محدودیت تاثیر علل و اسباب
از نظر آموزههای قرآنی، دنیا دارالاسباب است و برای رسیدن به اهداف باید از وسائل و اسباب مناسب آن بهره برد، چنانکه ذوالقرنین این گونه عمل کرد. (کهف، آیات 82 تا 92)
خدا بصراحت در جایی دیگر میفرماید : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ؛ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دست آویز و وسیلهای از ایمان، عمل صالح و آبروی مقرّبان درگاهش برای تقرّب به سوی او بجویید. (مائده، آیه 35 و نیز اسراء، آیه 57)
اما باید توجه داشت که اسباب و وسایل هر چند به حکم سنتهای الهی تأثیر میگذارد، ولی حاکم بر خدا نخواهد بود، زیرا خدا حاکم مطلق است نه قوانین، حتی قوانینی که به عنوان سنت الهی در جهان و جان و جامعه حاکم است. از این رو اگر آتش میسوزاند به مشیت اوست، ولی ممکن است به حکمت الهی نسوزاند، چنانکه بر ابراهیم(ع) گلستان شد: قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَی إِبْرَاهِیمَ؛ پس او را در آتش افکندند، گفتیم: ای آتش ! بر ابراهیم سرد و بیآسیب باش! (انبیاء، آیه 69)
از همین رو امام سجاد (ع)در توصیف خدا میفرماید: یا من لاتبدل حکمته الوسائل (صحيفه سجاديه، دعای 13)؛ ای خدایی که وسایل و اسباب، جایگزین حکمت او نمیشود و آن را تغییر نمیدهد.
به عنوان نمونه، از سنتهای الهی چشم زخم است که تاثیر سوء به جا میگذارد. از همین رو برای دفع آن لازم است که ماشاءالله گفته شود: و چرا وقتی به باغ خود، وارد شدی، نگفتی: آنچه خدا بخواهد صورت مى پذیرد و هیچ نیرویی جز به وسیله خدا نیست؛ اگر مرا از جهت ثروت و فرزند کمتر از خودت مى بینی. (کهف، آیه 39)
در این آیه بیان شده برای چشم زخم و حفظ برکات، ایمان و گفتن ماشاءالله تأثیر دارد.
حضرت یعقوب(ع) نیز برای دفع چشم زخم از فرزندان میخواهد در موقعیتی قرار نگیرند که چشم شوند. برای همین از آنان میخواهد تا جدا از هم و از درهای مختلف وارد شهر شوند. خدا میفرماید: و گفت: ای پسرانم! در این سفر از یک در وارد نشوید بلکه از درهای متعدد وارد شوید و البته من با این تدبیر نمىتوانم هیچ حادثهای را که از سوی خدا برای شما رقم خورده از شما برطرف کنم، حکم فقط ویژه خداست، تنها بر او توکل کردهام و همه توکلکنندگان باید به خدا توکل کنند.(یوسف، آیه 67)
و میفرماید: هنگامى که فرزندان یعقوب از آنجایی که پدرشان دستور داده بود وارد شدند، تدبیر یعقوب نمىتوانست هیچ حادثهای را که از سوی خدا رقم خورده بود، از آنان برطرف کند جز خواستهای که در دل یعقوب بود که فرزندانش به سلامت و دور از چشم زخم وارد شوند که خدا آن را به انجام رساند، یعقوب به سبب آنکه تعلیمش داده بودیم از دانشی ویژه برخوردار بود ولی بیشتر مردم که فقط چشمى ظاهربین دارند ، این حقایق را نمىدانند. (یوسف، آیه 68)
از این آیات دانسته میشود :
1. سنتهای الهی حاکم بر هستی است؛
2. سنتهای الهی حاکم بر خدا نیست؛
3. سنتهای الهی به مصلحت الهی در جزئیات تغییر میکند؛
4. سنتهای الهی علیه حکمت الهی نیست.
همچنین معلوم میشود که برای دفع چشمزخم میتوان افزون بر عمل پنهانکاری و عدم نمایش آشکار نعمت، عبارت: «علیه توکلت» را گفت.
همچنین این قاعده، کلی است و دیگران غیر از یعقوب(ع) میتوانند به آن عمل کنند.
این آیات نشان میدهد که با آنکه حضرت بر اساس دانش و تعلیم الهی عمل کرد تا به حاجت خویش دست یابد و مشکلاتی برای فرزندان پیش نیاید ولی حکمت الهی چیز دیگری بود. از این رو بنیامین نیز گرفتار میشود.
پس با اینکه وظیفه ما بکارگیری اسباب است ولی این بدان معنا نیست که اسباب حتما تأثیر مطلق دارد. اگر توسلی به اسباب شود تا مثلا بیماری شفا یابد ممکن است حکمت الهی عدم درمان یا حتی مرگ بیمار باشد. بنابراین وظیفه ما عمل به اسباب است؛ زیرا نمیدانیم که حکمت الهی چیست.
خدا بصراحت در جایی دیگر میفرماید : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ؛ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دست آویز و وسیلهای از ایمان، عمل صالح و آبروی مقرّبان درگاهش برای تقرّب به سوی او بجویید. (مائده، آیه 35 و نیز اسراء، آیه 57)
اما باید توجه داشت که اسباب و وسایل هر چند به حکم سنتهای الهی تأثیر میگذارد، ولی حاکم بر خدا نخواهد بود، زیرا خدا حاکم مطلق است نه قوانین، حتی قوانینی که به عنوان سنت الهی در جهان و جان و جامعه حاکم است. از این رو اگر آتش میسوزاند به مشیت اوست، ولی ممکن است به حکمت الهی نسوزاند، چنانکه بر ابراهیم(ع) گلستان شد: قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَی إِبْرَاهِیمَ؛ پس او را در آتش افکندند، گفتیم: ای آتش ! بر ابراهیم سرد و بیآسیب باش! (انبیاء، آیه 69)
از همین رو امام سجاد (ع)در توصیف خدا میفرماید: یا من لاتبدل حکمته الوسائل (صحيفه سجاديه، دعای 13)؛ ای خدایی که وسایل و اسباب، جایگزین حکمت او نمیشود و آن را تغییر نمیدهد.
به عنوان نمونه، از سنتهای الهی چشم زخم است که تاثیر سوء به جا میگذارد. از همین رو برای دفع آن لازم است که ماشاءالله گفته شود: و چرا وقتی به باغ خود، وارد شدی، نگفتی: آنچه خدا بخواهد صورت مى پذیرد و هیچ نیرویی جز به وسیله خدا نیست؛ اگر مرا از جهت ثروت و فرزند کمتر از خودت مى بینی. (کهف، آیه 39)
در این آیه بیان شده برای چشم زخم و حفظ برکات، ایمان و گفتن ماشاءالله تأثیر دارد.
حضرت یعقوب(ع) نیز برای دفع چشم زخم از فرزندان میخواهد در موقعیتی قرار نگیرند که چشم شوند. برای همین از آنان میخواهد تا جدا از هم و از درهای مختلف وارد شهر شوند. خدا میفرماید: و گفت: ای پسرانم! در این سفر از یک در وارد نشوید بلکه از درهای متعدد وارد شوید و البته من با این تدبیر نمىتوانم هیچ حادثهای را که از سوی خدا برای شما رقم خورده از شما برطرف کنم، حکم فقط ویژه خداست، تنها بر او توکل کردهام و همه توکلکنندگان باید به خدا توکل کنند.(یوسف، آیه 67)
و میفرماید: هنگامى که فرزندان یعقوب از آنجایی که پدرشان دستور داده بود وارد شدند، تدبیر یعقوب نمىتوانست هیچ حادثهای را که از سوی خدا رقم خورده بود، از آنان برطرف کند جز خواستهای که در دل یعقوب بود که فرزندانش به سلامت و دور از چشم زخم وارد شوند که خدا آن را به انجام رساند، یعقوب به سبب آنکه تعلیمش داده بودیم از دانشی ویژه برخوردار بود ولی بیشتر مردم که فقط چشمى ظاهربین دارند ، این حقایق را نمىدانند. (یوسف، آیه 68)
از این آیات دانسته میشود :
1. سنتهای الهی حاکم بر هستی است؛
2. سنتهای الهی حاکم بر خدا نیست؛
3. سنتهای الهی به مصلحت الهی در جزئیات تغییر میکند؛
4. سنتهای الهی علیه حکمت الهی نیست.
همچنین معلوم میشود که برای دفع چشمزخم میتوان افزون بر عمل پنهانکاری و عدم نمایش آشکار نعمت، عبارت: «علیه توکلت» را گفت.
همچنین این قاعده، کلی است و دیگران غیر از یعقوب(ع) میتوانند به آن عمل کنند.
این آیات نشان میدهد که با آنکه حضرت بر اساس دانش و تعلیم الهی عمل کرد تا به حاجت خویش دست یابد و مشکلاتی برای فرزندان پیش نیاید ولی حکمت الهی چیز دیگری بود. از این رو بنیامین نیز گرفتار میشود.
پس با اینکه وظیفه ما بکارگیری اسباب است ولی این بدان معنا نیست که اسباب حتما تأثیر مطلق دارد. اگر توسلی به اسباب شود تا مثلا بیماری شفا یابد ممکن است حکمت الهی عدم درمان یا حتی مرگ بیمار باشد. بنابراین وظیفه ما عمل به اسباب است؛ زیرا نمیدانیم که حکمت الهی چیست.