داستان به طور کوتاه از این قرار بوده است که پیکه، اتومبیل خود را کنار خیابان و محل توقف ممنوع، پارک می‌کند و دنبال کاری می‌رود، بعد از انجام کار وقتی بازیکن ملی‌پوش اسپانیا سراغ اتومبیل خود می‌آید، متوجه می‌شود که افسر راهنمایی و رانندگی در حال چسباندن قبض جریمه است...
مدافع تیم ملی اسپانیا و باشگاه بارسلونا از دیدن این صحنه عصبانی می‌شود، کارنامه افتخاراتش مثل فیلم سینمایی از جلوی دیدگانش رژه می‌رود، خونش به جوش می‌آید و با غرور و خشونت قبض جریمه را برمی‌دارد، جلوی مامور پلیس ریز ریز می‌کند و سوار می‌شود و می‌رود...
اما چند روز بعد خبردار می‌شود بابت این حرکت توهین‌آمیز و قانون‌شکنانه، به پرداخت 48 هزاریوروی ناقابل محکوم شده است تا به او ثابت شود، پیکه هستی باش! ملی‌پوش هستی باش! مقابل قانون باید خاضع و خاشع باشی و به آن احترام بگذاری...! قانون مال همه است و احترام و اجرای آن برعهده همه است... پیکه و غیر پیکه هم نمی‌شناسد...!