kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۹۴۶۱
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۴

مرز انتقاد با غیبت(2)(پرسش و پاسخ)



پرسش:
در تجزیه و تحلیل مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و عملکرد افراد و جریان‌های مختلف چگونه باید عمل کنیم تا خدای ناکرده به وادی غیبت و فعل حرام گرفتار نشویم؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به مفهوم نقد و انتقاد و یک مورد از عنوان فرق میان غیبت با انتقاد پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی می‌گیریم.
2- غیبت از روی دشمنی و حسادت و این‌گونه امور و با قصد خراب کردن فرد گفته می‌شود، در حالی که انتقاد گفت‌وگو راجع به عملکرد و موضع‌گیری‌های یک فرد معروف یا مسئول همراه با نقد و دید اصلاح‌طلبانه است. به عبارت دیگر جدانمودن خوب و بد عملکرد شخص و شرح محاسن و معایب وی را انتقاد گویند.
و از آن‌جا که شخصیت‌های اجتماعی و مسئول مانند مدیران، هنرمندان و دولتمردان در قبال مردم و جامعه باید پاسخ‌گو باشند، انتقاد از آنان اشکالی ندارد؛ اما غیبت ذکر معایب شخصی انسان‌ها است که ربطی به شخصیت حقوقی یا عملکرد کاری آنها ندارد. بنابراین در رابطه با شخصیت حقیقی افراد نمی‌شود غیبت کرد و گناه محسوب  می‌شود و صحبت در رابطه با مسائل شخصی آنان جایز نیست ولی بررسی و سنجش‌ کارکرد اجتماعی آنان و نقد دقیق آن، بدون تکیه بر ظنیات و افراط و تفریط‌ها و با هدف اصلاح امور جامعه اشکالی ندارد، زیرا اموری که مربوط به شخصیت حقوقی افراد است چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی‌شود، اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی‌شود.
3- غیبت در مسائل شخصی آن هم مربوط به مطالبی است که موجب ناراحتی غیبت‌شونده باشد. اما اگر عیب‌ها و انتقادات‌ در ارتباط با حوزه کاری و مسئولیت اجتماعی افراد بیان شود و هدفی جز اصلاح کارکرد اجتماع در میان نباشد، نه تنها جنبه غیبت نخواهد داشت، بلکه نقد و تحلیل منصفانه و به دور از هرگونه حب و بغض رفتار و گفتار مسئولین،‌ یک امر لازم برای رشد و تعالی جامعه و کشور است و برکات زیادی برای فرد و جامعه دارد و موجب اصلاح عیب آنها و برطرف شدن نواقص کارها و برنامه‌هایشان می‌شود.
4- در اسلام موضوعاتی چون نصیحت (امر به معروف و نهی از منکر) ائمه مسلمین، جرح و تعدیل (تکذیب و تایید) راویان و گواهان، و.... وجود دارند که با کمی دقت در آنها درخواهیم یافت که امکان بروز و ظهور چنین موضوعاتی، جز با نقدها و تحلیل‌هایی که شاید برخی از آنها در نگاه اول، مشابه غیبت ارزیابی شوند، امکان‌پذیر نخواهد بود.
بر این اساس،‌ چنین‌ نقدها و تحلیل‌هایی، اگر تنها جهت شناخت وضعیت حاکم بر جامعه و تلاش‌ برای بهبود آن باشد، ایرادی نخواهد داشت، اما اگر افرادی بخواهند در ضمن تحلیل و نقد، عقده‌ها و کینه‌های شخصی و گروهی خود را برآورده ساخته و علاوه بر سخنان لازم در یک نقد سالم، گفتاری را در ارتباط با طرف مقابل بر زبان آورند که بود و نبود آن در تحلیل انجام شده مساوی است، در برابر پروردگار مسئول خواهند بود و از آن‌جایی که هر فرد به درون خود آگاهی کامل دارد، شناسایی مرز بین تحلیل و غیبت در این موارد که تا حد زیادی وابسته به انگیزه افراد است، چندان دشوار نخواهد بود. برای رسیدن به این مقصود باید با حفظ حرمت و آبروی شخص و با اشاره به نقاط قوت و مثبت وی و با احترام کامل به برخی از نقاط ضعف او اشاره کرد ولی باید توجه داشت که در بیان انتقاد باید به گونه‌ای سخن گفت که نقاط مثبتی که ذکر می‌شود بیشتر از نقاط منفی وی باشد تا اعتماد و حسن نیت طرف مقابل را از بیان نظرات ما به همراه داشته باشد. در این صورت حتماً نقد سازنده خواهد بود و آثار مخرب غیبت را نخواهد داشت.