سیمایی دیگر از صادق هدایت
علیرضا چخماقی
* درتاریخ بیست و پنجم آبان ماه نود و هفت، برنامهای با عنوان «رادیکال سه» از شبکه سه سیما پخش شد که به دلیل موضوع بحث آن (صادق هدایت )،
اظهار نظرهای متفاوتی از سوی افراد و گروههای مختلف را در پی داشت. یکی از مهمترین نکات بحث برانگیز این برنامه، گفتههای بهروز افخمی بود درباره صادق هدایت که بر اساس برداشتهای این نویسنده و سینماگر، در آثار هدایت، زنان عموما مطرود و منفور و یا رؤیایی و فرا زمینیاند.
افخمی در تشریح گفته هایش
(نقل به مضمون) توضیح میدهد زنان در آثار هدایت، یا آنقدر بدبخت و بیچاره و کثیف و آلوده و توسری خور و بیعقل و بیعرضهاند که در زیر زمین باید آنان را جست، یا آن چنان خیالی و دست نیافتنیاند که در آسمان باید به دنبالشان گشت و سوای این دو فاصلۀ زیر زمین و آسمان، ما به ازای یک زن واقعی
(با همۀ خصوصیات خوب و بدی که یک زن معمولی میتواند داشته باشد) در روی زمین وجود ندارد؛ از همین رو و نیز با توجه به نقل قولهای قدیمی (آنجا که بعضی افراد، هدایت را دشمن زنان معرفی کردهاند و او هم در پاسخ با عباراتی زننده که قابل درج نیست، موضوع دشمنی با زنان را رد کرده است)
و همچنین کلیت داستانهای
صادق هدایت، میتوان او را زن ستیز و بیرغبت به زنان به حساب آورد که مجموعۀ این نشانهها، میتواند وجود انحرافات جنسی در چنین افرادی را محتمل سازد.
به هر صورت، صادق هدایت، چه چنین خصیصۀ ناشایستی را داشته باشد و یا نه، نکتۀ در خور و جالب توجه در این میان اما، گرد و خاک کردن برادر زادۀ وی، به نام جهانگیر هدایت است که علاوهبر حمله به برنامۀ یاد شده، چنان سخن گفتهاند که گویا هر کس دیگری هم در گذشته، یا حال و آینده، در هر زمینهای، نازکتر از گل به عموی ایشان گفته باشد یا بگوید، حرفش مردود و محکوم به بطلان است.
ایشان با تواضع و افتخار هر چه تمامتر میفرمایند: «این سینماگر بیاطلاع (بهروز افخمی) نمیداند ۲۵۰۰ نفر از بزرگترین هنرمندان فعلی در دنیا همجنسباز هستند و اصولا این موضوع در دنیا نه تنها قباحتی ندارد بلکه اجازه ازدواج هم به آنها داده شده و تمایلات جنسی افراد مربوط به خودشان است و فضولی کار آنها به هیچکس نیامده است.»
برادرزاده هدایت، آن گاه ضمناشاره به مطلبی که در یکی از جراید دهۀ بیست چاپ و عموی او را به سبب بیرغبتی به زنان و بدگویی از آنان در میان کتاب هایش «دشمن زن» معرفی کرده است؛ به نقل گفتهای از صادق هدایت در پاسخ به آن مجله میپردازد که متأسفانه، حفظ حرمت قلم، اجازه درج آن را نمیدهد.
جهانگیر خان سپس با فضولی خواندن اظهارات افخمی(! ) تلویحا آن را تأیید میکند و میافزاید: «... از این گذشته تمایلات جنسی هر شخص اگر به صورت تجاوز به حقوق سایرین نباشد به خود او مربوط است و فضولیش به هیچکس نیامده است.»
و اما من اگر جای آقای افخمی بودم، بیشتر از هر چیز، به دو شاخصۀ اصلی صادق هدایت، یعنی ظاهربینی و کوته فکری میپرداختم که شواهد آن در زندگی و سطرسطر آثارش مشهود و پیداست و دیگر خصوصیات وی از قبیل دینستیزی، نژادپرستی، خود باختگی و بیهویتی نیز، بر بنیان همان ظاهربینی و کوته نظری نهادینه شده در وجودش، شکل گرفته و رشد یافتهاند.
و کلام آخر اینکه، نویسندهای به نام هدایت، اگر در طول سالیان دراز، شهرتی کاذب کسب کرده است، دلیل اصلیاش در زمان گذشته را، باید در همراستایی افکار و عقاید او با انگارهها و اهداف رژیم پهلوی جستوجو کرد (پارهای از اختلافهای بسیار جزیی و نامحسوس میان هدایت با ایدهها و عملکرد آن رژیم، هرگز دلیلی بر تضاد و ناهمسویی میان صادق هدایت و پهلویها به حساب نمیآید.) و در سالهای بعد از اسقاط رژیم پهلوی نیز، تبلیغات وسیع و پر هزینه از سوی طیف ضد انقلاب و وابستگان غرب و ظاهربینان، برای کسی که افکار و اعمالش در جهت مخالف اسلام و انقلاب و آرمانهای مردمی است.