شویم!
احمد شاملو به عنوان یک کمونیست عضو حزب خائن توده بود. در دوران نوجوانی برای نازیها جاسوسی کرد و چنانکه دوست دیرینهاش فرهنگ فرهی تاکید میکند به جرم هواداری از آلمانیها، توسط متفقین به زندان افتاد.
وی در دوران پهلوی به عضویت کانون نویسندگان درآمد. کانونی که تحت سیطره ساواک بود و اهداف ضد دینی را دنبال میکرد.
روابط شاملو با دربار و دفتر فرح پهلوی قابل انکار نیست.
احسان نراقی دراشاره به شاملو میگوید:
«من سر قضیه کتاب کوچهاش با او درگیر شدم؛ زمانی که عضو شورای بینالمللی تحقیقات علمی بودم کشف کردم که شاملو برای چاپ آن از چندین فرد و موسسه از جمله احسان یارشاطر، دفتر فرح و... جداگانه پولهای کلانی گرفته. بعد هم که همه پولها را برداشت و از ایران خارج شد و ژست مبارزاتی هم گرفت که اصلاً اصالت نداشت.»
«شاعر شاعران ایران زمین» عنوانی است که سرکرده منافقین به پاس حمایت شاملو از گروهک نقاق به وی اعطا کرد. این عنوان زمانی از سوی مسعود رجوی به شاملو هدیه شد که این شاعر به رجوی نامه نوشت و از گروهک تروریستی وی حمایت کرد.
نفرت شاعر محبوب نشریات مدعی اصلاحطلبی از مردم ایران نیزغیرقابل انکار است. شاملو به صراحت میگوید:
«مردم مرا از گند و عفونت و نفرت سرشار کردهاند.»
وی که به قیود اسلامی پایبندی نداشت، بهحدی در عیاشی گام بلند بر میداشت که یدالله رویایی در خاطرات خود چنین مینویسد:
«روزها و شبهای ما (خود و شاملو) در کوچههای رم و بارهای ونیز به مستی و بیخبری میگذشت؛ با ویسکی و آذوقهای از تریاک و شیره ناب که با خود برده بودیم و مخدراتی دیگر، گاهی هم از نوع علیایش: با دلبرکانی نه چندان غمگین.»
با این وصف جای شگفتی نیست که نفوذیهای دشمن در پی برجسته نمودن نام و از قبل آن، ترویج آثار و دیدگاههای ضد دینی و ملی شاملو هستند!