وسوسه شیطان زمینهها و موانع آن
امیرعلی ستوده
وسوسه، هر چند که صدای پنهان و مخفی برخاسته از باد گفته میشود، ولی یکی از معضلات و مشکلات اساسی بشر در مسیر کمالی است؛ زیرا این صدای مخفی که در جان و نفس آدمی شنیده میشود، انسان را به سمت دیگری هدایت میکند که از آن به گمراهی، فجور و غفلت و در نهایت شقاوت یاد میکنند.
صداهای پنهانی که در جان آدمی شنیده میشود، صداهای شیطانی است که خواطر نفسانی آدمی را بیدار و خواستههای بیپایان نفس را تحریک میکند. این گونه است که غفلت از حضور و فراموشی هدف و مقصد نهایی، آدمی را چنان به خود مشغول میسازد که بیداریاش همزمان با دیدن شعلههای فروزان دوزخ است.
نویسنده در این مطلب، تحلیل قرآن درباره بسترها و زمینههای شنیدن وسوسه و عوامل پذیرش آن را تبیین کرده و در نهایت موانع در برابر وسوسهها و راهکارهای برونرفت را با اشارهای به مسئله استعاذه به خدا تشریح نموده است.
نواهای ناساز در گوش جان
یکی از شگفتیهای انسانی، ارتباط این اشرف آفریدههای الهی با باد است. واژگانی چون روح، ریح، ریحان، نفخ و مانند آن بارها در قرآن برای تبیین حقیقت انسانی به کار رفته است. انسان، موجودی است که در کالبدش، روح الهی دمیده شده است. اینکه روح اساسا چیست، پرسش مکرر آدمی در طول تاریخ بوده است که خداوند در قرآن نیز به اجمال از کنار آن گذشته و آن را به امر الهی نسبت میدهد: وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً؛ از تو درباره روح میپرسند؟ بگو روح از امر پروردگار من است و جز اندکی دانش درباره آن به شما داده نشده است.(اسراء، آیه ۵۸)
کاربرد واژه امر در آموزههای قرآنی، این معنا را روشن میسازد که امر حقیقتی بیرون از دایره خلق است. خداوند در آیه ۵۴ سوره اعراف میفرماید: ألا له الأمر و الخلق؛آگاه باشید که امر و خلق برای اوست.
این امر الهی که از آن به روح الهی نیز یاد میشود، در کالبدی که از خاک آفریده شده، دمیده میشود: اذ قال ربک للملائکه انی خالق بشرا من صلصال من حماء مسنون فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوآ له ساجدین؛ یاد کن هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از خاک خشک ریخته شده از لایه بدبو آفریدم، پس هنگامی که آن را به استوا و اعتدال آراستم و در آن از روح خود دمیدم، پس برایش بر زمین سجدهکنندگان بیافتید. (حجر، آیات 28 و 29)
به نظر میرسد که همین دمیدن روح لوازمی از جمله جعل همه اسما و صفات الهی در ذات انسانی داشته باشد(بقره، آیه ۳۱) و انسان این توانایی را یافته که در طریق هدایتهای عقلانی درونی و وحیانی بیرونی، بتواند همه اسما و صفات الهی را در خود فعلیت بخشیده و خدایی شود و در نهایت در مقام مظهریت ربوبیت، خلافت الهی را به عهده گیرد.(بقره، آیه ۳۰)
اما حسادت و کینهتوزی برخی از افراد نالایق در مقام قدس، موجب میشود تا این خلافت را برنتابند و نوعی دیگر از ریح را در جان آدمی بدمند که خداوند از آن به وسوسه یاد کرده است: فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لَّا یَبْلَى؛ پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: اى آدم! آیا تو را به درخت جاودان و سلطنتى که کهنه نمیشود، راهنمایى کنم؟(طه، آیه ۱۲۰)
این گونه بود که وسوسه و وزوز باد شیطانی در گوش جان آدمی، موجب شد تا انسان در زمین هبوط کند.
خداوند به انسانها هشدار میدهد که ابلیس و شیاطین جنی در کمین آدمی نشستهاند تا او را همانند پدرشان با وسوسه از راه به در کنند. (اعراف؛ آیات ۱۱ تا ۱۷ و ۲۷؛ حجر، آیات ۳۲ تا ۳۹؛ اسراء، آیات ۶۱ تا ۶۵؛ ص، آیات ۷۴ تا ۸۱)
کار اینان وسوسه کردن است. وسوسه یا وسواس به معنای صدای پنهان و مخفی برخاسته از باد است.(لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۵، ص ۲۹۳) بنابراین کسانی هستند که چون باد در گوش جان آدمی وزوز میکنند.
در ادبیات و فرهنگ قرآنی، وسواس و وسوسه به شیطان و ابلیس نسبت داده شده است؛ زیرا آنان سوگند خوردهاند تا انسان را گمراه سازند و به لغزش افکنند و تنها کاری که میتوانند انجام دهند، همین وسوسه کردن است.
البته به همه خواطر نفسانی انسان چه جسمانی، چه عقلانی، چه شرعی و چه حسی یا غیرحسی و در یک کلمه، به هر آن چیزی که انسان را از حق دور میسازد، وسوسه گفته میشود.(کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۲، ص ۱۷۸۴)
این خواطر نیز همان وزوز شیطانی و الهامات فجوری(شمس، آیه ۸) است که آدمی را به شقاوت میکشاند و قلب سلیم و فطرت پاک آدمی را در زیر زنگار و غبار دفن میکند.(شمس، آیه ۱۰)
عوامل و زمینههای وسوسه
پرسش این است که چگونه انسان از مسیر فطرت باز میماند و آن روح و ریحان الهی که بر کالبد خاکی اش دمیده و وزیده شده، به وزوز شیطان در گوش جان آدمی، گرفتار میشود و در نهایت جانش آلوده میگردد و از همه کمالات باز میماند یا آن را دفن میکند و گرفتار شقاوت ابدی اخروی میشود؟
خداوند در تبیین این گرفتاری آدمی و دچار شدن به وسوسه شیطانی و وزوز ابلیسی به مواردی اشاره میکند که دل را میمیراند و گرفتار هوهوی ابلیس میسازد.
از جمله این عوامل که بسترساز نفوذ وزوزهای ابلیسی در جان آدمی است، آرزوها و آمال انسانی است. ابلیس آدم(ع) را در بهشت خویش این گونه فریفت و او را دچار هبوط کرد. آرزوی انسان برای رسیدن به جاودانگی و شاهی پاینده(طه، آیه ۱۲۰) موجب شد تا او را با وسوسه این آرزوها به دام استفاده از میوه درخت ممنوع افکند و گرفتار هبوط کند.(اعراف، آیه ۲۰؛ بقره، آیه ۳۶)
ابلیس و شیاطین برای دستیابی به این مهم خود را به عنوان دوست و همنشین و همدم مهربان و صادق جا میزنند و از این طریق در گوش جان آدمی وزوز و زمزمه میکنند تا او را بفریبند و آرزوها و آمال دروغین وی را از طریق باطل شدنی جلوه دهند.(فصلت، آیه 5)
علامه طباطبایی در این باره میفرماید: مقصود از ما بین ایدیهم در آیه، وضعیت موجود و مقصود از ما خلفهم ، وضعیت آیندهای است که شخص در پیش دارد و قیضنا به معنای تبدیل میباشد؛ یعنی تبدیل همدمان بد به جای دوستان خوب(المیزان، ج ۱۷، ص ۳۵۸) به این معنا که اگر انسان مسیر حق را انتخاب نکند، به جای همدمان خوب، همنشینان بدی قرار میدهیم که آرزوهای دور و درازی را برایشان در گوش جان زمزمه کنند و آنان را گمراه سازند.
از دیگر عوامل بسترساز میتوان به گناه اشاره کرد. گناه آدمی، زمینه تاثیرگذاری وسوسههای شیطان در انسان میباشد. این معنا در آیه ۱۵۵ سوره آل عمران بیان شده است. کسانی که گناهان را انجام میدهند و دستاوردشان گناه است، چون به خدا و حق پشت کرده اند، در دام ابلیس گرفتار میآیند و ابلیس و شیاطین در گوش جانشان زمزمه میکنند تا گرفتارتر از پیش شوند. (تفسیر کبیر، ج ۱۳، ص ۱۲۰)
از دیگر اموری که بسترساز وسوسههای شیطانی است، ابتلائات و مصیبتها است. انسانی که گرفتار مصیبت یا آزمونی است، زمینه مناسبی برای تاثیرپذیری وسوسههای وسوسه گران دارد. (ص، آیه ۴۱)
عدم طهارت ظاهری نیز از اموری است که زمینهساز تاثیرگذاری وسوسههای شیطانی میباشد. خداوند در داستان غزوه بدر به مسئله جنابت مجاهدان اشاره میکند و میفرماید که اگر آب باران نبود ایشان نمیتوانستند غسل کنند و همین بقای بر جنابت ظاهری موجب میشود تا ابلیس فرصت وسوسه پیدا کند. (انفال، آیه ۱۱؛ مجمع البیان، ج ۳ و ۴، ص ۸۰۷)
از این گزارش قرآنی بر میآید که انسان میبایست هر گونه عامل درونی و یا بیرونی را که بسترساز وسوسهگری وسوسه گران میشود، از خود دور سازد که از آن جمله نجاست ظاهری و باطنی است.
به طور کلی عوامل به وجود آورنده وسوسه را میتوان به دو دسته عوامل درونی و بیرونی و نیز ظاهری و باطنی تقسیم کرد. از عوامل درونی و باطنی که موجب وسوسه میشود، میتوان به حسادت (یوسف، آیات ۸ و ۹)، آرزوها و آمال طولانی و بیهوده (نساء، آیات ۱۱۹ و ۱۲۰؛ ابراهیم، آیه ۲۲؛ محمد، آیات ۲۵ و ۲۶)، احساس جاودانگی (اعراف، آیات ۲۰ و ۲۲) ، ترس از شکست و عدم موفقیت در کارها (انفال، آیه ۱۱) و هواها و خواستههای نفسانی (مائده، آیه ۳۰؛ یوسف، آیات ۱۸ و ۸۳؛ طه، آیه ۹۶؛ ق، آیه ۱۶) اشاره کرد.
از عوامل ظاهری بیرونی، رفتارهای نابهنجار چون خوشگذرانی و اسراف و تبذیر (اسراء، آیه ۲۷)، زینت و آرامش پیدا کردن امور (آلعمران، آیات ۱۳ و ۱۴ و نیز حجر، آیات ۳۹ و ۴۲)، آهنگ باطل از جمله غنا و مزامیر (اسراء، آیات ۶۴ و ۶۵؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۲۸۸، تفسیر کبیر، فخررازی، ج ۲۱، ص ۳۶۸) است.
خداوند همچنین در آیه ۱۱۲ سوره انعام توضیح میدهد که چگونه حتی انسانهای شیطان صفت برخی از جنیان را با گفتارهای فریبنده خود، وسوسه و گمراه میسازند. به این معنا که وسوسهگری انسان و جن دو سویه است؛ چرا که گاه جنیان شیطان صفت، انسانها را گمراه میسازند و گاه دیگر این انسانهای شیطان صفت هستند که جنیان را گمراه میکنند و با وسوسههای فریبنده خویش گول میزنند؛ چرا که خداوند از وسوسه جن و انس نسبت به همدیگر در آیه خبر میدهد. (تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۴۴ و نیز تفسیر کبیر، ج ۱۳، ص ۱۲۰)
به هر حال، اینها مهمترین عوامل در وسوسهگری است که موجبات گمراهی و تباهی انسان و حتی جن میشود.
انسانها میبایست بسیار هوشیار و بیدار باشند؛ زیرا دشمن سوگند خوردهای به نام ابلیس با یاران شیطان صفت خویش از جن و انس در کمین است تا سخن خویش را راست کرده و انسان را گمراه کند و از خلافت الهی باز دارد.
خطر وسوسه گران جن و انس بس بزرگ است و انسان میبایست همواره در اندیشه چاره اندیشی نسبت به آنان باشد.(ناس، آیات ۱ تا ۶)
آنان در کمین همگان هستند و حتی پیامبران(ع) از شر شیاطین انس و جن به خداوند پناه میبرند و حضرت ایوب(ع) از خطر وسوسه گران و ابتلاء به سختیها و رنج هایش به درگاه خداوند گلایه میکند.(ص، آیه ۴۱) چرا که شیاطین وسوسه گر در کمین انسانها نشستهاند تا با زیباسازی ظاهر و گفتارهای فریبکارانه و دلپسند (انعام، آیه ۱۱۲) و نیز وعدههای خلاف واقع و دروغین(ابراهیم، آیه ۲۲) مردمان را به تباهی کشانند.
انسان در هیچ زمان و مکانی در امنیت از وسوسههای ابلیسی و شیطانی نیست که به اشکال گوناگون میکوشد تا او را به خطا و اشتباه و گناه افکند و با در آمیختن حق و باطل و خوب و بد و زشت و زیبا مردم را فریب دهد.(فصلت،آیات ۳۴ و ۳۶)
راه رهایی از وسوسهها
خداوند تنها راه رهایی از وسوسههای ابلیس و شیاطین جن و انس را توجه به ربوبیت الهی (مومنون، آیه ۹۷ و ناس، آیات ۱ تا ۶) و پناه بردن به او (همان) از طریق ذکر دائمی خداوند میداند. (همان و نیز اعراف، آیه ۲۰۱)
از آنجایی که تاثیر وسوسه به تکرار آن و وزوز کردن در گوش جان همچون باد، دائمی است (ناس، آیات ۴ و ۵) از این رو خداوند وسوسه را به شکل فعل مضارع به کار میبرد (یوسوس) و راه رهایی نیز ذکر دائمی و استعاذه همیشگی به خداوند است.
بر همین اساس خداوند در آیه ۲۰۰ سوره اعراف به پیامبر(ص) این رهنمود را ارائه میدهد که با پناه بردن و استعاذه به خداوند،خود را از وسوسههای شیطانی در امان نگه دارد.
انسانی که به ربوبیت، سلطنت و الوهیت خداوند پناه میبرد در پناهگاه استوار وارد میشود که هیچگونه وزوز وسوسهگری در گوش جان وی نمیوزد. (ناس، آیات ۱ تا ۶)
از نظر قرآن، راه مصونیت از شر وسوسههای وسوسهگران و وزوزهای آنان، پناه بردن به خداوند است. این پناه جویی حتی با خواندن و گفتن کلماتی چون معاذ الله یا خواندن سوره ناس نیز شدنی است، زیرا این کلمات گوش جان را همانند قطره آبی که به گوش زده میشود تا آب بیرون در گوش نرود، مانع از نفوذ کلمات وسوسه گران شیطانی میشود.
خداوند بارها از انسانها و پیامبرانش خواسته است تا از وسوسههای شیطانی به خداوند پناه برند و استعاذه بجویند. (آلعمران، آیه ۳۶؛ اعراف، آیه ۲۰۰؛ نحل، آیات ۹۸ و ۹۹؛ مومنون، آیات ۹۷ و ۹۸؛ فصلت، آیه ۳۶ و ناس، آیات ۱ تا ۶)
کسی که به خداوند پناه برد خداوند ابزارها و عواملی را برای آرامش و آسایش وی فراهم میآورد تا حتی بسترهای مناسب وسوسهگری نیز از میان برود و ابلیس راهی برای نفوذ و رخنه نتواند بیابد. این گونه است که خداوند با مصونیت سازی مومنان و مجاهدان بدر، ایشان را با آب باران، شستشو داد تا نجاستهای ظاهری و باطنی ایشان از میان برود و پاک شوند تا ابلیس رخنهای برای نفوذ در قلبها و جان هایشان نیابد و این گونه در دژ استوار الهی مصون از هر گونه تعرض ابلیس و شیاطین باشند. (انفال، آیه ۱۱ و فصلت، آیات ۳۴ و ۳۶)
کیفیت استعاذه
از نظر قرآن، کاربرد جملات و کلماتی چون اعوذ بالله من الشیطان الرجیم (نحل، آیات ۹۸ و ۹۹)، معاذ الله (یوسف، آیه ۲۳) و نیز خواندن سوره ناس میتواند به عنوان عامل مصونیت انسان از وسوسههای شیطانی عمل کند و وسوسههای جنیان و انسانهای شیطان صفت تاثیری در گوش جان ایشان نداشته باشد.
حضرت امیرالمؤمنین على (ع ) فرمود: وقتى که زید بن ارقم مورد اذیّت و آزار منافقین قرار گرفت و بعد به محضر مقدس حضرت رسول اکرم (ص ) شرفیاب شد، آن حضرت(ص) به او فرمود: هر روز صبح بگو: اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، تا خداى مهربان تو را از شرّ منافقین که شیطان (انسى) هستند، حفظ کند.
یکى از اصحاب پیغمبر اسلام (ص) گفت: یک روز با رسول اکرم (ص ) میرفتم که در بین راه دیدیم دو نفر به یکدیگر ناسزا مى گویند.
حضرت فرمود: اگر یکى از آنها استعاذه بگوید، این حالت شیطانى از آنها دور مى شود. (تفسیر جامع، ج ۱، ص ۸۱)
رسول اکرم (ص) فرمود: هر کس هر روز ده مرتبه استعاذه را بگوید، خداى متعال فرشته اى را بر او مؤکّل مى کند تا شیطان را از او دور سازد؛ و هر کس از خلوص قلب استعاذه را گوید، خداوند مهربان میان او و شیطان هفتاد پرده قرار مى دهد، که فاصله هر پرده با پرده دیگر به مسافت زمین تا آسمان است.(تفسیر جامع، ج ۱، ص ۸۳)
ابن مسعود مى گوید: من در محضر مقدس پیغمبر خدا (ص ) بودم و استعاذه را بدین نحو گفتم: اَعُوذُ بِاللّهِ السَّمیعِ الْعلیمِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. یک وقت حضرت به من عنایت فرمود، و فرمود: اى پسر ام عبد، استعاذه را به این کیفیت بگو: اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ چون برادرم جبرئیل (ع ) استعاذه را از قلم و قلم را از لوح محفوظ یاد گرفت و به این عبارت به من یاد داد.(تفسیر آسان ، ج ۱، ص۱۰)